خون و جنون

خون و جنون

داستایوفسکی در رمان «جنایت و مکافات»، الگویی ساخت که بعدها در ادبیات داستانی و سینمای جهان بارها منبع الهام نویسندگان و هنرمندان قرار گرفت. حالا هم اکتای براهنی در نخستین فیلم خود سراغ این رمان رفته؛ برداشتی سینمایی از رمان «جنایت و مکافات» که تحسین فیلمسازان و منتقدان را درپی داشته است.

کد خبر : ۱۰۷۵۱
بازدید : ۱۸۷۴
خون و جنون

دانشجویی در شهری نیمه‌صنعتی خون پیرزنی رباخوار را زمین می‌ریزد و قتلی را رغم می‌زند که یکی از صحنه‌های تأثیرگذار و شاهکارهای بی‌نظیر ادبیات داستانی جهان است. «راسکلنیکف» بخشی از ثروت مقتول را به سرقت می‌برد اما حتی در ادامه، این ثروت به خون‌آغشته به کارش نمی‌آید.

داستایوفسکی در رمان «جنایت و مکافات»، الگویی ساخت که بعدها در ادبیات داستانی و سینمای جهان بارها منبع الهام نویسندگان و هنرمندان قرار گرفت. حالا هم اکتای براهنی در نخستین فیلم خود سراغ این رمان رفته؛ برداشتی سینمایی از رمان «جنایت و مکافات» که تحسین فیلمسازان و منتقدان را درپی داشته است.

«پل خواب» را براساس یکی از رمان‌های مشهور دنیا یعنی «جنایات و مکافات» داستایوفسکی ساخته‌اید. با این مقدمه سه ریسک بزرگ درپیش داشتید؛ نخست این‌که سراغ یک رمان سرشناس و قدرتمند رفتید. «جنایت و مکافات» در تمام فهرست‌های رمان‌های بزرگ جهان حضور دارد و من تا به حال ندیده‌ام هیچ گروه منتقدان یا نویسندگانی این رمان را جزو ٥ رمان برتر دنیا نیاورد. دومین نکته این‌که خطر کردید و به‌عنوان یک فیلمساز ایرانی سراغ این رمان رفتید چون باید مؤلفه‌های این رمان روسی را با توجه به فرهنگ ایرانی در کارتان درونی می‌کردید. سوم این‌که فیلمسازان ایرانی (جز معدودی) شناختی از ادبیات ندارند و به تبع آن میانه‌ای با اقتباس ندارند و غیر از موارد استثنا، گاهی آثار ضعیفی از رمان‌های بزرگ ارایه داده‌اند.
من با توجه به تربیتی که از کودکی داشتم، با بعضی از کاراکترهای ادبی و سینمایی بزرگ شدم؛ طوری‌که انگار همیشه آنها را درکنار خودم حس می‌کردم. کاراکتر «راسکلنیکف» در «جنایت و مکافات» هم برای من چنین جایگاهی داشت. اصلا یکی از دلایلی که سراغ اقتباس رفتم، این بود که درواقع سراغ علایق خودم رفتم. از طرف دیگر این حرف شما را هم می‌پذیرم؛ متاسفانه در سینمای ایران با وجود این‌که اقتباس‌های موفقی مثل «گاو»، «خاک» یا نمونه‌های معقولی مثل «ناخدا خورشید» انجام شده اما هنوز این ضعف وجود دارد.

در روند اقتباس «ناخدا خورشید» هم شما همین مسیری را می‌بینید که من در «پل خواب» رفته‌ام؛ همین ایرانیزه کردن و درعین‌ حال معاصرکردن و مشخصات بومی دادن به کار اما شاید یکی از دلایل، ترسی باشد که همه از زبان هیچکاک نقل می‌کنند. وقتی تروفو از هیچکاک پرسیده بود چرا «جنایت و مکافات» را نمی‌سازی یا سراغ رمان‌های بزرگ نمی‌روی، گفته بود به خاطر این‌که همه درنهایت فیلم را با رمان مربوطه قیاس می‌کنند و ناخودآگاه به خاطر رویارویی شاهکاری که در ذهن دارند، با اثر سینمایی ساخته‌شده، موفقیت‌های کار را نادیده می‌گیرند اما به نظرم این قیاس، قیاس درستی نیست.

خواننده وقتی رمان می‌خواند، می‌تواند در طول زندگی روزمره، روزی ٣٠ یا ٤٠ صفحه از رمان را بخواند و در مدت زمان یکی دوماه با شخصیت‌های آن زندگی کند. در این وضعیت، شخصیتی مثل «راسکلنیکف» چنان در ذهن مخاطب رسوب می‌کند و تأثیر می‌گذارد که نمی‌توان آن را با تاثیرگذاری یک فیلم یکی دوساعته مقایسه کرد.

برای همین طبیعتا اینها دو مدیوم متفاوت هستند که یکی براساس کلام شکل می‌گیرد و تخیل مخاطب را به تصویرگری فرا می‌خواند و آن یکی، تخیلی است که در ذهن مؤلف (فیلمساز) شکل گرفته و حالا مخاطب، تصویر آن تخیل را می‌بیند. متاسفانه در ایران در این مقایسه افراط هم می‌شود. همین حالا برخی منتقدان می‌گویند اصلا پدری در «جنایت و مکافات» وجود ندارد. بله اما ما یک فصل شاهکار داریم از خواب «راسکلنیکف» راجع به پدرش در کودکی که خودش می‌تواند برای یک فیلم، منبع الهام باشد. متاسفانه بعضی‌ها این رمان را قبلا خوانده‌اند یا از این و آن شنیده‌اند و همان حرف‌ها را تکرار می‌کنند.

به گفته این منتقدان، از یک جهت دیگر هم نقد وارد است. وقتی ما با یک الگوی روایی مثل ماجرای «جنایت و مکافات» مواجه هستیم، لزوما این الگو نباید در جزییات هم بسط پیدا کند. یعنی چه کسی گفته فیلم شما باید در جزییات، مو به مو، شبیه «جنایت و مکافات» باشد؟!
دقیقا همین است. اول این‌که در هرحال ما به لحاظ تفکر و اندیشه، ١٥٠‌سال با این نویسنده بزرگ فاصله داریم. خب حالا وقتی من می‌خواهم کاراکتر یکی از رمان‌های این نویسنده را بیاورم، در تهران امروز، طبیعتا باید قرائت خودم را داشته باشم و برداشت خودم را داشته باشم. درواقع بن‌مایه فیلم از مشاهدات خودم در زندگی و درجامعه خودم ناشی می‌شود. برای همین همیشه گفته‌ام اگر کسی بخواهد فیلم «جنایت و مکافات» را دقیقا منطبق با رمان آن بسازد، باید برود در سن‌پترزبورگ و با همان مشخصات کار را بسازد. این دقیقا شبیه مواردی است که یک کمپانی علاقه‌مند می‌شود که یکی از شاهکارهای ادبی جهان را در قالب یک فیلم سینمایی بسازد؛ نه این‌که یک ایرانی فکر کند و بخواهد برای ایرانی‌ها از «جنایت و مکافات» یک قصه منطبق با فرهنگ خودشان ارایه کند.

«نوری جیلان» بین صفحه ٢٠٠ تا ٣٠٠ رمان «برادران کارامازوف» را در فیلم «خواب زمستانی» اقتباس کرده است. مقصودم این است این الهام‌ها از ادبیات به سینما همیشه بوده و خواهد بود اما نباید آنها را به شکلی که گفتم با هم مقایسه کرد. برای همین نظر من این است که بگوییم فیلم «پل خواب براساس جنایت و مکافات» یا فیلم «پل خواب؛ برداشتی آزاد از جنایت و مکافات». در ذهن من البته کماکان همان «براساس» درست‌ است. نگفتم «برداشتی آزاد» به خاطر همین سوء‌تفاهم‌هایی که حدس می‌زدم، پیش بیاید.

من هوشمندی شما را هم بابت انتخاب این الگو ستایش می‌کنم. چون بعضی الگوهای روایی بسیار مشهور درجهان هستند که با فرهنگ و جامعه امروز ایران مطابقت ندارند یا برای انطباق آن ناگزیر به دورشدن از الگوی اصلی هستیم. اما «جنایت و مکافات» و قتلی که از «راسکلنیکف» سرمی‌زند، با شرایط اجتماعی ایران و ‌شهری مثل تهران به‌شدت هم‌خوانی دارد.
ببینید؛ وقتی «پلات»، «طرح» یا «پی‌رنگ» یا به قول شما «الگو»یی ما را مجذوب خودش می‌کند و سراغ اقتباس می‌رویم، اگر بخواهیم آن پلات را زیر سوال ببریم (مثل نمونه «جنایت و مکافات» که قبلا ساخته شده)، اصلا چرا باید به خودمان زحمت بدهیم و آن را بسازیم؟! خب اگر بخواهیم چنین کاری کنیم، بهتر نیست برویم یک فیلمنامه جنایی با قصه‌ای دیگر بنویسیم و آن را بسازیم؟! اما برای من این مهم بود که درجهان داستایوفسکی، روی چند فاکتور و مؤلفه اصلی تمرکز کنم.

این‌که می‌گویم «جهان داستایفسکی»، مقصودم این است که بخشی از این فیلمنامه براساس مطالعات من در رمان‌های دیگر این نویسنده و مقالاتی که درباره‌اش خوانده‌ام، شکل گرفت. برای همین من در این فیلم به «جهان داستایوفسکی» وفادار هستم نه صرفا رمان داستایوفسکی؛ دقیقا مثل همان چیزی که درباره «جهان کافکا»یی می‌گویند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید