کدام مناطق ساعات کاری طولانیتر دارند؟
در طول انقلاب صنعتی ساعات کاری افزایش قابل توجهی یافت و پس از آن دوباره با کاهش مواجه شد. اگرچه میزان ساعات کاری بعد از جنگ جهانی دوم در بیشتر کشورهای دنیا کاهش یافت، اما حجم کاری زیاد در برخی کشورها مانند آمریکا به یک مشکل اجتماعی تبدیل شده است.
کد خبر :
۸۵۳۵
بازدید :
۱۰۰۸
در طول انقلاب صنعتی ساعات کاری افزایش قابل توجهی یافت و پس از آن دوباره با کاهش مواجه شد. اگرچه میزان ساعات کاری بعد از جنگ جهانی دوم در بیشتر کشورهای دنیا کاهش یافت، اما حجم کاری زیاد در برخی کشورها مانند آمریکا به یک مشکل اجتماعی تبدیل شده است.
در مورد تفاوتهای جغرافیایی ساعات کاری در کشورها و مناطق مختلف دو واقعیت تجربی وجود دارد:
• اول، ساعات کاری در کشورهای کمتر توسعهیافته بیشتر است.
• دوم، در مناطقی که شهریتر هستند ساعات کاری طولانیتر است.
اگر شهرهای بزرگ را به عنوان کشورهای توسعه یافته در نظر بگیریم، این دو واقعیت با هم در تناقض هستند. اما در ادامه این مطلب میخواهیم اثبات کنیم که تناقضی وجود ندارد. به این ترتیب دو فاکتور کلیدی معرفی میشوند که مکانیزمهای تفاوتهای جغرافیایی در ساعات کاری را توضیح میدهند؛ تکنولوژی تولید و تراکم شهری.
چرا ساعات کاری در کشورهای توسعه یافته نسبت به کشورهای در حال توسعه کوتاهتر است؟بررسیهای آماری نشان میدهد رابطه بین تعداد ساعات کاری و تولید ناخالص داخلی (GDP) به ازای هر ساعت کار در کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) منفی است؛ یعنی در کشورهای در حال توسعه، کارمندان ساعات بیشتری نسبت به کشورهای توسعه یافته کار میکنند.
در تحلیلهای صورت گرفته، علت این مساله را به تکنولوژی تولید ربط دادهاند. هرچقدر سطح تکنولوژی استفاده شده در محیط کار بالاتر باشد، GDP سرانه بالاتر و ساعات کاری کارکنان کمتر است. کارکنان ساعات کاری خود را بر اساس دستمزد اسمی خود تعیین میکنند. تغییر در دستمزد اسمی هم اثر جانشینی دارد و هم اثر درآمدی.
از یک طرف، افزایش دستمزد اسمی هزینه فرصت اوقات فراغت را که به قیمت کالاهای مصرفی مرتبط است افزایش میدهد که در نتیجه میزان ساعات کاری و درآمد افزایش مییابد. این همان اثر جانشینی است.
از سوی دیگر، افزایش دستمزد اسمی زمان اوقات فراغت را افزایش میدهد و ساعات کاری را پایین میآورد. این اثر درآمدی است. اگر اثر جانشینی قویتر از اثر درآمدی باشد، افزایش دستمزد اسمی تعداد ساعات کاری را کاهش میدهد و بالعکس. همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، ساعات کاری در گذشته ابتدا افزایش قابل توجه یافت و سپس دوباره کم شد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادیم نشان میدهد:
• وقتی سطح تکنولوژی همانند دوره انقلاب صنعتی پایین باشد، افزایش دستمزد اسمی میزان ساعات کاری را با توجه به اثر جانشینی افزایش میدهد.
• وقتی سطح تکنولوژی همانند سالهای بعد از انقلاب صنعتی پیشرفت میکند، افزایش دستمزد اسمی ساعت کاری را با توجه به اثر درآمدی کاهش میدهد.
به همین دلیل است که ساعات کاری در کشورهای کمتر توسعهیافته در مقایسه با کشورهای توسعهیافته عضو OECD بیشتر است. چرا افراد در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک کار میکنند؟
واقعیت تجربی دوم تفاوت ساعات کاری در مناطق مختلف است که تکنولوژی تولید در آنها تقریبا مشابه هم است. این یعنی در اینجا تفاوت در ساعات کاری مناطق مختلف را نمیتوان با تفاوت در سطح تکنولوژی توضیح داد، بلکه باید میزان تراکم جمعیت و تفاوت فعالیتهای اقتصادی را در نظر گرفت.
بنابراین در این بخش بر تراکم جمعیت در شرکتها تمرکز میکنیم. شکل زیر رابطه بین میانگین ساعات کاری در هر هفته و تراکم جمعیت در ادارات ژاپنی را نشان میدهد؛ این رابطه کاملا مثبت است. دلیل آن این است که در شهرهای بزرگ و پرجمعیت، شرکتها با توجه به اندازه بزرگ بازار تراکم جمعیت بیشتری دارند. این موضوع دستمزد واقعی را بهدلیل دستیابی بیشتر به کالاهای مصرفی افزایش میدهد.
به علاوه، رابطه علت و معلولی چرخشی انباشتگی فعالیتهای اقتصادی را در مناطق شهری افزایش میدهد. عرضه فراوان نیروی کار شرکتهای بیشتری را جذب میکند که در نتیجه باعث میشود ساعات کار طولانیتر شود. ساعات کاری طولانی اندازه بازار را بزرگتر میکند و باعث افزایش تراکم جمعیت شهرها میشود. اگرچه در مناطق شهری پرجمعیت ساعات کاری زیاد است، رفاه فردی در مقایسه با مناطق کم جمعیت بیشتر است.
این نشان میدهد سیاست کاهش ساعات کاری از نظر رفاه اجتماعی مطلوب نخواهد بود. موضوع دیگری که مورد بررسی قرار گرفته، نیروی تراکم و نیروی پراکندگی است. وقتی نیروی تراکم بیشتر از نیروی پراکندگی باشد، رابطه علت و معلولی چرخشی وارد کار میشود. تحقیقات نشان داد وقتی هزینههای تبادل کالاهای مصرفی بین مناطق مختلف پایین باشد، نیروی تراکم بر نیروی پراکندگی تسلط مییابد؛ به طوری که شرکتها در مناطق شهری پرجمعیت متمرکز میشوند.
به عنوان مثال، توسعه شبکههای بزرگراه هزینههای تبادل کالا بین مناطق را پایین میآورد و در نتیجه میزان ساعات کار افزایش مییابد و این مساله بنگاههای اقتصادی را به مناطق پرجمعیتتر جذب میکند، درحالیکه ساعات کاری و تعداد بنگاهها را در مناطق کم جمعیت کاهش میدهد.
نتیجهگیری
همانطور که توضیح داده شد، تفاوت بینالمللی در میزان ساعات کاری را میتوان با سطح تکنولوژی تولید توجیه کرد، درحالیکه تفاوت ساعات کاری در مناطق مختلف یک کشور را میتوان با تراکم جمعیت توضیح داد. بنابراین، در کشورهای در حال توسعه که سطح تکنولوژی کمتری دارند و نیز مناطق پرجمعیت شهری که تراکم جمعیت و شرکتهای بیشتری دارند، ساعات کاری طولانیتر است.
در مورد تفاوتهای جغرافیایی ساعات کاری در کشورها و مناطق مختلف دو واقعیت تجربی وجود دارد:
• اول، ساعات کاری در کشورهای کمتر توسعهیافته بیشتر است.
• دوم، در مناطقی که شهریتر هستند ساعات کاری طولانیتر است.
اگر شهرهای بزرگ را به عنوان کشورهای توسعه یافته در نظر بگیریم، این دو واقعیت با هم در تناقض هستند. اما در ادامه این مطلب میخواهیم اثبات کنیم که تناقضی وجود ندارد. به این ترتیب دو فاکتور کلیدی معرفی میشوند که مکانیزمهای تفاوتهای جغرافیایی در ساعات کاری را توضیح میدهند؛ تکنولوژی تولید و تراکم شهری.
چرا ساعات کاری در کشورهای توسعه یافته نسبت به کشورهای در حال توسعه کوتاهتر است؟بررسیهای آماری نشان میدهد رابطه بین تعداد ساعات کاری و تولید ناخالص داخلی (GDP) به ازای هر ساعت کار در کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) منفی است؛ یعنی در کشورهای در حال توسعه، کارمندان ساعات بیشتری نسبت به کشورهای توسعه یافته کار میکنند.
در تحلیلهای صورت گرفته، علت این مساله را به تکنولوژی تولید ربط دادهاند. هرچقدر سطح تکنولوژی استفاده شده در محیط کار بالاتر باشد، GDP سرانه بالاتر و ساعات کاری کارکنان کمتر است. کارکنان ساعات کاری خود را بر اساس دستمزد اسمی خود تعیین میکنند. تغییر در دستمزد اسمی هم اثر جانشینی دارد و هم اثر درآمدی.
از یک طرف، افزایش دستمزد اسمی هزینه فرصت اوقات فراغت را که به قیمت کالاهای مصرفی مرتبط است افزایش میدهد که در نتیجه میزان ساعات کاری و درآمد افزایش مییابد. این همان اثر جانشینی است.
از سوی دیگر، افزایش دستمزد اسمی زمان اوقات فراغت را افزایش میدهد و ساعات کاری را پایین میآورد. این اثر درآمدی است. اگر اثر جانشینی قویتر از اثر درآمدی باشد، افزایش دستمزد اسمی تعداد ساعات کاری را کاهش میدهد و بالعکس. همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، ساعات کاری در گذشته ابتدا افزایش قابل توجه یافت و سپس دوباره کم شد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادیم نشان میدهد:
• وقتی سطح تکنولوژی همانند دوره انقلاب صنعتی پایین باشد، افزایش دستمزد اسمی میزان ساعات کاری را با توجه به اثر جانشینی افزایش میدهد.
• وقتی سطح تکنولوژی همانند سالهای بعد از انقلاب صنعتی پیشرفت میکند، افزایش دستمزد اسمی ساعت کاری را با توجه به اثر درآمدی کاهش میدهد.
به همین دلیل است که ساعات کاری در کشورهای کمتر توسعهیافته در مقایسه با کشورهای توسعهیافته عضو OECD بیشتر است. چرا افراد در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک کار میکنند؟
واقعیت تجربی دوم تفاوت ساعات کاری در مناطق مختلف است که تکنولوژی تولید در آنها تقریبا مشابه هم است. این یعنی در اینجا تفاوت در ساعات کاری مناطق مختلف را نمیتوان با تفاوت در سطح تکنولوژی توضیح داد، بلکه باید میزان تراکم جمعیت و تفاوت فعالیتهای اقتصادی را در نظر گرفت.
بنابراین در این بخش بر تراکم جمعیت در شرکتها تمرکز میکنیم. شکل زیر رابطه بین میانگین ساعات کاری در هر هفته و تراکم جمعیت در ادارات ژاپنی را نشان میدهد؛ این رابطه کاملا مثبت است. دلیل آن این است که در شهرهای بزرگ و پرجمعیت، شرکتها با توجه به اندازه بزرگ بازار تراکم جمعیت بیشتری دارند. این موضوع دستمزد واقعی را بهدلیل دستیابی بیشتر به کالاهای مصرفی افزایش میدهد.
به علاوه، رابطه علت و معلولی چرخشی انباشتگی فعالیتهای اقتصادی را در مناطق شهری افزایش میدهد. عرضه فراوان نیروی کار شرکتهای بیشتری را جذب میکند که در نتیجه باعث میشود ساعات کار طولانیتر شود. ساعات کاری طولانی اندازه بازار را بزرگتر میکند و باعث افزایش تراکم جمعیت شهرها میشود. اگرچه در مناطق شهری پرجمعیت ساعات کاری زیاد است، رفاه فردی در مقایسه با مناطق کم جمعیت بیشتر است.
این نشان میدهد سیاست کاهش ساعات کاری از نظر رفاه اجتماعی مطلوب نخواهد بود. موضوع دیگری که مورد بررسی قرار گرفته، نیروی تراکم و نیروی پراکندگی است. وقتی نیروی تراکم بیشتر از نیروی پراکندگی باشد، رابطه علت و معلولی چرخشی وارد کار میشود. تحقیقات نشان داد وقتی هزینههای تبادل کالاهای مصرفی بین مناطق مختلف پایین باشد، نیروی تراکم بر نیروی پراکندگی تسلط مییابد؛ به طوری که شرکتها در مناطق شهری پرجمعیت متمرکز میشوند.
به عنوان مثال، توسعه شبکههای بزرگراه هزینههای تبادل کالا بین مناطق را پایین میآورد و در نتیجه میزان ساعات کار افزایش مییابد و این مساله بنگاههای اقتصادی را به مناطق پرجمعیتتر جذب میکند، درحالیکه ساعات کاری و تعداد بنگاهها را در مناطق کم جمعیت کاهش میدهد.
نتیجهگیری
همانطور که توضیح داده شد، تفاوت بینالمللی در میزان ساعات کاری را میتوان با سطح تکنولوژی تولید توجیه کرد، درحالیکه تفاوت ساعات کاری در مناطق مختلف یک کشور را میتوان با تراکم جمعیت توضیح داد. بنابراین، در کشورهای در حال توسعه که سطح تکنولوژی کمتری دارند و نیز مناطق پرجمعیت شهری که تراکم جمعیت و شرکتهای بیشتری دارند، ساعات کاری طولانیتر است.
۰