همه چیز درباره مجسمه جالب پارک ملت؛ مردی که هرگز خیس نمی شود
ندا عبدی سازنده مرد بارانی است، مجسمه غولآسایی که در میانه پارک ملت ایستاده و خیلیها را به تماشای خودش وادار میکند. عبدی متولد ۱۳۶۲ است. شیمی خوانده و در خارج از ایران دورههای مختلف مجسمهسازی را گذرانده.
مجسمه برنزی مردی که زیر باران چتری در دست دارد چند سالی میشود که در ورودی پارک ملت آرامآرام دارد به بخشی از هویت این پارک تبدیل میشود.
ندا عبدی سازنده مرد بارانی است، مجسمه غولآسایی که در میانه پارک ملت ایستاده و خیلیها را به تماشای خودش وادار میکند. عبدی متولد ۱۳۶۲ است. شیمی خوانده و در خارج از ایران دورههای مختلف مجسمهسازی را گذرانده.
او تا به حال هشت مجسمه برای تهران ساخته است. مجسمه رئیسعلی دلواری در جاده مخصوص کرج، یادواره شهدا در وردآورد، مجسمه نماد زن در منطقه ۱۸، مرد بارانی در منطقه ۳ و ۲۱. او مجسمه دیگری هم در حال ساخت دارد که در پارک شریعتی نصب خواهد شد. با او درباره مرد بارانیاش صحبت کردیم.
با مشخصات مجسمه شروع کنیم. چه متریالی در این مجسمه استفاده شده است؟
جنس مجسمه از برنز است و وزنش ۷۰۰ کیلوست. جز برنز از متریال دیگری استفاده نشده است.
و آن سیستم جریان آب از زیر چتر که بیشتر از هرچیز دیگر در این مجسمه چشمگیر است... چطور این کار را کردید؟
این کار با سیستم مهندسی و لولهکشی پیچیدهای انجام شد که اجرای آن روی برنز خیلی سخت بود. چون وقتی جوش میخورد ممکن است آب شود. ضمن اینکه ایستایی چتر هم خیلی سخت بود. این چتر خودش ۱۰۰کیلو وزن دارد که فقط با یک میله باریک یعنی دسته چتر به مجسمه وصل شده است. از داخلش هم آب باران میآید. این هم جالب است که بدانید آب بارانی که از داخل چتر میآید پمپاژ میشود و دوباره برمیگردد. یعنی آبی هدر نمیرود. این را هم بگویم که این کار را با همراهی استادم، آقای عباس شهریاری انجام دادم. ما ۹ ماه روی جزئیات کار مثل شال گردن و کلاه و لباس آن کار کردیم. فکر میکنم برای همین هم از آن استقبال شده است. چون با عشق کار شده است.
کمی درباره این مرد غولپیکر توضیح دهید.
این مرد، مردی است در تهران قدیم با کلاه شاپو، پالتوی پشمی و کیف که زیر باران قدم میزند. زیر پایش هم سبزه و چمن است و این نشاندهنده برکت خداست. مردی که با نشاط در چمن سرسبز قدم میزند.
مرد بارانی ایده خودتان بود یا سفارش شهرداری؟
ایده خودم بود. وقتی به آلبوم عکسهایمان نگاه میکنیم میخواهیم چیزی از گذشته برایمان زنده شود. خاطره پدربزرگها و مادربزرگهایمان. در ساختن این مجسمه هم میخواستم یادی از گذشته زنده شود. به اضافه اینکه متوجه شدم اگر از عوامل طبیعی در کار استفاده کنم مردم از آن استقبال میکنند. مطمئن بودم که همین صدای باران و سبزه زیر پای مرد بارانی اثرگذار خواهد بود. معتقدم زیبایی کار از یک طرف و استفاده از عوامل طبیعی هم از طرف دیگر به موفقیت یک کار کمک میکنند. فکر میکنم مرد بارانی هم به همین دلیل موفق بوده است. ما این کار را اول برای منطقه ۲۱ ساختیم. وقتی مجسمه ساخته و دیده شد شهرداری منطقه ۳ هم همین مجسمه را درخواست کرد. البته مجسمهای که در منطقه ۲۱ است با مجسمهای که اینجا در پارک ملت میبینید تفاوتهایی دارد. در بعضی جاها مثل شکل لباس و پیراهن و... تفاوتهایی ایجاد کردیم.
اصولاً نظرتان درباره مجسمههای شهری و همینطور نقاشیدیواریهای شهر چیست؟
کاری به مجسمهای که خودم ساختهام ندارم. ولی اگر من مجسمهای مثل آن ببینم هیجان زده میشوم. به نظرم نظیر این مجسمهها کم داریم. در خیلی از نقاط شهر آثار حجمی گذاشته شده است ولی نه تعدادشان راضیکننده است و نه کیفیت شان. در صورتی که مردم مجسمهها را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار میکنند. باید کارهای قویتری در سطح شهر انجام شوند.
مجسمهها و نقاشیهای دیواری قرار است تهران را زیباتر کنند. به نظرتان این کار را کردهاند؟
تا حدودی بله. در مناطق بالا بیشتر رسیدگی میشود. وضعیت زیباسازی معابر و پارکها و میزان فضای سبز در این مناطق نسبت به مناطق جنوبی خیلی بهتر است.
فکر میکنید شهرداری در جذب هنرمندانی که کارشان را واقعاً بلدند موفق بوده است؟ یا بیشتر با نقاشان و مجسمهسازان درجه دو و سه کار میکند؟
عدهای فکر میکنند هنرمندان برجسته با شهرداری کار نمیکنند. یا شهرداری به طرف آنها نمیرود و برایش فرقی نمیکند کار آن نقاش یا مجسمهساز در چه حدی است. در صورتی که واقعاً اینطور نیست. اتفاقاً توقعها خیلی بالا رفته است. تا آن کارمند جزء روی کارت نظر میدهد. برای همین میگویم که شهرداری هرکاری را قبول نمیکند.
خود شما چطور با شهرداری ارتباط برقرار کردید و سفارش مجسمه گرفتید؟
مسئولان زیباسازی عکس کارهای نمایشگاهی من را دیدند و قبول کردند مجسمههایی برای شهر کار کنم. نخستین کار من ۵ سال پیش بود که مجسمه علامه دهخدا را کار کردم که مورد استقبال قرار گرفت و بعد هم ایده مرد بارانی آمد و کار ادامهدار شد. من عاشق این کار هستم و واقعاً برای پول کار نمیکنم.
نخستین یا مهمترین چیزی که در ساخت مرد بارانی برایتان مهم بود چه بود؟
دوست داشتم کار جدیدی باشد. بعد هم بازنمایی تهران قدیم و اجرای سیستم آبیاری و استفاده از عوامل طبیعی برایم مهم بود. شاید این سیستم را در کارهای بعدیام هم ادامه دهم.
مرد بارانی هم در منطقه ۳ و هم در منطقه ۲۱ کار شده است. برخوردهای مردم منطقه ۲۱ را هم با این مجسمه دیدهاید؟
بله. دیدهام. به نظرم مردم در همه جا به مجسمه علاقه دارند. همه میایستند و کار را تماشا میکنند. همه زیبایی را دوست دارند و آن را میفهمند. مرد بارانی در منطقه ۲۱ اول در یک پارک نصب شده بود. بعد جای آن را تغییر دادند و به میدان و بر خیابان آوردند. جالب است که مردم اعتراض کردند که ما به خاطر مجسمه صبحها به پارک میآمدیم و میدویدیم یا اگر مهمان داشتیم او را به پارک و به دیدن این مجسمه میبردیم. به همین دلیل فکر میکنم برخورد مردم در مناطق مختلف با آثار هنری با هم متفاوت نیست. البته در خیابان ولیعصر(عج) تعداد زیادی خارجی ساکن هستند و به نظرم مهم است که در خیابانها به آنها زیبایی نشان دهیم.
برایتان مهم بود که مرد بارانی در پارک ملت نصب شود یا مثلاً در یک پارک کوچک یا یک خیابان پرت؟
اصلاً برایم اهمیت نداشت. مهم ارائه این کار بود.
تا حالا کنارش ایستادهاید تا نظرات مردمی که آن را میبینند بشنوید؟
خانه خواهر من روبهروی پارک ملت است. یک بار با هم به پارک رفته بودیم و جلو این مجسمه ایستاده بودیم. چند نفری ایستاده بودند و داشتند مجسمه را نگاه میکردند. جلو رفتم و گفتم من این مجسمه را ساختهام. یکی از آنها نگاهی به من کرد و گفت مجمسه فردوسی را هم من ساختهام! از آنجایی که زیاد به دیدن مجسمه میروم نگهبان پارک کاملاً من را شناخته است. یک بار هم او به عدهای که داشتند مجسمه را تماشا میکردند من را نشان داد و گفت سازنده این مجسمه این خانم است. آنها هم گفتند برو بابا! ولی واقعاً خوشحالم که مجسمه بین مردم محبوب شده است و خیلیها با آن عکس دارند. فکر میکنم از آن مجسمههای خاطرهساز شود. بیشترین آدمهایی که اطراف مجسمه مینشینند و آن را نگاه میکنند مردان پیر هستند. برایشان پر از خاطره است.
منبع: همشهری