۵۰ داستان کوتاه خارجی که در حد رمان جذابیت دارند

۵۰ داستان کوتاه خارجی که در حد رمان جذابیت دارند

برخی از داستان‌های کوتاه به‌اندازه‌ی یک دنیا معنی دارند. داستان‌های کوتاهی که در این فهرست نام برده شده‌اند، شاید در نهایت از شما ۱ ساعت وقت بگیرند، ولی بار معنایی، پیچ‌وخم‌های داستانی و شخصیت‌های قوی‌ای که در این حجم کوتاه گنجانده‌اند، به‌اندازه‌ی یک رمان خوب کیفیت دارد.

کد خبر : ۱۹۳۴۴۰
بازدید : ۳۹۹

اگر داستان کوتاه یک کاغذ کوچک برای خط‌خطی کردن باشد، رمان همچون یک تابلوی سفید بزرگ است که می‌توان روی آن هر چیزی نقاشی کرد. رمان به نویسنده اجازه‌ی پرداختن به پیچیدگی‌ها و عمیق شدن در ذهن و روان شخصیت‌ها را می‌دهد و برای خواننده امکان اکتشاف و اندیشه‌ی عمیق را فراهم می‌کند. هزینه‌ی فراهم کردن این تجربه زمان است. خواندن یک رمان، بسته به حجمش، ممکن است از چند ساعت تا چند ماه وقت بگیرد.

شاید پیش‌فرض همه این باشد که یک داستان کوتاه به‌خاطر کوتاه بودن پیچیدگی کمتری دارد و خواندنش رضایت کمتری فراهم می‌کند، ولی این لزوماً درست نیست. برخی از رمان‌ها با وجود طولانی بودن توخالی‌اند، و برخی از داستان‌های کوتاه به‌اندازه‌ی یک دنیا معنی دارند. داستان‌های کوتاهی که در این فهرست نام برده شده‌اند، شاید در نهایت از شما ۱ ساعت وقت بگیرند، ولی بار معنایی، پیچ‌وخم‌های داستانی و شخصیت‌های قوی‌ای که در این حجم کوتاه گنجانده‌اند، به‌اندازه‌ی یک رمان خوب کیفیت دارد.

۱. ای و پی (A&P)

  • نویسنده: جان آپدایک (John Updike)
  • سال انتشار: ۱۹۶۱

آپدایک استاد پرداختن به جزییات ریز و نوشتن مونولوگ‌های درونی بود. می‌توانید هردو مهارت او را در نهایت قدرت در این داستان کوتاه – که جزو آثار اولیه‌ی اوست – ببینید. داستان درباره‌ی متصدی یک فروشگاه خواروبار فروشی است که در حال هیزی کردن به زنانی است که در حال خرید با لباس شنا هستند. وقتی مدیر مغازه بابت لباس این بانوان آن‌ها را سرزنش می‌کند، متصدی فروشگاه همچون یک پسر نوجوان جوگیر اقدامی بزرگ‌نمایانه برای دفاع از شرافت خانم‌ها انجام می‌دهد، ولی در نهایت کارش به جایی ختم نمی‌شود. این داستان، به‌اندازه‌ی یک رمان شامل بینش‌های نبوغ‌آمیز درباره‌ی انسان‌هاست، در حالی‌که حاشیه‌های داستان پر از جزییاتی است که به‌طور ضمنی، به دنیای فراتر از صفحه‌ها اشاره دارند.

۲.  سرزمین جنگ‌های داخلی در افولی شدید (CivilwarLand in Bad Decline)

  • نویسنده: جورج ساندرز (George Saunders)
  • سال انتشار: ۱۹۹۶

می‌شد کل این فهرست را با داستان‌های ساندرز پر کرد. آثار او پر از جزییات –چه مستقیم و چه غیرمستقیم–  هستند. این داستان علمی‌تخیلی، درباره‌ی یک پارک تفریحی در آینده است که خرابکاران به آن حمله کرده‌اند. این قصه آنقدر ساختار قوی‌ای دارد که بدون تلاش خاصی می‌توان از آن یک فیلم اقتباس کرد. وقتی هم که خواندن آن را تمام کنید، متوجه می‌شوید که طولش همان‌قدری است که باید باشد.

۳. داستان زندگی تو (Story of Your Life)

  • نویسنده: تد چیانگ (Ted Chiang)
  • سال انتشار: ۱۹۹۸

داستانی که فیلم «ورود» (Arrival) از آن اقتباس شد، موفق می‌شود کاری فوق‌العاده انجام دهد: همچنان که شما روی حل پازل علمی‌تخیلی در مرکز داستان متمرکز شده‌اید، کل زندگی یک انسان را جایی در گوشه و کنار ذهن‌تان به تصویر می‌کشد. پایان غافلگیرکننده‌ی قصه مجبورتان می‌کند بروید و داستان را یک بار دیگر از اول بخوانید تا داستان زندگی‌ای را که در حاشیه بود متوجه شوید و ببینید که چیانگ در حالی‌که حواس تان را با یک سفینه‌ی فضایی بزرگ و درخشان پرت کرده بود، با چه عمقی به زندگی یک شخص پرداخته بود.

88

«داستان زندگی تو»، اثر تد چیانگ، از آن داستان‌هایی است که با یک معمای پرزرق‌وبرق در مرکز داستان، حواس شما را از اصل داستان پرت می‌کند.

۴. بارانی ملایم خواهد بارید (There Will Come Soft Rains)

  • نویسنده: ری بردبری (Ray Bradbury)
  • سال انتشار: ۱۹۵۰

قانون اول این است که هرگاه احساس ضعیف بودن یا افسرده بودن کردید، این قصه را نخوانید. قانون دوم این است که هیچ‌گاه این داستان را بلافاصله پس از تماشا کردن اخبار شامگاهی نخوانید. لحن خاموش و غم‌انگیز داستان و نثر بی‌آلایش بردبری کاری می‌کنند که فراموش کنیم بردبری به‌اندازه‌ی یک رمان در این داستان کوتاه پیرنگ گنجانده است، داستانی که روی یک لحظه‌ی کوتاه – ولی دلخراش – در آینده‌ای که شاید فرداروزی به وقوع بپیوندد متمرکز است. فقط نکته اینجاست که این پیرنگ به‌طور ضمنی مورد اشاره قرار می‌گیرد.

۵. همه‌ی شما زامبی‌ها (All You Zombies)

  • نویسنده: رابرت ای. هاین‌لاین (Robert A. Heinlein)
  • سال انتشار: ۱۹۵۹

شاید «همه‌ی شما زامبی‌ها» پیرنگ‌محورترین داستان کوتاه تاریخ باشد. داستان پرپیچ‌وخم، غافلگیرکننده‌ و بیمارگونه‌ی هاین‌لاین درباره‌ی سفر در زمان و روابط خانوادگی متناقض، یکی از آن داستان‌هایی است که هر از گاهی به آن باز خواهید گشت، چون باورش برایتان سخت است که نویسنده موفق شده آن را بنویسد. حتی وقتی می‌دانید که تمام شخصیت‌های داخل داستان چه رابطه‌ای با هم دارند – و پاسخ به این سوال در آن واحد ساده و غیرممکن است – این چیزی از غافلگیرکننده بودن داستان کم نمی‌کند.

۶. گودمن براون جوان (Young Goodman Brown)

  • نویسنده: ناتانیل هاوثورن (Nathaniel Hawthorne)
  • سال انتشار: ۱۸۳۵

شاید خوانندگان مدرن، قصه هاوثورن را به‌خاطر ساده‌انگارانه بودن نادیده بگیرند، ولی اگر در داستان عمیق‌تر شوید، مهارت فنی‌ای که در نوشته شدن آن به کار رفته، نفس‌گیر است. این داستان با ساختار بسیار حساب‌شده‌اش آنقدر حرف‌های عمیقی درباره‌ی ایمان و جایگاه انسان در دنیا برای گفتن دارد که اگر این زیرلایه‌های معنایی قرار بود به‌صورت مستقیم بیان شوند، می‌توانستند صدها صفحه کتاب را پر کنند.

۷. پنجه‌ی میمون (The Monkey’s Paw)

  • نویسنده: دابلیو. دابلیو. جیکوبس (W. Jacobs)
  • سال انتشار: ۱۹۰۲

اگر کل چیزی که از این قصه به‌خاطر دارید، سه آرزو است که نتیجه‌یشان آن چیزی که مورد انتظار است از آب درنمی‌آید، لازم است که دوباره آن را بخوانید. خود داستان آنقدر ساختاری بی‌نقص دارد که نویسندگان و تهیه‌کنندگان تا به امروز در حال سرقت ادبی آن هستند، ولی در زیرلایه‌های معنایی داستان، به‌اندازه‌ی یک رمان مشکلات طبقاتی، اجتماعی و خانوادگی نهفته است که به‌شکلی زیرپوستی، تاثیر غافلگیری نهایی داستان را افزایش می‌دهند.

۸. واقعه‌ای در پل اول کریک (An Occurrence at Owl Creek Bridge)

  • نویسنده: آمبروز بیرس (Ambrose Bierce)
  • سال انتشار: ۱۸۹۰

«واقعه‌ای در پل اول کریک» هم از آن داستان‌های کوتاه است که آنقدر روی ادبیات تاثیرگذار بوده که ممکن است پیرنگ کلی آن را بدون این‌که از وجود داستان اصلی باخبر باشید بدانید. داستان گمراه‌کننده‌ی بیرس درباره‌ی فراری که خوب‌تر از آن است که واقعی باشد، آنقدر از جزییات پر شده که می‌شد از دل آن داستان دیگری بیرون آورد که به‌شکلی غیرضروری طولانی‌تر بود. در واقع، یک سری داستان دیگر که به‌شکلی غیرضروری طولانی هستند، با الهام از این داستان و در راستای تجلیل‌خاطر از آن نوشته شده‌اند و این مسئله ثابت می‌کند که غنای داستانی نهفته در این داستان از آنچه به نظر می‌رسد بیشتر است.

۹. گردن‌بند (The Necklace)

  • نویسنده: گی دو موپاسان (Guy de Maupassant)
  • سال انتشار: ۱۸۸۴

هرچه دنیا بیشتر تغییر می‌کند، تحلیلی که «گردن‌بند» از جامعه و زندگی مدرن ارائه می‌کند، کامل‌تر جلوه می‌کند. این داستان به‌خاطر داشتن یکی از تاثیرگذارترین و خوش‌ساخت‌ترین غافلگیری‌های داستانی در کل تاریخ ادبیات معروف است، ولی خود داستان آنقدر پربار است که هرکس که آن را می‌خواند، یک رمان نمادین در ذهنش می‌سازد تا جاهای خالی داستان را پر کند. برای همین گستردگی و تاثیر این قصه بسیار فراتر از طول کوتاهش است.

۱۰. افروختن آتش (To Build a Fire)

  • نویسنده: جک لندن (Jack London)
  • سال انتشار: ۱۹۰۲

یکی از اتفاقاتی که لازم است در دنیای ادبیات بیفتد، احیای ادبی جک لندن برای خوانندگان مدرن است. یکی از بهترین نقاط شروع برای خواندن او، یکی از کامل‌ترین داستان‌های کوتاه تمام دوران است. در این قصه، مردی یک سری تصمیم اشتباه می‌گیرد و بعد در سرمای طاقت‌فرسای یوکان (Yukon)، غربی‌ترین ناحیه‌ی کانادا، به دردسر می‌افتد. سگ او (که از بسیاری لحاظ از او باهوش‌تر است) تنها شاهد نابودی اوست. در لابلای این داستان، لندن آنقدر زیرلایه‌های معنایی زیادی را درباره‌ی حیات وحش، ماهیت مرگ و غرور انسان منتقل می‌کند که اگر دلش می‌خواست، می‌توانست تا صدها صفحه آن را ادامه دهد.

۱۱. نوع بازمانده (Survivor Type)

  • نویسنده: استیون کینگ (Stephen King)
  • سال انتشار: ۱۹۸۲

فقط کینگ می‌تواند آنقدر جزییات معاصر در داستانش بگنجاند که داستان از ایده‌ی پایه‌ی خود فراتر برود. یک دکتر آب‌زیرکاه که در کار مبادله‌ی مواد مخدر است، بدون هیچ غذایی در یک جزیره‌ی متروکه گیر می‌افتد، اما ناگهان داستان به کابوسی از جنس جزییات جانانه، ولی هولناک تبدیل می‌شود. حجم داستان چند هزار کلمه است، ولی یک رمان در دل این کلمات کم گنجانده شده است، حتی اگر پایان شوکه‌کننده‌ی داستان (و آخرین جمله‌ی آن که حال‌وهوای قصه را ناگهانی تغییر می‌دهد) حواس شما را از این جزییات پرت کنند.

۱۲. کاغذ دیواری زرد (The Yellow Wallpaper)

  • نویسنده: شارلوت پرکینز گیلمن (Charlotte Perkins Gilman)
  • سال انتشار: ۱۸۹۲

خواندن این داستان کلاسیک همچنان برای همه واجب است. مردم همچنان دارند درباره‌ی این‌که دیوانگی راوی داستان دقیقاً کی آغاز می‌شود بحث می‌کنند. اگر او از پیش از شروع داستان دیوانه بود، کل چیزهایی که در داستان گفته می‌شوند غیرقابل‌اطمینان هستند؛ اگر او در طول داستان دیوانه می‌شود، تعیین کردن این‌که دیوانگی دقیقاً کی شروع می‌شود قابل‌تفسیر است. ولی همه موافق‌اند که داستان‌های کوتاه کمی هستند که به‌اندازه‌ی یک رمان کامل پیش‌زمینه‌ی داستانی داشته باشند؛ یکی از دلایل آزاردهنده بودن سرنوشت راوی نیز همین است.

۱۳. دهانی ندارم و باید جیغ بکشم (I Have No Mouth and I Must Scream)

  • نویسنده: هارلان الیسون (Harlan Ellison)
  • سال انتشار: ۱۹۶۷

داستان الیسون – که برنده‌ی جایزه‌ی هوگو شده – واقعاً سنگین است؛ شاید یک نویسنده‌ی سطح‌پایین‌تر با اضافه کردن یک عالمه توصیف و اطلاعات‌دهی بی‌هدف و بیهوده سعی می‌کرد آن را تا حد تبدیل شدن به یک رمان کش بدهد، ولی الیسون زیرک‌تر از این حرف‌ها بود. این داستان درباره‌ی یک هوش مصنوعی فوق‌العاده قوی است که پس از وقوع آخرالزمان روی زمین، چند انسان را زنده نگه داشته تا بتواند تا ابد آن‌ها را مجازات کند. کوتاهی داستان این سناریو را بدجوری بُرَنده کرده است، و زخمی هم که این برندگی به جا می‌گذارد، بسیار عمیق است.

۱۴. تیک‌تاک‌من غریو برآورد «توبه کن، هارلکین!» (“Repent, Harlequin!” Said the Ticktockman)

  • نویسنده: هارلان الیسون
  • سال انتشار: ۱۹۶۵

الیسون تنها نویسنده‌ای است که برای بار دوم در این فهرست حضور پیدا می‌کند، چون این داستان، یک حکایت دیستوپیایی تمام‌عیار در قالبی مینیاتوری است و جامعه‌ای در آینده را به تصویر می‌کشد که در آن دیر کردن و وقت تلف کردن جرم است، جرمی که حکم نهایی آن اعدام است و شخصی دقیق و بی‌رحم به نام تیک‌تاک‌من بر آن نظارت می‌کند. هارلکین شهروندی در لباس مبدل است که قوانین را به سخره می‌گیرد و آن‌ها را عمداً زیر پا می‌گذارد. این داستان پر از جزییات عالی است و به‌خوبی نشان می‌دهد که یک نویسنده‌ی ماهر چطور می‌تواند «قوانین» نویسندگی خوب را زیرپا بگذارد.

89

هارلان الیسون، تنها نویسنده‌ای که نامش دو بار در این فهرست پدیدار شده، جزو استادان بی‌بدیل داستان کوتاه بود و مطالعاتی گسترده هم در ادبیات گمانه‌زن، هم در ادبیات جریان اصلی داشت.

۱۵. یک روز خوش برای موزماهی (A Perfect Day for Bananafish)

  • نویسنده: جی. دی. سالینجر (D. Salinger)
  • سال انتشار: ۱۹۴۸

داستان‌های کوتاه سالینجر همچون تیغ جراحی دقیق بودند و هرکدام‌شان در حد رمان جذابیت داشتند. «موزماهی» در یک بازه‌ی زمانی کوتاه در یک مکان واحد اتفاق می‌افتد و درباره‌ی اعضای خانواده‌ی گلس (Glass) است که سعی دارند هرطور شده، از اوقات خود لذت ببرند، اما داستان به پایانی تراژیک ختم می‌شود که تا به امروز شوکه‌کننده باقی مانده است. لابلای کلمات داستان اقیانوسی از رازها نهفته است که می‌توانید یک عمر را صرف کشف کردنشان بکنید.

۱۶. مردگان (The Dead)

  • نویسنده: جیمز جویس (James Joyce)
  • سال انتشار: ۱۹۱۴

همه‌ی داستان‌های «دوبلینی‌ها» (Dubliners)، کلکسیون داستان‌های کوتاه جویس که از لحاظ درون‌مایه‌ای به هم ارتباط دارند، خواندنی هستند، ولی آخرین داستان مجموعه که طولانی‌ترین و عمیق‌ترین‌شان نیز هست، سرشار از جزییات و سوال‌های اگزیستانسیالیستی است که یک عمر آدم‌ها را درگیر نگه می‌دارند. در انتهای این داستان، احساس می‌کنید گابریل کانروی (Gabriel Conroy)، شخصیت اصلی داستان را بهتر از بیشتر انسان‌های زندگی خودتان می‌شناسید.

۱۷. پیدا کردن مرد خوب سخت است (A Good Man is Hard to Find)

  • نویسنده: فلنری اوکانر (Flannery O’Connor)
  • سال انتشار: ۱۹۵۳

«پیدا کردن مرد خوب سخت است» یکی از افسرده‌کننده‌ترین داستان‌های نوشته‌شده در تاریخ است و مثل سانحه‌ی رانندگی‌ای می‌ماند که در مرکزیت آن قرار دارد؛ هرچقدر هم که وحشتناک باشد، نمی‌توانید از آن چشم بردارید. در این سفر خانوادگی محکوم به نابودی، اوکانر هم به درام خانوادگی می‌پردازد، هم تحلیل‌های اجتماعی ارائه می‌کند و هم یک داستان جنایی با پایانی وحشتناک تعریف می‌کند؛ انگار نه انگار که منتقل کردن داستانی به‌اندازه‌ی سه رمان در چند صفحه چه کار سختی است.

۱۸. کلیسا (Cathedral)

  • نویسنده: ریموند کارور (Raymond Carver)
  • سال انتشار: ۱۹۸۱

همه‌یمان داستان من‌درآوردی درباره‌ی داستان کوتاه شش‌کلمه‌ای همینگوی را شنیده‌ایم: «برای فروش؛ کفش‌های کودک؛ پوشیده نشده». خب، داستان باشکوه کارور درباره‌ی پسری جوان که ماشین به او زده و یک کیک تولد فراموش‌‌شده، نسخه‌ی بزرگسالانه آن داستان حقه‌بازانه است؛ «کلیسا» داستانی تاثیرگذار است که در آن یک نانوا دائماً می‌پرسد که آیا پدر و مادرها «اسکاتی را فراموش کرده‌اند»؛ در این میان پسرک در کماست و بعد می‌میرد. فاش‌سازی‌ای که در انتهای داستان اتفاق می‌افتد، کل جزییات احساسی پرباری را که کارور در داستان گنجانده بود، به بار می‌نشاند و نتیجه‌ی حاصل‌شده شگفت‌انگیز است.

۱۹. تیری در مغز (Bullet in the Brain)

  • نویسنده: توبایاس وولف (Tobias Wolf)
  • سال انتشار: ۱۹۹۵

مردی در صف بانک ایستاده، اعصابش از دست زنی که روبرویش است خرد می‌شود، تیری به سرش شلیک می‌شود و می‌میرد. وولف به‌نحوی موفق می‌شود کل زندگی این مرد را در چند صفحه‌ی ناقابل بگنجاند و این کار او آزمایش خلاقانه‌ی فوق‌العاده‌ای است که نمونه‌اش را زیاد مشاهده نمی‌کنید. در انتهای داستان، اندرز (Anders)، منتقد ادبی بدخلق را بهتر از بیشتر شخصیت‌هایی که صدها صفحه به پرداخت‌شان اختصاص داده شده، درک خواهید کرد.

۲۰. درباره‌ی دیدن دختر ۱۰۰ درصد دلخواه در یک صبح زیبای آپریل (On Seeing the 100% Perfect Girl One Beautiful April Morning)

  • نویسنده: هاروکی موراکامی (Haruki Murakami)
  • سال انتشار: ۱۹۸۱

داستان بسیار کوتاه موراکامی آنقدر به‌شکلی ساده و تفننی نوشته شده که شاید فکر کنید سرسری نوشته شده است. ولی هر بار که آن را از اول بخوانید، تفسیری جدید و غیرمنتظره از آن خواهید داشت، تا این‌که در نهایت متوجه می‌شوید که موراکامی ۱۵ سال داستان را به‌نحوی در حجمی کمتر از ۱۵۰۰ کلمه برایتان تعریف کرده است.

۲۱. آخرین سوال (The Last Question)

  • نویسنده: آیزاک آسیموف (Isaac Asimov)
  • سال انتشار: ۱۹۵۶

این داستان شامل کل تاریخچه‌ی کائتات و فراتر از آن می‌شود و پیرنگ آن به شکل یک نوار موبیوس است که درباره‌ی نسل‌هایی از انسان‌هاست که از یک هوش مصنوعی که دائماً در حال پیچیده‌تر شدن است، می‌پرسند که چطور می‌توان از مرگ گرمای کیهان جلوگیری کرد. پایان داستان تا به امروز به‌اندازه‌ی سال ۱۹۵۶ که داستان در آن منتشر شد، غافلگیرکننده باقی مانده است.

۲۲. مترجم دردها (Interpreter of Maladies)

  • نویسنده: جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri)
  • سال انتشار: ۱۹۹۹

«مترجم دردها» داستانی است که به آسانی مرزهای فرهنگی و جامعه‌شناسانه/اقتصادی را درمی‌نوردد و داستان گردش‌گرانی لوس در هند و راهنمای گردش‌گری خوش‌قلب‌شان را که در مطب دکتر نقش مترجم را ایفا می‌کند، تعریف می‌کند. در این داستان ازدواج‌ها و روابط بررسی می‌شوند، قضاوت‌هایی رد و بدل می‌شوند و یک میمون تا یک قدمی خوردن یک بچه پیش می‌رود. در بیشتر رمان‌ها این همه اتفاق جورواجور نمی‌افتد.

۲۳. باغ گذرگاه‌های هزارپیچ (Garden of the Forking Paths)

  • نویسنده: خورخه لوییس بورخس (Jorge Luis Borges)
  • سال انتشار: ۱۹۴۱

یک تریلر جاسوسی، یک معمای ادبی، پرداخت فلسفی به مفهوم انتخاب، همه در کنار یک پایان غافلگیرکننده‌ی جانانه. پس از خواندن داستان، آنقدر چیزهای مختلف برای فکر کردن بهشان وجود دارد که بهتر است تا خوب درباره‌ی بلایی که بورخس سرتان آورده فکر نکرده‌اید، تا مدتی پس از خواندن این داستان چیز دیگری نخوانید.

۲۴. برف‌های کلیمانجارو (The Snows of Kilimanjaro)

  • نویسنده: ارنست همینگوی (Ernest Hemingway)
  • سال انتشار: ۱۹۳۶

کل چیزی که لازم است درباره‌ی این داستان کوتاه بدانید این است که معمولاً در جایگاهی یکسان با بهترین رمان‌های همینگوی همچون «خورشید همچنان می‌دمد» (The Sun Also Rises) و «خداحافظی با اسلحه» (A Farewell to Arms) از آن صحبت می‌شود. داستان درباره‌ی مردی است که بر اثر قانقاریا رو به مرگ است و همراه با زنش در آفریقا گرفتار شده است. داستان ضرب‌آهنگی آهسته و سوگوارانه دارد و همچنان که به خاطرات غم‌انگیز، پشیمانی‌ها و توهم‌های زیرپوستی مرد می‌پردازد، شما را در فضایش غرق می‌کند. در انتها متوجه می‌شویم که مرگ در کمین همه‌یمان نشسته است.

90

داستان شش کلمه‌ای معروف «برای فروش: کفش کودکان؛ پوشیده‌نشده» به ارنست همینگوی نسبت داده شده، ولی به احتمال زیاد این نسبت دادن اشتباه است.

۲۵. برنده‌ی اسب جنبان (The Rocking Horse Winner)

  • نویسنده: دی. اچ. لاورنس (H. Lawrence)
  • سال انتشار: ۱۹۲۶

هرکس که نگران پول بوده است، دلش پول بیشتر خواسته یا آرزو کرده که ای‌کاش «خوش‌شانس» می‌بود – این یعنی همه‌یمان – با خواندن این داستان آن را به شکل آینه‌ای برای زندگی خودش خواهد دید. حتی اگر درون‌مایه‌هایی چون بیداری جنسی به‌شکل زیرپوستی، مادی‌گرایی در برابر عشق، نقش کودکان در ایجاد حس بدبختی برای والدین‌شان را هم در نظر بگیرید، باز هم به عمق این داستان نمی‌رسید؛ داستانی درباره‌‌ی یک پسر جوان که اگر سوار اسب جنبان شود و با شدت کافی آن را براند، می‌تواند نتیجه‌ی درست مسابقه‌های اسب‌سواری را حدس بزند.

۲۶. چیزهایی که حمل کردند (The Things they Carried)

  • نویسنده: تیم اوبراین (Tim O’Brien)
  • سال انتشار: ۱۹۹۰

داستان تکان‌دهنده‌ی اوبراین درباره‌ی سربازهای جنگ ویتنام صرفاً یکی از اجزای سازنده‌ی مجموعه داستان کوتاهی به همین نام است. او از یک ابزار ادبی ساده برای تعریف کردن داستان‌هایش استفاده می‌کند: توصیف کردن هر شیئی که هر سرباز با خود به زمین مبارزه می‌برد؛ ولی همین تکنیک ساده به او اجازه می‌دهد که در حد یک رمان جزییات ضمنی به داستانش اضافه کند و در خواننده این حس قوی را ایجاد کند که تصویری کابوس‌وار از حال‌وهوای واقعی جنگ را دریافت کرده است.

۲۷. افسردگی سانی (Sonny’s Blues)

  • نویسنده: جیمز بالدوین (James Baldwin)
  • سال انتشار: ۱۹۵۷

داستان کوتاه بالدوین درباره‌ی دو برادر در محله‌ی عمدتاً سیاه‌پوست‌نشین هارلم (Harlem) در نیویورک است که یک عمر درگیر درک کردن یکدیگر بوده‌اند. این داستان آنقدر پرجزییات و از لحاظ احساسی آنقدر بلندپروازانه است که گاهی به‌سختی می‌توان پذیرفت که یک رمان نیست. پایان ساکت و صمیمانه‌ی آن پرزرق‌وبرق نیست، ولی از قدرت ماندگاری‌ای برخوردار است که پایان‌های شوکه‌کننده اغلب از آن بی‌بهره‌اند.

۲۸. استفاده‌ی روزمره (Everyday Use)

  • نویسنده: آلیس واکر (Alice Walker)
  • سال انتشار: ۱۹۷۳

این داستان درباره‌ی یک زن سیاه‌پوست جوان است که به دیدار مادر و خواهرش رفته و طی این دیدار شاهد تنش بین فرهنگ سیاه‌پوستان آمریکایی در جنوب آمریکا و فرهنگ آفریقایی پرفیس‌وافاده‌ای هستیم که زن جوان می‌خواهد بازتولید کند. این داستان آنقدر زیرلایه‌های فرهنگی، احساسی و تاریخی دارد که می‌شد تا چند جلد آن را ادامه داد. دستاوردی که واکر موفق شده در چند هزار کلمه به آن برسد باورنکردنی است.

۲۹. شنل (The Overcoat)

  • نویسنده: نیکولای گوگول (Nikolai Gogol)
  • سال انتشار: ۱۸۴۲

داستان مشهور گوگول در آن واحد چند کار مختلف انجام می‌دهد:

  • نگاهی به بلندپروازی بی‌مایه و فقر
  • نگاهی به نقش مادی‌گرایی در نابود کردن انسان
  • داستان اشباح
  • داستانی درباره‌ی انتقام

شاید ارزها و نرخ تورمی که در داستان می‌بینیم فرق کرده باشند، ولی اصل تقلا کردن به قوت خود باقی است و گوگول با استفاده از این درون‌مایه، مقدار قابل‌توجهی داستان را در حجمی کوتاه می‌گنجاند.

۳۰. تو هم زشتی (You’re Ugly, Too)

  • نویسنده: لوری مور (Lorrie Moore)
  • سال انتشار: ۱۹۸۹

در این داستان اتفاق بسیار کمی می‌افتد، ولی در عین حال همه‌چیز اتفاق می‌افتد. یک زن آکادمیک از زندگی‌اش در غرب میانه‌ی آمریکا که در تدریس به دانشجویانی نادان و بی‌علاقه خلاصه می‌شود، متنفر است. او به خانه‌اش در نیویورک می‌رود تا خواهرش را ببیند و متوجه می‌شود که از زندگی در آنجا هم متنفر است. در این میان، او یک سری خاطره‌ی شخصی، حقایق و یک سری اظهار نظرهای بامزه و در عین حال تاریک درباره‌ی همه‌چیز بیان می‌کند. نتیجه‌ی نهایی این است که پس از خواندن این داستان، احساس می‌کنید یک شخصیت خیالی را از یک سری افراد واقعی بهتر می‌شناسید.

۳۱. کجا می‌روی؛ کجا بودی؟ (Where are You Going, Where Have You Been؟)

  • نویسنده: جویس کارول اوتس (Joyce Carol Oates)
  • سال انتشار: ۱۹۶۶

یک دختر نوجوان از خود راضی برای این‌که روی مادر و خواهر «باثبات»اش را کم کند، به یکی از رستوران‌های محلی می‌رود تا با پسران آشنا شود و از به رخ کشیدن زیبایی‌اش لذت ببرد. او مردی جذاب را ملاقات می‌کند که سوار یک خودروی کروکی باحال است که یک کد مرموز در پهلوی آن نقاشی شده است. به‌مرور او درگیر موقعیتی می‌شود که احساس می‌کند از کنترلش خارج شده است. داستانی که در ظاهر تعریف می‌شود، بسیار جالب است، ولی در کنارش یک عالمه بحث درباره‌ی معنای داستان درگرفته که با بحث‌هایی که سر کتاب‌های طولانی‌تر ایجاد می‌شود، برابری می‌کند.

۳۲. اورژانسی (Emergency)

  • نویسنده: دنیس جانسون (Denis Johnson)
  • سال انتشار: ۱۹۹۱

درگذشت دنیس جانسون فقدانی بزرگ برای هواداران ادبیات بود، چون دیگر داستانی‌هایی که به‌اندازه‌ی اورژانسی سنگین و در عین حال سرشار از طنز سیاه باشند، نوشته نخواهد شد. این داستان درباره‌ی یکی از کارکنان معتاد یک اتاق اورژانس و ماجراجویی‌های عجیب‌وغریب اوست. راوی داستان که نشئه و غیرقابل‌اطمینان است، داستانی درباره‌ی یکی از شیفت‌هایش در اتاق اورژانس تعریف می‌کند و فلاکت خفقان‌آور ناشی از اعتیاد و زندگی در آمریکای مدرن را طوری به تصویر می‌کشد که بسیار بحث‌برانگیز و تفکربرانگیز است.

۳۳. ویلیام ویلسون (William Wilson)

  • نویسنده: ادگار آلن پو (Edgar Allan Poe)
  • سال انتشار: ۱۸۳۹

داستان‌های کوتاه پو همه‌یشان ارزش خوانده شدن دارند، ولی داستان‌های او معمولاً روی به تصویر کشیدن یک لحظه‌ی خاص متمرکز هستند. برخلاف رسم رایج داستان‌های دیگر او، «ویلیام ویلسون» درباره‌ی زندگی یک مرد است، مردی که از دوران بچگی تحت تعقیب شخصی بوده که قیافه‌اش و حتی اسمش با خودش یکسان بوده و تمام تلاش‌های او برای انجام کارهای خلاف، من‌جمله سرقت، اغوا و کارهای غیراخلاقی دیگر را خراب می‌کند. معنای ضمنی روان‌شناسانه‌ی این داستان می‌تواند به‌اندازه‌ی یک رمان بحث‌برانگیز باشد.

۳۴. اَبَراسباب‌بازی‌ها کل تابستان دوام می‌آورند (Supertoys Last All Summer Long)

  • نویسنده: برایان الدیس (Brian Aldiss)
  • سال انتشار: ۱۹۶۹

این همان قصه‌ای ‌است که الهام‌بخش ساخته شدن فیلم «هوش مصنوعی» (A.I. Artificial Intelligence)، اثر استیون اسپیلبرگ شد. داستان در آینده‌ای واقع شده که در آن خانواده‌ها برای بچه‌دار شدن باید از دولت اجازه‌ی رسمی کسب کنند. زنی جوان در زمینه‌ی برقراری ارتباط با دیوید کم‌سن‌وسال به مشکل برخورده است؛ دیوید نامه‌هایی می‌نویسد و در آن‌ها عشقش را به مادرش ابراز می‌کند، با این تفاوت که او واقعاً مادرش نیست. الدیس موفق می‌شود در عرض چند صفحه هم یک جهان دیستوپیایی گسترده را به تصویر بکشد، هم قلب‌تان را به درد بیاورد.

۳۵. پیغامی در بطری (Message in a Bottle)

  • نویسنده: نالو هاپکینسون (Nalo Hopkinson)
  • سال انتشار: ۲۰۰۴

از یک طرف، می‌توانید داستان علمی‌تخیلی هاپکینسون را در یک جمله خلاصه کنید، یک جمله‌ی جالب و مورمورکننده که به مفهومی با محوریت سفر در زمان اشاره دارد که هم منحصربفرد و هم نبوغ‌آمیز است، ولی از طرف دیگر، هاپکینسون این مفهوم نبوغ‌آمیز را با شخصیت‌پردازی بسیار جالبی تزیین می‌کند؛ شخصیت‌های داستان یک هنرمند و فرزند عجیبش است که احساسات ضد و نقیض هنرمند به کودکان و بی‌اعتمادی‌اش به آن‌ها را تشدید می‌کند؛ همچنین نمایشگاه‌گردان‌هایی در آینده که قصد دارند آثار هنری هنرمند را حفظ کنند جزو شخصیت‌های دیگر هستند. با وجود این شخصیت‌ها و مفاهیم پیچیده در داستان، این اثر می‌توانست بسیار طولانی‌تر باشد.

۳۶.  بارتلبی، مُحَرِّر: داستانی از وال‌استریت (Scrivener: A Story of Wall Street)

  • نویسنده: هرمَن ملویل (Herman Melville)
  • سال انتشار: ۱۸۵۳

«بارتلبی»، یکی از مشهورترین و تحلیل‌شده‌ترین داستان‌های کل تاریخ، درباره‌ی یک متصدی است که به‌مرور زمان حاضر نمی‌شود هیچ کاری انجام دهد و صرفاً پاسخ می‌دهد: «ترجیح می‌دهم نکنم». سر باز زدن از هر کاری، حتی غذا خوردن، در نهایت باعث مرگ او می‌شود. این پایان تاریک و در عین حال خنده‌دار درباره‌ی وضعیت انسان مدرن که مجبور است زمان خود را برای زنده ماندن بفروشد، در مقایسه با آثار طولانی‌تر حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

91

اسلاوو ژیژک با پوشیدن پیراهنی که روی آن شعار بارتلبی – «ترجیح می‌دهم نکنم» – درج شده بود، دوباره نام داستان را سر زبان‌ها انداخت.

۳۷. مرگ ایوان ایلیچ (The Death of Ivan Ilych)

  • نویسنده: لئو تولستوی (Leo Tolstoy)
  • سال انتشار: ۱۸۸۶

داستان و مطالعه‌ی شخصیت تولستوی درباره‌ی مرگ آهسته و اجتناب‌ناپذیر یک مرد، از خوانندگان – بسته به رابطه‌ی خود آن‌ها با این حقیقت که قرار است روزی بمیرند – واکنش‌های متفاوتی دریافت می‌کند. ولی در جمله‌ی نهایی این شاهکار ما با ایوان ایلیچ آشنا می‌شویم و بازتابی از او را در ضعف‌ها و غرور خود مشاهده می‌کنیم؛ این مکاشفه ممکن است بسیار وحشتناک یا رهایی‌بخش باشد. آثار کمی هستند که به‌اندازه‌ی این رمان کوتاه درباره‌ی بیماری، انکار و مرگ، تاثیرگذار باشند.

۳۸. مردی که می‌خواست پادشاه باشد (The Man Who Would be King)

  • نویسنده: رودیارد کیپلینگ (Rudyard Kipling)
  • سال انتشار: ۱۸۸۸

دو ماجراجوی مشکوک دنبال یک قبیله‌ی بدوی می‌روند تا در بین مردم آنجا به پادشاه تبدیل شوند و در کمال تعجب موفق به انجام این کار می‌شوند. کیپلینگ با کمال مهارت یک قصه ماجراجویانه‌ی هیجان‌انگیز و پرپیچ‌وخم را طرح‌ریزی می‌کند که عملاً برای تمام افراد دخیل پایانی نافرجام دارد. نویسنده‌ای سطح‌پایین‌تر این داستان را به یک رمان خیلی خوب تبدیل می‌کرد، ولی فقط کیپلینگ می‌توانست آن را به یک داستان کوتاه نبوغ‌آمیز تبدیل کند.

۳۹. شرلوک هلمز: ماجراهای نوار خالدار (Sherlock Holmes: The Adventures of the Speckled Band)

  • نویسنده: آرتور کونان دویل (Arthur Conan Doyle)
  • سال انتشار: ۱۸۹۲

تقریباً همه‌ی داستان‌های آرتورکونان دویل – که خیلی‌هایشان متمرکزتر هم هستند – می‌توانستند در این فهرست جای بگیرند. داستان یک اشراف‌زاده‌ی خشن و مال‌باخته که به ارث و میراث و دارایی‌های دخترخوانده‌اش غبطه می‌ورزد، به‌عنوان یک معمای اتاق دربسته به خاطر سپرده شده، ولی پشت آن حجم زیادی پیش‌زمینه‌ی داستانی و جزییات نهفته که درخور روایتی به‌مراتب طولانی‌تر – ولی به همین میزان جالب – است.

(پاورقی: معمای اتاق دربسته یا Locked Room Mystery به معمایی گفته می‌شود که در آن به نظر می‌رسد وارد شدن جنایتکار به صحنه‌ی جرم، انجام جرم و بعد ترک کردن صحنه‌ی جرم بدون این‌که کسی متوجه حضورش شود، غیرممکن به نظر می‌رسد.)

۴۰. پنجره‌ی باز (The Open Window)

  • نویسنده: ساکی (Saki)
  • سال انتشار: ۱۹۱۱

ممکن است به‌راحتی زیرلایه‌های معنایی این قصه را از دست بدهید. در نگاه اول، این داستانی طنزآمیز درباره‌ی مردی جوان و دستپاچه است که یک زن جوان با تعریف کردن داستانی با هدف ترساندن او، به‌شکلی بی‌رحمانه او را سرکار می‌گذارد. اگر کمی در داستان عمیق‌تر شوید، خاصیتی خودارجاع‌دهنده، هم در خود داستان و هم در داستانِ درون داستان پیدا خواهید کرد که شبیه به اتاقی پر از آینه می‌ماند و جزییات را به دوردست‌های بی‌انتها بازتاب می‌دهد.

۴۱. گروه محکومین (In the Penal Colony)

  • نویسنده: فرانتس کافکا (Franz Kafka)
  • سال انتشار: ۱۹۱۹

داستان کابوس‌وار کافکا درباره‌ی یک دستگاه شکنجه و اعدام است که نام جرمی را که زندانی محکوم‌شده مرتکب شده، روی پوستش حکاکی می‌کند و زندانی ۱۲ ساعت بعد بر اثر جراحات واردشده می‌میرد. جای تعجب ندارد که چنین داستانی پر از معناهای ضمنی وحشتناک و ناخوشایند است. تاریخچه‌ی تاریک تبعیدگاه، نگاه مسیح‌وار به مدیر قبلی تبعیدگاه و سرنوشت مدیر فعلی که با میل خودش، خودش را به دست این دستگاه کابوس‌وار می‌سپارد، هرکدام می‌توانستند سوژه‌ی یک رمان باشند.

92

کافکا تصاویر کابوس‌وار زیادی را به دنیای ادبیات اضافه کرد، ولی شاید یکی از کابوس‌وارترین مثال‌ها دستگاهی باشد که جرم مجرم را روی بدنش حکاکی می‌کند و بعد او را می‌کشد.

۴۲. شناگر (The Swimmer)

  • نویسنده: جان چیوِر (John Cheever)
  • سال انتشار: ۱۹۶۴

«شناگر» قصه مردی جوان را تعریف می‌کند که یک بعد از ظهر تابستانی، در کمال خوشحالی، تصمیم می‌گیرد در تمام استخرهای محله‌ی حومه‌ی شهرش شنا کند، ولی این سناریوی در ظاهر بی‌آزار، به مرور به کابوسی تبدیل می‌شود که سرانجامی ناراحت‌کننده و پوچ‌گرایانه دارد. در این میان، چیور درک همه‌جانبه‌ی خود از جامعه‌ی مدرن را – به آن شکل که در سال ۱۹۶۴ می‌شناخت – به رخ می‌کشد. با خواندن داستان، متوجه می‌شوید که چرا چیور در ابتدا قصد داشت آن را به یک رمان تبدیل کند.

۴۳. کوهستان بروکبک (Brokeback Mountain)

  • نویسنده: انی پرو (Annie Proulx)
  • سال انتشار: ۱۹۹۷

«کوهستان بروکبک» درباره‌ی دو کارگر مزرعه است که در خفا هم‌جنس‌گرا هستند و یک تابستان رویایی را به کار و زندگی با یکدیگر می‌گذرانند و بعد طی دو دهه‌ی آینده، به‌صورت مقطعی با هم دیدار می‌کنند. این قصه بسیار پربار و پیچیده است و محتوایی که در چند صفحه می‌گنجاند، از بسیاری از رمان‌ها بیشتر به نظر می‌رسد. داستان به نیروهای درونی و بیرونی می‌پردازد که شخصیت‌های داستان را به تصمیم‌هایی که می‌گیرند وادار می‌کنند، تصمیم‌هایی که در ظاهر تصمیم «درست» هستند، ولی برای شخصیت‌های داستان رضایت و خوشحالی فراهم نمی‌کنند.

۴۴. شرط‌بندی (The Bet)

  • نویسنده: آنتون چخوف (Anton Chekov)
  • سال انتشار: ۱۹۰۱

بیشتر مردم وقتی اسم چخوف را می‌شنوند، یاد نمایش‌نامه‌هایش می‌افتند، ولی این داستان به‌نوعی نمونه‌ای اولیه از داستان‌های سریال «ناحیه‌ی گرگ‌ومیش» (Twilight Zone) است. در این قصه یک کارمند بانک و یک وکیل سر این‌که کدام مجازات انسانی‌تر است شرط‌بندی می‌کنند: اعدام یا حبس ابد؟ آن‌ها سر ۲ میلیون روبل شرط می‌بندند که وکیل نمی‌تواند ۱۵ سال در حبس انفرادی بماند. شما نمی‌توانید پایان داستان را حدس بزنید، ولی می‌توانید ۱۵ سال آتی را صرف بحث کردن درباره‌ی آن بکنید.

۴۵. نمادها و نشانه‌ها (Signs and Symbols)

  • نویسنده: ولادیمیر نابوکوف (Vladimir Nabokov)
  • سال انتشار: ۱۹۴۸

«نمادها و نشانه‌ها» قصه یک زوج پیر است که از فرزند خود در یک آسایشگاه روانی عیادت می‌کنند. دلیل دیوانگی پسر این است ک باور دارد اشیاء بی‌جان در حال توطئه کردن علیه او هستند. نابوکوف در این داستان که پر از جزییات، اشاره‌های ضمنی و اتفاقات عجیب است، می‌خواست که ما فراتر از داستان سطحی، دنبال «داستان اصلی» بگردیم. خواه این دعوت از ته دل بود، خواه تلاش نابوکوف بر این بود که ما هم مثل پسر داخل داستان، مثل دیوانه‌ها و در کمال بیهودگی دنبالِ – بله، درست حدس زدید – نمادها و نشانه‌ها بگردیم، به تفسیر خودتان بستگی دارد.

۴۶. مردی که تقریباً مرد بود (The Man Who Was Almost a Man)

  • نویسنده: ریچارد رایت (Richard Wright)
  • سال انتشار: ۱۹۶۱

«مردی که تقریباً مرد بود» داستانی در ظاهر ساده درباره‌ی جوانی سیاه‌پوست در مناطق روستایی جنوب است که یک اسلحه‌ی گرم می‌خرد تا احساس بزرگسال بودن بکند. ولی رایت تک‌تک لحظات این قصه را از نمادهای زیرپوستی پر کرده است و تصویر پیچیده‌ای از جنوب آمریکا در دهه‌ی ۵۰ و ۶۰، بلوغ، فرهنگ حمل اسلحه و درون‌مایه‌های بسیار دیگر به تصویر می‌کشد. وقتی در این داستان شروع به گشتن به دنبال معنی بکنید، سرتان گیج خواهد رفت.

۴۷. بانوی داخل دریاچه (Lady in the Lake)

  • نویسنده: ریموند چندلر (Raymond Chandler)
  • سال انتشار: ۱۹۳۹

رمانی به همین نام از چندلر بر پایه‌ی این داستان کوتاه و چند داستان دیگر نوشته شده است، ولی نتیجه‌ی نهایی – با این‌که رمانی خوب است – کمی بیش‌ازحد طولانی و کش‌داده‌شده به نظر می‌رسد، خصوصاً در مقایسه با این داستان کارآگاهی و نوآر تند و تیز و اثرگذار با حضور فیلیپ مارلو (Phillip Marlowe) که دنبال زنی گمشده است. بهترین قسمت‌های داستان و نکات مهم پیرنگ، در داستان کوتاه موجود هستند.

۴۸. قهوه خوردن در جای دیگر (Drinking Coffee Elsewhere)

  • نویسنده: زی. زی. پکر (ZZ Packer)
  • سال انتشار: ۲۰۰۳

این داستان واقعاً بی‌نقص است. دینا زنی جوان، باهوش و تدافعی است که برای نخستین سال تحصیل راهی دانشگاه یِیل شده است. در آنجا او هایدی را می‌بیند و عاشقش می‌شود. پکر دنیای اطراف او را با نگاهی نافذ نسبت به فرهنگ، تعصب و حال‌وهوای جمعی تحلیل می‌کند و هر جمله نقشی پررنگ در راستای تعریف کردن شخصیت اصلی و محیط اطرافش ایفا می‌کند.

۴۹. آگراندیسمان (Blow-Up)

  • نویسنده: خولیو کورتاسار (Julio Cortazar)
  • سال انتشار: ۱۹۶۳

این قصه که الهام‌بخش فیلم متوهمانه‌ی آنتونیونی به همین نام شد، به‌طور فریب‌دهنده‌ای ساده است: یک عکاس، عکسی از یک زن و یک پسر در پارک می‌گیرد و برای آن‌ها روایتی تصور می‌کند. هرچه او بیشتر به عکس نگاه می‌کند، متوجه جزییاتی می‌شود که معنای ضمنی شوم‌تری به دنبال دارند و او به‌مرور در دنیای عکس و واقعیتی که حول آن شکل داده غرق می‌شود. سر در آوردن از اتفاقی که واقعاً در حال وقوع است و در نظر گرفتن یک سری از انتخاب‌های روایی که کورتاسار انجام داده، از آن چیزی که فکر می‌کنید، زحمت بیشتری می‌طلبد.

۵۰. الماسی به بزرگی ریتز (The Diamond as Big as the Ritz)

  • نویسنده: اف. اسکات فیتزجرالد ( Scott Fitzgerald)
  • سال انتشار: ۱۹۲۲

یک چهارم این داستان «ناطور دشت»، یک چهارم دیگر رمان ماجراجویانه، یک‌چهارم دیگر داستان عاشقانه و یک‌چهارم نهایی حکایت پندآموز (Fable) است. تمام درگیری‌های ذهنی معمول فیتزجرالد به‌وضوح در این داستان قابل‌مشاهده هستند. قصه درباره‌ی خانواده‌ای است که الماسی به بزرگی یک کوه کشف می‌کنند و نسل به نسل درگیر جنونی خشونت‌بار می‌شوند تا ثروت خود را حفظ کنند. اگر ایده‌ی این داستان دست یک نویسنده‌ی پست‌مدرن می‌افتاد، درباره‌ی آن یک رمان ۱۲۰۰ صفحه‌ای می‌نوشت.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید