(عکس) نگاهی به آثار و زندگی رمدیوس وارو؛ نقاش سورئالیست جادویی

(عکس) نگاهی به آثار و زندگی رمدیوس وارو؛ نقاش سورئالیست جادویی

«ماریا د لوس رمدیوس آلیسیا رودریگا وارو‌ای یورانگا»، معروف به رمدیوس وارو، هنرمند سوررئالیست مکزیکی اسپانیایی الاصل متولد سال ۱۹۰۸ بود.

کد خبر : ۲۱۹۷۸۷
بازدید : ۷۹۴

فرادید| «ماریا د لوس رمدیوس آلیسیا رودریگا وارو‌ای یورانگا»، معروف به رمدیوس وارو، هنرمند سوررئالیست مکزیکی اسپانیایی الاصل متولد سال ۱۹۰۸ بود. 

به گزارش فرادید، رمدیوس وارو اورانگا سال ۱۹۰۸ در شهر کوچک اسپانیایی آنگلس، جرونا به دنیا آمد. مادر اهل باسک او به افتخار خواهر بزرگترش که حدود زمان تولد او فوت کرده بود، نام «ویرجن د لوس رمدیوس» را روی او گذاشته بود. در این مطلب، تجربه پر فراز و نشیب او به عنوان یک پناهنده، مایه تسلی او در جنبش سوررئالیسم و نقاشی‌های او که بیانگر باورهای معنوی او بودند، را بررسی می کنیم. 

رمدیوس وارو به عنوان پناهنده

7

پدر اندلسی رمدیوس وارو یک مهندس هیدرولیک بود. شغل او خانواده را وادار میکرد اغلب در سراسر اسپانیا و شمال آفریقا نقل مکان کنند. او دخترش را تشویق میکرد استعدادهای هنری برجسته‌اش را دنبال کند و او را با نویسندگانی مانند ژول ورن و آثاری در زمینه عرفان و فلسفه آشنا کرد. در مقابل، مادر وارو یک کاتولیک معتقد بود و اعتقادات مذهبی سخت او سبب می شد، وارو احساس انزوا و گناه کند. او در مدرسه راهبان تحصیل کرد که بیزاری او را نسبت به ایدئولوژی مذهبی که مادرش موعظه میکرد، تغذیه میکرد. اختلافات شدید عقاید مادر و پدرش بر او در طول زندگی و حرفه‌اش به عنوان یک هنرمند اثر گذاشت. 

سال ۱۹۲۴، خانواده به مادرید نقل مکان کردند و او در ۱۵ سالگی در آکادمی هنری بسیار مشهور، «دانشکده هنرهای زیبا» پذیرفته شد. او سال ۱۹۳۰ با جراردو لیزاراگا، هنرمندی که در مدرسه با او آشنا شد، ازدواج کرد. این زوج به بارسلونا نقل مکان کردند، جایی که هر دو در شرکت تبلیغاتی تامپسون کار میکردند و نقاشی‌های وارو در نمایشگاه‌ها به نمایش گذاشته شدند. 

 6

عکس رمدیوس وارو و بنجامین پره

سال ۱۹۳۷، او با نقاش سوررئالیست و فعال سیاسی استبان فرانسیس آشنا شد و تصمیم گرفت به همراه او و شاعر سوررئالیست بنجامین پره به پاریس نقل مکان کند. او مجبور شد از جوّ طوفانی ناشی از جنگ داخلی اسپانیا فرار کند، در حالی که شوهرش برای جنگیدن ماند. آن‌ها هرگز طلاق نگرفتند اما هرگز دوباره زوج عاشق نشدند. 

وارو در پاریس در فقر زیست. او در آغاز جنگ جهانی دوم به دلیل ارتباط عاشقانه‌اش با پره، کسی که آن‌ها به خاطر عقاید سیاسی‌اش هدف قرار گرفته بود، توسط دولت فرانسه زندانی شد. اگرچه، روشن نیست آیا دلیل واقعی بازداشت او حمایت از خائن ارتش فرانسه بوده یا خیر. او و بسیاری از پناهندگان دیگر به سرعت پس از آزادی، به دلیل حمله آلمان مجبور به فرار شدند. این زوج به مکزیک فرار کردند و شهروندان مکزیکی شدند. اینجا جاییست که وارو تا پایان عمرش زندگی می‌کند، با کاوش در درون‌گرایی را کشف میکند و زمانش را وقف نقاشی میکند و پس از ازدواج با والتر گروئن، یک پناهنده سیاسی اتریشی، به ثبات مالی همیشگی می رسد. 

تأثیرات هنری وارو  

5

از چپ به راست: ویکتور سرژ، بنجامین پره، رمدیوس وارو، آندره برتون، حدود ۱۹۴۰-۴۱

تأثیرات اولیه هنری وارو، بوش، گویا و پیکاسو بودند. بسیاری از نقاشی‌های او با نقاش یونانی الاصل‌ایتالیایی، جورجیو د کیریکو مقایسه می‌شود. آثار او ورای الهام گرفتن از هنر، اغلب شامل تصاویر مذهبی می‌شدند که یادآور تربیت کاتولیک او بودند. او به عرفان غربی و غیرغربی و اعتقادات مبتنی بر سحر و جادو و همچنین پیوندهای علمی میان موجودات زنده برای ایجاد انگیزه در کار خود توجه می کرد. جادوگری و کیمیاگری همراه با «نظریه رویا» از کارل یونگ، برای او جذاب بودند. او مدام با دانش سروکار داشت و این در نقاشی‌های او مشهود است. 

وارو علاوه بر فرانسیس، با سوررئالیست‌های اسپانیایی، جوزپ-لوئیس فوریت، و اسکار ام. دومینگوئز در بارسلونا دوست شد. او سال ۱۹۳۵ با سوررئالیست فرانسوی، مارسل ژان آشنا شد. این آشنایی سبب ایجاد ارتباط عمیق‌تری با سوررئالیسم شد. او در فعالیت‌هایی مانند cadavres exquis مشارکت کرد؛ یک بازی مشارکتی که از مانیفست‌های سوررئالیستی بنیانگذار مشترک جنبش، آندره برتون الهام گرفته بود. 

وارو به گروه هنرمندان گروه Grupo Logicofobista پیوست که تلاش می‌کردند متافیزیک را در خلاقیت خود ادغام کنند. او از طریق روابط اش با سوررئالیست های مشهوری چون روبرتو ماتا و مَکس اِرنِست ارتباط برقرار کرد. آثار او در نمایشگاه‌های بین‌المللی سورئالیسم در پاریس و آمستردام به نمایش درآمدند. سال‌هایی که او در مکزیک گذراند، دایره دوستان سوررئالیست‌اش را افزایش داد و هنرمندانی چون ولفگانگ پالن و لئونا کارینگتون، یکی از هموطنان پناهنده‌اش را در برمی‌گرفت. 

ارواح کوه (۱۹۳۸) 

4

«ارواح کوه» (۱۹۳۸) یکی از نقاشی‌های قبلی وارو زمان اشغال شهر توسط نازی‌ها در پاریس خلق شد. این اثر هنری تفسیری است بر چگونگی به تصویر کشیدن زنان، به ویژه زنان هنرمند آن زمان. دو زن به تصویر کشیده شده‌اند که تنها صورت‌هایشان نمایان است، چون بقیه بدن‌شان با سنگ‌هایی محصور شده است. بادی از اعماق پایین می‌وزد که نشان‌دهنده نیروی قوی شخصیت‌های به ظاهر در خواب است. وارو ناامیدی خود از جامعه مردسالار را با به تصویر کشیدن محدودیت (حبس) بیان کرد. 

تصمیم خلاقانه برای انتخاب کوه‌های سخت به عنوان قفس‌هایی که چهره‌ها را به دام می‌اندازند، همسو با نماد مردانگی بود که برای موفقیت در دنیای هنر لازم بود. عنوان اثر بیانگر ذهن و روح درخشان زنانی است که نتوانستند خود را از حضور غلبه مردانه رها کنند. طرح رنگی عبوس و سایه‌های تیره، احساس ناامیدی را برمی‌انگیزند، احساس ناامیدی با بارقه‌ای از امید، زیرا هنوز چهره‌های زنان کاملاً پوشیده نشده است. 

وارو از تکنیک سوررئالیستی فوماژ (نقاشی با دود) که ولفگانگ پالن آن را توسعه داده بود برای ایجاد توهم مه و ابر استفاده کرد. این روش با استفاده از شعله شمع تعریف می‌شود که منجر به تعامل میان دود و کاغذ می‌شود. ورای جلوه بصری عرفانی، حضور فیزیکی نور برای به کارگیری مؤثر آن برای وارو نیز معنادار بود. شیفتگی او به کیمیاگری و پیوند بنیادی متضادها که بر پایه آن بنا شده، انگیزه انتخاب فوماژ شد. نور شمع تاریکی تصویر را متعادل می‌کرد و بیان قدرتمندی از نیاز به زنانگی در صنعت تحت سلطه مردان ایجاد می‌کرد. 

ستاره‌گیر (۱۹۵۶) 

3

 ستاره‌گیر، ۱۹۵۶

نقاشی‌های وارو بیشتر روی چهره یک زن متمرکز هستند. ستاره‌گیر نمونه بارز این عنصر تعیین‌کننده در اثار اوست. شخصیت در فضایی تنگ و کم‌نور با این توهم وجود دارد که دیوارهای اطراف او در حال بسته شدن هستند. او لباسی غیرقابل تعریف پوشیده که به نظر می‌رسد یک شنل بلند و کلاه ایمنی یک سرباز اسپانیایی با همان بافتی است که تمام بدن او را می‌پوشاند. او در دستانش تور و یک ماه درخشان در قفس دارد. او متقارن است و احتمالاً پروانه را تقلید می‌کند. حضور سلطنتی و درخششی که او را احاطه کرده، بهشتی هستند و یادآور الهه مصری، ایزیسِ ماه و جادو. 

این اثر شبیه ارواح کوه، رنجی را تداعی می‌کند که با هویت او به عنوان یک زن گره خورده است. دهانه لابیامانند (بخشی از اندام تناسلی زن) شنل او سیاهچاله‌ای را نشان می‌دهد و محبوس شدن ماه شاید به مبارزه او با باروری اشاره داشته باشد. باز هم برای نشان دادن اعتقادش به قدرت اضداد، کف شطرنجی نماد تعادل است. با این حال، صداهای خاموش، تأکید را از الگو دور کرده و حاکی از روحیه‌ی تاریکی هستند که آشکار است. 

تکنیک‌های خطی که وارو به کار می‌برد، با وجود اینکه فیگور و محیط اطرافش ثابت هستند، حس حرکت را برمی‌انگیزند. رنگ‌های تیره تا روشن قهوه‌ای و زرد طیفی از سایه‌های عمیق تا نور نافذ را نشان می‌دهند. حاشیه‌های شنل زن به همان شکلی روشن می‌شوند که ماه روشن می‌شود، گویی قدرتش شروع به نفوذ در خودش کرده است. 

خلقت پرندگان (۱۹۵۸)

2

در «خلقت پرندگان»، یک موجود جغ- زن سورئال پشت میز نشسته و پرندگان را با سیم ویولنی که از گردنش آویزان است، زنده میکند. در دست دیگرش یک منشور یا ذره‌بین دارد که انرژی ستارگان را مهار می‌کند تا خلاقیت‌هایش را بیدار کند. دستگاهی با ظاهری عجیب با دو شکل کروی و لوله که از پنجره بیرون آمده، رنگ‌های اصلی را برای زن پمپاژ می‌کند. دو ظرف آویزان، مایع یا گرد و غبار طلا را در دیوار پشتی مبادله می کنند. جغد-زن در حالی که در اتاقی شبیه سلول راهب نقش آفریننده را بازی می‌کند، چهره‌ای شاد و متمرکز دارد. 

این نقاشی داستان خلقت منحصر به فردی را نشان می‌دهد که وارو تصور کرده و شباهت‌هایی با آثار هنری نمادینی مانند خلقت آدم تداعی می‌کند، اما اسطوره خود را دوباره ابداع می‌کند. این اثر پرتره‌ای از قدرتی است که هنرمندان برای ساختن دنیای خودشان دارند. او مقایسه‌ای انجام می‌دهد میان آفریننده ای که به انسان‌ها جان می‌بخشد و نقاشی که انرژی خلاقانه به بیان آن‌ها تزریق می‌کند. وارو مفهوم ساختن چیزی از هیچ را کاوش می‌کند، که کنترلی است که هنرمندان در کارشان اعمال می‌کنند. 

 1

رمدیوس وارو

تصمیم استفاده از اجزای یک ساز زهی که برای ساخت موسیقی ساخته شده و ذره‌بین با قابلیت گرفتن نور، کاملاً آگاهانه بود. جغد-زن با ترکیب تصویر با صدا و نور، تعادل و هارمونی یافته است. برخلاف بسیاری از نقاشی‌های دیگر او که عمیقاً به سختی‌های زن بودن پرداخته‌اند، این نقاشی در کل هویت وارو را بررسی می‌کند. نقش‌های او به‌عنوان هنرمند، متفکر و فرد در فضایی منزوی به هم چسبیده‌اند و عضوی سازنده از جامعه را نشان می‌دهند. 

اگرچه زمان تأسیس جنبش سوررئالیستی، زنان واقعاً پذیرفته‌شده نبودند، اما رمدیوس وارو حالا یکی از بااستعدادترین زنان هنرمند سوررئالیست در نظر گرفته می‌شود. او در طول زندگی حرفه‌ای خود ۳۸۴ اثر هنری خلق کرد. گنجاندن تصویرهای مذهبی، معنویت، عرفان و فمینیسم، او را هنرمندی تعریف میکرد که بی‌پروا خودش را ابراز می‌کرد. او به هموار کردن مسیر برای برای بسیاری از زنان سوررئالیست کمک کرد.

مترجم: زهرا ذوالقدر 

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید