احمد شاملو؛ برجسته ترین وارث نیما
نیما منو به این راه کشوند؛ یعنی نیما به من نشون داد که شعر چیه واقعاً و شعر واقعی اونه و از اونجا من اصلاً کار شعری ام را شروع کردم ... نیما منو گرفت و کشید به طرف شعر... من ناقوس اینو خوندم.
کد خبر :
۸۲۸۴۵
بازدید :
۷۶۲۹
احمد شاملو از چهرههای درخشان ادبیات فارسی و شخصیتی روشنفکر و متفکری ادبی محسوب میشود که تبحر و تخصص فراوانی در حوزه ادبیات و شعر داشت؛ شاعری به قریحه بینظیر و اشعاری با دستمایههای عمیق انسانی و تعهد اجتماعی که همه هستی خود را به شعر، آزادی و انسانیت هدیه داد.
سیر تکاملی شعر ایران حاصل تلاش جگرسوز شاعران اخلاقی است که بیادعا و تنها، عصاره عاشقان شده و بیهیاهوی موجاندازان ساحلنشین، توفان به پا کرده جامعه را سراب از چشمه ادبیات و فرهنگ میکنند که یکی از این چهرهها احمد شاملو است؛ شاعری یگانه که زایش دوباره همچون او بختی بزرگ میخواهد تا با واژگانش، جهان را سرمست حضور مهربانی خود کند.
تولد و خانواده
احمد شاملو ۲۱ در ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش حیدر افسر ژاندارمری و مادرش کوکب عراقی از قفقازیهایی بود که انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ روسیه، خانوادهاش را به ایران کوچانده بود. پدرش مردی نظامی و دائم در ماموریت بود و همین اتفاق زندگی سختی به خاطر کار و کارآکتر پدرش نصیبش میکرد، زیرا او افسری کله شق بود که همیشه به او ماموریتهای پرت و دور از مرکز میدادند (۱).
تحصیلات نیمه تمام
شاملو تحصیلات ابتدایی را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد گذراند و برای طی دوره متوسطه به تهران آمد و در دبیرستان ایرانشهر ثبت نام کرد و تا سال سوم در این دبیرستان درس خواند، اما در ۱۳۲۵ خورشیدی و پس از بازگشت به تهران در حالی که هنوز سال چهارم دبیرستان را تمام نکرده بود، برای همیشه درس و مدرسه را کنار گذاشت..
تولد و خانواده
احمد شاملو ۲۱ در ۱۳۰۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش حیدر افسر ژاندارمری و مادرش کوکب عراقی از قفقازیهایی بود که انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ روسیه، خانوادهاش را به ایران کوچانده بود. پدرش مردی نظامی و دائم در ماموریت بود و همین اتفاق زندگی سختی به خاطر کار و کارآکتر پدرش نصیبش میکرد، زیرا او افسری کله شق بود که همیشه به او ماموریتهای پرت و دور از مرکز میدادند (۱).
تحصیلات نیمه تمام
شاملو تحصیلات ابتدایی را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد گذراند و برای طی دوره متوسطه به تهران آمد و در دبیرستان ایرانشهر ثبت نام کرد و تا سال سوم در این دبیرستان درس خواند، اما در ۱۳۲۵ خورشیدی و پس از بازگشت به تهران در حالی که هنوز سال چهارم دبیرستان را تمام نکرده بود، برای همیشه درس و مدرسه را کنار گذاشت..
وی در خصوص ترک تحصیل در گفت وگویی میگوید: فهمیدم از مدرسه چیزی عایدمان نمیشود، سیستم آموزشی ما سیستمی استعماری است، مردم تعلیم دیده نیستند. آنها چیزی از این سیستم یاد نمیگیرند. عطش خواندن و آموختن و تجربه کردن شرایط را داشتم به همین خاطر هم پیش از موعد مدرسه را ول کردم، هرچه مییافتم، میخواندم، درگیر سیاست شدم و بعضی وقتها مخفیانه کتابچههای خطرناک پیدا میکردم و آنها را هم میخواندم (۲).
زندانی شدن در نوجوانی
شاملو در حالی که هنوز نوجوانی بیش نبود و در منطقه ترکمن صحرا میزیست، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و در ۱۳۲۲ خورشیدی که به تهران بازگشت، برای نخستین بار دستگیر شد و به زندان رفت. چنانکه خودش میگوید: موقعی که رضاخان را بردند، من بچه بودم زیر ۱۶ سال.
زندانی شدن در نوجوانی
شاملو در حالی که هنوز نوجوانی بیش نبود و در منطقه ترکمن صحرا میزیست، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و در ۱۳۲۲ خورشیدی که به تهران بازگشت، برای نخستین بار دستگیر شد و به زندان رفت. چنانکه خودش میگوید: موقعی که رضاخان را بردند، من بچه بودم زیر ۱۶ سال.
بدون هیچ درک و شعوری، فقط یک چیز توی ذهن من فرو رفته بود که روس و انگلیس مانع پرواز کردن این ملت بدبخت هستند و وقتی که آلمان با روس و انگلیس در حال جنگ است و ما تبلیغات اینها را میشنویم یک بچه ۱۵-۱۶ ساله که هیچ نوع سابقه تفکر سیاسی اجتماعی ندارد.
فکر میکنی چه حادثهای برایش اتفاق میافتد، این حادثه که اگر نیاز بالیدن و شوریدن و گردن کشیدن در ذاتش باشد، میگوید من طرفدار آلمانم، چون دارد، دشمن مرا میکوبد. من با این ذهنیت و با این سادگی وارد یک جریان ضد متفقین شدم که کارم به زندان کشید. (۳).
آغاز آشنایی با نیما
فروردین ۱۳۲۵ خورشیدی بر بساط یک روزنامه فروشی، نقاشی نیما کار رسام ارژنگی و چاپ شعر ناقوس در روزنامه پولاد، آغازی برای ارتباط شاملو با نیمایوشیج بود. چاپ شعر ناقوس نیما باعث میشود تا شاملو به او علاقمند شود و خودش میگوید:
آغاز آشنایی با نیما
فروردین ۱۳۲۵ خورشیدی بر بساط یک روزنامه فروشی، نقاشی نیما کار رسام ارژنگی و چاپ شعر ناقوس در روزنامه پولاد، آغازی برای ارتباط شاملو با نیمایوشیج بود. چاپ شعر ناقوس نیما باعث میشود تا شاملو به او علاقمند شود و خودش میگوید:
نشانیاش را پیدا کردم. رفتم در خانهاش را زدم. دیدم مردی با همان قیافه که رسام ارژنگی کشیده بود آمد دم در. به او گفتم: استاد اسم من فلان است، شما را دوست دارم و آمدهام به شاگردیتان. فهمید کلک نمیزنم. در من صمیمیتی یافته بود که آن را کاملاً درک میکرد. دیگر غالباً من مزاحم این مرد بودم و بدون اینکه فکر کنم دارم وقتش را تلف میکنم، تقریبا هر روز پیش نیما بود (۴).
از آن زمان بود که بنابه گفته انور خامه ای، شاملو ۲ زانوی ادب در برابر استاد بر زمین نهاد و با دقت و احترام به سخنان نیما گوش فرا میداد. هرچند این آشنایی به ارتباط عاطفی و خانوادگی منجر شد، چنانکه خود شاملو میگوید: جزو خانواده اش شده بودم و گاهی هم نیما و عالیه خانم به خانه ما میآمدند، شامی میخوردیم و حتی شب هم میماندیم.
از آن زمان بود که بنابه گفته انور خامه ای، شاملو ۲ زانوی ادب در برابر استاد بر زمین نهاد و با دقت و احترام به سخنان نیما گوش فرا میداد. هرچند این آشنایی به ارتباط عاطفی و خانوادگی منجر شد، چنانکه خود شاملو میگوید: جزو خانواده اش شده بودم و گاهی هم نیما و عالیه خانم به خانه ما میآمدند، شامی میخوردیم و حتی شب هم میماندیم.
از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، احمد شاملو و مرتضی کیوان
بنابراین از همین سال بود که شاملوی جوان تلاش کرد تا نیمای ۴۹ ساله و شعر نو را هرچه بیشتر معرفی کند. در همین خصوص هم بود که ناچار میشود، آگهی صنف قصابان را به چاپ برساند تا شعری از نیما منتشر شود و البته شاملو شعر و دید شاعرانه اش را مدیون نیما میداند و میگوید: نیما منو به این راه کشوند؛ یعنی نیما به من نشون داد که شعر چیه واقعاً و شعر واقعی اونه و از اونجا من اصلاً کار شعری ام را شروع کردم ... نیما منو گرفت و کشید به طرف شعر... من ناقوس اینو خوندم (۵).
شاملوی جوان از همین سالها فعالیتهای روزنامه نگاری را هم آغاز کرد و سردبیری مجلههای مختلف برعهده داشت و در هفته نامه فردوسی، کتاب هفته، هفته نامه خوشه، هفته نامه کتاب جمعه فعالیت میکند.
زندان بعد از کودتای ۲۸ مرداد
شاملوی جوان یک بار دیگر بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی دستگیر و راهی زندان میشود. به این ترتیب که مجموعه شعر «آهنها و احساس» توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش مأموران به خانه اش ترجمه «طلا در لجن» اثر زیگموند موریس و بخش عمده کتاب «پسران مردی که قلبش از سنگ بود» اثر مور یوکایی را ضبط میکنند، اما شاملو متواری میشود که در نهایت پس از چند روز در چاپخانه اطلاعات او را دستگیر و او را به زندان موقت شهربانی و زندان قصر میبرند تا اینکه در نهایت در زمستان ۱۳۳۳ خورشیدی آزاد میشود (۶).
دهه ۴۰ خورشیدی
دهه ۴۰ خورشیدی در زندگی شاملو بسیار مهم و حائز اهمیت است؛ دههای که به گفته شمس لنگرودی درخشانترین شعرش متعلق به دهه ۴۰ خورشیدی است؛ یعنی همان دورهای که به گفته محمدعلی سپانلو، زندگی آن روزگار او آشفتهتر از آن بود که فرصت بیابد (۷) و اینکه در همین دهه با آیدا آشنا و پس ازدواج میکند که نقش مهمی در زندگی و شعر شاملو دارد و در همین دوره فعالیتهایی در حوزه سینمایی انجام میدهد که خودش میگوید: کارنامه سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی! (۸).
آثار و سبک شعرها
غیر از مقالات و آثاری که از شاملو در جراید چاپ شده، آثار و تألیفاتی نیز دارد که به طور مستقل منتشر شده است که چند مجموعه شعرهای او عبارتند از: باغ آینه، آیدا در آینه، ققنوس در باران، مدایح بی صله، هوای تازه، از هوا و آینه ها، مرثیههای خاک، شکفتن در مه، لحظهها و همیشه، برگزیده اشعار او و دیگر آثارش عبارتند از: دیوان حافظ، کوچه، ابراهیم در آتش، ترانههای کوچک و غریب، شکفتن زرد، همچون کوچهای بی انتها و …
شعرهای شاملو تا دهه ۶۰ خورشیدی مملو از ویژگیهایی همچون نقد قدرت و تمجید از مبارزان است و پس از آن نیز این نگاه، اما کمتر راه خود را تا آخرین شعرهای او طی میکند. اگرچه شاملو شعرهای عاشقانه و هجران هم دارد، اما وجه ایدئولوژیک شعرها چنان قدرتمند است که در دیگر انواع شعرهای او غلبه دارد.
شاملوی جوان از همین سالها فعالیتهای روزنامه نگاری را هم آغاز کرد و سردبیری مجلههای مختلف برعهده داشت و در هفته نامه فردوسی، کتاب هفته، هفته نامه خوشه، هفته نامه کتاب جمعه فعالیت میکند.
زندان بعد از کودتای ۲۸ مرداد
شاملوی جوان یک بار دیگر بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی دستگیر و راهی زندان میشود. به این ترتیب که مجموعه شعر «آهنها و احساس» توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش مأموران به خانه اش ترجمه «طلا در لجن» اثر زیگموند موریس و بخش عمده کتاب «پسران مردی که قلبش از سنگ بود» اثر مور یوکایی را ضبط میکنند، اما شاملو متواری میشود که در نهایت پس از چند روز در چاپخانه اطلاعات او را دستگیر و او را به زندان موقت شهربانی و زندان قصر میبرند تا اینکه در نهایت در زمستان ۱۳۳۳ خورشیدی آزاد میشود (۶).
دهه ۴۰ خورشیدی
دهه ۴۰ خورشیدی در زندگی شاملو بسیار مهم و حائز اهمیت است؛ دههای که به گفته شمس لنگرودی درخشانترین شعرش متعلق به دهه ۴۰ خورشیدی است؛ یعنی همان دورهای که به گفته محمدعلی سپانلو، زندگی آن روزگار او آشفتهتر از آن بود که فرصت بیابد (۷) و اینکه در همین دهه با آیدا آشنا و پس ازدواج میکند که نقش مهمی در زندگی و شعر شاملو دارد و در همین دوره فعالیتهایی در حوزه سینمایی انجام میدهد که خودش میگوید: کارنامه سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی! (۸).
آثار و سبک شعرها
غیر از مقالات و آثاری که از شاملو در جراید چاپ شده، آثار و تألیفاتی نیز دارد که به طور مستقل منتشر شده است که چند مجموعه شعرهای او عبارتند از: باغ آینه، آیدا در آینه، ققنوس در باران، مدایح بی صله، هوای تازه، از هوا و آینه ها، مرثیههای خاک، شکفتن در مه، لحظهها و همیشه، برگزیده اشعار او و دیگر آثارش عبارتند از: دیوان حافظ، کوچه، ابراهیم در آتش، ترانههای کوچک و غریب، شکفتن زرد، همچون کوچهای بی انتها و …
شعرهای شاملو تا دهه ۶۰ خورشیدی مملو از ویژگیهایی همچون نقد قدرت و تمجید از مبارزان است و پس از آن نیز این نگاه، اما کمتر راه خود را تا آخرین شعرهای او طی میکند. اگرچه شاملو شعرهای عاشقانه و هجران هم دارد، اما وجه ایدئولوژیک شعرها چنان قدرتمند است که در دیگر انواع شعرهای او غلبه دارد.
درست به دلیل وجود چنین نگاهی در شعر شاملو است که وقتی در اواخر دهه ۵۰ خورشیدی دست به گزینش شعرهای خود میزند تا با صدایش تبدیل به نوار کند آن نوار نام «کاشفان فروتن شوکران» میگیرد که هم نام و هم شعرهای انتخاب شده کاملاً ایدئولوژیک است.
تاثیر در عرصه شعر
شاملو در عرصههای شعر بی گمان تاثیرگذار بود که پیوسته زیستن را همواره شاعرانه میزیست و شعر را در خدمت والاترین ارزشهای انسانی میگرفت؛ بنابراین با بینشی عمیق در چشم انداز معاصر به درستی و به زیبایی هرچه تمامتر درخشید.
تاثیر در عرصه شعر
شاملو در عرصههای شعر بی گمان تاثیرگذار بود که پیوسته زیستن را همواره شاعرانه میزیست و شعر را در خدمت والاترین ارزشهای انسانی میگرفت؛ بنابراین با بینشی عمیق در چشم انداز معاصر به درستی و به زیبایی هرچه تمامتر درخشید.
او حضور و حافظه تاریخی نسلی بود که نزدیک به نیم سده در بسیاری از عرصههای فکری و ادبی بالیدند و اسطورههای انسانی را از تاریکخانه روزگار بیرون کشیدند و با نوآوریهای خود راز طلسم کوچک دوستی را گشودند؛ بنابراین شاملو شعر را ابزاری برای برپایی آزادی میداند در شعرهایش بی پرده سخن میگوید که باعث محو شدن ابهام هنری از اشعارش شده و جنبه شعاری به آن داده است.
عاشقانههای او در کنار شعرهای سیاسی و اجتماعی اش تصویر بی مانندی از دغدغههای انسان معاصر به نمایش میگذارد. همچنین او توانست، اندیشهها و دانش خود را در قالب اشعارش ارایه دهد و بدون شک این مساله بر خاسته از تخیلات اجتماعی و رخدادهای زمانه اوست.
عاشقانههای او در کنار شعرهای سیاسی و اجتماعی اش تصویر بی مانندی از دغدغههای انسان معاصر به نمایش میگذارد. همچنین او توانست، اندیشهها و دانش خود را در قالب اشعارش ارایه دهد و بدون شک این مساله بر خاسته از تخیلات اجتماعی و رخدادهای زمانه اوست.
بیمار و درد و رنج
شاملو سالهای آخر عمر خود را در بیماری گذراند و بیماری هم سخت آزارش میداد تا آنجا که با شدیت گرفتن بیماری دیابت در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ خورشیدی در بیمارستان ایرانمهر پای راست او را از زانو قطع کردند. وضع سلامت شاملو در سالهای دهه ۷۰ خورشیدی رو به نزول میرفت. چنانکه محمدعلی سپانلو مینویسد: یک ماه قبل از مرگش، که مثل مداد شکستهای در لیوان به صندلی تکیه داده بود، سرش به زیر افتاده در حالت نیمه خواب و انگار پای غایبش را جستجو میکرد (۹).
خاموشی
سرانجام وی در ۲ مرداد ۱۳۷۹ خورشیدی در خانه خود در فردیس کرج چشم از جهان فروبست و چنین بود که بامداد خسته جهان و درشتی هایش را برای همیشه ترک کرد تا نشان دهد که هرگز از مرگ نهراسیده است اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر است.
منابع
۱- فصلنامه تخصصی شعر گوهران، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان ۸۴، (ویژه احمد شاملو)، کلیات، ص. ۱۶.
۲- سلگی، لیلا. «شعر معاصر فارسی: سلاح ملی در ایران»، فصلنامه تخصصی شعر گوهران، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان ۸۴، (ویژه احمد شاملو)، کلیات، ص. ۱۵۸.
۳- براهنی، رضا. «گفتمان دوسویگی در شعر احمد شاملو»، فصلنامه تخصصی شعر گوهران، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان ۸۴، (ویژه احمد شاملو)، کلیات، ص. ۵۰.
۴- عظیمی، محمد. «شاملو برجستهترین وارث نیما»، فصلنامه تخصصی شعر گوهران، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان ۸۴، (ویژه احمد شاملو)، کلیات، ص. ۱۷.
۵- عظیمی، محمد. «شاملو برجستهترین وارث نیما»، فصلنامه تخصصی شعر گوهران، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان ۸۴، (ویژه احمد شاملو)، کلیات، ص. ۱۷.
۶- محمدعلی، محمد. «گفتگو با احمد شاملو»، گفتگو با احمد شاملو، محمود دولتآبادی، مهدی اخوان ثالث، تهران: نشر نقره، ۱۳۷۲ ص. ۲۰، ۲۱.
۷- عظیمی، ص. ۱۷.
۸- احمد شاملو شاعر شبانهها و عاشقانهها، به کوشش صاحب اختیاری، بهروز، باقرزاده حمیدرضا. تهران: انتشارات هیرمند، ۱۳۸۱، ص. ۶۷.
۹- سپانلو، محمدعلی. «شاملو و کانون نویسندگان ایران»، فصلنامه تخصصی شعر گوهران، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان ۸۴، (ویژه احمد شاملو)، کلیات، ص. ۸۲.
۰