«زندگی پس از زندگی»؛ مستندی با حال و هوای «کمدی الهی»
فصل چهارم «زندگی پس از زندگی» بهترین فصل این مجموعه است، زیرا به جای تلاش برای اثبات فلسفی موضوعات، بیشتر بر روایت اتفاقات متمرکز شده است؛ روایتی که از حیث تاثیرگذاریاش بیشباهت به کتاب مشهور دانته نیست.
فرادید | دانته اسم کتابش را گذاشته بود «کمدی» و منظورش از این واژه اشاره به ماجرایی بود که پایان خوشی دارد و مثل «تراژدی» با غم و رنج به پایان نمیرسد. تاثیرگذاری معنوی این کتاب تا به حدی بود که خوانندگان مشتاق عصر رنسانس کلمۀ «الهی» را به عنوان آن افزودند و نامش را گذاشتند «کمدی الهی».
به گزارش فرادید؛ حالا فصل چهارم «زندگی پس از زندگی» به سطحی از جاذبه و تاثیرگذاری رسیده است که میتوانیم با تشبیهی هرچند اغراقآمیز آن را یک «مستند الهی» بنامیم؛ ولو اینکه با همۀ جزئیات و جنبههای آن موافقت و همدلی کامل نداشته باشیم.
مهمترین عاملی که موجب ارتقای سطح این مستند در فصل تازهاش شده، کمرنگ شدن تلاشهای شبهفلسفی برای اثبات نظری موضوعاتی مثل روح و برزخ است. در فصلهای قبلی، مجری برنامه به تکرار از برخی اصطلاحات ظاهرا کلامی یا فلسفی مثل «بدنهای انشائی» استفاده میکرد تا ساختاری نظری برای توجیه تجربهها فراهم کند. به علاوه او میکوشید تا در گفتگو با تجربهگران خارجی یا داخلی به دنبال دلایلی برای «اثبات» واقعیت این تجربهها باشد.
هنوز هم این رویکرد و ذهنیت در فضای برنامه وجود دارد، اما بسیار رقیقتر شده و این نقطۀ قوتی برای فصل چهارم است. نکته این است که برای اثرگذاری بر جان مخاطبی که از پیش با مضامین دینی مثل برزخ و معاد و ثواب و عقاب آشنا است، نیازی به فلسفهپردازی نیست بلکه تنها «تذکر» و یادآوری کفایت خواهد کرد.
(دانته و ویرژیل در طبقه نهم دوزخ؛ اثر گوستاو دوره)
به خاطر همین بود که دانته در شاهکار ماندگارش «کمدی الهی» از هیچ استدلال فلسفی و کلامیای استفاده نکرد بلکه تنها روایتی شاعرانه و جذاب از سفری در دنیای پس از مرگ را به مخاطبانش عرضه کرد. تاثیرگذاری کتاب دانته در معاصرانش به خاطر این نبود که زندگی بعد از مرگ را اثبات میکرد. این کتاب صرفا توصیفی شاعرانه بود که دلهای مخاطبانش را از تب و تاب مواجهه با دنیای بعد از مرگ و قلمروهای گوناگون آن پر میساخت.
حتی فیلسوفی مثل افلاطون هم در پایان رسالۀ «جمهوری» که از مهمترین آثار اوست، برای اثبات زندگی بعد از مرگ، پس از ذکر همۀ استدلالهای فلسفیاش نهایتا به سراغ روایت یک داستان میرود؛ داستان مردی به اسم «اِر» که به مدت چند روز مرده بود و بعد از سفر در دنیای دیگر دوباره به کالبد خود برگشته بود.
«زندگی پس از زندگی» هم با تمرکز بیشتر بر روایتها و توصیفات تجربهگران از مواجهه با دنیای بعد از مرگ، رنگ و بوی بیشتری از تذکر و موعظه گرفته و دلنشینتر و تاثیرگذارتر شده است.
اما این تنها شباهت فصل چهارم «زندگی پس از زندگی» به «کمدی الهی» نیست؛ از قضا بعضی از تجربههای روایت شده در این فصل نیز شباهت آشکاری به شیوۀ روایت کتاب دانته دارند. مثلا اینکه بعضی از تجربهگران فقط مردگان «آشنا» را در تجربۀ خود ملاقات میکنند، شباهت نزدیکی با ساختار روایت دانته دارد که بیشتر اوقات صرفا چهرههای آشنای معاصر خودش یا گذشتگان مشهور را در دنیای دیگر ملاقات میکند. روایت یکی از تجربهگران در مورد حلقههای مختلفی که عذابشوندگان بر حسب نوع گناهشان در آنها قرار گرفته بودند نیز کاملا یادآور توصیف دانته از طبقات دوزخ است.
در مجموع، فصل چهارم «زندگی پس از زندگی» برنامۀ موفقی است که دو هدف را برآورده کرده است: اولا این برنامه توانسته به لحاظ معنوی تاثیرگذار و تاملبرانگیز باشد و ثانیا میشود گفت که این مستند یکی از جذابترین برنامههای تلویزیون در ایام عید و ماه رمضان بوده است.