راز و رمزهای «ریسنده باستانی» 2700 ساله ایرانی
«بانویی روی پایهای نشسته و دوک نخریسی به دست دارد. این نقش ۲۷۰۰ ساله یکی از مهمترین آثار به جا مانده از ایران قدیم است که تاریخ ریسندگی را در دل خود نهان کرده. شواهد باستانشناختی پیشینه بافندگی را پس از دوره سنگ یعنی روزگار مسسنگی به عقب میبرد.»
«سیما میری» در شماره ۹۶ ماهنامه ایرانشناسی «سرزمین من» درباره نقش باستانی بانوی ریسنده عیلامی نوشت: «بسیاری از پژوهشگران معتقدند پس از روی آوردن آدمی به رمهداری و کشاورزی و استقرار در جایی مناسب، ریسندگی پشم، با توجه به امتیازهایی همچون سهولت دسترسی، قابل حمل بودن و تبدیل آن به نخ با ابزارهای سادهای مانند دوک، گسترش یافته و به تدریج صنعت نساجی شکل گرفته است و ریسندگی طی افزایش تقاضا از انحصار طبقات بالای جامعه خارج شده است.
دکتر «مرتضی حصاری» در بررسی آثار مکشوفه از دوره مس سنگی در لرستان معتقد است سردوکهای کشف شده، میتواند پیشینه نساجی و تولید منسوجات را تا هشت هزار سال پیش و شاید قدیمیتر از آن ببرد. با توجه به دیرینگی تاریخی این صنعت، هنوز پرسشی در ارتباط با ریسندگی و نساجی بدون پاسخ مانده است. بافندگان این بافتهها که گاهی به مثابه هنری تجملی اقتدار و شکوه فرد یا طبقهای را نشان میدادند، چه کسانی بودند؟ طراحان و هنرمندان سفارشدهنده آنها چه جایگاهی در جامعه داشتند؟ آیا بافندگی و ریسندگی فعالیتی آیینی بوده که توسط ایزدان و الههها انجام میشده یا شغلی زمینی و منبع معاش و درآمد مردم عادی بوده است؟
شواهد باستانشناختی تنها ما را با ابزارها و دستآفریدههای این صنعت آشنا میکند اما اطلاعی از هنرمندان و بافندگان آن به ما نمیدهد. کشف یک پلاک از قیر طبیعی از شوش (چغازنبیل؟) که در موزه لوور فرانسه نگهداری میشود، در حال حاضر از شواهد منحصر به فردی است که ما را با ریسندهای از پهنه گسترده تاریخی به قدمت ۲۷۰۰ سال پیش، عیلام جدید، آشنا میکند. این پلاک بانویی آراسته را با زیورآلات بسیار نشان میدهد. او روی چهارپایهای با پایههایی به شکل پنجه گربهسان (شاید شیر) به شیوهای غیر رسمی نشسته است. یک پای خود را زیر بدن جمع کرده و با آرامش در حال چرخاندن دوک نخریسی است. اجزای صحنه نمایانگر مرتبه بالای اجتماعی بانوی ریسنده است. حضور فردی کوچکتر در پشت سر با بادبزنی مربع شکل در دست به اهمیت اجتماعی این بانوی ریسنده میافزاید. چهارپایهای روبهروی این بانو قرار دارد که روی آن ظرفی حاوی ماهی دیده میشود.
آیا عیلامیان با ایجاد نقش ماهی تلاش داشتهاند نمادی آیینی را به این صحنه ریسندگی ارتباط دهند؟ دکتر «بهار مختاریان» معتقد است هدف هنرمند از نمایش ماهی بیان اسطوره یا باوری آیینی است، البته میتوان تصور کرد ماهی در این جا نقشی نمادین نداشته و تنها به عنوان غذایی مورد علاقه نقش شده است.
«سمیه نوغانی» در مقالهای با مقایسه نقش برخی از ایزدبانوان مرتبط با ماهی در تمدنها و فرهنگهای باستانی، معتقد است این ماهی نمادی از ایزدبانوی آب و باروری است. «پییر آمیه» در مورد نقوش دایرهشکل بالای ماهی میگوید آنها میوه هستند و «سمیه نوغانی» آنها را تکههای گرد نان میداند که در هر صورت میتواند غذای پیشکشی یا نذری به این بانوی ریسنده باشد. از آنجایی که هیچ کلاف نخی در اطراف دیده نمیشود، شاید تصور کنیم ما با صحنهای نمایشی روبهرو هستیم. قسمت سمت راست صحنه آسیب دیده و تنها حاشیهای تزئینی از یک بافته مشخص است.
دکتر «یوسف مجیدزاده» معتقد است، نقش سمت راست شاید شرابههای پردهای باشند، میتوانیم احتمال حضور شخصی دیگر با لباس حاشیهدار را هم بدهیم. آرامشی که در چهره بانوی ریسنده دیده میشود، ما را به یاد ایزدبانوانی میاندازد که همراه با ریسیدن نخ به بافتن تاروپود و سرشتن سرنوشت آدمی در دوران باستان مشغول بودهاند. شاید ریسندگی و تابیدن نخ، صبوری و حوصلهای بیش از اندازه میطلبید که از دیرباز ایزدبانوان مسئولیت آن را به عهده داشتند و بعدها به افراد عادی سپرده شد.»
منبع: ایسنا