همه چیز درباره خونخوارترین پادشاه جهان؛ دیوانه ای در لباس پادشاه

همه چیز درباره خونخوارترین پادشاه جهان؛ دیوانه ای در لباس پادشاه

لوسیوس دومیتیوس آهنوباربوس که بعدها نام خود را به نرون تغییر داد، در ۱۵ دسامبر سال ۳۷ پس از میلاد در شهر آنتیوم در نزدیکی رم به دنیا آمد. او تنها پسر جینائیوس دومیتیوس و جولیا آگریپینا خواهر امپراتور کالیگولا بود.

کد خبر : ۱۴۸۵۳۷
بازدید : ۱۸۹

نرون یکی از امپراتوران خونخوار و بی‌رحم تاریخ بود که طبق گفته بسیاری از مورخان به نوعی بیماری روانی دچار بوده است.

او برای رسیدن به قدرت از هیچ کاری روگردان نبوده و حتی مادر و همسران خود را نیز به قتل رساند. نرون، خواهرزاده کالیگولای خونخوار بود و گفته می‌شود نه تنها بی‌رحمی و قساوت او شبیه به کالیگولا بود، بلکه از نظر ظاهری نیز شباهت‌های بسیاری به او داشت.

همچنین خوشگذرانی‌ها و ولخرجی‌های این پادشاه بی‌لیاقت باعث شده بود تا امپراتوری رم تا پای شکست پیش رود. امپراتوری این پادشاه سرانجام با خودکشی او، به پایان رسید. برخلاف تصور او که فکر می‌کرد رم پس از او از بین خواهد رفت، این امپراتوری پس از نرون تازه به شکوفایی رسید.

لوسیوس دومیتیوس آهنوباربوس که بعدها نام خود را به نرون تغییر داد، در ۱۵ دسامبر سال ۳۷ پس از میلاد در شهر آنتیوم در نزدیکی رم به دنیا آمد. او تنها پسر جینائیوس دومیتیوس و جولیا آگریپینا خواهر امپراتور کالیگولا بود.  

پدر لوسیوس یکی از فرماندهان موفق لشکر کالیگولا به حساب می‌آمد و به همین خاطر توانسته بود با خواهر کالیگولا ازدواج کند. پدر لوسیوس در زمانی که او تنها دو سال داشت بر اثر ابتلا به یک بیماری لاعلاج درگذشت.

آگریپینا قبل از ازدواج با پدر لوسیوس یک بار دیگر ازدواج کرده بود، ولی همسرش به طرز عجیبی از دنیا رفته بود. رمی‌ها آگریپینا را قاتل سه شوهر خود می‌دانند. پس از مرگ جینائیوس، بین آگریپینا و برادرش کالیگولا کشمکشی رخ داد که در نهایت به تبعید این مادر و پسر منجر شد.

72

مجسمه مومی ساخته شده از نرون در یکی از موزه های رم قرارداده شده است 

پس از مرگ  کالیگولا  چون فرزند و همسراو قبلا به طرز عجیبی فوت کرده بودند و او جانشینی نداشت، عمویش کلودیوس امپراتور رم شد.

او آگریپینا و لوسیوس را از تبعید بازگرداند و با ازدواج با آگریپینا، لوسیوس را نیز به فرزندخواندگی پذیرفت و پس از چند سال، دختر خود اکتاویا را به عقد او درآورد. از میان تمام فرزندان کلودیوس تنها یک پسر به نام بریتانیسوس زنده ماند و باقی به طرق مختلفی از دنیا رفتند یا در جنگ‌ها کشته شدند. پس از این ازدواج، لوسیوس هم نام خود را به نرون کلودیوس سزار تغییر داد.  

آغاز سلطنت 

کلودیوس در سال ۵۴ پس از میلاد و در زمانی که نرون ۱۷ سال داشت، از دنیا رفت و با مرگ او، این ولیعهد جوان که از برادر ناتنی  ۱۵ساله خود بزرگ‌تر بود، بر تخت سلطنت نشست. البته طبق گفته بسیاری از مورخان رمی، آگریپینا همسر خود کلودیوس را به وسیله قارچ‌های سمی مسموم کرد تا پسرش امپراتور شود.

اما اینکه نرون تا چه حد در این قتل سهیم بوده یا حتی از آن خبر داشته است، هیچ‌گاه مشخص نشد. در برخی دیگر از نوشته‌ها نیز آمده که کلودیوس در یکی از جنگ‌های خود کشته شده است.  

نرون جوان‌ترین امپراتوری بود که تا آن زمان بر یک قلمرو حکمرانی می‌کرد. او همیشه می‌خواست تا نوازنده و شاعر بزرگی شود و همیشه خود را یک هنرمند می‌دانست و از امور مملکت‌داری هیچ چیز نمی‌دانست. در واقع او به اصرار مادر خود بر تخت سلطنت نشست.

از همان ابتدا قرار شد که نرون با مشورت و همیاری سنکا و باروس - دو نفر از فرماندهان معتمد ارتش رم - کشور را اداره کند و آنها نیز تا حد توان، نرون را راهنمایی می‌کردند.

 در یک سالی که این دو یار وفادار به نرون در اداره امور کشوری کمک می‌کردند، همه چیز به خوبی و در آرامش می‌گذشت. در این زمان دوستان صمیمی نرون دائم در گوش او زمزمه می‌کردند که مراقب مادرش باشد. آنها می‌گفتند که آگریپینا فکر سلطنت در سر دارد.

73

 مادر نرون در بیشتر کارهای کشور دخالت می‌کرد و حتی در مذاکرات نرون با دیگران، نیز آنها را تنها نمی‌گذاشت. تنها یک سال پس از به قدرت رسیدن، در سال ۵۵ میلادی بحثی در گرفت که طبق آن نرون باید پادشاهی را با برادر ناتنی خود تقسیم می‌کرد.

آگریپینا و نرون که بریتانیسوس را مانعی بزرگ بر سر راهشان می‌دیدند و گمان می‌کردند که ممکن است هر لحظه طرفداران کلودیوس که از امپراتوری نرون ناراضی بودند، سعی در جانشین کردن بریتانیوس به جای نرون کنند، او را نیز با یک نقشه کاملا حساب شده در یک مهمانی با ریختن سم در نوشیدنی‌اش مسموم کرده و به قتل رساندند.

این قتل آن‌قدر زیرکانه و طبیعی جلوه داده شد که آنها مرگ او را بر اثر حمله ناگهانی صرع عنوان کردند و کسی نیز متوجه جنایتشان نشد. باریوس و سنکا به مدت پنج سال از نرون حمایت کرده و او را در اداره مملکت راهنمایی می‌کردند.

در این پنج سال نه تنها امور طبق روال پیش می‌رفت بلکه چندین اصل مهم نیز تصویب شد که شامل حق اعتراض برده‌ها به صاحبانشان، بخشش کسانی که به او و ارتش رم بی‌احترامی کرده و در زندان بودند و بازسازی شهرها و خانه‌هایی که در جنگ‌ها تخریب شده بودند، می‌شد.

74

    ویرانه های به جا مانده از آتش‌سوزی بزرگ رم امروزه بازدیدکنندگان فراوانی دارد

 او با این کارها توانست در همان آغاز سلطنت رضایت مردم را به دست بیاورد. نرون از همان ابتدای امپراتوری شروع به بازسازی شهر و گسترش رم کرد.

به خاطر علاقه زیاد نرون به موسیقی و شعر، به این هنرها به شدت بها داده شده و سالن‌های موسیقی در شهر احداث شدند. به دستور او حتی سالن تئاتر و زمین‌های ورزشی نیز در رم ساخته شد.

در آن سال‌ها امپراتور جوان در نظر داشت تا خود را بین مردم نه تنها به عنوان یک پادشاه محبوب جلوه دهد، بلکه با خواندن اشعار خود در جمع مردم، می‌خواست تا او را فرمانروایی باهوش و هنرمند بدانند. همچنین او عده‌ای را استخدام کرده بود که پس از تمام شدن شعرهایش او را تشویق کرده و برایش هورا بکشند.  

همسر اول نرون اوکتاویا بود که آگریپینا به شدت از او پشتیبانی می‌کرد. آنها همواره می‌کوشیدند تا نرون را از گرفتن همسر دوم منصرف کنند.

اما در سال، ۵۸ نرون علاقه شدیدی به همسر یکی از دوستانش –سالویوس اوتو–  به نام پوپیا سابینا پیدا کرده و چون مادرش را مانعی بسیار بزرگ بر سر راه ازدواج با سابینا و طلاق از اوکتاویا می‌دید، دستور داد تا او را به قتل برسانند.  

75

    ویرانه های به جا مانده از آتش‌سوزی بزرگ رم امروزه بازدیدکنندگان فراوانی دارد

آگریپینا در سال ۵۹ به دست سربازان نرون به قتل رسید ولی او تا سال ۶۲ نتوانست با سابینا ازدواج کند. نقشه اول برای قتل آگریپینا، غرق کردن قایقی بود که او با آن به تفریح می‌رفت.

در اجرای این نقشه نرون یکی از صمیمی‌ترین دوستان خود به نام آکرونیا پولا را از دست داد، ولی مادرش توانست با شنا کردن به طرف ساحل، نجات پیدا کند. پس از ناموفق بودن این نقشه، یاران نرون آگریپینا را مجبور کردند تا خودکشی کند.  

گفته می‌شود که درخواست مرگ آگریپینا در اصل از طرف سابینا بود و تازه زمانی که او به قتل رسید، سابینا از همسر اولش جدا شد  و به همسری نرون درآمد. البته این ازدواج باعث شد تا اوتو در ادامه نقشه به دشمنی با نرون برخاسته و علیه او لشکری بزرگ فراهم کند.  

نرون نه تنها اوکتاویا را طلاق داد بلکه او را تبعید هم کرد و پس از مدتی دستور داد تا وی را که در آن زمان تنها ۱۹ سال داشت، به قتل برسانند. نرون پس از مدتی کوتاه زندگی با سابینا، به او مشکوک شده و به خیال اینکه جاسوس دشمن است، او را نیز با ضربه‌های لگد به قتل رساند.

 باریوس-مشاورارشد نرون- در سال ۶۲ درگذشت و پس از مدتی کوتاه سنکا نیز که دیگر از کارها و دیوانه بازی‌های نرون خسته شده بود، خود را بازنشسته اعلام کرده و برای همیشه نرون را تنها گذاشت.

در این زمان نرون سه مشاور قدرتمند خود  باریوس، سنکا و مادرش را از دست داده و تمام تصمیمات مهم بر گردن خودش افتاده بود که البته قادر نبود به خوبی از پس آنها برآید.

 پس از آن بیشتر اوقات نرون به خوشگذرانی و برگزاری جشن‌ها و مهمانی‌های شام می‌گذشت که از بعدازظهر آغاز می‌شد و تا نیمه‌های شب طول می‌کشید.

او نیز مانند کالیگولا هر روز چاق‌تر و چاق‌تر می‌شد. همچنین مانند کالیگولا آن‌قدر از دارایی‌های خزانه‌داری استفاده کرده بود که مملکت کم‌کم رو به ورشکستگی می‌رفت. نرون حتی برای بافت تور ماهیگیری خود از نخ‌های طلا استفاده می‌کرد.

76

او از اینکه یک لباس را دو بار بر تن کند به شدت نفرت داشت و هر روز باید جامه‌ای نو می‌پوشید. نعل اسب‌هایش باید از نقره ساخته می‌شد. این بی لیاقتی او در امور مملکت‌داری باعث شده بود تا در هر گوشه از قلمرواش عده‌ای علیه‌ او توطئه کنند. طی این مدت او حتی بسیاری از فرماندهان با لیاقت و موفق رمی را هم اعدام کرد تا بر ضد او شورش نکنند.  

مرگ نرون

پس از اینکه نرون بی‌لیاقتی خود در کشورداری را به همه ثابت کرد، اتحادیه‌ای برای برکنار کردن او پایه‌گذاری شد که نرون آن را از چشم سنکا دیده و با تهدید از او خواست تا خودکشی کند و به این ترتیب سنکا که آخرین بازمانده یاران نرون بود نیز از دنیا رفت. اما باز هم اوضاع بر وفق مراد نرون نشد و این بار او با گالبا طرف بود که مردم نیز طرفدار او شده بودند.

 نرون سرانجام در نهم ژانویه سال ۶۸ میلادی وقتی دید که مقابله با مردم و سنای رم کاری غیر ممکن است، دست به خودکشی زد. او قبل از مرگ خود گفته بود «افسوس که با مردن من شما هنرمندی بزرگ را از دست خواهید داد.» نرون پنجمین و آخرین امپراتور رم از سلسله جولیو کلودیان و آگوستوس بود.

منبع: همشهری

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید