(عکس) سفر به تهران قدیم؛ طلوع «صبح روسیاه» در طرشت
«غلامرضا حسینمردی» از اهالی قدیمی محله طرشت به عزاداری طرشتیها در ایام محرم اشاره می کند و میگوید: «تکیه قدیم طرشت صحن وسط داشت. ساکنان قدیمی این محله میگفتند که حوضی هم در تکیه قرار داشت و از کف حدود ۸۰-۹۰سانت ارتفاع سکو بود و سقف آن طاق داشت. یکی از محاسن این طاقنما این بود که هر طاقنما به خانوادهای تعلق داشت و کسی به خودش اجازه نمیداد که برود داخل طاقنمای خانواده دیگری بنشیند، مگر بزرگتر آن خانواده به آنها تعارف میکرد.
طرشت روستا بود و طایفههای مختلف در روستا برای عزاداری سالار شهیدان در ایام محرم و صفر با پارچههای مشکی گذرها را سیاهپوش و چادر بزرگی را با ستونهای چوبی و طاقنماها دور یک حوض بزرگ برای عزاداران برپا میکردند.
طرشت روستا بود و طایفههای مختلف در روستا برای عزاداری سالار شهیدان در ایام محرم و صفر با پارچههای مشکی گذرها را سیاهپوش و چادر بزرگی را با ستونهای چوبی و طاقنماها دور یک حوض بزرگ برای عزاداران برپا میکردند.
«غلامرضا حسینمردی» از اهالی قدیمی محله طرشت به عزاداری طرشتیها در ایام محرم اشاره می کند و میگوید: «تکیه قدیم طرشت صحن وسط داشت. ساکنان قدیمی این محله میگفتند که حوضی هم در تکیه قرار داشت و از کف حدود ۸۰-۹۰سانت ارتفاع سکو بود و سقف آن طاق داشت. یکی از محاسن این طاقنما این بود که هر طاقنما به خانوادهای تعلق داشت و کسی به خودش اجازه نمیداد که برود داخل طاقنمای خانواده دیگری بنشیند، مگر بزرگتر آن خانواده به آنها تعارف میکرد.
یک طاقنمای بسیار بزرگی هم وجود داشت که در بالای تکیه واقع شده بود و به آن تالار میگفتند که بزرگترها، مهمانانی که از کن، حصارک یا از شهر میآمدند، آنجا مینشستند. پذیرایی تکیه هم با چای و قند بود. از اول محرم تا آخر ماه صفر در حسینیه از همان روزگار تا امروز روضه برپاست.
یکی از محسنات محله طرشت، مذهبی بودن و اعتقادات قوی اهالی به ائمه(ع) است. در این محله همیشه مذهب از عوامل محیطی دیگر برای اهالی مهمتر و اولویت داشته است. طبق خاطرات پدرم، در زمان پهلوی اول برای مدتی عزاداری ممنوع شد و مردم برای عزاداری به سمت طرشت روی آورند.
در وقفنامه پدربزرگ پدرم برای محرم آمده است: "وقف آب و آش در حسینیه طرشت اطعام گردد" در موقوفه نوشته شده: روضهداری آل عبا(ع) در تکیه طرشت از اول محرم تا آخر ماه صفر و شبهای دهه اول ماه محرم. بعد از نماز مغرب و عشا، عزاداران به حسینیه میآمدند.
یک چراغ زنبوری (طرشت آن زمان نه آسفالت بود و نه برق داشت) را سر یک چوب میگذاشتند تا رفتوآمد راحتتر شود. مردم میآمدند از دم حسینیه تا بالای طرشت جلوی منزل حاج لطفعلی خانی سینه میزدند. آنجا حاج حسین به عزاداران چای تعارف میکرد و بعد دوباره به حسینیه برمیگشتند. این قصه ده شب محرم بود.
عزاداری در روز تاسوعا در محله طرشت هم از بعدازظهر شروع میشد تا غروب، اما روز عاشورا از صبح شروع میشد تا ظهر و قبل از آغاز مراسم روز عاشورا مراسم دیگری بود که هنوز هم حفظ شده به اسم «مراسم صبح روسیاه». عزاداران میگویند: «ای صبح، رویت سیاه باشد که دمی دیدی»
این مراسم همراه با نوحه و روضهخوانی بود؛ عزاداران به بقعه شیخعبدالله میآمدند و عزاداری میکردند و بعد برای صرف صبحانه میرفتند و ساعتی بعد برمیگشتند. بعد هئیت کامل سینهزن طرشت راه میافتاد که آن هم مراتب داشت.
قدیمها جلوی دسته سینهزن پرچمی که از طرف صحن امام رضا (ع) به هئیت طرشت اهدا شده بود، برافراشته میشد و چند کتل را هم بچهها حمل میکردند. همچنین ۲علامت کوچک پنجتیغه بود که هنوز هم در حسینه وجود دارد.
یکی از علامتها برای مرحوم ناصرخان بود و دیگری هم برای حاجخان که جلوی دسته سینهزن آنها برده میشد. پشت دسته سینهزن به فاصله، دسته زنجیرزنان به راه میافتاد. سال ۱۳۲۸ پدرم و عموی من علامتی را میخرند و میآوردند جلوی دسته سینهزن. دسته دیگری هم بود به نام قمهزنها که در طرشت به شاهحسین معروف بود. پدرم نذری داشت وقتی عزادارن قمه میزدند، در دهان آنها نقل و شکرپنیر میگذاشت تا ضعف نکنند و از حال نروند.»
بعد که به مرور طرشت بزرگتر و علامتها زیادتر شد، باز مبنا همین نحوه عزاداری بود و در یک مسیر مشخص؛ از حسینیه راه میافتادند به سمت بالای طرشت و دوباره برمیگشتند و ختم عزاداری در بقعه بود و اکنون نیز هست و در نهایت به حسینیه میرویم و علامتها را آنجا میگذاریم. چند سالی هم هست که دسته دیگری به اسم کاهگلیها به دستههای این محله اضافه شده است. بعد از مراسم عزاداران در زمین خالی چهارراه طرشت فعلی، مراسم خیمهسوزان را آنجا برگزار میکنند، روضه میخوانند و خودشان را گلمالی میکنند.»
زهرا محمدی، از ساکنان قدمی محله طرشت، درباره غذاهای محرم و آداب و رسوم این ایام در میان اهالی طرشت میگوید: «ایام محرم نذری بسیاری پخت و توزیع میشد. اغلب برای شبهای محرم و صفر خورش قیمه و فسنجان میپختند. همچنین بورانی را در ظرفهای مسی میریختند و به همراه دوغ از عزاداران پذیرایی میکردند.
اگر اهالی غذایشان را در حسینیه نمیخوردند، این غذاها را در بشقابهای استیل میریختند و با خود به خانه میبردند. شخصی به نام مشد احمد نانوا، با گاری میآمد و صدا میزد وقفی وقف! با این صدا خانوادهها متوجه میشدند و ظرفها را میآوردند و به او تحویل میدادند.» در قدیم، طایفههای اربابی (حسینمردی)، باغکی، تیموری، لطفعلی خانی، زمانی، صمدی و ترابی هر یک طاقنمایی برای عزاداریها در حسینیه داشتند. رسم بوده رعیتها در زیر تالار حسینیه مینشستند و وسط حسینیه هم آبانباری شبیه حوض بود که شبهای تعزیهخوانی دور آن شمع روشن میکردند.
نام: حسینیه طرشت
ویژگی: اجرای آیین عزاداری متفاوت هر طایفه
منبع: همشهری