(تصاویر) سفر به تهران قدیم؛ داستان تولد یک پایتخت؛ نقطه پایان بر گسترش تهران کجاست؟
تهران در سالِ ۹۶۱ قمری (برابر با۹۳۳ شمسی) در روزگار شاه طهماسب اول دارای برج و بارو شد که این محدوده را "حصار طهماسبی" مینامیدند.
تهران به مدت ۳۱۳ سال تهران به همین شکل باقی ماند تا آنکه ناصرالدین شاه روز یکشنبه یازدهم شعبانالمعظم سالِ ۱۲۸۴ (برابر ۱۷ آذر ماه سال ۱۲۴۶شمسی) تصمیم گرفت برج و باروی طهماسبی را تخریب و حصار ناصری را شکل دهد و طی ۹ سال، ۱۲ دروازه و خندق ناصری شکل گرفت و مساحت تهران با اضافه شدن یک محله جدید (محله دولت) از حدود ۱۲ به ۳۲ کیلومترمربع رسید و این محدوده تا سال ۱۳۰۶ باقی ماند تا آنکه پهلوی اول، تصمیم گرفت حدود و ثغور ناصری را از بین برده و شهر از چهار سو گسترش یابد و چنین شد.
تهران از همان ابتدای شکلگیری حکومت قاجاریان مهاجرنشین بود و حوادث متعددی باعث رشد جمعیت و همچنین گسترش شهر شد:
- حکومت ۴۷ ساله ناصرالدین شاه که تقریبا توأم با آرامش بود؛
- وقوع انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۵شمسی؛
- وقوع جنگ جهانی اول و اشغال ایران و متعاقب آن قحطی عام در سالهای ۶_۱۲۹۵ شمسی؛
- روی کار آمدن حکومت پهلوی درسال ۱۳۰۴ شمسی؛
- وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال کشورمان از سوی قوای متفقین در سال ۱۳۲۰ شمسی؛
- وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شمسی؛
- و سرانجام حمله ددمنشانه صدام به کشورمان در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و اشغال چندین شهر در غربِ کشور.
اما نقطه عطف توسعه شهر تهران را باید در امر آبرسانی به منازل و محلات مختلف از سال ۱۳۳۴ به این سو دانست.
تهران تا سال ۱۳۲۰ تقریبا در همان محدوده ناصری باقی مانده بود و توسعه آن بیشتر معطوف به منطقه ۶ شهرداری تهران فعلی در دوران پهلوی اول بود و با بسط و توسعه آبرسانی به خیابانها و محلههای مختلف تهران در سال ۱۳۳۴ رفته رفته شهر بزرگ و بزرگتر شد.
احداث سد امیرکبیر بر روی رودخانه کرج (بیلقان) و سپس دو سد لار و لتیان، در سالهای قبل از انقلاب محدوده تهران را به ۳۸۰ کیلومتر رساند و طی ۴۶ سالِ گذشته دو سد شاهرود طالقان و ماملوی شهریار ساخته شدند تا آبِ بیشتری متوجه تهران شود و شد آنچه که شاهدیم: تهرانِ قریبِ به ۸۰۰ کیلومترمربعی در سطح و سه تا چهار برابر این میزان در ارتفاع و جمعیت مواج در حال تردد، بین ده تا چهارده میلیون نفر در طول روز و شب.
تهران غولآسا بزرگ شده است و یکی از اصلیترین منابع درآمد شهرداری از ابتدای دهه ۷۰ شمسی به این سو فروش تراکم بوده و چون درآمدهای پایداری برای تامین هزینههای تهران وجود ندارد گویا همچنان این امر ادامه دارد.
حال در نظر بگیرید که اگر طرح آبرسانی به تهران از سرچشمههای رودخانههای منطقه دو هزار و سه هزار تنکابن، از قوه به فعل آید باید شاهد چه تبعاتی بود؟!
باید بپذیریم که تهران بیش از این ظرفیت ندارد و تردد بیش از چهار میلیون خودرو و بیش از شش میلیون موتور سیکلت که متاسفانه به هیچ قانونی پایبندی اکثر آنها ندارند و هزاران کارخانه و میلیونها واحد مسکونی، هوایی برای تهران باقی نمی گذارند تا تنفس سالم صورت گیرد.
تلاش مسئولین برای بسط و توسعه شبکه ریلی و اتوبوسرانی بس ستودنی و قابل ستایش است اما هرچه افزوده شود در مقابلِ این غولِ همه چیزخوار بلعیده میشود. ترافیک تهران به راستی فضیلتکش است و دهها میلیون ساعت از وقت شهروندان در طول روز تلف میشود.
ادامه این وضع نه به صلاح است و نه به صرفه، اما با تمام این شرایط جابهجایی تهران معقول به نظر میرسد؟
باید یک روز فرارسد و نقطهای بر پایان بسط و توسعه تهران نهاد و برای اداره این شهر درآمدهای پایدار تعریف کرد. جابهجایی پایتخت مستلزم هزینههای "لاتعدولاتحصی" است و بسیار زمانبَر میباشد.
بهجای صرف این هزینهها ابتداییترین و عاقلانهترین راه، بسط و توسعه شبکه آمدوشد همگانی با استفاده از خودروهای جمعی برقی و تحدید حرکت خودروهای شخصی حداقل در کوتاهمدت است.
بسط و توسعه تهران را باید متوقف کرد و یکی از راههای درآمد پایدار برای شهرداری تهران وضع عوارض و مالیاتهای سنگین، بر خانهها و اماکنی است که عمدا خالی نگاه داشته میشوند. تمرکززدایی، باید در دستورکار قرارگیرد و خروج واقعی برخی از کارخانهها و دوایر دولتی و ادارت تابعه، میتواند به این امر کمک کند.
برخورد جدی با خودروهایی که از شهرستانهای دور و نزدیک برای کار به تهران می آیند، یکی دیگر از اموری است که باید صورتگیرد. حذف موتورسیکلتهای غیر انژکتوری در کوتاه مدت و جایگزینی آنها با موتورسیکلتهای برقی، از دیگر راه کارهاست.
ایجاد امکانات لازم و مناسب، حداقل در مراکز استانها میتواند از مراجعه به تهران بکاهد. بهعنوان نمونه بیمارستانهای تخصصی و فوق تخصصی که در تهران بعضا فراوان هستند و مثلا بیمارستانی همچون چشم پزشکی فارابی، که روزانه پذیرای صدها بیمار شهرستانی است.
این کار را باید همین امروز شروع کرد که فردا دیر است و در صورت ادامه این روند آش همین آش و کاسه همین کاسه خواهد بود.
ترافیک، آلودگیهای هوا، صوتی و نوری و...و شاید آن روز دیر نباشدکه شاهد فرونشست زمین بهطور محسوس در مناطق مرکزی شهر باشیم و این فاجعهای جبرانناپذیر است.
تهران را دریابیم، تا شاهد سرزنش فرزندانمان درآینده نباشیم.
تهران شهری است بی نظیر، با تاریخی بس پرفراز و نشیب تهران را "دوستداشتنی و قابلِزیست" برای نسلهای آینده باقی بگذاریم. به امید آن روز.
منبع: همشهری