سفر به ایران قدیم؛ یادداشتهای علم، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۱: شاه گفت به همین صراحت با اشرف صحبت کردی؟

یادداشتهای اسدالله علم: صبح طبق معمول شرفیاب شدم. ابتدا گزارشات کار ژنو و جریان کار والاحضرت اشرف را عرض کردم. عرض کردم: والاحضرت از دریچه چشم و منافع خودشان به قضایا نگاه میکنند. آخر یک گوشه همه حرفها مربوط به شاهنشاه میشود. دیشب به والاحضرت عرض کردم: دائماً من و من و من نفرمایید.
کد خبر :
۲۳۸۹۴۰
بازدید :
۱۹۳۳
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۱: صبح طبق معمول شرفیاب شدم. ابتدا گزارشات کار ژنو و جریان کار والاحضرت اشرف را عرض کردم. عرض کردم: والاحضرت از دریچه چشم و منافع خودشان به قضایا نگاه میکنند. آخر یک گوشه همه حرفها مربوط به شاهنشاه میشود. دیشب به والاحضرت عرض کردم: دائماً من و من و من نفرمایید. این که ما همه به والاحضرت تعظیم و تکریم میکنیم، محض خاطر برادر تاجدار شماست. اگر بنا باشد در این جریانات منافع معظم له ملحوظ نشود، پس حداقل این است که ما نوکران شاهنشاه مردمان خائنی هستیم. شاهنشاه فرمودند: به همین صراحت گفتی؟ عرض کردم: بلی. دیگر چیزی نفرمودند. ولی حس کردم بدشان هم نیامد. من به هر صورت جز آن چه در راه منافع شاهنشاه باشد، به چیز دیگر فکر نمیکنم. هر کس میخواهد برنجد گو برنج!
کارهای جاری را بعد عرض کردم. مخصوصاً در خصوص ساختمان بیمارستان بسیار مجهز مشهد که مورد نظر شاهنشاه است، که در حقیقت مرکز طبی بزرگی برای پاکستان و افغانستان باشد. عرض کردم: از عهده آستان قدس ساخته نیست، اجازه فرمایید سازمان برنامه در برنامه پنجم بگذارد، ما زمین بدهیم. تأئید فرمودند و من نفس راحتی کشیدم. زیرا مهندس [حیدر] غیائی که مهندس مشاور این کار است فوق العاده خام طمع است و آستانه را به افلاس میکشید. من که این مطلب را میدانم نمیتوانم به آستان حضرت رضا خیانت بکنم و چنین بارگرانی برگردن حضرت بگذارم.
بعد صحبتهای سیاسی بین المللی مطرح شد. پمپیدو، رئیس جمهور فرانسه، به تقلید دوگل رئیس جمهور فقید فرانسه خواست موضوع عضویت سه کشور.... انگلستان، دانمارک و ایرلند را به بازار مشترک به رأی عمومی [رفراندوم] بگذارد. این کار اصولاً لازم نبود، ولی پمپیدو خواست به قول معروف بل بگیرد و در این موقع برای موقعیت خودش استفاده کند. اتفاقاً مردم فرانسه، بیش از پنجاه درصد - آنها که می توانستند شرکت در رأی بکنند - رأی ندادند و شکست بزرگی برای رئیس جمهور شد. البته از این پنجاه درصد، هفتاد درصد به نفع عضویت سه کشور تازه رأی دادند. شاهنشاه هم که از حرکت رئیس جمهور هنگام جشنهای دوهزار و پانصد ساله، با او نظر خوشی ندارند، قلباً خوشحال بودند.
همچنین در انتخابات ولایتی [بادن وورتمبرگ] Baden Wurtemberg آلمان حزب سوسیال دموکرات - حزب براندت صدر اعظم - شکست خورد، یعنی مردم از سیاست او هم بیزار شده اند. احتمال قوی دارد که سیاست به طرف شرق او - شناختن مرزهای آلمان شرقی و لهستان - مآلا دچار شکست شود. چون در مجلس هم فقط با ۲ رأی اکثریت دارد. شاهنشاه از این مطلب هم بدشان نیامده است، چون اولاً روی تعصب در وطنپرستی، اصولاً این سیاست او را نمی پسندیدند، ثانیاً می ترسند اگر در اروپا [کاهش تنش] detente بین شرق و غرب پیش بیاید، بیشتر توجه و وزن سیاست شوروی به خاورمیانه تحمیل شود، که البته برای ما بسیار خطرناک است. چنان که همین حالا با قرارداد پانزده ساله آنها با عراق، دچار دردسر شده ایم و بیشتر هم خواهیم شد...
منبع: انتخاب
۳