خاطرات نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی

سفر در زمان؛ در مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در سال‌های قبل از انقلاب چه گذشت؟

سفر در زمان؛ در مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا در سال‌های قبل از انقلاب چه گذشت؟

از تاریخ مه ۱۹۷۴ تا سپتامبر ۱۹۷۸ که بنده مسئول سازمان بودم، مرتب با امریکا مذاکره کردیم و مرتب برای اینست که به صورت غیر قابل انعطاع. به کلی پنج سال تمام ما مذاکره کردیم یعنی چهارسال و نیم مذاکره کردیم و مرتب مذاکرات درجریان بود و هیچوقت قطع نشد. مذاکرات یا حضوری بود یا بانامه بود و یا یک هیئت آمده یا آنجا ملاقات کرده‌ایم و مرتب بوده و تا آخرش به نتیجه نرسیدیم.

کد خبر : ۲۴۲۵۵۹
بازدید : ۲۲۰

 اکبر اعتماد، موسس و نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی بود. در سال ۱۳۴۷ به سمت اولین رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی، که بدیل ایرانی مرکز ملی پژوهش‌های علمی (CNRS) در فرانسه بود، منصوب شد. در سال ۱۳۵۳ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست گرفت و این سازمان را بنیان نهاد. اعتماد تا سال ۱۳۵۷ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست داشت. این گفتگوها توسط فرخ غفاری در پاریس انجام شده است.

فرانسوی‌ها در نیجریه فوق العاده دست داشتن اورانیوم اکتشاف و استخراج می‌کردند و قسمتی از اورانیوم فرانسه از نیجریه می‌آمد در قالب آن از آنها خواستیم که تمام اطلاعاتی که نسبت به نیجریه دارند که جدید هست به ما بدهند که مطالعه کنیم. یک مقداری دادند و مطالعه کردیم که البته معلوم شد که یک قسمتی از نیجریه خیلی جالب است برای اکتشاف بیشتر یک‌مقداری اکتشاف کرده بودند ول برای اکتشاف بیشتر و بعد یک کنسرسیوم درست کردیم با فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها و ایرانی‌ها که در آنجا اکتشاف بکنیم. 

از تاریخ مه ۱۹۷۴ تا سپتامبر ۱۹۷۸ که بنده مسئول سازمان بودم، مرتب با امریکا مذاکره کردیم و مرتب برای اینست که به صورت غیر قابل انعطاع. به کلی پنج سال تمام ما مذاکره کردیم یعنی چهارسال و نیم مذاکره کردیم و مرتب مذاکرات درجریان بود و هیچوقت قطع نشد. مذاکرات یا حضوری بود یا بانامه بود و یا یک هیئت آمده یا آنجا ملاقات کرده‌ایم و مرتب بوده و تا آخرش به نتیجه نرسیدیم.

چرا برای اینکه امریکا یکدفعه سیاستش را عوض کرد و یک توقعات دیگری داشت که البته در اواخر به نتایجی رسیدیم که دیگر فرصت نشد. اگر این را عرض کردم برای این بود که چرا ایران با امریکا نتوانست معامله بکند و چرا فرانسه و چرا آلمان این داستان امریکا بود یعنی در عرض این مدت هم مرتب با صنایع آمریکا در تماس بودیم، کمپانی‌هایی که سازنده نیروی اتمی بودند میآمدند و میرفتند، با وستینگهاوس و جنرال الکتریک صحبت میکردیم بازدید میکردیم و یک مقداری مطالعات اولیه میکردیم ولی، چون تمام آن منوط به عقد این قرارداد بود و این قراردادهم انجام نشد بنابراین با امریکا معامله‌ای انجام نشــــــــــــد به همین سادگی.

شاید حالا فکر کنیم که بهمین سادگی نیست اتفاقا، و بهمین سادگی هم نبود، علتش این بود که دولت امریکا فوق العاده اصرار داشت که برنامه انرژی اتم حیطه عمل آمریکا خارج نشود به دو علت: اولا بعلت اقتصادی که معلوم است بالاخـ طرح‌های بزرگی بود و امریکا هم احتیاج داشت که صادر بکند و سازندگان نیرو‌های اتم‌ی در آمریکا "لابی" خیلی مهمی در واشنگتن دارند و فشار میآوردند و این مسلم است.

علت دوم آن سیاست اتمی بودیعنی امریکا نمیخواست که کشور‌های دیگر در یک مملکتی مثل ایران یا شبیه ایران راه پیدا بکنند و بعضی ضوابطی را که امریکا سخت میگیرد آنها شل بگیرند و احیانا این بآن "پراسسی" که اسمش را گذاشته‌اند پخش سلاح‌های اتمی  پرالیفریشن او توکلیر وپن بانجامد؛ بنابراین از لحاظ سیاست اتمی آنها هم صد درصد اصرار داشتند که در برنامه‌های ایران وارد بشوند برای اینکه وارد شدنشان این امکان را بآن‌ها میداد که یکمقداری روی وقایع اثر بگذارند حالا از لحاظ سیاست کلی جهانی یا سیاســـــــــــــت و روابطشان با ایران که فوق العاده برایشان مهم بود که از این برنامه غایب نباشنـــــــد وآن دلائل دیگری دارد که بنده حالا وارد نمیشوم.

در هر صورت اینکه بنده عرض کردم که به ایـــــن سادگی هم نبود برای اینست که در عرض این مدت فشار‌های بسیار شدید هم روی بنده بودوهم روی شخص اعلیحضرت ومن شاهد بودم که با چه استقام متی اعلیحضرت در عرض اینمدت در مواقعی که مشکلات بسیار عظیم با آمریکا داشتند مثلا مثال‌های آنرا بگویم برای اینکه بدنیست در تاریخ بماند.

آمریکایی‌ها وقتی فشار میآوردند روی اعلیحضرت، ایشان روی اساس آن توافقی که ما با هم داشتیم، چون در این زمینه بنده خیلی نزدیک با اعلی توافق داشتیم که چه کاری را میتوانیم بکنیم و چه کاری را نمیتوانیم بکنیم، ایشان همه را رد میکردندونه تنها رد میکردند بلکه در هر مورد که رئیس جمهورا مریکا فشار روی اعلیحضرت میگذاشت حتما بنده را وارد میکردند و حتما جوابش را من باید می‌دادم حالا الان مثال‌های آن را یکی یکی میگویم در زمان خورد کم کم سیاست جدید انرژی اتمی امریکا فرم گرفت، یعنی نیکسون دو سال آخرش تقریبا گرفتار بود و زیا دنتوانست چیزی عوض بکند و فقط برنامه‌ها مسکوت مانده بود.

وقتی فورد مدیکمقدار در زمینــــــــــــه انرژی اتمی سیاست‌های تازه آورد و خیلی هم شدید اصرار به اعلیحضرت که برای اینکه برنامه سیاست تازه ما راه بیفتد شما خوب است که قرارداد همکاری با امریکا را امضاء بکنید و دلیلش هم این بود که از آن تاریخی که انفجار بمب اتمی هندانجام شد آمریکا یکدفعه از همه کشور‌ها خواست که قرارداد‌هایی که با امریکا دارند عوض بکنند و، چون اولین کشوری هم که قرارداد تازه با امریکا میخواست منعقد بکند ایران بود و ایران هم زیربار نرفته بود، هیچ قرارداد تازه دیگرهم با امریکا امضاء نشد. کشور‌هایی بودن یوگسلاوی بود، مصر بود، خیلی از کشور‌ها بودند که در حال مذاکره با آمریکا بودند هم  آنها منتظر بودند که به بینند مذاکرات آنها به کجا میرسد و مدل تازه که بیرون می‌آید چیست، چون میخواستند مدل تازه ایجاد کنند و، چون ما مقاومت میکردیم و آنهاهـ مرتبا با ما مذاکره میکردند و میدانستند که نظرات ما چیست، آنها تن به امضاء هیچ نوع قراردادی نمیدادند تا موضوع ایران حل بشود و اینرا فورد خیلی خوب میدانس و بهمین علت روی اعلیحضرت اصرار میکردند. نه تنها کار ایران بلوکه شده بوددرامریکا بلکہ اصلا کارهمکاری آمریکا با سایر کشور‌ها هم بلوکه شده بود. از جمله فشار‌هایی که فورد آورد، یکوقتی یکنفر را فرستاد و بایک سناتور آمدند پهلوی اعلیحضرت و یک نامــــــه آوردند.

که نظرات ما چیست، آنها تن به امضاء هیچ نوع قراردادی نمیدادند تا موضوع ایران حل بشود و اینرا فورد خیلی خوب میدانس و بهمین علت روی اعلیحضرت اصرار میکردند. نه تنها کار ایران بلوکه شده بوددرامریکا بلکہ اصلا کارهمکاری آمریکا با سایر کشورها هم بلوکه شده بود. از جمله فشارهایی که فورد آورد، یکوقتی یکنفر را فرستاد و بایک سناتورآمدند پهلوی اعلیحضرت و یک نامــــــه آوردند.

منبع: انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید