چالش شناسایی دروغگو از روی زبان بدن
یکی از کاربردهای مفید رمزگشایی از زبان بدن تعیین وقتی است که فرد در حال دروغ گفتن است.
بان بدن روشی جهانی برای انتقال احساسات و انگیزههاست. مردم در سراسر جهان از زبان بدن برای بیان احساسات حقیقیشان نسبت به یک موقعیت یا فرد استفاده میکنند.
بسیاری از ما در گذر زمان یاد گرفتهایم که به شکلی غریزی معنای برخی از اشکال زبان بدن مثل خم شدن به جلو، عقب کشیدن بدن یا نگاه کردن به پایین را بفهمیم. هرچند غرایز ما اغلب درست کار میکنند، میتوانند در برخی مواقع باعث بدفهمی و سوء تفاهم هم بشوند.
تشخیص فریبکاری
یکی از کاربردهای مفید رمزگشایی از زبان بدن تعیین وقتی است که فرد در حال دروغ گفتن است. مطالعات علمی متعدد تأکید کردهاند که برخی رفتارها، وقتی به صورت خوشهای رخ دهند، میتوانند حاکی از استرس باشند که با تلاش فرد برای فریبکاری مرتبط دانسته شده است.
اغلب افرادی که تلاش میکنند دیگران را فریب دهند، استرس یا تنش جسمانی مرتبط با حس گناه را بروز میدهند. وقتی که تعدادی از این علائم رفتاری مرتبط با استرس پشتسرهم اتفاق بیفتد، ممکن است نشانهای از تلاش فرد برای فریبکاری باشد.
اگر بخواهیم واضحتر بگوییم هیچ نشانه مجردی برای فریب وجود ندارد اما چندین نشانه برای استرس وجود دارد. برای مثال، برخی از رایجترین علائم استرس در هنگام صحبت کردن شامل پلکزدنهای مکرر، فشار دادن لبها به هم و مالیدن دستها به یکدیگر است.
هر کدام از این رفتارها میتوانند علل دیگری هم داشته باشند، پس به همین علت نمیتوان فقط یکی از علائم را نشانه فریبکاری دانست و حتی غیاب یکی از آنها موضوع فریبکاری را منتفی میکند.
6چالش در هنگام شناسایی فریبکار
حتی کارکشتهترین کارشناسان زبان بدن هم در شناسایی فرد فریبکار با چالشهایی مواجه هستند: سؤال اصلی این است که «آیا فرد مذکور به دلیل آنکه دارد دروغ میگوید استرس دارد؟» یا «استرس او دلیل دیگری دارد؟» چالش بعدی آن است که در فقدان هیچ نوع علامتی چگونه میتوان دروغگو را شناسایی کرد؟ اینجا 6چالش را برمیشماریم که ممکن است شما را در شناسایی فرد دروغگو به اشتباه بیندازند.
1.ترس از باور نشدن میتواند شبیه به استرس فرد دروغگو ظاهر شود: وقتی از فردی که متهم به انجام خلافی شده در مورد یک رویداد خاص سؤال پرسیده میشود، ممکن است احساس ترس و وحشت کند. ممکن است که این فرد کاملاً بیگناه باشد اما همچنان استرس احساس کند و این استرس را با زبان غیرکلامی نشان دهد که متعاقباً میتواند به اشتباه به عنوان دلیلی برای دروغگویی او در نظر گرفته شود.
2.تکنیک پرسشگری ممکن است ناقص و پیشنهاددهنده باشد: وقتی پرسش ناقص مطرح شود، فرد از فرصت توضیح شفاف و کامل محروم میشود. پرسش پیشنهاددهنده، پرسشی است که به زبان ساده دست پاسخدهنده را برای توضیح میبندد و پاسخی از قبل آماده را در دهان او میگذارد. این نوع پرسشگری به پر کردن جزئیات یا بیان نسخهای متفاوت از یک رویداد منجر میشود که ممکن است متعاقباً به عنوان نشانهای از دروغگویی فرد تفسیر شود.
3.به خاطر آوردی رویدادهای آسیبزا اغلب منجر به زبان بدن حاکی از استرس میشود: مثلاً شاهد بیگناه یک جرم جدی ممکن است علائمی از آسیب روانی مرتبط با آنچه دیده را نشان دهد. اما، شخصی که مترکب جرم شده نیز ممکن است در هنگام به خاطر آوردن آن جرم علائم آسیب روانی را نشان دهد.
4.حافظه در گذر زمان غیرقابلاعتمادتر و غیردقیقتر میشود: شخصی که از او درباره رویدادی در گذشتههای دور سؤال پرسیده میشود، حتی اگر مبانی آن رویداد را به خاطر آورد، ممکن است درباره جزئیات اشتباه کند. کارشناس حافظه، الیزابت لتفوس، درباره حافظه میگوید:
«بیشتر شبیه کنار هم گذاشتن برشهای پیتزا است تا برگردان ویدیوی ضبط شده به عقب»
5.احساسات مختلط میتوانند احساسات اصیل باشند: هیچکدام نمیتوانند دلیل بر گناهکاری یا بیگناهی باشند. یک مثال، فردی به نام کیسی آنتونی، بود که دختر کوچکاش را کشته بود اما در دادگاه غم عمیقی را نشان میداد. اگرچه او تبرئه شد اما بسیاری هنوز درباره بیگناهیاش شک دارند. آنها معتقدند که افراد میتوانند همزمان احساس گناه و پشیمانی را نشان دهند. فقط یک فرد ضداجتماعی بیرحم نمیتواند حس غم یا پشیمانی ناشی از مرگ یک کودک را، حتی اگر خودش کشته باشد، نشان دهد.
سخن آخر
نمیتوان فقط بر مبنای یک نشانه منفرد و مجرد مثل تکرار پلکزدن یا ارائه نسخههای متفاوتی از یک رویداد دروغگویی فردی را تشخیص داد. افراد تحت فشار ممکن است درست مثل کسی که تلاش میکند چیزی را مخفی کند یا فریبمان دهد، رفتار کنند. چالش اصلی تمایز قائل شدن بین نشانههای استرس ناشی از سایر عوامل با نشانههای استرس ناشی از احساس گناه است.
دفعه بعدی اگر خواستید از روی زبان بدن کسی متوجه فریبکاری او شوید، باید مجموعه زبان بدن او را با دقت بررسی کنید. همانطور که لئوناردو داوینچی گفته است:
«بزرگترین فریبی که مردم از آن رنج میبرند ناشی از عقاید خودشان است.»