تصاویر؛ آسیاب ۱۵۰ ساله در نقطه صفر مرزی

بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی ده ونک زیر کشت گندم بود، اما چون در آن دوران اراضی یوسف آباد هم جزء املاک مستوفی الممالک محسوب می شد، اهالی گندم هایشان را به آسیاب آبی عجایبی می بردند.
این آسیاب در اختیار خاندان میرزا یوسف بود و بعد از فوت او به پسرانش رسید. بر اساس برخی نشانهها قدمت این آسیابها به ۱۵۰ سال قبل بازمی گردد. در واقع این آسیاب مرز بین یوسفآباد و ونک بود. اهالی قدیمی به یاد دارند که کشاورزان آن دوره، گندمها را به آسیابان میدادند تا آنها را تبدیل به آرد کند. به نسبتی که آرد به دست میآمد به آسیابان دستمزد تعلق میگرفت.
«علیرضا زمانی»، تهران پژوه، درباره این آسیاب می گوید: «سال ۱۳۱۱ شمسی میرزا حسنخان، پسر یوسفخان مستوفیالممالک، فوت کرد و از آنجا که مالک زمینهای پدرش همچون یوسفآباد و ونک و بهجتآباد بود، کمکم این زمینها به دست ورثه افتاد. آسیاب را شخصی به نام «ابوالقاسم عجایبی» که زمین دار و کشاورز بود، از ورثه خریداری کرد. عجایبی اصالتاً ونکی بود و زمینهای انتهای ونک را در اختیار داشت. بین دهونک تا شمال یوسفآباد گندمزارهایی بود که متعلق به او بود. او این آسیاب کوچک را نیز خرید تا خودش و دیگر کشاورزان از آن بهرهمند شوند. عجایبی چندین قهوهخانه هم در محدوده ونک و یوسفآباد داشت و افرادی هم در این قهوهخانهها به کار مشغول بودند.»
سید جلال عجایبی تنها وارث و حافظ آسیاب آبی است. او درباره قدمت این آسیاب میگوید: «این آسیاب که زمان قاجار ساخته شده مدتی در اختیار مستوفیالممالک بود و او از آسیاب نگهداری میکرد. اما از سال ۱۳۲۲ پدرم عرصه آسیاب را خرید و از آن سال در اختیار ماست. قبلا ۲ آسیاب در این محدوده فعال بود؛ یکی با عنوان آسیاب کوچیکه و دومی آسیاب بزرگه که به آن آسیاب «گاومیشی» هم میگفتند و آن طرف خیابان بود. البته زمان ساخت بزرگراه رسالت، آسیاب بزرگه از بین رفت. یادم هست این دو آسیاب تمام آرد خبازهای آبادیهای اطراف، از ونک تا اوین و درکه را تأمین میکرد و روزانه بیش از ۳۰ خروار آرد در آنها تولید و توزیع میشد. اهالی ونک گندم هایشان را بار خر کرده و روانه آسیاب می شدند. گاهی آنقدر گندم کشاورزان زیاد بود که ساعت ها در صف می ماندند تا نوبتشان بشود.»
عجایبی در ادامه می گوید: «آسیاب را در گودی ساخته بودند تا آب به آنجا سرازیر شود. تنورهای هم برای آن درنظر گرفته بودند که از طریق مخزن، آب قنات با فشار زیاد داخل تنوره میشد و قسمت چوبی زیر آسیاب را میچرخاند. در واقع، سنگ زیرین ثابت بود و سنگ رویی میچرخید و مسیر آب در قسمت زیر سنگ تعبیه شده بود که آب از طریق آن از آسیاب خارج میشد. این آب از انتهای خیابان مستوفی سابق یا همان خیابان شهید اکبری میگذشت و به سمت پارک ساعی فعلی به ایستگاه آبشار میرفت و از آنجا هم به سمت پایین جاری می شد. در آنجا یک قهوهخانه به نام کافه «علیخان» قرار داشت و کسانی که میخواستند از تهران به سمت شمیرانات بروند، آنجا اتراق میکردند؛ آن محدوده بهخاطر این آبشار جای باصفایی بود.»
منبع: همشهری