چگونه "حس قربانی بودن" در کودکان را کنترل کنیم؟
شما باید به او کم کنید تا او شخصا مسئولیت کارهایش را از احساسات گرفته تا رفتارش با دیگران به عهده بگیرد و متوجه شود که در طول زندگی او قربانی شرایط نیست بلکه مسئول تصمیماتی است که گرفته.
کد خبر :
۶۹۱۹۹
بازدید :
۱۰۲۰۲
فرادید | توجه به این نکته بسیار مهم است که فرزند شما بداند، شکست در یک رقابت علمی و باخت در یک بازی گروهی از او یک قربانی نمیسازد. کودک باید با کمک والدین به این نتیجه برسد که شکست، نا امیدی، پذیرفته نشدن، بخشی از زندگی است و نباید ذهن و روان خود را درگیر کند.
شما باید به او کم کنید تا او شخصا مسئولیت کارهایش را از احساسات گرفته تا رفتارش با دیگران به عهده بگیرد و متوجه شود که در طول زندگی او قربانی شرایط نیست بلکه مسئول تصمیماتی است که گرفته. حتی زمانی که با سختترین مشکلات روبه رو میشود به او اجازه دهید خودش را به عنوان یک فرد قوی (از نظر روحی و جسمی) ببیند که قرار است دچار چالش شود و یا حتی به دردسر بیوفتد.
اگر به عنوان یک پدر یا مادر نگران این هستید که فرزندتان حس قربانی شدن و قربانی بودن دارد و یا اینکه یک " من بیچاره" در رفتارش او را کنترل میکند، در این گزارش با ما همراه باشید تا با یاد گرفتن ۷ راه ساده به فرزندتان کمک کنید:
قدردانی و حقشناسی، حس ترحم به خود و قربانی بودن را از بین میبرد
۱- همیشه در زندگی قدردان و سپاسگزار باشید (تشریفات قدردانی راه بیندازید)
حس قدردانی و حقشناسی را در او تقویت کنید. این کار باعث میشود ترحم به خود و احساس قربانی بودن از بین برود. به گونهای که او از درون احساس کند شما هم هر روز قدردان شرایط زندگی هستید. میتوانید این کار را حتی هنگام خوردن صبحانه و با صحبت کردن راجع به کارهایش انجام دهید. اگر زمانی در شرایط خوبی نبودید نقش یک پدر قدردان و یا مادر قدردان را بازی کنید.
ایجاد یک مراسم قدردانی روزانه به فرزند شما کمک میکند تا دلایل اینکه باید سپاسگزار باشد را بفهمد و درک کند:
- زمان شام از او بپرسید بهترین قسمت روزش چه زمانی بوده است؟- هنگام خواب از او بخواهید راجع به ۳ اتفاق خوبی که در روز برایش افتاده صحبت کند.
- یک تابلو در اتاقش بگذارید و از او بخواهید تمام اتفاقات خوب و مثبتی که در طول روز برایش اتفاق افتاده را بنویسد و روی آن بچسباند.
با نقض افکار بدبینانه آنها و گفتن استثناها به او کمک کنید
۲- به فرزندتان یاد بدهید فتیله افکار منفی ذهنش را پایین بکشد
بعضی از کودکان یک نوع بدبینی خاصی به محیط و اطرافیان دارند. اما با کمی صبر و حوصله و کمک آنها میتوانند متوجه شوند افکار منفی همیشه درست و دقیق نیستند.
با نقض افکار بدبینانه آنها و گفتن استثناها به او کمک کنید. مثلا اگر میگوید:" من این هفته هیچ سرگرمیای نداشتم" به او آخرین کاری که همراه با تفریح و ... بوده را یاداور شوید. یا اینکه اگر بگوید: "کسی مرا دوست ندارد" به افرادی که به او نزدیک هستند و دوستش دارند اشاره کنید.
راههای سلامتی روح و روان را به او آموزش دهید و یادآور شودید که احساساتش را بیان کند
۳-به کودک خود چگونگی برخورد با احساسات و هیجانات ناراحت کننده را آموزش دهید
به او یاد دهید احساساتی از قبیل: اضطراب، عصبانیت و خشم و ناراحتی را کنترل کند. کودکانی که مهارتهای سلامتی بیشتری دارند، کمتر دچار عواقب فاجعه بار میشوند.
به عنوان مثال کودکی که توانایی تحمل محرومیت را دارد، زندگی را همیشه زیبا و خواستنی نمیبیند و زمانی که میخواهد از زمین بازی جدا شود و یا از پارک بیرون بیاید عصبی، پرخاشگر و یا ناراحت نمیشود.
رفتار کودکتان را کنترل کنید و سرو سامان دهید، ولی کاری به احساسات (البته باید احساسات اجتماعی او را مدیریت کنید) او نداشته باشید. به او اجازه دهید که تشخیص دهد حال خوبی دارد یا نه؟
راههای سلامتی روح و روان را به او آموزش دهید و یادآور شودید که احساساتش را بیان کند و هرچه که باعث ناراحتی و عصبانیت وپرخاشگری او میشود بیرون بریزد.
آنها در حل مشکلات خود توانایی کمی دارند
۴- مهارت حل مشکلات را به او آموزش دهید
آنها در حل مشکلات خود توانایی کمی دارند. مثلا کودکی که در درس ریاضی ضعیف است ممکن است فکر کند دنیا به آخر رسیده و او خنگ و احمق است. در این شرایط وظیفه اصلی پدر و مادر این است که به او بیاموزند با کمی تمرین و تلاش بیشتر میتواند در این درس موفق باشد.
کمک کردن به دیگران به او یاد میدهد که متوجه شود مهم این نیست که او چه درگیریهایی دارد، مهم آن است که او میتواند به دیگران کمک کند
۵- به دیگران کمک کنید
بچهها به راحتی فکر میکنند که فقط خودشان بیشترین و بزرگترین مشکلات را در جهان دارند. به آنها نشان دهید که تعداد زیادی از آدمها درگیر مشکلاتی هستند که برای حل آن به کمک شما نیاز دارند. کمک کردن به دیگران به او یاد میدهد که متوجه شود مهم این نیست که او چه درگیریهایی دارد، مهم آن است که او میتواند به دیگران کمک کند.
کمک در پختن یک سوپ ساده، تمیز کردن خانه، جمع آوری کمکهای نقدی برای نیازمندان و... از راههایی است که میتوانید او را درگیر فعالیتهای خانه و اجتماع کرده و حس مفید و مؤثر بودن را در او تقویت کنید.
با آموزش مهارتهای " ابراز وجود" این امکان را برای فرزند خود فراهم میکنید که به راحتی حرف خود را بزند و تسلیم شرایط نشود
۶- مهارتهای انگیزشی (ابراز وجود) را به او یاد دهید
به کودک خود یاد دهید که یک قربانی منفعل نباشد. اگر کودکی دیگر اسباب بازی فرزندتان را از او گرفت به او کمک کنید تا آن را پس بگیرد. یا اگر بچههای مدرسه او را اذیت کردند به او یاد دهید چگونه به معلم خود موضوع را بگوید.
با آموزش مهارتهای " ابراز وجود" این امکان را برای فرزند خود فراهم میکنید که به راحتی حرف خود را بزند و تسلیم شرایط نشود.
بازی کردن این فرصت را به بچهها میدهد تا به طور ملموس و محسوس، ولی در شرایط غیر واقعی با مشکلات روبه رو شوند
۷- نحوه برخورد با شرایط سخت را برای او بازی کنید
بازی کردن یکی از ابزارهای آموزشی فوق العاده است، چون این فرصت را به بچهها میدهد تا به طور ملموس و محسوس، ولی در شرایط غیر واقعی با مشکلات روبه رو شوند. شما زمان بازی کردن به او یاد دهید که در تمامی شرایط سخت و دشوار زندگی ذهنیت قربانی بودن را از خود دور کند و به این نتیجه برسد که نسبت به اتفاقاتی که در زندگی میافتد مسئول است و همیشه باید به دنبال بهترین راه برای پشت سر گذاشتن دشواری باشد.
منبع: verywellfamily
ترجمه: فرادید
۰