راههای رهایی از افکار منفی؛ چگونه افکار منفی را از خود دور کنیم؟
باید با خود مهربان باشید و همین باعث خواهد شد که افکار منفی را از خود دور کنید. چیزی که نحوه زندگی انسانها را مشخص میکند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به وقایع است نه خود وقایع. کلمات تاثیر بسیاری بر افکار و احساسات ما میگذارند، کلمات میتوانند ما را بسیار هیجانزده، متاثر یا خوشحال کنند. هیچگاه به مشکلات و سختیهای زندگی نفرین نفرستید این فکر که دنیا پر از مشکل است را از ذهن خود دور کنید.
فرادید | فکر کردن به بدترین اتفاقات ممکن، منتظرِ شکست بودن، توجه به کمبودها و کاستیها حتی در جاهایی که دیگران به آنها توجه نمیکنند و دستآخر هم منفی دیدنِ اتفاقات مثبت. همهی اینها به نوعی باعث اطمینانِ خاطرِ ما میشوند: «اگر همیشه بدترین حالت ممکن رو تصور کنم، وقتی که اتفاق بیفته، ناامید نمیشم.»
به گزارش فرادید، «فایده»ی دیگر افکار منفی، سندروم «بهت گفته بودم» است. برای بعضی افراد، اینکه پیشبینیهای منفیشان درست از آب دربیاید، مهمتر از این است که شاهد اتفاقات خوب و مثبت باشند و مشخص شود که اشتباه کردهاند!
پیش از اینکه راجع به افکار منفی زیاد تعریف کنیم، باید به شما بگوییم افرادی که به فکر کردن راجع به چیزهای منفی عادت دارند، نه تنها احتمالا دچار افسردگی خواهند شد، بلکه احتمال ابتلا به انواع بیماریهای دیگر برای آنها در طول زندگیشان بسیار بیشتر از بقیه است. نمیخواهیم بگوییم که افکار منفی به طور مستقیم باعث بروز بیماری میشوند، اما مسلما کمکی هم به شما نخواهند کرد!
در ادامه توضیح میدهیم که چطور میتوان، جلوی فکرهای منفی را گرفت. اما قبل از آن اجازه بدهید یکی از اساسیترین اشتباهاتی که ممکن است افراد منفیباف انجام دهند را با هم بررسی کنیم.
مرسومترین اشتباه در افکار منفی
«واقعبینتر باشید!» این شعار مورد علاقهی همهی افراد بدبین است و راستش را بخواهید از لحاظی درست میگویند، اما به خاطر اینکه افکار منفی به ما اجازه نمیدهند تلاش کنیم یا باعث میشوند زودتر تسلیم شویم، خود این منفیگرایی، نتیجهی نهایی را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین وقتی منفیبافی میکنیم، خودبهخود پیشگوییمان به حقیقت میپیوندد. تحقیقات نشان داده است که باور ما در مورد سلامتیمان، میتواند نسبت به وضعیت واقعیِ سلامتیمان، تأثیر بیشتری بر طول عمرمان بگذارد.
افکار منفی، حتی زمانی که همه چیز خوب پیش میرود نیز، میتوانند ما را از پا دربیاورند: «من و این همه خوشبختی، محاله!» به عنوان اولین نکته، میخواهم به شما نشان بدهم تفکر منفی چطور درک ما از پیرامونمان را تحت تأثیر قرار میدهد.
۱. به حالتهای افراطی فکر نکنید
برای دور کردن افکار منفی نباید به ته خط فکر کنید. تقریبا هیچجای زندگی سیاه و سفید نیست، هیچجای زندگی صفر و یکی نیست و هیچ چیزی در زندگی از همه یا هیچ پیروی نمیکند. اما افکار منفی باعث میشوند اتفاقات بد را به بدترین شکل ممکن ببینیم، پس:
- «نمیتونم امتحانم را اونطور که دوست دارم، بدهم.» میشود: «حتما میفتم و نمیتونم توی امتحان قبول بشم.»
- «مسیر شغلی من چالشهای زیادی داره و به زمان احتیاج دارم.» میشود: «همه چیز به هم میریزه و من نمیتونم خودم رو با شرایط تطبیق بدم. من توی این مسیر شکست میخورم.»
- «موقع سخنرانی کمی دچار استرس میشوم.» میشود: «آنجا از ترس سکته میکنم! همه من رو ملامت و مسخره میکنند.»
به عنوان اولین گام برای غلبه بر منفیگرایی، لازم نیست همیشه و همهجا مثبت فکر کنیم، بلکه باید به دنبال واقعبینی و خاکستری دیدن زندگی باشیم. فرض کنید در مورد یک رابطه، نگران هستید. به جای اینکه بگویید: «نتیجه فاجعه خواهد بود! من مطمئنم.» یا حتی «مطمئنم همهچیز عالی پیش خواهد رفت!» اینطور به ماجرا نگاه کنید: «انتظار دارم درست مثل هر رابطهای، اتفاقات عالی، خوب و گاهی بد برای ما پیش بیاید.»
روی یک کاغذ، مسئلهای که دربارهی آن منفیبافی میکنید را یادداشت کنید. بدترین اتفاقاتی که ممکن است بیفتند را بنویسید. حالا سه اتفاق بِینابیِنی را یادداشت کنید. برای این کار سعی کنید به جای اتفاقات هیجانانگیز و جذاب، اتفاقاتی که واقعبینانهتر هستند را انتخاب کنید. در نظر گرفتن احتمالات مختلف و داشتن گزینههای بیشتر به شما کمک خواهد کرد به جای رفتار احساسی، شفافتر فکر کنید و تصمیمهای بهتری بگیرید.
۲. اتفاقات بد را اینقدر تعمیم ندهید!
مثلا فرض کنید در یک مصاحبهی شغلی رد شدهاید. آیا این اتفاق را به همه چیز تعمیم میدهید و با خودتان میگویید: «من هیچوقت موفق نمیشم!»؟ آیا اگر در آزمون رانندگی رد شوید، با خودتان خواهید گفت: «خب من نتونستم قبول بشم. خوشحال نیستم، اما بار بعد بیشتر تلاش میکنم و موفق میشم.» یا خودتان را یک «احمق» میدانید که از پس هیچ کاری برنمیآید و خودتان را سرزنش میکنید؟
۳. اتفاقات خوب را دستِکم نگیرید
عادت کنید به جای اینکه شکستهایتان را دائمی و فراگیر بدانید، آنها را موقتی و مقطعی بدانید. همهی ما بیشتر تمایل داریم به نتیجهای برسیم که انتظارش را داشتهایم. مثلا اگر راجع به کسی احساس بدی دارید، کمکم به نکات مثبتی در مورد او فکر کنید: «خیلی دورو و ریاکاره! خیلی …، اما خب اگه عادلانه بخوام بگم، توی اون پروژه خیلی کمکم کرد. آدم خیلی شوخی هم هست و کنارش خوش میگذره.» نکات مثبت همیشه وجود دارند، اما این شما هستید که باید آنها را پیدا کنید.
۴. به جای بقیه فکر نکنید
اگر از آن دست افرادی هستید که از هر اتفاق کوچکی، حتی بدون اینکه دلایل کافی داشته باشید، معانیِ مختلفی برداشت میکنید، احتمالا خیلی راحت، تمام چیزهایی که به ذهنتان میرسد را بدون هیچ پرسشی، باور میکنید. یکی از مهمترین گامها، برای اینکه بر افکار منفی غلبه کنید، همین است، قضاوت در مورد شرایط و اتفاقات مبهمی را که اطلاعات کافی از آنها در اختیار ندارید، کنار بگذارید.
وقتی کمی مثبتنگرتر (یا حداقل بیطرفتر) شوید، بیشتر از قبل این حرفها را با خودتان تکرار خواهید کرد: «نمیدونم چرا هنوز پیامک من رو جواب نداده …»، اما در این صورت میتوانید همهی احتمالات ممکن (و نه فقط اتفاقات بد) را در نظر بگیرید:
- شاید تلفن همراهش را فراموش کرده باشد.
- شاید شارژ تلفن همراهش تمام شده باشد.
- شاید اعتبار تماس و پیامک تلفن همراهش به اتمام رسیده باشد.
- شاید سر کلاس درس باشد.
- شاید در هواپیما و در حال پرواز است.
فکر کنم نکتهی اصلی را متوجه شدید؛ هیچ یک از این اتفاقات کوچکترین ارتباطی با شما ندارند و درست به اندازهی هر توضیح دیگری، منطقی هستند.
۵. لازم نیست مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرید
بعضی افرادِ منفینگر، عکسِ این کار را نیز انجام میدهند. در واقع آنها اتفاقات بد و منفی را «درونیسازی» میکنند. آنها خودشان را بابت هر اتفاق بدِ کوچک و بزرگی که کمترین ارتباطی با آنها ندارد، سرزنش میکنند. همیشه به این فکر کنید که چیزهایی که راجع به آنها منفیبافی میکنید، چقدر تحت کنترل شما هستند؟
۶. قوانین خودتان را به خورد جهان ندهید!
- «اگه منو دوست داشت، هیچوقت این کارو نمیکرد.»
- «اگر مادر خوبی بودم، از کوره در نمیرفتم.»
- «مردم نباید اینجوری رفتار کنن.»
- «اگر نتونم این کار رو بکنم، یه احمقِ به تمام معنااَم!»
- «خیلی دیر کرد. حتما قرارمون رو فراموش کرده …»
- «این جملهای که گفت نشون میده هیچ اهمیتی واسه من قائل نیست.»
- «هنوز نتیجهی آزمایشهای پزشکیم نرسیده. احتمالا اتفاق بدی افتاده.»
انتقاد از «بایستگی» به این معنی نیست که هیچوقت نباید هیچ انتظاری از خودمان یا دیگران داشته باشیم، بلکه به این معنی است که قوانین همیشه انعطافپذیرند و هیچ قانون کلی و انعطافناپذیری در جهان حاکم نیست.
هرموقع احساس ناامیدی و شکست میکنید، حتما انتظار چیز دیگری را داشتهاید و این انتظار برآورده نشده است. هر بار دچار این احساس شدید، از خودتان بپرسید: «چه انتظاری از خودم داشتهام؟ آیا انتظار من از خودم به قدر کافی انعطافپذیر بوده است یا تعریفم از موفقیت را بسیار محدود کردهام؟»
۷. داستانپردازی و باور کردن این داستانها را تمام کنید!
اگر هنوز ذهنتان پر از فکرهای بد و منفی است، حداقل با تجسم اتفاقات خوب (در کنار اتفاقات بد) از شدت فکرهای منفی کم کنید. مثلا اگر قرار است سخنرانیای داشته باشید و احساس میکنید ممکن است مطالبتان را فراموش کنید، این احساس را نادیده بگیرید و به جای آن بلافاصله تجسم کنید که همهچیز خوب پیش خواهد رفت.
خلاص شدن از دست افکار منفی به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد و تا اندازهای غیرقابل انجام به نظر میرسد، اما تلاش و تمرین هفت مورد بالا به شما کمک میکند تا زندگیِ شادتری داشته باشید.
«بهتر نیست که از همین حالا شروع کنیم؟»
برگرفته از: uncommonhelp.me