رکورددار قد بلندترین مرد آسیا متعلق به یک ایرانی است؟

رکورددار قد بلندترین مرد آسیا متعلق به یک ایرانی است؟

سیاوش خان بوشهری که درشیراز به سیاخان معروف است. این مرد شگفت‌انگیز که بلندی قدش ۲۵۹ سانتی‌متر و وزنش به ۲۴۵ کیلوگرم می‌رسید تا چند سال قبل در روستای لپویی شیراز زندگی می‌کرد.

کد خبر : ۱۳۱۸۳۳
بازدید : ۶۱۹

جابه‌جایی رکوردهای قبلی و ثبت رکوردهای جدید در کتاب رکوردهای جهانی یعنی گینس، این روزها جزو خبرهای مورد علاقه خیلی‌هاست؛ آدم‌هایی که دوست دارند هر روز در جریان رکوردهای عجیب و غریب دنیای گینس باشند.

شاید باورش عجیب باشد اما باید اعتراف کنیم که خودمان خیلی قبل‌تر از آنکه خارجی‌ها کتابی به نام گینس راه بیندازند می‌توانستیم با معرفی انسان‌های شگفت‌انگیزی که تعدادشان در کشورمان کم هم نیست، مجموعه‌ای از رکوردداران را به دنیا معرفی کنیم که حالا حالاها کسی نمی‌توانست با آنها رقابت کند!

نمونه‌اش هم همین سیاوش خان بوشهری که درشیراز به سیاخان معروف است. این مرد شگفت‌انگیز که بلندی قدش ۲۵۹ سانتی‌متر و وزنش به ۲۴۵ کیلوگرم می‌رسید تا چند سال قبل در روستای لپویی شیراز زندگی می‌کرد.

برای شنیدن شرح حال زندگی این مرد شگفت‌انگیز که اسکلتش هنوز هم در دانشکده پزشکی شیراز نگهداری می‌شود، سراغ بازماندگانش رفتیم و پای صحبت خواهرزاده‌های سیاوش‌خان نشستیم. با ما به لپویی سفر کنید تا با یک رکورددار بی‌چون و چرای ایرانی آشنا شوید.

58

جایی در ۳۰ کیلومتری شمال شرق شیراز و در شمال غرب و ۹ کیلومتری زرقان چند سال پیش روستایی وجود داشت که مردم فارس آن را به نام لپویی می‌شناسند؛ البته این روستای کوچک در حال حاضر به دلیل رشد جمعیت به شهر تبدیل شده.

لپویی منطقه‌ای است که حکایت‌های زیادی درباره آن وجود دارد و آوازه‌اش در بیشتر نقاط کشورمان پیچیده؛ البته به خاطر وجود یک انسان شگفت‌انگیز در این روستا که باعث شده جاذبه‌های لپویی دهان به دهان بچرخد و حتی از مرزهای ایران هم خارج شود.

این انسان شگفت‌انگیز، همان سیاوش‌خان بوشهری است که در بین بومیان این منطقه به سیاخان بوشهری معروف بوده است.  درسال۱۲۹۲ هجری شمسی در روستای لپویی خانواده‌ای هشت نفره زندگی می‌کردند. پدر خانواده حسین‌خان یکی از کشاورزان مشهور روستا بود که زمین‌های زراعی وسیعی داشت و در کنار کشاورزی از راه دامپروری هم هزینه‌های زندگی خود و خانواده‌اش را تامین می‌کرد.

همسر حسین‌خان از اهالی روستای بید مرودشت بود و در آن سال فرزند ششمش را باردار بود. این خانواده از متدین‌ترین آدم ‌های روستا بودند و وضعیت مالی مناسبی داشتند اما نه حسین‌خان و نه همسر و نه حتی پنج فرزندشان تصور نمی‌کردند عضو جدید خانواده آنها آوازه لپویی را جهانی کند. به این ترتیب همسر حسین‌خان آخرین فرزندش را در یک زایمان طبیعی به دنیا آورد و نام کودکش را سیاوش گذاشت.

 زندگی معمولی

سیاوش بعد از تولد تا زمانی که شش ساله شد، مانند دیگر کودکان روستا وضعیت جسمانی معمولی‌ای داشت و در کنار خواهرانش به نام‌های منور، مهستی، ماشاالله خانم، ابریشم و تنها برادرش بهمن خان زندگی می‌کرد. این دوران تنها دوران زندگی سیاوش بود که هیچ فردی از دیدنش تعجب نمی‌کرد و او می‌توانست خیلی عادی در کنار همسن و سالانش وقت بگذراند و بچگی کند. وقتی سن سیاوش از مرز شش سالگی گذشت کم‌کم رشد غیر عادی‌اش شروع شد و زندگی او وارد مرحله شگفت‌انگیزی شد.

59

سیاوش‌خان بوشهری

  بیماری ناشناخته

۱۳۰۰ هجری شمسی برای ساکنان روستای لپویی و سیاخان سال ناگواری بود؛ چرا که یک بیماری ناشناخته در شهر شیوع پیدا کرد و قربانیان بی‌شماری گرفت.

بهمن‌خان که یکی از خواهرزاده‌های سیاوش خان است از قدیمی‌های روستا و پدرش در خصوص آن زمان مطالبی شنیده که آنها را برایمان نقل می‌کند؛ «اوایل سال ۱۳۰۰ بود که بیماری ناشناخته‌ای در شهر پخش شد و شروع به قربانی گرفتن کرد. اهالی روستا آن زمان نام بیماری را بلوایی گذاشته بودند که فکر می‌کنم همان طاعون بوده است.

این سال برای سیاوش هم سال ناگواری بود چرا که او سه خواهرش را از دست داد. مهستی و منور آن زمان تازه ازدواج کرده بودند و ماشاالله خانم هم صاحب دو دختر خردسال بود که بیماری گریبان همه آنها را گرفت و از دنیا رفتند اما حوادث ناگوار به همین سادگی دست از سر سیاوش بر نداشت؛ چرا که حدود یک سال بعد از فوت خواهرهایش او در حالی که نه سال بیشتر نداشت پدرش را هم از دست داد».

بامرگ سه خواهر و پدر سیاوش، شرایط زندگی برای او تغییر کردو مادرش سرپرستی سیاوش و برادر و خواهر دیگرش را به عهده گرفت، این در حالی بود که رشد غیرطبیعی سیاوش کم کم شروع شده بود.  

مردی مهربان

سیاوش بعد از اینکه از شوک فوت اعضای خانواده‌اش خارج شد، زندگی عادی‌اش را دوباره از سر گرفت اما رشد غیر طبیعی او در این سال‌ها کم کم توجه اهالی روستا را به خود جلب کرد. سیاوش با اینکه یک نوجوان ده ساله بوده اما از دیگر دوستانش قد و قامت بزرگ‌تری داشت.

خواهر زاده سیاوش از زبان یکی از دوستان و همبازی‌های سیاوش به نام اسماعیل جعفری در باره رفتار آن زمان دایی‌اش می‌گوید: «آن زمان ما با سیاوش همبازی بودیم و بیشتر برای جمع‌آوری هیزم با یکدیگر به کوه و صحرا می‌رفتیم.

سیاوش جثه‌اش از ما بزرگ‌تر بود و قدرت بدنی زیادی داشت ولی با وجود هیکل درشتش قلب بسیار رئوف و مهربانی داشت. هروقت برای جمع آوری هیزم می‌رفتیم او در حمل هیزم‌ها به ما خیلی کمک می‌کرد. علاوه بر اینها او صدای بسیار دلنشینی داشت که ما از شنیدنش همیشه لذت می‌بردیم».

60

سیاوش‌خان در یکی از سفرهای خارجی

 درشکه داری

«سیاخان در نه سالگی از قدرت بدنی خوبی برخوردار بود و هر شخصی که او را می‌دید باورنمی‌کرد که او نه ساله است. نکته جالب اینجا بود که از لحاظ عقلی هم سیاوش با همسن و سالانش قابل مقایسه نبود و خیلی بزرگ‌تر از سنش رفتار می‌کرد».

اینها را خواهرزاده سیاوش می‌گوید و ادامه می‌دهد؛ «سیاوش برخلاف پدرش علاقه‌ای به کشاورزی و دامپروری نداشت. به همین دلیل به فکر یک شغل دیگر افتاد و به همراه برادرش بهمن خان به شیراز رفت و با پولی که از پدرش به ارث برده بود چند درشکه خرید. به این ترتیب سیاوش درشکه‌هایش را در درشکه‌خانه‌های خیابان فردوسی اجاره می‌داد و از این راه امرار معاش کرد.

بعد از اینکه سیاوش شروع به کار درشکه داری کرد، در یکی از محله‌های شیراز هم خانه‌ای اجاره کرد. مدتی بعد وقتی برادر سیاوش از زندگی و کار او اطمینان پیدا کرد، به لپویی برگشت و شغل پدرش را ادامه می‌داد اما بعد از چند وقت تصمیم گرفت در لپویی مغازه‌ای خریداری کند و به این ترتیب او مدام به شیراز و دیدن سیاوش می‌رفت و هنگام برگشت هم مایحتاج مردم را می‌خرید تا آنها را در مغازه‌اش بفروشد».

از طرفی کار و کاسبی سیاوش در شهر رونق گرفت و او در شیراز ماندگار شد. در طول این مدت هم تنها خواهرش ازدواج کرده و مادرش هم از دنیا رفته بود.

61

 زمانی برای مسافرت

زمانی که سیاوش به سن ۱۲ سالگی رسید، قدش رشد چشمگیری داشت؛ تا حدی که کم کم به ۲۵۹ سانتی‌متر قد و وزن ۲۴۵ کیلوگرم رسید. در آن زمان مردم چنین قد و وزنی را یک امتیاز می‌دانستند و تصور نمی‌کردند این رشد بی‌رویه سیاخان ممکن است یک نوع بیماری باشد.

خواهر زاده سیاوش درباره این دوره از زندگی دایی‌اش می‌گوید: «چند سال به این شکل سپری شد تا اینکه سیاوش به ۱۸ سالگی رسید؛ او در این زمان محل زندگی‌اش را تغییر داد و به خیابان ملک التجار اسباب کشی کرد و با شخصی به نام محمدرضاخان که در همسایگی‌اش زندگی می‌کرد آشنا  ‌شد و از همین جا زندگی او وارد مرحله جدیدی می‌شود.

62

    سیاخان در ۱۲ سالگی قدش ۲۵۹ سانتی‌متر و وزنش ۲۴۵ کیلوگرم بود

محمدرضاخان که از هیکل و ظاهر سیاوش خوشش آمده بود تصمیم گرفت سیاوش را راضی کند تا با او به چندین کشور آسیایی و اروپایی سفر کند؛ سیاوش هم که در آن زمان از پا درد رنج می‌برد پیشنهاد محمدرضا را قبول کرد؛ البته به شرطی که محمد رضا خان او را برای درمان مشکلش به اروپا ببرد؛ به این ترتیب آنها به دفترخانه ثبت اسناد فارس رفتند و قراردادشان را در محضرثبت کردند».

از اینجا جهانگردی سیاوش و محمد رضا شروع شد.

آنها برای چند سال به مسافرت‌های دور و دراز رفتند؛ البته سیاوش که قلب مهربانی داشت هر وقت از مسافرت بر می‌گشت برای دیدن برادر و خواهرش به لپویی هم سر می‌زد. اما دست تقدیر سال ۱۳۱۵، بهمن را هم از او گرفت. سیاوش از مرگ برادرش خیلی ناراحت شد، ازآن زمان به بعد تنها دلخوشی او خواهرش ابریشم بود، برای همین هر وقت فرصتی پیدا می‌کرد به دیدار خواهرش می‌رفت.  

63

    سیاخان برخلاف هیکل درشتش دلی بسیارمهربان و صدایی دلنشین داشت

پایانی برای سیاوش

تا زمانی که سیاخان در شیراز زندگی می‌کرد، کمتر کسی پیدا می‌شد که با این مرد بلند قد و صدای دلنشین‌ او آشنا نباشد. سیاوش اوقات فراغتش را در کنار اعضای کلانتری آن زمان شیراز می‌گذراند و با صدای دلنشینی که داشت در جمع دوستانش آوازهای زیبایی می‌خواند؛ «دایی ام تا زمانی که زنده بود به دوستان و آشنایانش محبت می‌کرد و هیچ وقت شخصی از دست او ناراحت نشد. سیاوش خان در ۲۸ سالگی به بیماری ذات الریه مبتلا شد و در بیمارستان سعدی شیراز بستری شد و مدتی بعد در اثر همین بیماری در بیمارستان فوت کرد».

64

سیاخان در دانشکده پزشکی

۱۳۰۱ زمانی که سیاوش خان در شیراز زندگی می‌کرد، دکترقربان، بنیانگذار دانشکده پزشکی شیراز سیاخان را دید. دکتر قربان به دلیل وضعیت نادر سیاوش و شرایط جسمی‌اش تصمیم گرفت، مطالعاتی روی سیاوش انجام دهد و بیماری او را بهبود بخشد. به همین دلیل به طور مداوم به دیدن سیاخان می‌رفت و به پزشکان و دانشجویانش می‌گفت سیاخان در عالم پزشکی گوهر شب چراغ است.

خواهر زاده سیاوش درباره دکتر قربان می‌گوید: «سیاوش‌خان در سال‌های پایانی عمرش تحت نظر دکتر قربان بوده است و برای همین دکتر قربان اطلاعات زیادی از او داشت اما متاسفانه به دلیل فوت ناگهانی دکتر این اطلاعات زیاد بازگو نشد اما برای مدتی که سیاوش در بیمارستان بستری بود دکتر قربان از او مراقبت می‌کرد و بعد از مرگ سیاوش تصمیم گرفته بود جسد او را برای تحقیقات پزشکی دربیمارستان نگهداری کند.

او برای اینکه این امر را محقق کند و اعتماد تنها خواهر سیاوش را به دست بیاورد باید به ابریشم می‌گفت سیاوش وصیت کرده که در شیراز به خاک سپرده شود؛ به همین دلیل وقتی ابریشم از مرگ برادرش باخبر شد، به همراه همسر و چند نفر از اقوام به شیراز رفت تا جنازه سیاوش را به لپویی انتقال دهد اما هنگامی که دکتر وصیت سیاوش را به او گفت، ابریشم قبول کرد که برادرش در شیراز دفن شود.

طول دستان سیاوش خان ۱۱۷ سانتی‌متر، پاها ۱۲۳ سانتی‌متر و سر او ۷ کیلو و ۴۵۰ گرم وزن داشت. قدبلندترین مرد جهان هم رابرت والدو نام داشت که با قد ۲متر۷۲سانتی متر در آمریکا زندگی می کرد

بنابراین سیاوش را در شیراز و مقابل چشمان خواهرش برای مراسم کفن و دفن آماده کردند اما بعد از مراسم دفن دکتر قربان جنازه سیاوش خان را به محل دیگری منتقل کرد و منتظر ماند تا با گذشت چند سال آب‌ها از آسیاب بیفتد تا بتواند از جسد سیاوش برای تحقیقات علمی استفاده کند. ابریشم خواهر سیاوش هم که از ماجرا بی‌خبر بود چندین سال برمزار خالی برادرش گریه می‌کرد.

دکتر قربان بعد از چند سال جسد سیاوش را پاک‌سازی کرد و اسکلت او را برای تحقیقات به بیمارستان سعدی منتقل کرد. اما این خبر به گوش ابریشم رسید و به این کار اعتراض کرد اما با توجه به شرایط کسی به شکایت او پاسخی نداد. » 

تنها خواهر سیاوش در سال ۱۳۶۹ فوت کرد و از او ۵ فرزند به یادگار مانده. بزرگ‌ترین خواهرزاده ذکور سیاوش خان عطاالله جعفری نام داد که متولد ۱۳۱۵ وساکن لپویی است.

تمامی خواهرزاده‌های سیاوش‌خان که تعداد آنها با چند نسل اختلاف به۳۵۰ نفر می‌رسند، همگی در سلامت کامل به سر می‌برند و بلند قدترین آنها ۱۹۰ سانتی‌متر قد و ۱۰۵ کیلوگرم وزن دارد. 

جالب اینکه در حال حاضر بازمانده‌های سیاوش خان معتقدند اگر اسکلت سیاوش به منظور تحقیقات علمی مورد بررسی قرار بگیرد تا راه برای درمان نسل‌های فعلی و آینده هموارشود، نباید از اقدام دکتر ذبیح الله قربان ناراضی بود.

درهرحال، سیاوش خان یکی از شگفتی‌های خلقت است. او برای همیشه در تاریخ علم پزشکی جهان ماندگار شد. 

منبع: همشهری

۲
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید