چرا مارک زاکربرگِ «برابری‌خواه» دارد پناهگاهی برای آخرالزمان می‌سازد؟

چرا مارک زاکربرگِ «برابری‌خواه» دارد پناهگاهی برای آخرالزمان می‌سازد؟

در زیر نقاب خیریه‌ای که این میلیاردر مشهور راه‌اندازی کرده، تلاش بی‌پایانی برای «بقای خود» در جریان است. این برنامه‌ریزی برای پایان، افشاگر خیانت به هر چیزی است که چنین آدم‌هایی درباره برابری و پیشرفت می‌گویند.

کد خبر : ۱۶۸۰۷۲
بازدید : ۶۹۷

فرادید| ثروتمندان نمی‌توانند از مرگ فرار کنند، اما احتمالا می‌توانند آن را برای مدتی به تعویق بیندازند. همه آن غذاهای سالم و مراقبت‌های بهداشتی گران‌قیمت و مربیان شخصی که با پول می‌توان خرید، در واقع به طور متوسط، عمر ثروتمندان را طولانی‌تر از بقیه ما می‌کند. با این حال نه خود مرگ، بلکه «ترس از مرگ»، آن چیزی است که آن‌ها را با ما برابر می‌کند. این همان چیزیست که بیشترین انبوه پول هم نمی‌تواند از فرد در برابر آن محافظت کنند. 

به گزارش فرادید، بیهودگی تمام آن تلاش‌های موشکافانه برای به حداکثر رساندن طول عمر، با رویکردی که ثروتمندترین آدم‌های دنیا به مرگ دارند آشکار می‌شود. بسیاری از رفتارهای ثروتمندترین افراد جهان را می‌توان به شکل تلاشی رقت‌انگیز برای جلوگیری از چیزی غیرقابل‌توقف درک کرد؛ مانند فردی که دستانش را برای متوقف کردن قطار باری در حال حرکت بالا می‌برد. برای انبوه ما مردم عادی که در حسرت زندگی می‌کنیم، این تسلی ماست: ما نمی‌توانیم با ثروتمندان جهان برابری کنیم، اما با دانستن این که آن‌ها در راه قدیمی‌ترین حماقت بشر گام می‌دارند، آرامش می‌یابیم. 

1

سال ۲۰۱۵، بنیانگذار فیس‌بوک، مارک زاکربرگ، یکی از ثروتمندترین مردان روی زمین، اعلام کرد بخش عمده‌ای از دارایی‌اش را در طول زندگی خود خواهد بخشید. او در یک نامه علنی بیش از حد احساسی به دخترش نوشت: «یکی از اهداف اصلی خیریه او، ترویج برابری است». 

او اعلام کرد: «امروزه ما از پتانسیلی که بسیاری برای ارائه دارند محرومیم. تنها راه دستیابی به پتانسیل کامل ما این است که از استعدادها، ایده‌ها و مشارکت‌های هر فردی در جهان استفاده کنیم.» 

اکنون، زاکربرگ در ادای احترام به این ایده‌آل تحسین‌برانگیز، به ساکنان محروم جزیره کائوآی هاوایی این فرصت را می‌دهد تا زندگی آرمانی را تجربه کنند؛ با ساختن یک مجتمع فوق‌العاده مجلل که در آن، مارک زاکربرگ بتواند پنهان شود و از آخرالزمان جان سالم به در ببرد، در حالی که انبوهی از مردم عادی از بین می‌روند!

همانطور که گاتری اسکریم‌ژور روزنامه‌نگار در یک داستان تحقیقاتی جالب برای مجله Wired به تفصیل گفته است، زاکربرگ تقریباً یک دهه را صرف خرید زمین در جزیره برای ساخت و ساز کرده است. ساخت وسازی که اکنون در حال انجام است؛ مجموعه‌ای وسیع به مساحت ۱۴۰۰ هکتار متشکل از عمارت‌ها، خانه‌های درختی و تونل‌ها. تاج این پروژه ۲۷۰ میلیون دلاری، یک پناهگاه زیرزمینی به مساحت ۵۰۰۰ فوت مربع با انرژی و منابع غذایی خود و درب مقاوم در برابر انفجار است. 

zuckerberg-bunker 4

عجیب است مردی که دغدغه اصلی‌اش برابری جهانی است، به یک پناهگاه آخرالزمان زیرزمینی نیاز داشته باشد تا او را از همه افراد «برابر» بیرون که احتمالاً در حال سوختن یا گرسنگی یا خورده شدن توسط زامبی‌ها هستند، جدا کند. آیا اشتیاق قوی زاکربرگ برای ارتقای آینده همه بشریت، او را وادار نمی‌کند درهای زرهی پناهگاهش را به روی همه هموطنان جزیره هاوایی که نگرانی و احترام عمیقی برای آن‌ها قائل است باز کند؟ ساده‌تر بگوییم، آیا او نمی‌توانست این صدها میلیون دلاری را که خرج این سرزمین خیالی نخبه‌گرای به شدت امن کرده، صرف چیزی می‌کرد که برای همگان منفعت داشته باشد؟ مطمئنم این قطعه زمین بسیار بزرگ و دیدنی می‌توانست به یک پارک عمومی عالی تبدیل شود. 

واقعیت این است که درست یک میلی‌متر زیر نقاب خیرخواهانۀ این میلیاردر، یک چاه بی‌پایان برای حفاظت از خود نهفته است. این نوع برنامه‌ریزی ناامیدانه برای آخرالزمان همه چیزهایی را که زاکربرگ و همتایان پولدارش در مورد موج افزایشی که همه قایق‌ها را بلند می‌کند می‌گویند، زیر سوال میبرد. وقتی جزر و مد به قدر کافی بالا برود، قایق‌های زهوار دررفته شما غرق می‌شوند، در حالی که جای آن‌ها در کشتی‌های خصوصی‌شان امن است. هر چک خیریه را می‌توان به‌عنوان یک دارت آرام‌بخش برای آرام کردن مردم در نظر گرفت تا تعجب نکنند که چرا یک آدم ثروتمند و بانفود به جزیره آن‌ها آمده و همه زمین‌ها را خریده تا چنین دیوار بزرگی دور همه آن بسازد. 

پرشورترین امید هر میلیاردری این است که بتواند همه چیز داشته باشد: هم در مال و ثروت فراوان غوطه‌ور شود و هم آدم خوب و محبوبی برای همه باشد. متأسفانه این امید برای ثروتمندان، همیشه یک رویای غیرممکن است. 

فیلسوفان اخلاق مدت‌هاست به این نکته اشاره کرده‌اند که با بخشیدن مقداری پول، از مسئولیت انجام کاری اخلاقی با بقیه پولتان مبرا نمی‌شوید. سیر کردن شکم یک بچه گرسنه و سپس گرسنه نگهداشتن هزاران نفر دیگر در حالی که عمارت خودتان را می‌سازید، عملی نیست که میان درست و غلط تعادل ایجاد کند. 

در دنیایی که منابع محدودی دارد، گریزی از این الزام اخلاقی برای ثروتمندان نیست که از منابع شگفت‌انگیز خود برای کمک به نیازمندان تا حد امکان استفاده کنند. هیچ راهی برای فرار از این موقعیت وجود ندارد. 

از تمام مشکلاتی که وجود میلیاردرها ایجاد می‌کند، بزرگترین آن‌ها این واقعیت است که داشتن چنین ثروتی به افراد قدرت زیادی می‌دهد. شما به عنوان یک فرد معمولی، شاید «رویای» خرید این حجم از زمین را برای ساختن پناهگاهی برای بقا خودتان داشته باشید، اما در «واقعیت» ابزاری برای به واقعیت تبدیل کردن این رویا ندارید و این چیز خوبی است. وقتی جامعه به مردم اجازه می‌دهد دارایی خالص ۱۰ رقمی بدست آورند، احمقانه‌ترین رویاهای تب‌آلود ذهن انسان به واقعیت تبدیل می‌شوند. 

این پیشرفت نیست. گرایش سرمایه‌داری به اعطای قدرت‌های خداگونه به افرادی که آنقدر جامعه‌ستیز و بی‌ذوق هستند که میلیاردها دلار جمع کنند، یکی از شرم‌آورترین نقص‌های آن است. 

اما مارک زاکربرگ، مانند اوزیماندیاس، شاید روزی به سختی یاد بگیرد که تمام برنامه‌ریزی‌هایش برای فرار از خطرات دنیای فانی بیهوده بوده است. اگر آخرالزمان فرا رسد، نخستین چیزی که تمام ارزش خود را از دست می‌دهد پول است. 

نگهبانانی که برای محافظت از خودتان استخدام کرده‌اید، بیشتر به محافظت از خودشان فکر می‌کنند. کارگران ساختمانی که مجتمع شما را ساخته‌اند می‌دانند تمام مواد غذایی کجا پنهان شده‌اند. آن وقت میلیاردرها به ناچار درمی‌یابند که نمی‌توان از سرنوشت فرار کرد. 

شاید بهتر بود که مارک سوسیالیست میشد! در آن صورت اگر بدترین اتفاق‌ها بیافتد، حداقل چند رفیق دارید که برای مراقبت از شما نیازی به دریافت پول ندارند.

نویسنده: Hamilton Nolan

مترجم: زهرا ذوالقدر 

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید