مروری بر جذابترین فیلمنامههای سینمایی پیمان قاسم خانی
تابستان سال 1373، فیلم «من زمین را دوست دارم» به کارگردانی ابوالحسن داوودی براساس اولین فیلمنامه پیمان قاسمخانی روی پرده سینماها رفت. حالا سی سال از اکران این فیلم میگذرد و قاسمخانی، کماکان جایگاهش را به عنوان بهترین فیلمنامهنویس آثار کمدی سینمای ایران حفظ کرده است. اکثر فیلمنامههای سینمایی قاسمخانی، آثاری هستند که در زمان تولید بسیار مورد توجه قرار گرفتند و بعد از سالیان سال هنوز در ذهنهایمان ماندهاند.
بخش مهمی از شهرت پیمان قاسمخانی به خاطر نگارش فیلمنامههای سریالهای پرمخاطبی مثل «پاورچین»، «شبهای برره»، «مرد هزارچهره»، «ساختمان پزشکان»، «پژمان»، «مسافران» و … است؛ آثاری که با کارگردانی مهران مدیری و سروش صحت و … هنوز هم جزو بهترینهای تلویزیون به حساب میآید.
پیمان قاسمخانی علاوه بر موفقیت در عرصه فیلمنامهنویسی، بازیگر و کارگردان موفقی هم هست. مجال پرداختن به تمام آثار قاسمخانی نیست و به همین دلیل به بهانه سیسالگی «من زمین را دوست دارم»، مروری داریم بر مهمترین فیلمنامههای سینمایی این نویسنده در این سه دهه.
من زمین را دوست دارم | ابوالحسن داوودی | 1372
«من زمین را دوست دارم» اولین فیلمنامه پیمان قاسمخانی است که به تصویر کشیده شد.
«من زمین را دوست دارم» به کارگردانی ابوالحسن داوودی، براساس اولین فیلمنامه پیمان قاسمخانی شکل گرفت؛ فیلمنامهای که درواقع پایاننامه این نویسنده بود. ماجرای فیلم درباره یک آدمفضایی به اسم «خپیت» بود که به زمین میآمد و کمکم عادتهای زمینیها را یاد میگرفت.
قاسمخانی قصد داشت ضمن طرح یک ماجرای سرگرمکننده، عادتهای بد مردم را به نقد بکشد؛ مضمونی که سالها بعد در فیلمنامه سریال «مسافران» به کارگردانی رامبد جوان و سپس در سریال «روزی روزگاری مریخ» دوباره آن را به شیوه دیگری مطرح کرد.
کاراکتر بهیادماندنی «خپیت» براساس الگوی فیلمها و متنهای تخیلی طراحی شده بود و در دهه هفتاد بسیار مورد توجه قرار گرفت. «من زمین را دوست دارم» به کارگردانی ابوالحسن داوودی فیلم پرفروشی از آب درآمد مخاطبان با هر سنوسالی از آن استقبال کردند. موفقیت این فیلم باعث شد نام قاسمخانی مطرح شود و ورود او به سینما توام با موفقیت باشد.
نان و عشق و موتور 1000 | ابوالحسن داوودی | 1380
پیمان قاسمخانی در نگارش فیلمنامه «نان عشق و موتور 1000» با ظرافت خاصی با مسائل روز سیاسی شوخی کرده بود.
قاسمخانی بعد از موفقیت همکاریاش را ابوالحسن داوودی در «من زمین را دوست دارم» یک تجربه تقریبا ناموفق با او در فیلم «بوی خوش زندگی» داشت تا اینکه در سال 1380 فیلمنامه «نان و عشق و موتور 1000» را برای این کارگردان نوشت؛ فیلمی انتقادی که محصول فضای بازتر سینما در دوران اصلاحات بود.
این کمدی با برخی مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوران و کلکلهای دوره انتخابات، شوخی کرده بود. فیلمنامه «نان و عشق و موتور 1000» روی دیگری از پیمان قاسمخانی نشان داد. او ثابت کرد چه شم تیزی برای شوخی با سیاست و ارکان آن دارد.
موتور 1000 اشاره به موتوری تندرو دارد که گروه فشار در فضای سیاسی آن دوره برای انجام سریع نقشههایشان به آن نیاز داشتند. فیلم پر از کلکلهای طرفداران دولت اصلاحات و جناح مخالف بود که به زبان کمدی مطرح میشد.
مارمولک | کمال تبریزی | 1382
«مارمولک» جز فیلمنامههای جنجالی پیمان قاسمخانی است. این فیلم پس از چند روز اکران توقیف شد.
«مارمولک» به کارگردانی کمال تبریزی، یکی از موفقترین کمدیهای سینمای ایران است. اولین عامل موفقیت آن به فیلمنامه پیمان قاسمخانی برمیگردد. حتی اگر بدانیم فیلم اثری اقتباسی از »ما فرشته نیستیم» است، نمیتوان منکر جنس موقعیتها و شوخیهای ایرانیزه «مارمولک» شد.
پیمان قاسمخانی مدتها روی شخصیتها و مسیر داستان کار کرد و نهایتا به فیلمنامهای منسجم رسید؛ فیلمنامهای با پرمحتوا و با معنایی عمیق که حاوی نکات بسیار ظریف و مهم بود؛ موقعیتهایی که تا پیش از این فیلم فکرش را هم نمیکردیم بتوان با آنها شوخی کرد. به همراه شوخیها تا آخر مخاطب را با خود پیش میبرد و سرگرم میکرد.
رضا مارمولک با بازی پرویز پرستویی در این فیلم به محبوبیت رسید و در ذهنها ماند و هنوز هم ماندگار است. «مارمولک» پنجمین فیلمنامه سینمایی پیمان قاسمخانی است. او برای این فیلمنامه از جشنواره فجر موفق به دریافت سیمرغ شد .گرچه این فیلم برای اکران به مشکلات زیادی برخورد و انتقادهای زیادی را برانگیخت اما هنوز هم از ارزش آن کاسته نشده است.
نقاب | کاظم راستگفتار | 1383
«نقاب» تنها درام اجتماعی کارنامه فیلمنامهنویسی پیمان قاسمخانی است.
فیلم «نقاب» ماجرایی پرپیچ و خم دارد. زمانی که قاسمخانی فیلمنامه را نوشت، قرار شد سامان مقدم آن را بسازد. مقدم با دو سرمایهگذار قراردادی امضا کرد و فیلمنامه را به آنها فروخت.
پس از مدتی بهدلیل برخی مشکلات، قاسمخانی و مقدم از پروژه کنارهگیری کردند و سرمایهگذارها بههمراه محمدرضا شریفینیا، دنبال کارگران جدید گشتند و به کاظم راستگفتار رسیدند. بعد از این بود که ساختار فیلمنامه تغییرات زیادی پیدا کرد و در آنچه بر جا ماند، فقط ردپایی از قاسمخانی را میشد دید.
در تیتراژ هم نوشته شد فیلمنامه پیمان قاسم خانی و بازنویسی کاظم راست گفتار. اگر فیلمنامه تغییر نمیکرد و ترکیب کارگردان و بازیگران جز این بود، با یک فیلم خیلی خوب طرف میشدیم. البته در همین فرم هم جزو آثار بسیار پرمخاطب سینما بود. با وجود اینکه «نقاب» بلافاصله بعد از اکران نسخههای قاچاق آن با قیمیتی پایین به فروش میرسید اما این مسئله باعث نشد سینماها خلوت شود تا اینکه بالاخره توقیف شد و از پرده پایین آمد.
مکس | سامان مقدم | 1383
فیلمنامه «مکس» توسط سامان مقدم ساخته شد و تا رسیدن به اکران مصائب زیادی را پشت سر گذاشت.
«مکس» یکی از آثار موفق سامان مقدم بود که که براساس فیلمنامه پیمان قاسمخانی ساخته شد و حواشی زیادی پیرامونش شکل گرفت. ماجرای فیلم از جایی شروع میشود که وزارت ارشاد قصد دارد به بهانه بازگرداندن نخبگان ایرانی مقیم خارج از کشور، برنامهای ترتیب دهد.
یکی از نخبگانی که قرار است برای حضور در این برنامه دعوت شود یک رهبر ارکستر برجسته است که در آمریکا زندگی میکند اما این دعوتنامه به اشتباه برای خوانندهای به اسم مکس ارسال میشود که در کافهها و کابارههای لسآنجلس کار میکند. او به ایران میآید و با استقبال ویژهای روبهرو میشود.
تا اینکه در مراسم شروع میکند به اجرای آهنگهای روحوضی و همه متوجه میشوند که مکس واقعی نیست و وقتی به هویتش به عنوان یک خواننده خالتور پی میبرند تصمیم به دستگیریاش میگیرند.
قاسمخانی از عنصر جابهجایی استفاده درستی کرده بود و موقعیت کمدی بامزهای را شکل داده بود. حساسیت زیادی بر سر نمایش این فیلم وجود داشت اما بالاخره شش سال بعد از ساخت مجوز گرفت. با این حال نمایش آن در شبکه نمایش خانگی با سانسورهایی همراه بود.
سنپطرزبورگ | بهروز افخمی | 1388
«سن پطرزبورگ» اولین فیلمی است که قاسمخانی علاوه بر نگارش فیلمنامه در آن عهدهدار یکی از نقشهای اصلی هم هست.
پیمان قاسمخانی هشت فیلمنامه سینمایی نوشته بود که به «سنپطرزبورگ» رسید. او در اوج پختگی این فیلمنامه را نوشت و بهروز افخمی هم توانست بهخوبی آن را تصویر کند. قاسمخانی در این فیلم با آدمها و شرایط روز جامعه شوخی کرد. در «سنپطرزبورگ» یک زوج دوستداشتنی متولد شد که ادامه نیافت: محسن تنابنده و پیمان قاسمخانی. این دو نقش دو رقیب را بازی میکردند که برای به دست آوردن عتیقهای گرانبها دائم باهم دوئل داشتند.
شوخیها، کلکلها و تمام رفتار این دو عامل خندهدار بود و دو کاراکتر به یادماندنی جذاب را رقم زد. «سنپطرزبورگ» جزو بهترین کمدیهای دهه هشتاد است که هم در اکران عمومی موفق بود و هم منتقدان آن را تحسین کردند.
این اواخر بارها صحبتهایی درباره ساخته شدن قسمت دوم این به میان آمده اما هنوز مطمئن نیستیم این تصمیم عملی میشود یا در حد یک ایده باقی خواهد ماند. حرفهایی درباره کارگردانی رامبد جوان شنیده میشود که هنوز قطعی نیست.
ورود آقایان ممنوع | رامبد جوان | 1389
ویشکا آسایش برای فیلم «ورود آقایان ممنوع» نخستین و تنها سیمرغ کارنامهاش را به دست آورد.
«ورود آقایان ممنوع» بدون شک یکی از بهترین فیلمهای کمدی سینمای ایران است. پیمان قاسمخانی در «ورود آقایان ممنوع» نه کاری به سیاست داشت و نه میخواست نهیب بزند. او یک فیلمنامه براساس یک شخصیت جذاب نوشت و با تمرکز روی این شخصیت ماجرایی موفق را پیش برد.
داستان درباره یک خانم مدیر مدرسه دخترانه بود که اجازه نمیداد پای هیچ معلم مردی به مدرسهاش باز شود اما نهایتا مجبور میشد به حضور آقای جبلی رضایت دهد و همین امر او را وارد ماجرای عجیبی میکرد. «ورود آقایان ممنوع» پر بود از شوخیهای کلامی و موقعیتهایی که مخاطب را رودهبر میکرد.
خانم دارابی با بازی ویشکا آسایش از شخصیتهایی بود که خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و هنوز به او ارجاع داده میشود. شخصیت خود رضا عطاران هم جزو کاراکترهای بهیادماندنی شد. جایگاه «ورود آقایان ممنوع» به فروش بالایی دست یافت. منتقدان دربارهاش نقدهای مثبت نوشتند و از یک اتفاق ویژه دیگر در کارنامه پیمان قاسمخانی گفتند.
طبقه حساس | کمال تبریزی | 1392
بازی در فیلم «طبقه حساس» یک سیمرغ بلورین برای رضا عطاران به ارمغان آورد.
قاسمخانی در «طبقه حساس» هم در جایگاه فیلمنامهنویس ظاهر شد و هم در نقش کوتاهی بازی کرد. محور اصلی فیلم درباره مردی غیرتی بود که نمیتوانست تحمل کند جنازه مردی غریبه را روی قبر همسرش خاک کنند.
این مسئله روح و روانش را آزار میداد و تلاش میکرد هرطوری شده جلوی آن را بگیرد.آنقدر برایش درگیری ذهنی ایجاد کرده بود که نهایتا تصمیم میگرفت خودش دست به کار شود و نبش قبر کند و جنازه را بیرون بکشد. آنچه در فیلم اهمیت زیادی داشت، تمرکز قاسمخانی روی تعصبات کورکورانه و نادیده گرفته شدن احساسات زنان زیر پوششی از تعصب بود. رضا عطاران برای این فیلم سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت.
خوب، بد، جلف | پیمان قاسمخانی | 1394
«خوب، بد، جلف» نخستین فیلمنامه قاسمخانی است که خودش آن را کارگردانی کرده است.
اولین تجربه کارگردانی پیمان قاسمخانی سال 1394 در فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف» اتفاق افتاد؛ اثری که روی موفقیت زوج سام و پژمان سریال «پژمان» شکل گرفت و توانست در همان ابتدا توجههای زیادی را جلب کند. پیمان قاسمخانی که تا پیش از این فیلم، به عنوان فیلمنامهنویس موفق آثار کمدی شناخته میشد، فیلمنامهای براساس این زوج جذاب نوشت و مجموعه شرایط را طوری پیش برد که بتواند روی موج موفقیت آن، آثار دیگری را هم بنا کند.
«خوب، بد، جلف» در فصل اول با موفقیت زیادی روبهرو شد اما فصل دوم آن به دلیل همزمانی با شیوع کرونا آنطور که باید توفیقی به دست نیاورد. فصل سوم در قالب مجموعه «خوب، بد، جلف: رادیواکتیو» ساخته شد که آن هم برخلاف انتظار، آنطور که باید توجهها را جلب نکرد.
منبع: فیلم نیوز