(تصاویر) تغییر چهره «آقا هوشنگ سریال نوروز رنگی» در کنار همسرش
داریوش سلیمی بنی متولد ۲۲ مرداد ۱۳۴۷ بازیگر سینما و تلویزیون است. وی باسریال آیینه عبرت پابه عرصه بازیگری گذاشت و پس از آن به کلاسهای بازیگری رفت.در ادامه این مطلب با بیوگرافی داریوش سلیمی و جدیدترین عکس های او همراه شوید.
داریوش سلیمی بازیگری را از سال 67 با سریال آینه عبرت شروع کرد و بعد از آن به کلاس های بازیگری رفت. نخستین فیلم سینمایی که وی بازی کرده ازدواج غیابی به کارگردانی کاظم معصومی بود و بعد از آن در سریال ها و فیلم های سینمایی زیادی بازی کرد.
تحصیلات داریوش سلیمی
وی دیپلم تجری دارد، متاهل است و دارای دو فرزند پسر بنام های سیاوش پسر بزرگ و آرش پسر کوچک است، ورزش کار است و اندام ورزشکاری وی حاکی از فعالیت های جدی بدنسازی دارد. داریوش سلیمی علاوه بر شغل بازیگری یک مغازه لباس فروشی نیز دارد.
زندگی شخصی
آقای سلیمی درباره ازدواجش می گوید:
من خیلی زود ازدواج کردم. در حین اینکه وضعیت مالی به شدت بدی داشتم و هیچ سرمایه ای نداشتم و خانه پدری ام کوچک بود و پدرم کارمند ساده ای بود اما به دخترخانمی علاقه مند شدم که فاصله طبقاتی داشتیم. پدرش محبت کرد و به من سخت نگرفت. به سختی خانهای اجاره کردیم. دلم نمی خواست همسرم را از زندگی خوبی که در خانه پدری داشت به خانه ای ببرم که خیلی سطحش پایین تر بود. همه هم و غم من این بود که این دختر را شب عروسی به یک جای آبرومند ببرم.
او توضیح داد: همان شب عروسی سجده شکر کردم و گفتم یا امام رضا(ع) کاری کن که من به روزهای سخت برنگردم. چند ماه آنجا زندگی کردیم و صاحبخانه فردی بود که به شدت در زندگی ما دخالت می کرد و آزار و اذیت داشت، من هم پول پیش نداشتم. یک روز سرمسئله ای با او حرفم شد. آمده بود در خانه ما را زده بود و به بچه خواهرم گفته بود مگر اینجا کاروانسرا است که هر روز بلند اینجا می آیید. خیلی آن روز به من برخورد و با او دعوا کردم.
صاحبخانه هم گفت یک ماه فرصت داری خانه را تخلیه کنی. آمدم خانه و به خانمم گفتم در حد یک چادر برداشتن وسیله بردار اگر می توانی که برویم مشهد. رفتیم مشهد و من ضریح را گرفتم و از ته دل ضجه می زدم. معتقدم وقتی چیزی می خواهی باید با تمام وجود بخواهی.
نمی توانم بگویم آن روز چه حالی به من دست داد. برخی فکر می کردند بیماری لاعلاجی دارم و می گفتند جوان، خدا بزرگ است. به هر حال زیارت کردم و آرام شدم. رفتیم هتل و شب خوابیدم. مادرم به ما یاد داده بود که هیچ وقت خوابتان را به دروغ تعریف نکنید. گناه نابخشودنی است. من هم حقیقت را می گویم. در خواب هیچ کسی را ندیدم.
صدای دلنشینی شنیدم که گفت برو از این به بعد هر وقت من را کار داشتی با صدای بلند مرا صدا کن. به تهران برگشتیم و شاید سه ماه نشد که خانه ای کلید نخورده خریدم که از این خانه خیلی بهتر بود. یک ماشین صفر و یک مغازه در امیریه هم خریدم. این قضیه عینا برایم اتفاق افتاد. شاید چون بعدش هیچ وقت خالصانه نگفتم خدایا دمت گرم و بعد از مدتی برایم عادی شد. بعد خدا گفت این زیاد است و اینقدرش را بده بیاید. الان شکر خدا یک خانه و دو فرزند سالم دارم. جایگاه اندک اجتماعی و آبرویی پیش مردم دارم که با دنیایی عوضش نمی کنم.
عاشق نقش های منفی
سلیمی : من عاشق نقش های منفی هستم، سعی میکنم این نقش ها را متفاوت اجرا کنم، به طور مثال یک شرخر با یک ساواکی فرق دارد. من از بازی در نقشهای منفی کاملاً راضی هستم و از ایفای این گونه نقشها لذت می برم.
فیلمشناسی داریوش سلیمی
فیلم های سینمایی
– ساعت شلوغی
– اخلاقتو خوب کن
– داماد خجالتی
– کلاهی برای باران
– شاخه گلی برای عروس
– آوازخوان (فیلم)
– روز واقعه
– ازدواج غیابی (فیلم)
فیلم های تلویزیونی
– خانه در آتش (علی نقیلو ۱۳۷۳)
– نابغههای قرن بیستم (حسین محباهری ۱۳۷۴)
– برگ و باد (فیاض موسوی ۱۳۷۶)
– شب آفتابی (قاسم جعفری ۱۳۸۰)
– مسافری از هند (قاسم جعفری ۱۳۸۱)
– او یک فرشته بود (علیرضا افخمی ۱۳۸۴)
– حس سوم (مهدی فخیم زاده ۱۳۸۴)
– زیرزمین (علیرضا افخمی ۱۳۸۵)
– من و پوتی (حمید قدکچیان)،(مسعود فرخنده ۱۳۸۶)
– پیامک از دیار باقی (سیروس مقدم ۱۳۸۶)
– قاب های خالی (مرتضی احمدی هرندی ۱۳۸۷)
– بی صدا فریاد کن (مهدی فخیم زاده ۱۳۸۷)
– روز حسرت (سیروس مقدم ۱۳۸۷)
– پنجمین خورشید (علیرضا افخمی ۱۳۸۸)
– چاردیواری (سیروس مقدم ۱۳۸۸)
– زیر هشت (سیروس مقدم ۱۳۸۹)
– پنج کیلومتر تا بهشت (علیرضا افخمی ۱۳۸۹)
– تقدیر (عبدالرضا فیروزان ۱۳۹۰)
– دست بالای دست (سید محسن یوسفی ۱۳۹۰)
– فراموشی (سعید سلطانی ۱۳۹۰)
– عصر پاییزی (اصغر نعیمی ۱۳۹۲)
– مادرانه (جواد افشار ۱۳۹۲)
– مدینه (سیروس مقدم ۱۳۹۳)
– آقا و خانم سنگی (شاهد احمدلو ۱۳۹۴)
– قرعه (برزو نیک نژاد ۱۳۹۴)
– زیر پای مادر (بهرنگ توفیقی ۱۳۹۶)
– عقیق (بهرنگ توفیقی ۱۳۹۶)
– آنام (جواد افشار ۱۳۹۶)
– در کنار هم (حمیدرضا غفارزاده ۱۳۹۷)
منبع: چشمک