وکیل مدافع شیطان؛ شغلی واقعی در کلیسای کاتولیک

وکیل مدافع شیطان؛ شغلی واقعی در کلیسای کاتولیک

نقش «وکیل مدافع شیطان» استدلال کردن علیه قدیس شدن عارفان بود. وقتی کسی مدعی می‌شد که معجزه‌ای را از یکی از عارفان و پارسایان دیده است، وکیل مدافع شیطان سعی می‌کرد این ادعاها را زیر سوال ببرد.

کد خبر : ۱۱۰۴۹۴
بازدید : ۲۲۴۹۶

فرادید | کلیسای کاتولیک وقتی می‌خواهد شخصی را به عنوان قدیس اعلام کند، باید ابتدا ثابت شود که معجزات و کراماتی از این شخص دیده شده است. اما قرار نیست که هر کس از راه رسید و ادعا کرد که معجزه‌ای را از کسی دیده است، فورا همه این ادعا را بپذیرند. به همین خاطر نقشی در کلیسای کاتولیک شکل گرفته که به آن «وکیل شیطان» می‌گویند.

به گزارش فرادید؛ در قرن شانزدهم وکیل مدافعان شیطان علیه قدیس شدن عارفان استدلال می‌کردند. وکیل مدافعان شاهدان را استنطاق کرده و شواهد را بررسی می‌کردند تا اصالت معجزات را زیر سوال ببرند. امروزه، میراث این پیشه همچنان وجود دارد، اما نه در عالم مذهب بلکه در عالم علم.

معنای اصلی اصطلاح «وکیل مدافع شیطان» بسیار شبیه معنای معاصر آن است. امروزه این اصطلاح به فردی اطلاق می‌شود که به نفع پیشنهادی بحث و مجادله می‌کند که لزوماً با آن موافق نیست یا به آن باور ندارد و این کار را صرفاً بخاطر بحث انجام می‌دهد. قرن‌ها پیش، وکیل مدافع شیطان یک شغل واقعی در مدیریت کلیسای کاتولیک روم بود. هر زمان که کلیسا تصمیم می‌گرفت فردی را قدیس اعلام کند، وکیل مدافع شیطان علیه نامزدی آن فرد بحث می‌کرد.

وکیل مدافع شیطان کارش را با بررسی شواهدِ معجزاتِ منتسب به نامزد انجام می‌داد. علاوه بر این، شاهدان را استنطاق می‌کرد و در شخصیت نامزد به دنبال عیب و نقص بود. وکیل مدافع شیطان با وکیل مدافع خداوند رقابت داشت. این دادرس‌ها مانند وکلای دادگاه از مهارت‌های سخنوری‌شان استفاده می‌کردند تا هیئت منصفه را که بر قدیس بودن نامزد نظارت داشت متقاعد کنند.

منشاء وکیل مدافع شیطان

همانطور که محققی به اسم پائولو پاریگی در کتابش «توجیه عقلانی معجزات» توضیح می‌دهد، تاریخِ وکلای شیطان را می‌توان به شکل‌گیری Congregatio Sacrorum Rituum (اجتماع مقدس مناسک) نسبت داد، یک کمیسیون ویژه که توسط پاپ سیکستوس پنجم در سال ۱۵۸۸ با هدفِ تحقیق درباره‌ی افرادی تشکیل شد که باور میشد در زندگی‌شان معجزاتی نشان دادند و به این ترتیب شایستگیِ قدیس شدن را دارند.

تشکیل این اجتماع و همینطور موقعیتِ وکیل مدافع شیطان دلایل مختلفی داشت. پاریگی توضیح می‌دهد که در سال ۱۵۸۸ در اروپا «جوی حاکم بود فاقد بسیاری از باورهایِ مسلم-فرض‌شده که مشخصه‌ی قرن‌های قبلی بود.» اقتدار کلیسا که زمانی تردیدی در آن نبود، حالا در جبهه‌های متعدد به چالش کشیده می‌شد. به گفته‌ی پاریگی، وکیل مدافع شیطان نقش کوچک اما مهمی در تلاش‌های گسترده‌تر برای نظم بخشیدن به فرایند تقدیس بود. چنین مقرراتی نه تنها پروتستان‌هایی را که به یکپارچگی واتیکان شک داشتند ساکت می‌کرد، بلکه جلوی مستقل شدن عرفای محلی را هم می‌گرفت که می‌توانستند وحدت خود کلیسای کاتولیک را از بین ببرند.

قدیس شدن پیش از سیکستوس پنجم

وکیل مدافع شیطان؛ شغلی واقعی در کلیسای کاتولیک

اگرچه اصطلاح وکیل مدافع شیطان تا پس از سال ۱۵۸۸ رواج نیافت، خودِ این شغل چندین قرن قدیمی‌تر از Congregatio است. همانطور که لئونارداس وی. گرولایتیس در مقاله‌ی خود با عنوان «تقدیس قدیس توماس آکویناس» می‌گوید، مسئولیت‌های وکیل مدافع شیطان به گروهی از ماموران عالی‌رتبه سپرده میشد در حالی که مسئولیت‌های مدافع خداوند به شخصی موسوم به «نماینده» (Proctor) واگذار میشد.

در جریان تقدیس در قرن چهاردهم، «نماینده» شاهدانی را که می‌توانستند معجزات منتسب به نامزد را تایید کنند جمع می‌کرد. پس از اینکه شاهدان شهادت‌هایشان را به اشتراک می‌گذاشتند، توسط ماموران عالی‌رتبه استنطاق می‌شدند. به نقل از یک منبع اصلی از گرولایتیس، از شاهدان خواسته میشد تاریخ دقیق و مکان معجزات را بازگو کنند. ماموران مراقبِ تناقض در شهادت شاهدان بودند. تمام گزارشات و بازجویی‌ها مستند میشد و به کمیته‌ای متشکل از اسقف‌ها، کشیش‌ها و کاردینال‌ها ارائه میشد که آن‌ها نیز به نوبه خودشان به پاپ مشاوره می‌دادند. اگرچه به طور معمول یک ناظر وجود داشت، اما ماموران عالی‌رتبه زیادی هم حضور داشتند. شغل وکیل مدافع شیطان فرایند تقدیس را ساده‌تر کرد.

تعیین مرز‌های فراطبیعی

هر موردی برای وکیل مدافع شیطان با چالش‌های منحصربفردی همراه بود. گاهی‌اوقات، شهادت‌های افراد مختلف با یکدیگر تناقض داشتند. اوقات دیگر تنها شاهدانِ یک معجزه زنان یا کودکان بودند که شهادتِ هیچ‌کدام آن‌ها از دیدِ متولیان آن زمانِ کلیسا موثق نبود. در این موارد، تصمیم با خودِ وکیل مدافع شیطان بود که شهادت آن‌ها را قبول کند. همانطور که پیش از این گفته شد، وکیل مدافع شیطان در تلاشِ کلیسا برای رسمی کردنِ فرایند تقدیس نقش کوچکی داشت. به رغم این موضوع، این حرفه دلالت‌های مذهبی مهم داشت. همانطور که پاریگی می‌گوید، کار وکیل مدافع شیطان «تعریف مرز‌های فراطبیعی» با تعیینِ واقعی یا غیرواقعی بودنِ معجزات بود.

پاریگی در این باره می‌گوید: «کار وکیل مدافع شیطان نه انکارِ وجودِ معجزات بلکه فضاسازی برای معجزاتِ کاذب بود، یعنی رویداد‌ها یا حقایقی که اگرچه قابل توضیح به لحاظ علمی یا پزشکی نبودند، با وجود این معجزاتِ واقعی به حساب نمی‌آمدند. انجام این کار ادعای محافظِ فراطبیعی بودنِ کلیسا را مشروع می‌کرد.»

کمرنگ شدن اهمیت وکیل دافع شیطان

وکیل مدافع شیطان مدت بیش از ۴۰۰ سال بخشی از کلیسای کاتولیک رومی بود تا اینکه در سال ۱۹۸۳ ژان پل دوم تا حد زیادی از قدرت‌های این شغل کاست. کسی نمی‌داند چرا او این کار را کرد. چیزی که می‌دانیم این است که این کار به شدت بر سرعت وقوعِ فرایندِ تقدیس افزود و کنترل بیشتری به شخص پاپ داد.

وکیل مدافع شیطان شغل واقعی در کلیسای کاتولیک

اگرچه این شغل امروزه دیگر مثل گذشته وجود ندارد، واتیکان همچنان برخی اوقات هنگام بررسی نامزد‌های جدید از منتقدان درخواستِ شهادت می‌کند. این موضوع سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد زمانی که در جریان قدیس شدن مادر ترزا با کریستوفر هیچِنز (نویسنده‌ی ملحد) مصاحبه شد. هدف انتقادات هیچنز که بعد‌ها در مجله‌ی اِسلِیت (Slate) منتشر شد به طور خاص مادر ترزا و به طور کلی کلیسای کاتولیک بود.

هیچنز درست مانند یک وکیل مدافع شیطانِ کاربلد اعتبار معجزات مادر ترزا را زیر سوال برد. زمانی که کلیسا از یک زن بنگالی که ادعا داشت باریکه‌ی نورِ پدیدار شده از تصویر ترزا تومور او را شفا داده دفاع کرد، هیچنز با دکترِ زن بنگالی تماس گرفت که گفت سرطانِ زن یک کیست سلی است که به لطف داروی تجویزشده ناپدید شده است. علاوه بر این، هیچنز از مخالفت ترزا با قدرت دادن به زنان، جلوگیری از بارداری و فرزندپروریِ برنامه‌ریزی‌شده انتقاد کرد.

اعتبار بخشیدن به قدیس‌ها

هیچنز از پاپ هم خشمگین بود، چون باور داشت پاپ برای سرعت بخشیدن به فرایندِ تقدیس و کاستن از سخت‌گیری‌ها از اهمیتِ وکیل مدافع شیطان کاسته است. وقتی مادر ترزا قدیس اعلام شد، یک سال از مرگش می‌گذشت، درصورتی که تا پیش از آن حداقل ۵ سال باید از مرگ نامزد می‌گذشت تا واجد شرایط قدیس شدن شود. شاید در نگاه نخست این یک قانونِ اداری پیش‌پاافتاده باشد، با این حال، استدلال هیچنز این بود که وضع این قانون دلیل داشته است. ژان پل بدون وجودِ مدافعان شیطان که بخواهند با او مخالفت کنند «نسبت به تمام پیشینیان خود هم سریع‌تر و هم بیشتر قدیس می‌پروراند». واتیکان نیز در انجام این کار رسماً خودش را تسلیم نیرو‌های صنعت نمایش و سرگرمی، خرافات و عوام‌گرایی کرد.

در حالی که شغل وکیل مدافع شیطان امروزه دیگر وجود ندارد، میراث آن از قضا هنوز در علم به حیات خود ادامه می‌دهد. کارل پاپِر فیلسوف علم با الهام از این سنت دیرین باور داشت که بهتر است علیه چیزی بحث و گفتگو کنیم حتی اگر در واقع طرفدار آن باشیم؛ چرا که انجام این کار غرض‌ورزی را از ما دور کرده و بر یکپارچگی تصمیم نهایی ما می‌افزاید؛ همین استدلال بود که منجر به شکل‌گیری مقامی مثل «وکیل شیطان» شده بود.

منبع: bigthink

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
  • ناشناس ارسالی در

    مدعیان عقل مداری چرا خفه شدن

تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید