رمزگشایی از «تاروت» و دانشی جهانی که فراموش شده است!

کارتهای تاروت، در اوایل قرن پانزدهم به عنوان ورقهایی برای بازی کردن به وجود آمدند. اما داستان به این سادگیها نیست.
قدمت تاروت چقدر است؟
کارتهای تاروت، در اوایل قرن پانزدهم به عنوان ورقهایی برای بازی کردن به وجود آمدند. اما داستان به این سادگیها نیست.
ورقهای تاروت از دو بخش تشکیل شدهاند: آرکانای بزرگ و آرکانای کوچک و بیشتر نمادهای سنتی در ورقهای آرکانای بزرگ پنهان شدهاند.
از نظر بسیاری، سنت عجیبوغریب آرکانای بزرگ از آثار یک فراماسون سوئیسی، به نام آنتوآن کورت دو ژبلن، نشأت گرفته که باور داشت این نمادها که حاوی خرد کابالیستی (عرفان یهودی) است را میتوان تا مصر باستان ردیابی کرد.
به دنبال آثار دو ژبلین، طرفداران علوم خفیه یا باطنیهایی، مانند ژان-بابتیست آلیت و الیفاس لوی، درباره معانی پنهان این کارتها و ظرفیت آنها برای پیشگویی نوشتند. طولی نکشید که استفاده اصلی از تاروت به عنوان ورقهایی برای سرگرمی و بازی به روشی برای دیدن آینده و فاش کردن دانش مخفی قابلدسترس برای جستجوگران از طریق رمزگشایی از نمادهای آرکانای بزرگ تبدیل شد.
لوح باستانی آیسیس
یکی دیگر از مدافعان قدمت تاروت، آتانایوس کرچر، بود. کرچر یک لوح محراب رومی متعلق به قرن اول میلادی به نام لوح آیسیس بمبین را تفسیر کرده بود و تفاسیر او اثری عمیق روی تحقیقات درباره تاروت گذاشت.
هرچند شهرت کرچر به دلیل تفاسیر مشکوک او از خطوط هیروگلیف مصری شبههناک بود، اغلب فراموش میشود که درواقع او بود که ارتباط بین مصر باستان و اشکال مدرن مسیحیت قبطی را فاش کرد.
او مطالعات دیگری نیز داشت که شامل تهیه نقشه شهر گمشده آتلانتیس و بیان این ادعا بود که کتیبههای خطی ووینیچ اشکالی از یک زبان جهانی بودهاند. اما همین اظهارنظرها او را در میان اندیشمندان غیرعادی قرن هفدهم قرار داده بود.
با توجه به اینکه کاغذ تازه در حدود 200 قبلازمیلاد در چین تولید شد، میتوانیم با اطمینان بگوییم که ورقهای تاروت در مصر باستان وجود نداشتند. اما نمادهای آن چه؟ آیا این نمادها ارتباطی به مصر باستان داشتند؟ آیا ممکن است تصاویری که روی کارتهای تاروت ظاهر میشوند، بازنمایی سیستمی باستانی از دانش تحول و دگرگونی باشند و آیا اینها نمادهایی بودند که برای گروندگان به یک آیین باستانی که سلسلهمراتب تقدس را طی میکردند، آشکار میشدند؟
الواح رازآلود
لوح آیسیس بمبین با ابعاد 127 در 76سانتیمتر از برنز، میناکاری و نقره تشکیل شده است. روی این لوح تصاویری شبیه به تصاویر مصری و خطوط هیروگلیف حکاکی شده است. همه این تصاویر چشمها را به سمت شخصیتی که در مرکز لوح قرار گرفته و تصور میشود خدای باستانی مصر، آیسیس، باشد هدایت میکند. چون این لوح به احتمال زیاد در قرن اول میلادی در روم ساخته شده بود، تا مدتهای زیاد صرفا تصاویری تخیلی بدون هیچ معنای باطنی و پنهان دیگری در نظر گرفته میشد. عقیده کرچر، مبنی بر اینکه این لوح راز یا آیینی عرفانی را بازنمایی میکند، بعدها به واسطه رمزگشایی از لوح روزتا در دهه 1820 رد شد. اما در سال 1860، الیفاس لوی، در کتابی با عنوان «تاریخ جادو» بیان کرد که کرچر درحقیقت درست گفته بود اما رمزگشایی او صحیح نبود و این لوح درواقع با کتاب توث یا تاروت مرتبط است.
دانشی جهانی که فراموش شد
لوی در این کتاب مدعی شد که توانسته کلیدی پیدا کند که به واسطه آن میتواند از فصول، دایرهالبروج (12نماد ماههای سال) و تتراگرامتون (یهوه یا نام مخفی خداوند) و همینطور آرکانای بزرگ تاروت رمزگشایی کند.
او نخستین فردی بود که به دنبال تحقیقات اولیه کورت دو ژبلن در اواخر قرن هجدهم، جزئیات ارتباط بین 22 آرکانای بزرگ و کابالا را بیان کرد. لوی از یافتههایش اطمینان داشت و نوشت: «یک زندانی که هیچ کتابی غیر از تاروت ندارد، اگر بداند چگونه از آن استفاده کند، ظرف چندسال میتواند به دانش جهانی دست پیدا کند و قادر خواهد بود درباره همه موضوعات با فصاحتی بینظیر و دانشی مثالزدنی صحبت کند.»
او باور داشت نمادهای آرکانای بزرگ کلیدی مخفی به حقایق فراموششده اما ابدی بودند.
رابرت پلیس، محقق تاروت، در کتابی با عنوان تاروت، تاریخ، نمادگرایی و پیشگویی، نوشته که «...لوی، مثل افلاطون، باور داشت که دانش در درون ماست و ما فقط باید آن را به خاطر بیاوریم.»
اینها درباره سن و قدمت تاروت چه اطلاعاتی میدهند؟ دراصل آنچه که به قطعیت، و بدون آنکه ادراکمان مخدوش شود، میدانیم آن است که این لوح قدمتی باستانی دارد و به گفته عتیقهشناسان به معبد رومی در قرن اول میلادی باز میگردد. این لوح سپس در سال 1527 در غارت روم ناپدید و بعدها توسط کاردینال بمبو خریداری میشود.
مشکل هر فردی که تلاش میکند خاستگاه هر فرقه اسرارآمیزی را پیدا کند آن است که از اسمشان پیداست که تاریخ و مراسمشان مبهم و مخفی است. بنابراین، آیا صرفا به دلیل آنکه نمادگرایی لوحی مانند بمبین را درک نکردهایم، میتوانیم آن را کلاهبرداری بدانیم؟
پیامهای پنهان لوح بمبین
این لوح، یکی از بهترین نمونههای متالورژی باستانی است و با مفرغ، فولاد سیاه، نقره و مس تزئین شده است. تصاویر روی این لوح، در نظر مورخان علوم غیبی و خفیه، با نظامهای باستانی و باطنی مطابقت دارند که جز برای فردی که قدم در راه شناخت آنها میگذاشت، مخفی میماند.
ما از مقاله پلوتارک درباره آیسیس و اوزیریس میدانیم که معابد رومی که وقف آیسیس بودند، مراسمی متشکل از تفسیر تشریفات مصری داشتند و این معابد مستقل از یکدیگر و بدون تعصب یا ایده مرکزی فعالیت میکردند. این نظامها دانش مخفی خودشان را به نحوی که فقط برای معابد و کاهنان و کشیشان خودشان قابل رمزگشایی باشد، ثبت میکردند. مادام که ایدئولوژی قابل درک و محافظت بود، میتوانستند نمادها و تزئینات خارجی را بر مبنای مکان و تأثیرات فرهنگی تغییر دهند.
اما آیا نمونه دیگری مانند لوح بمبین وجود دارد؟ پاسخ مثبت است: لوح سبس.
سیارهها، صور فلکی و ارواح انسان
سبس، اثر نوشتاری متعلق به قرن اول میلادی است که مدعی است توصیف لوحی است که زندگی روح را از قبل از هستی تا زندگی پس از مرگ به تصویر کشیده است. مثل تاروت و درخت زندگی کابالیستی، این لوح نیز در سطوح متفاوتی از روالهای روزمره زندگی مانند سفر تا اثرات سیارهها و صور فلکی قابل تفسیر است. این لوح، ظاهرا، تجلی ایدئولوژی کیمیاگری و جادوگری مصری است که معتقد است : «هرچه در آسمان وجود دارد در زمین هم هست.»
رونالد دکر در کتابی با عنوان تاروت باطنی مینویسد: «این لوح پیشرفت روح را در محدوده زندگی ترسیم میکند.»
او در ادامه درباره جزئیات تصاویر مینویسد: «این تصاویر با برخی از ساکنان تاروت شامل عشاق، فضیلتمندان و گوشهگیران، مطابقت دارد.» لوح مذکور در محدوده سالهای 1497 تا 1543 توسط فردی به نام هنس هولبین یانگر، روی یک لوح چوبی، حکاکی شد.
این الواح چه ارتباطی با ورقهای مدرن تاروت، به خصوص آرکانای بزرگ، دارند؟
دانش مخفی، مراسم مخفی
اگر در نظر بگیریم که 22 الفبای عبری که در کابالا استفاده شده مشتقیافته از متون فنیفی است که خودش از هیروگلیف مصری، نشأت گرفته است، درواقع به ارتباط بسیار جالبی دست پیدا میکنیم.
برخی اندیشمندان امروز الفبای فنیقی را به صور فلکی مرتبط میکنند و در کابالا نیز 22مسیر وجود دارد که اغلب به عنوان مسیرهای روح و خلقت به آنها ارجاع داده میشود. این مضامین خلقت و دگرگونی توسط کارل یونگ، روانشناس برجسته، اینطور شرح داده شدهاند: «به نظر میرسد که مجموعه تصاویر تاروت از کهنالگوهای تحول نشأت گرفتهاند.»
مورخ یونانی، آمیانوس (330 تا 395) نیز درباره اتاقهای مخفی در زیر معابد مصری نوشته که مملو از تصاویر و حکاکیهایی بودند که دانشی مخفی را پنهان کرده بودند که طی مراسمی خاص به پیروان خاص آن آیین نشان داده میشد.
برطبق گفتههای منلی پی.هال در کتاب آموزههای مخفی همه اعصار، کتیبهای نوشته توماس تیلور با جزئیات مطرح میکند که لوح بمبین محرابی بود که افلاطون در مقابل آن میایستاد تا دانش اسرار بزرگ را دریافت کند. اگر چنین باشد، ما یکبار دیگر به این نتیجه سوق داده شدیم که خاستگاه نمادهای تاروت و حکمت آرکانای بزرگ، مصر باستان است.
بنابراین لازم است که یکبار دیگر الواح بمبین و سبس به عنوان باقیماندههای دانشی مخفی و مقدس، ارزیابی شوند.
منبع: راهنماتو