راههای افزایش خلاقیت؛ چگونه ذهن خلاق داشته باشیم؟
حتماً تا به حال برایتان این سؤال پیشآمده که چگونه ذهن بازداشته باشیم تا دیگر مسائل پیش پا افتاده یا روزمره ذهن ما را به خود مشغول نکند و بتوانیم از فرصت محدودی که برای زندگی داریم نهایت استفاده را بکنیم. دستیابی و کشف ذهن برتر میتواند به آرامش در زندگی کمک کند. در این مطلب سؤالات متفاوتی مطرح خواهد شد که سعی میکنیم پاسخی قابلدرک به آن بدهیم. مباحثی همچون ذهن خلاقانه و اینکه چگونه ذهن خلاق داشته باشیم؟ چگونه ذهنی باز داشته باشیم؟
فرادید | نسلی از افراد با این اعتقاد بزرگ شدهاند که خلاق نیستند؛ زیرا فردی در دورهی تحصیلی دبیرستان به آنها گفته است که در بحثهای هنری خوب عمل نمیکنند. تا همین اواخر، تعریف استانداردِ خلاقیت، بسیار محدود بود؛ شما یا خلاق بودید یا نبودید. درک عامه اینطور بود که «افراد خلاق» یا هنرمند هستند یا نقاش. تعجبی ندارد بسیاری از افراد خود را انسانهای خلاقی نمیدانند و از اینرو بر کسب دانش تمرکز میکنند. اما خلاقیت این نیست و اگر شما برای فعالکردن قسمتهای خلاق مغزتان با مشکل مواجه میشوید به دلیل همین طرز تفکر است.
به گزارش فرادید، ممکن است تعجب کنید طرز فکر شما درباره خلاقیت چه ارتباطی با خلاق بودن یا نبودن شما دارد؟ پاسخ کوتاه این است که، «ارتباط زیادی دارد». به خانهای راحت، خانوادهای مهربان، کسبوکاری موفق و فضایی دوستانه فکر کنید. مردم تصادفا این چیزها را خلق نمیکنند. بلکه زمانی بر آنها تمرکز کردهاند و تصمیم گرفتهاند آنها را ایجاد کنند. ممکن است بارها دچار شک و تردید شده باشند، اما در اعماق وجودشان میدانستند این موارد کارهایی است که میتوانند انجام دهند.
در نگاه اول به نظر میرسد این یافتهها پشتییان نگرش صفر و صدی «خلاق بودن یا نبودن» باشند. اما این تقسیمبندی تا حدی مصنوعی ایجاد شده بود. از سال ۱۹۹۱ به بعد که با آمدن سیتی اسکن امکان مشاهده ارتباطات سالم مغز در هنگام افکار خلاقانه بوجود آمد، تصاویر سادهتری ظهور کردند و معلوم شد قسمت کورپوس کالوزوم کلید افکار خلاقانه بود.
برای اینکه به موفقیت برسید و زندگی دلخواهتان را بسازید، برای اینکه یک ذهن خلاق داشته باشید و محدودیتها را کنار بزنید، فقط و فقط باید به یک موضوع مهم پی ببرید و آن اینکه:
"زندگی شما پر از چیزهایی است که افرادی آنها را ساختهاند که باهوشتر از شما نبودهاند. شما میتوانید این چیزها را تغییر دهید.شما میتوانید روی این چیزها تأثیر بگذارید. شما میتوانید خودتان چیزهایی بسازید که دیگران بتوانند از آنها استفاده کنند."
"اِستیو جابز"
پرورش خلاقیت یعنی اینکه هر روز یک چیز جدید یاد بگیرید و مهارتهای یادگیری خود را افزایش دهید. مثلا به وبسایتهایی سر بزنید که روزانه مقالات و ویدئوهای آموزشی مرتبط با شغلتان را منتشر میکنند. بین پروژهها و مأموریتهای کاری، یک مهارت جدید یاد بگیرید. این مهارت جدید حتی میتواند یک شیوهی نو در استفادهی بهینهتر از ابزاری باشد که در شغلتان با آن سروکار دارید.
برای مثال یک عکاس حرفهای را در نظر بگیرید که به طراحی نیز علاقهمند است. این فرد نه تنها میتواند با تمرین روزمرهی طراحی یک مهارت جدید یاد بگیرد، بلکه در هنر عکاسی نیز پیشرفت خواهد کرد، چرا که آشنایی با شیوههای ترسیم خطوط نقش مؤثری در پرورش خلاقیت یک عکاس دارد.
زمانی یک ذهن خلاق خواهید داشت که هر روز سعی کنید یک چیز جدید یاد بگیرید یا امتحان کنید. این رفتار خیلی زود به یک عادت خلاق تبدیل میشود و ذهن شادابتری را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
۲. نقطهها را به هم وصل کنید
استیو جابز در سخنرانی معروف خود در مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد دربارهی وصل کردن نقطهها صحبت کرد و گفت خلاقیت چیزی جز وصل کردن نقطهها به همدیگر نیست.
«متفکران خلاق از طریق پیدا کردن ارتباط بین حقایق ایدهپردازی میکنند. حقایق به خودی خود هیچ کاربردی ندارند، مگر اینکه ارتباط بین آنها را کشف کنید.»
"استیو جابز"
اگر بتوانید ارتباط بین حقایق را ببینید، آنوقت میتوانید چیزی متفاوت خلق کنید. این دقیقا همان قابلیتی است که مشتریانتان از شما انتظار دارند. شاید خود مشتری به این امر آگاه نباشد، اما وقتی به شما مراجعه میکند ناخودآگاه انتظار دارد یک دیدگاه نو در اختیارش بگذارید.
برای اینکه بتوانید ارتباط بین ایدههای مختلف را بهتر درک کنید، باید مهارتهای متنوعی را در خودتان پرورش دهید. فقط به مهارتی که ذاتا در آن توانایی دارید بسنده نکنید. مثلا اگر طراح وبسایت هستید برنامهنویسی نیز یاد بگیرید، چرا که با یادگیری دانش فنی برنامهنویسی به عنوان مهارت جدیدی که تا به حال با آن آشنا نبودید، میتوانید جرقههای خلاقیت را در ذهن خود بارور کنید. شاید هرگز طراحی وبسایت با متن عمودی به ذهنتان هم خطور نکرده باشد، اما وقتی با اصول HTML و CSS آشنا شوید نه تنها یاد میگیرید چگونه متن عمودی ایجاد کنید، بلکه ممکن است بخواهید از متن عمودی در طراحی وبسایت نیز استفاده کنید.
ارتباط بین ایدههای مختلف با اندکی مطالعه و کندوکاو بیشتر بر شما آشکار خواهد شد. مهارتهایی را یاد بگیرید که استعدادهای ذاتیتان را تقویت کنند. یادگیری عکاسی را به نویسندگان، توسعهی نرمافزار را به طراحان وبسایت و بالعکس، پیشنهاد میکنم. مطمئن باشید اگر فراتر از موضوع در دست بررسی را ببینید، در جلب رضایت مشتریانتان موفقتر خواهید بود. شاید شما به موجب این توانایی به نکتهای پی ببرید که مشتری از آن غافل بوده است و از این رو توصیههایتان تا حد زیادی کارساز واقع شوند.
۳. از روش فهرستنویسی استفاده کنید
اگر در حال حاضر از فناوری، سرمایه یا هرگونه پشتوانهی دیگری که برای تحقق ایدههای خود لازم دارید محروم هستید، باز هم نباید دست از تفکر بردارید. امیدوار باشید که روزی منابع مورد نیازتان را به دست آورید. فراموش نکنید که واقعیت زادهی تخیل است. ماشین خلاقیت را با هر تخیلی که پر کنید، در نهایت همان را در قالب یک محصول یا نوآوری منحصربهفرد تولید خواهد کرد.
بهترینتان را وقتی میتوانید ارائه دهید که روی یک ایده به قدر کافی تأمل کرده باشید. حتی اینشتین نیز معتقد است: «منطق میتواند شما را از نقطهی الف به نقطهی ب ببرد، اما تخیل به همه جا»
برخی فکر میکنند روش فهرستنویسی برای افرادی که ذهن خلاق دارند محدودکننده است، اما همیشه اینطور نیست. فهرستها در صورتی برای تفکر خلاق محدودکننده محسوب میشوند که فقط حاوی وظایف تکراری روزمره و زمان انجام این امور باشند، در حالیکه یک فهرست کارآمد نباید صرفا ابزاری پیش پا افتاده برای مدیریت امور در نظر گرفته شود.
فهرستنویسی برای متفکران خلاق به منزلهی ترسیم یک نقشهی راه ذهنی است؛ نقشهای که تمامی ایدههایشان را قبل از اینکه توسط موجی دیگر از افکار خلاق نابود شوند، ثبت میکند. توماس ادیسون، جان لِنون و لئوناردو داوینچی از جمله متفکران خلاق در تاریخ هستند که از این روش به عنوان یک ابزار خلاقیت استفاده میکردند. طراحان و تصویرگران نیز میتوانند از این روش برای ثبت سریع ایدههای خود در قالب نوشته یا شکل استفاده کنند. به این ترتیب، هر وقت درگیر یک پروژهی جدید میشوید، میتوانید تمامی ایدههای خلاق خود را جلوی چشم داشته باشید و از آنها الهام بگیرید.
مثلا بدون اینکه خیلی فکر کنید یا روی چیزهای غیرممکن دست بگذارید، فهرستی از اهدافی که دوست دارید به عنوان یک آزادکار در حیطهی شغلی خود به آنها برسید، تهیه کنید. فقط کافی است هرچه را به ذهنتان میرسد بنویسید، اما نوشتههای خود را ویرایش نکنید. سپس فهرستی را که تهیه کردهاید با خودتان مرور کنید. باید بفهمید چه چیزی مانع رسیدن به اهداف دلخواهتان شده است. یادتان باشد این شما هستید که واقعیت را میسازید. پس خلاقانه فکر کنید و ذهن خلاق خود را پرورش دهید تا بتوانید برای مشکلاتی که ممکن است در شغلتان به وجود بیایند، راهحلهای مناسب پیدا کنید و در نزد مشتری نیز یک مشکلگشای توانا جلوه کنید.
۴. درهای خلاقیت را باز بگذارید
البته که باید به بازخوردهای دیگران اهمیت بدهید، اما اگر کسی بدون اینکه تمام ماجرا را بداند نتیجه گرفت که کاری انجام شدنی نیست یا نباید انجامش دهید، بهتر است حرفش را گوش نکنید.
اگر آزادکار هستید، حتما میدانید که گاهی باید جلوی سرکشی ذهن خلاق خود را بگیرید تا با سفارش مشتری هماهنگ شوید، اما نباید از همان ابتدای کار جلوی ایدههای خلاقانهی خود را بگیرید. مثلا اگر مشتری سفارش طراحی یک لوگوی خیلی خاص را داده است، ابتدا هر طرحی را که به ذهنتان میرسد پیاده کنید. سپس ببینید کدام ایدههایی که در طرحتان پیاده کردهاید، در سفارش مشتری نبودهاند و آن قسمتها را مطابق سفارش تغییر دهید. اما طرح اولیه را نگه دارید و به مشتری نشان دهید. شاید مشتری از ایدههایی که اضافه کرده بودید خوشش بیاید و بخواهد باقی بمانند. اما اگر قصد این پیشنهاد را دارید، اطمینان حاصل کنید که بیشتر طرح لوگو مطابق سفارش مشتری باشد. یا مثلا حین نوشتن برای ویرایش متن مکث نکنید تا رشتهی افکار از دستتان در نرود. اول بنویسید و بعد ویرایش کنید. در مجموع، هدف این است که درهای خلاقیت را به روی خود نبندید.
۵. افق دید خود را وسعت ببخشید
در دنیای کسبوکار باید پیوسته در حال تکامل باشید. یعنی باید مدام خودتان را با شرایط و نیازهای مختلف وفق دهید و همواره به دنبال راهکارهای جدید برای همسو شدن با درخواستهای مشتریان باشید. باید نوآورانه فکر کنید تا بتوانید از یک ایدهی خام و نتراشیده به یک محصول نو و تمامعیار برسید.
محدود کردن ذهن به یک مسیر تکراری مانع بلوغ و رسیدن به کمال میشود. مثلا پیکاسو در زندگی هنری خود سبکهای متنوعی را تجربه کرد و مراحل گوناگون زیادی را از جمله دورهی آبی، دورهی رز و دورهی سوررئال پشت سر گذاشت. این روند به تدریج به تکامل او منجر شد و مسیر هنری خود را در جهتی تغییر داد که بتواند شرایط بیرونیای را که احساس و تجربه میکند، در آثارش انعکاس دهد.
پس به عنوان یک آزادکار مبتکر باید افق دید خود را وسعت ببخشید. از جمله ویژگیهای افراد خلاق، کنجکاوی آنهاست؛ آنها میخواهند بدانند در دنیا چه میگذرد. افرادی که ذهن خلاق دارند به موضوعات متعددی علاقه نشان میدهند. چنین رفتاری به ویژه اگر شغلتان طوری است که با مشتریان مختلف سروکار دارید، یک مزیت محسوب میشود. نمیتوانید انتظار داشته باشید همهی مشتریانتان با شما همفکر باشند، پس باید خط فکری هر مشتری را بخوانید تا بتوانید عالیترین محصول یا خدماتی را که به دلخواه او نزدیکتر است، در اختیارش بگذارید.
۶. گاهی اوقات نه بگویید
قدرت نه گفتن را برای پیشرفت در کارتان دستکم نگیرید. باید هر چیزی را که به کارتان نمیآید کنار بگذارید و در عوض، هر آنچه را باعث پیشرفت کارتان میشود حفظ کنید. گاهی لازم است برای اینکه خلاقیتتان آسیب نبیند، به عدهای از مشتریان نه بگویید. با دریافت سفارشهای بیش از حد، مجبور خواهید شد کیفیت سفارشهایی را که اکنون در دست انجام دارید، پایین بیاورید تا بتوانید پاسخگوی حجم بالای درخواستها باشید. اما این فقط مشتریان نیستند که گاهی باید به آنها نه بگویید، شاید گاهی لازم باشد ایدههای خلاق خود را نیز پالایش کنید و روی برخی از آنها خط بکشید.
در ابتدا به ذهن خلاق خود اجازه دهید هرکجا خواست برود. یعنی بدون اینکه ویرایش کنید، بنویسید یا مثلا بدون اینکه در پی رعایت اصول باشید طراحی کنید، اما در نهایت قسمتهایی را که از منطق خاصی پیروی نمیکنند حذف کنید. دستی به سر و روی نوشته یا طرح اولیه بکشید و از هر قسمتی که در مقتضیات کار نمیگنجد، چشم بپوشید.
۷. ایدههای خود را با دیگران مطرح کنید
حتما بارها این ضربالمثل معروف را شنیدهاید که «یک دست صدا ندارد». برای اینکه بتوانید ایدههای خود را پرورش دهید، نباید از همفکری دیگران غافل شوید. با همکاری دیگران میتوانید ایدههای خود را به ابعادی ببرید که هرگز تصورش را هم نمیکردید. این عادت به همان عادت وصل کردن نقطهها که پیشتر توضیح داده شد، شباهت دارد. مثل این است که به جای چیدن سیب از درخت سیب، از درختی میوه بچینید که یک شاخهی آن همزمان سیب، هلو، موز و گیلاس بار آورده است.
گاهی اوقات به دنبال صحبت کردن با یک دوست یا همکار، جرقهی ایدههای ناب در ذهن زده میشود. حتی گاهی ممکن است در پایان صحبتهایتان ببینید به یک فهرست طولانی از ایدههای نو رسیدهاید که با ایدهی ابتدایی خیلی تفاوت دارند. در این حالت چون فقط با یک ایده طرف نیستید، میتوانید بین ایدههای مختلف ارتباط برقرار کنید تا به یک نتیجهی پربارتر برسید.
فرض کنید یک کاغذ سفید جلوی دستتان است. در عرض ۵ دقیقه چند ایدهی خلاقانه میتوانید روی کاغذ بنویسید؟ فکر میکنید چه ایدههایی به ذهنتان برسند؟ حالا فرض کنید که قرار است این تمرین را در قالب یک گروه چندنفره انجام دهید و با همفکری یکدیگر هرچه ایدهی خلاقانه را که در ذهن دارید، روی کاغذ بیاورید. احتمالا اینبار تصور مثبتتری از ایدههای مطرح شده در پایان ۵ دقیقه خواهید داشت، اینطور نیست؟ به بیان دیگر، با همکاری یکدیگر میتوانید از برآیند ایدههای مختلف به نتیجهی مطلوبتری برسید.
همکاری آزادکاران با یکدیگر نیز موجب میشود در زمینهی شغلی خود پیشرفت کنند و همچنین اعتبار جامعهی آزادکاران را ارتقا دهند. هرچه سطح خلاقیت جامعهی آزادکاران رو به بهبود برود، کارفرمایان با اطمینان بیشتری پروژههای خود را به این افراد خواهند سپرد و میتوانند مطمئن باشند که سطح خلاقیت و حاصل عملکرد آزادکاران از کیفیت و استاندارد بالایی برخوردار است.
با این اوصاف برای اینکه موتور خلاقیتتان روشن شود، نباید منتظر یک نیروی محرکهی بیرونی بمانید، بلکه این خودتان هستید که باید خلاقیت بالقوهی خود را به حالت بالفعل درآورید تا کسبوکارتان رونق بگیرد. با داشتن یک ذهن خلاق نه تنها در مهارتهای شغلی خود ترقی خواهید کرد، بلکه میتوانید تأثیرات مثبت تفکر خلاق را در سایر جنبههای زندگی خود نیز لمس کنید.
برگرفته از: business.tutsplus