داستان فیلم فروشنده درباره چیست؟

داستان فیلم فروشنده درباره چیست؟

نقد فروشنده: فروشنده از جهاتی با چهارشنبه سوری، از فیلم‌های پیشین فرهادی، شباهت دارد که این مسئله مایه تاسف است. درباره الی، جدایی نادر از سیمین و گذشته همگی درون مایه اجتماعی داشتند که البته پیچیده‌تر و چندلایه تر نسبت به آن چیزی است که در فروشنده شاهدش هستیم. آنچه در این فیلم مشاهده می‌کنیم، در مورد مردی متین، قابل احترام و دارای ارزش‌های مدنی است که به تدریج، و البته ناخواسته، از عرش به فرش می‌رسد. تماشای چنین داستانی دردناک است.

کد خبر : ۲۴۹۹۶
بازدید : ۲۰۹۰۷۰
فروشنده فرهادی

فرادید | فروشنده اصغر فرهادی یکی دیگر از آن فیلم‌های درامی است که همچون کارهای قبلی‌اش حول محور اختلافات زناشویی ساخته شده است. در ادامه، نقد پایگاه «فیلم سوفی» را درباره فیلم فروشنده که چیزی به اکران آن نمانده، بخوانید.

به گزارش فرادید به نقل از فیلم سوفی، او همچون آثار قبلی‌اش - مانند چهارشنبه سوری، درباره الی، جدایی نادر از سیمین و همچنین گذشته - باز هم به زوجی از طبقه متوسط جامعه پرداخته که رابطه‌شان دستخوش اتفاقی ناخوشایند و تراژیک شده است. نکته اساسی در مورد تمام آن فیلم‌ها این است که فرهادی یک ماجرا را از چند زاویه جلوی دوربینش می‌برد. بنابراین مسئله‌ای که از یک زاویه دید یا پرسپکتیو (perspectives) کاملا منطقی به نظر برسد، ممکن است از زاویه دیدِ دیگر ماهیت خود را از دست دهد. گرچه برای این کار کمی زمان لازم است، اما همین زاویه دیدِ چندگانه در فیلم "فروشنده" نیز به محور اصلی فیلم بدل می‌شود.

مسائل اجتماعی، یکی دیگر مباحث همیشگی فیلم‌های فرهادی بوده که می‌توان آن را به عنصر "زاویه دیدِ چندگانه" فیلم‌هایش اضافه کرد. برخی از این موارد در جامعه ایران حائز اهمیت بوده ولی نمی‌توان آن را به دیگران تعمیم داد. در ادامه برخی از این مسائل اجتماعی را برای شما باز خواهیم کرد.

خلق و اظهار "حقیقت:" زمانی که می‌گوییم زاویه دید چندگانه در فیلم وجود دارد، بنابراین می‌توان در مورد تفسیر چندگانه پیرامون "حقیقت اصلی" نیز صحبت کرد. در جهان هستی، عباراتی وجود دارند که یا صحیح هستند و یا غلط. اما در جوامع بشری، همواره لایه‌های اجتماعی وجود دارند که با هم همپوشانی هم دارند؛ هر یک از این لایه‌ها تابع اصول بوده و همه ما عادت کرده‌ایم که هر مسئله‌ای را از زوایای مختلف بسنجیم. تنها شدن در یک جامعه بزرگتر موجب می‌شود تا افراد برای اجتناب از نزاع‌های اخلاقی از انواع بهانه‌ها استفاده کنند و یا اطلاعات شخصی خود را مخفی نگه دارند. از این رو، تصمیم می‌گیریم تا اطلاعات "ویرایش شده" را به دیگران ارائه دهیم تا همه چیز آرام پیش رود. ایرانی‌ها، به ویژه، اغلب تمایل دارند به مخاطبشان چیزی را بگویند که آن‌ها انتظار شنیدنش را دارند. این مسئله در دو فیلم درباره الی و جدایی نادر از سیمین مشهود است و در فیلم فروشنده نیز دوباره شاهد آن هستیم.

اهمیت حریم خصوصی افراد: همه ما تفاوت بین فضای عمومی و فضای خصوصی را می‌دانیم که هر کدام تابع اصولی هستند. این مسئله در جامعه ایران بسیار حائز اهمیت است. اکثر ایرانی‌ها نسبت به فضای خصوصی خود تقدس خاصی قائل هستند؛ فضایی که می‌توانند در آن نسبتا آزاد و به دور از محدودیت‌های اجتماعی عمل کنند. نقض حریم خصوصی افراد همچون توهینی آشکار و شخصی به افراد محسوب می‌شود.

حفظ وجهه عمومی: ایرانی‌ها به حریم خصوصی خود بسیار اهمیت می‌دهند، اما در حین حال دوست دارند در فضای عمومی نیز از احترام برخوردار باشند. این بدان معناست که افراد درگیر نوعی "فروشندگی" اجتماعی شوند تا از طریق وجهه عمومی خودشان را حفظ کنند و علاوه بر آن، از نظر اجتماعی طرد نشوند.

انتقام: این مسئله بیشتر میان مردان رواج دارد و از دست دادن آبرو، مهمترین انگیزه آن محسوب می‌شود. این کار به منظور تحقیر و آزار شخص مهاجم صورت می‌گیرد تا او هم از ترسِ
"از دست دادن آبرو" همانقدر رنج ببیند.

بخشندگی: یک جایگزین برای پاسخ دادن به انتقام، بخشیدن شخص است که البته به ندرت دیده می‌شود. تمام ادیان عمل بخشندگی را ستایش کرده‌اند، اما تا چه اندازه ممکن است ما شاهد بخشندگی باشیم مگر آنکه شخص برای بخشش به دست پای دیگری بیفتد؟

فروشنده فرهادی

داستان فروشنده در مورد اتفاقات پیرامون یک زوج جوان به نام عماد (با بازی شهاب حسینی) و رعنا (با بازی ترانه علیدوستی) است. در طول روز، عماد یک معلم ادبیات باشخصیت در مدرسه است. عصرها، هم عماد و هم ترانه در صحنه تئاتر به بازی مشغول می‌شوند. آن‌ها در حال تمرین نمایش مشهور مرگ فروشنده (1949) نوشته آرتور میلر هستند. عماد در آن نمایش نقش کاراکتر نگون‌بخت "ویلی لومان" را بازی می‌کند و رعنا نیز نقش همسر ویلی یعنی "لیندا" را به عهده دارد. در فیلم، عماد و رعنا چندین صحنه نمایش را با هم اجرا می‌کنند. در طول این سکانس‌ها، می‌توانیم ببینیم که چگونه پرسونای دراماتیک عماد و رعنا برای تحقق دو هدف مخالف به کار گرفته می‌شوند:
  1. برای پنهان کردن خودِ واقعیِ آن‌ها و نمایش چهره‌های عمومی‌شان
  2. محافظت نصف و نیمه از خودشان برای اینکه بتوانند احساسات واقعی‌شان را ابراز کنند؛ گویی احساسات از زبان شخصی دیگر بیان می‌شوند.

----------------------------------------------
داستان فروشنده
داستان روایی فیلم شامل چهار بخش می‌شود.

1. عماد و رعنا
صحنه آغازین فیلم به شکلی ناراحت کننده از آپارتمان عماد و رعنا آغاز می‌شود: همه چیز در حال تکان خوردن است! چیزی که بیشتر شبیه زلزله بود، در واقع ناشی از فعالیت یک دستگاه ساخت و ساز در نزدیکی آپارتمان آن‌ها است، اما در حاصل ماجرا تغییری ایجاد نمی‌شود. شرایط آپارتمان عماد و رعنا کاملا از حالت مطلوب خارج شده و آن‌ها مجبور می‌شوند به جای دیگری نقل مکان کنند. تمام این اتفاقات به شکلی رئالیستی توسط فرهادی به نمایش درمی‌آید، زیرا او می‌خواهد بگوید این امکان وجود دارد که خانه آرام یک شخص ممکن است توسط اتفاقات بیرونی به ناگهان تخریب شود.

فیلم فروشنده همچنین به فعالیت هنری عماد و رعنا نیز می‌پردازد: اجرای آن‌ها در نمایش مرگ فروشنده. یکی از مشکلات چنین نمایشی، عبور از سانسورهای دستگاه مسئول است که همواره خواستار اصلاحات جدیدی هستند؛ این نکته به شکلی کوتاه در فیلم به نمایش درآمده است.

یکی از هم‌بازی‌های آن‌ها در تئاتر به نام بابک (با بازی بابک کریمی) به سرعت خانه‌ای را برای عماد و رعنا پیدا می‌کند. پیدا کردن خانه در زمانی کوتاه در تهران امری بسیار دشوار است. مستاجر قبلی آن آپارتمان برخی از وسایل شخصی‌اش را در کمدی قفل شده قرار داده است که تا حدودی موجب رنجش رعنا می‌شود. عماد اما نسبت به وسایل خصوصی آن خانم احترام قائل بوده و تلاش می‌کند تا همسرش را آرام کند.

2. مزاحم وارد می‌شود
رعنا یک روز که مانند همیشه منتظر عماد است، صدای زنگ در را می‌شنود. با فرض اینکه عماد است، او دکمه را زده و درب ورودی ساختمان باز می‌شود. او سپس برای دوش گرفتن به حمام می‌رود. مشخص نیست چه اتفاقی پس از آن رخ می‌دهد، اما می‌دانیم که مزاحم وارد آپارتمان شده و رعنا را مورد آزار و اذیت قرار داده است. کمی بعد متوجه می‌شویم که مستاجر قبلی آپارتمان یک روسپی بوده که مشتریان مرد به خانه‌اش سر می‌زده‌اند. وقتی عماد در فاصله‌ای کوتاه پس از آن اتفاق به خانه برمی‌گردد، ردپای خونی را روی راه‌پله‌ها می‌بیند و سپس متوجه می‌شود که همسایه‌ها رعنا را به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

رعنا به زودی از بیمارستان مرخص می‌شود، اما کاملا مشهود است که آن تهاجم او را شکننده کرده است. او تمایل ندارد تا در این مورد با عماد صحبت کند (در هر صورت، فرهادی از این نظر محدود بود). رعنا کاملا گیج و مبهوت است. گرچه عماد دلواپس است، اما نگرانی خودش نسبت به ضعفش در این مورد را به رنج رعنا ارجح می‌داند. عماد در کوتاه مدت از سکوت رعنا به تنگ می‌آید.

3. شکارِ مهاجم
حالا تمرکز خط روایی داستان بر روی عماد می‌افتد. آن‌ها قصد ندارند مسئله را به پلیس گزارش دهند، زیرا می‌دانند که مشکلات بیشتری گریبان آن‌ها را خواهد گرفت. بنابراین عماد تلاش می‌کند تا خودش آن شخص مهاجم را پیدا کند. رعنا می‌گوید که نمی‌تواند آن اتفاق و حتی چهره فرد را به یاد آورد و به همین دلیل، عماد سرنخ زیادی در دست ندارد. تنها مدارک او مقداری پول، چند عدد کلید و یک گوشی موبایل است، زیرا شخص با عجله آن آپارتمان را ترک کرده بود. عماد تلاش می‌کند تا به کمک آن سرنخ‌ها، مهاجم را بیابد.

فروشنده فرهادی

این بخش از فیلم کمی شکل "کارآگاه مانند" را به خود می‌گیرد. عماد به تدریج به سرنخ‌های جدیدی دست می‌یابد. هرچه او بیشتر به آن شخص نزدیک می‌شود، احساسش برای انتقام قوی‌تر از قبل می‌شود.

4. مهاجم پیدا می‌شود
پس از چندین اتفاق غیرمحتمل، عماد مهاجم رعنا را به دام می‌اندازد. او آن شخصی نیست که عماد در درجه اول به او شک داشت و در عوض، شخصی معمولی و آسیب پذیر است (که نقش او را فرید سجادی حسینی به خوبی بازی کرده است). در همین بخش از داستان، بیننده داستان انتقام را از زوایای مختلف و یا چندگانه مشاهده می‌کند. این بخش از داستان در واقع جذاب‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین بخش فیلم است. عماد واقعا نمی‌داند که چه می‌خواهد، اما از آنجایی که خودش تحقیر شده، دوست دارد آن فرد نیز حداکثر حقارت را متحمل شود. این همان بحث "منطق انتقام" است. اگر مردی با آبرویش بازی شود، دشمنش باید بیشتر از او همان رنج را متحمل شود.

اتفاقات پایانی فیلم نیز ناراحت کننده است؛ شما باید در پایان به افکار عماد و رعنا و همچنین سرنوشت رابطه‌شان و حتی احتمال وجود بخشش تامل کنید.

--------------------------
نقد فروشنده
فروشنده از جهاتی با چهارشنبه سوری ، از فیلم‌های پیشین فرهادی، شباهت دارد که این مسئله مایه تاسف است. درباره الی، جدایی نادر از سیمین و گذشته همگی درون مایه اجتماعی داشتند که البته پیچیده‌تر و چندلایه تر نسبت به آن چیزی است که در فروشنده شاهدش هستیم. آنچه در این فیلم مشاهده می‌کنیم، در مورد مردی متین، قابل احترام و دارای ارزش‌های مدنی است که به تدریج، و البته ناخواسته، از عرش به فرش می‌رسد. تماشای چنین داستانی دردناک است.

فروشنده اصغر فرهادی چندین نقطه ضعف هم دارد. بابک در بخش نخست فیلم کاراکتری مهم جلوه می‌کند و بیننده از او اطلاعات مهمی را دریافت می‌کند، اما در بخش دوم فیلم دیگر خبری از بابک نمی‌شود که بیشتر به نظر می‌رسد سوراخ داستان باشد. علاوه بر آن، همگام با پیش رفتن فیلم، از اهمیت رعنا به نوعی کم می‌شود. فارغ از اینکه عماد او را به عنوان یک "کالای آسیب دیده" نگاه می‌کند یا خیر، چنین به نظر می‌رسد که عماد شریکی همدرد برای او نباشد.

برخی منتقدان البته از نظر مایوس شدن عماد بر سر ماجرای رعنا با همدل هستند. اُوِن گلابرمن می‌گوید: «به نظر عماد خیلی در خودش فرو می‌رود و این مسئله از شدت درگیر شدن من با فیلم می‌کاهد. این امر جنبه دیگری از فیلم فروشنده است که شبیه فیلم چهارشنبه سوری است.


مشکل دیگر، تکنیک دوربین روی دستِ فرهادی به خصوص در نیمه اولی فیلم است که به خاطر لرزان بودنش، کمی بیننده را اذیت می‌کند. به نظر می‌رسد که انگیزه کافی وجود نداشته و فیلمبردار فیلم کاملا راندوم در صحنه می‌چرخیده و تنها تلاش می‌کرده تا کادر اصلی را در قاب دوربینش حفظ کند. احتمالا این حرکات عصبی قصدش این است تا آشفتگی احساسی را در بیننده برانگیخته کند که البته در برخی شرایط قابل توجیه است، مثلا همان سکانسی که ساختمان در حال ریزش است. اما متاسفانه آن تکنیک در سکانس‌های بسیار بیشتری به کار گرفته شده است.

فروشنده فرهادی

حرکت دوربین در این فیلم اصلا قابل قیاس با افرادی مانند آنتونیونی و میزوگوچی نیست، زیرا سبک فیلمبرداری آن‌ها باعث می‌شد تا بیننده بیشتر در جنبه روانی فیلم غرق شود. همچنین چند سکانس "کلوزآپ با قاب ثابت" در فیلم وجود دارد که باید با دوربین ساکن فیلمبرداری می‌شدند، اما در عوض با دوربین روی دست ضبط شده‌اند. تمام این موارد باعث توجه غیرضروری بیننده به کار فیلمبرداری شده که باعث می‌شود بیننده کمتر درگیر مباحث روانیِ موجود در خط روایی فیلم شود.

در فیلم‌های پیشین فرهادی، ما شاهد تکنیک لرزان دوربین روی دست بودیم اما این مسئله در فیلم قبلی او "گذشته" بسیار کمتر به کار گرفته شد. آن فیلم از فیلمبرداری متفاوت به نام "محمود کلاری" بهره می‌برد که در فیلم جدایی نیز با فرهادی همکاری کرد. اما فیلمبردار فروشنده "حسین جعفریان" بود که در دو فیلم چهارشنبه سوری و درباره الی با وی همکاری کرد. مشخص نیست که او در فیلم بعدی‌اش با چه کسی همکاری کند، اما امیدوارم هر کسی که باشد، استفاده از دوربین را به شکلی نرم‌تر در دستور کار خود قرار دهد.

علیرغم تمام کاستی‌های فروشنده، این فیلم ارزش دیدن را دارد ولی انتظار نداشته باشید که فروشنده می‌تواند رقیبی برای فیلم ارزشمندش "درباره الی" باشد. هر چه به پایان فیلم فروشنده نزدیک می‌شود، داستان منسجم‌تر می‌شود. همچنین بازی‌ها نیز فوق‌العاده است. استفاده فرهادی از واکنش‌های بی‌کلام ترانه علیدوستی یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که فرهادی همچون دو فیلم درباره الی و چهارشنبه سوری از آن استفاده کرده است. تمام این موارد به نمایش گره‌گشاییِ تدریجی مردی در فیلم بازمی‌گردد که ما می‌توانیم او را درک کنیم.

در مدرسه، عماد یک معلم ادبیات است؛ شخصی الگو و دارای احترام که به نظر می‌رسد درست و غلط را از هم تشخیص دهد. در یکی از سکانس‌های ابتدایی فیلم، عماد با یکی از دانش‌آموزان خود در تاکسی نشسته و از طرف زنی حق به جانب که در کنارش نشسته، مورد توهین قرار می‌گیرد (تاکسی‌ها در تهران معمولا کرایه‌های متفاوتی گرفته و افراد مختلف سوار یک تاکسی می‌شوند). سپس آن دانش‌آموز با لحنی عصبانی نسبت به رفتار زننده‌ی آن زن به معلم محترمش واکنش نشان می‌دهد. در آن لحظه، عماد به دانش‌آموزش می‌گوید که اشکالی ندارد و باید آن خانم را ببخشند - احتمالا آن خانم از اتفاقی که پیشتر در تاکسی رخ داده و نجابت او را لکه دار کرده، رنج برده است؛ آن پاسخ را "عمادی" داد که هنوز آبرویش لکه دار نشده بود و افسارش را از دست نداده بود. او در نهایت فروشنده (خودش) می‌شود که به چیزی که دارد می‌فروشد، باور ندارد.

منبع: FilmSufi
ترجمه: وبسایت فرادید


۰
نظرات بینندگان
  • ناشناس ارسالی در

    تکنیک دوربین روی دست رو انگار فرهادی خیلی دوست داره. توی همه فیلماش به اجبار پیاده میکنه کخ زننده هم هست یجاهاییش.

    • ناشناس ارسالی در

      فیلمهای فرهای مثل تابلوهای نقاشی عجیب و غریب سبکهای غربیه که آدم برای اینکه از روشنفکری کم نیاره مجبوره بگه: واااو ! چه عالی!

    • مه ارسالی در

      شماها ایرانیها فقط بلدید ایراد بگیرید اگه عرض دارین برید خودتون یه چیزه جدید خلق کنید همشم بخاطره حسادت و بی عرضگی خودتونه حالم از ایرانیهای این مدلی بهمیمخوره یه مشت ازخودراضی و خودپسند و پر از عقده

  • علی ارسالی در

    نقد جالبی بود. بی صبرانه منتظر اکرانم که برم ببینم.

  • محمد حسن ارسالی در

    فرهادی افتخار مملکت ماست. خدا حفظش کنه. فیلماشم انقدر خوب هستن که منتقدان بزرگ جهان میان نقدش میکنن.

  • مریم ارسالی در

    فیلم جدایی نادر از سیمین که خیلی ظرافت کاری داشت و محشر بود. باید دید آیا فروشنده اون ظرافت کاری ها رو داره یا نه.
    جدا از این مسئله، بازی شهاب حسینی دیدن خواهد داشت که توی معتبرترین مسابقه جهان، کن، بهترین بازیگر شد.
    نقد خوبی بود. ممنون از سایت خوبتون.

  • ناشناس ارسالی در

    فرهادی واقعا تمام فیلماش از یه سطح کیفی بالایی برخوردارند. این نشون میده کارگردان بسیار بزرگیه و در آینده فیلم های موفقتری رو هم خواهد ساخت.

  • حمیدرضا ارسالی در

    ما امروز نه صبح رفتیم سینما اولین اکران فیلم فروشنده در مشهد. جدا از هیجانی که در ارتباط با این فیلم هست، فیلمنامه، کارگردانی، بازی ها و کلاً همه چی عالی بود. دیدن این فیلم رو به همه توصیه می کن.

  • ناشناس ارسالی در

    شـــــــــــــــــیرِ شهااااااااب حسینی

  • ناشناس ارسالی در

    واقعا هدف و پیام این جور فیلم هایی که این اقا میسازه چیه .فقط کمی تامل

    • ناشناس ارسالی در

      من تأمل کردم ، دیدم آینه است . چشمامون باز کنیم ببینیم دور و برومون چی می گذره !!!! همین !!!! بنظرم کم کاری نکرده اخوی !!!!!!!!!!!

  • حامد ارسالی در

    یکی از نقاط ضعف فیلمهای فرهادی دیالوگهای خیلی ساده و روزمرگی معمولی ست..به هیچ عنوان جملات پر عمق و پر معنا در فیلمهایش گفته نمی شود...نقطه قوت فیلمهایش هم وجود شوکهایی ست که به بیننده وارد می شود که در واقع وجود همین شوکها ست که فیلمهایش را جشنواره ای کرده!!!

    • ناشناس ارسالی در

      برادر واقعا مجبور نیستی در مورد چیزی که تخصصت نیست نظر متخصصانه بدی..
      به خدا مجبور نیستی...
      اینهمه منتقد داخلی و خارجی نشستن فیلم رو زیر و رو کردن این نکاتی که شما گفتی رو با این قاطعیت ابراز نکردن...

    • عباس ارسالی در

      ببین دقیقا اون چیزی که تو گفتی، نقطه قوت فیلمهاشه، دیالوگ های ساده و موقعیتهای استثنایی که در دل روزمرگی های زندگی رخ میده، یعنی دقیقا همون زندگی واقعی

  • مجتبی خالقی ارسالی در

    من هنوز فیلم را ندیده ام ، اما باتوجه به تمام نقدهایی که خوانده ام ، ظاهرا فیلم میخواهد بگوید اتفاقی که افتاده و باید بخشیده شود و زیادی خودموان را درگیر آن نکنیم .. اگر چنین است ( که تمام نقدها همین را میگوید ) واقعا باعث شرم و خجالت است !!!که کارگردان ایرانی نیز حریم خانواده را نشانه گرفته و به راحتی مسله تجاوز و خیانت را توجیه کند !! ظاهرا در این فیلم زنی که مورد تجاوز قرار گرفته تمایل چندانی نیز به پیگیری نداشته و درین را همکاری نمیکند !!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا اگر چنین است جای شرم وجای شرم که چطور چنین فیلمی مجوز ساخت می گیرد !!!!!!!!!!!!

    • ناشناس ارسالی در

      شما که فیلمو ندیدین چرا اظهار نظر میکنین؟؟؟؟
      این همه مجوز دادن فیلمای بی محتوای ده نمکی ساخته شد اشکال نداره؟؟؟؟

  • ناشناس ارسالی در

    مزخرفه فیلمهای فرهادی.
    من که هر چی دیدم حالم به هم خورد.
    میره بدترین سوژ] های دروغین یا نادر نادر را درست می کنه و روی اعصاب ملت راه میره.
    فقط آبروی ما را تو دنیا برده.
    خارجیها که نمیان ایران ببینن این اطلاعات دروغین که تو فیلمهای فرهادی هست، صحت نداره، خیال می کنن همه مملکت ما همین قدر بی فرهنگ و بدبختن.

    • ناشناس ارسالی در

      فیلمای دهنمکی قشنگه لابد نه ؟!
      آبروی مارو این فیلما می خرن نه می برن!

    • محمود ارسالی در

      عدم شناخت فرهنگ، بی فرهنگی را فرهنگ میداند و عدم درک زیبایی، زشتی را زیبایی میبیند!

  • ناشناس ارسالی در

    خوشم میاد از اینکه فرهادی شعارگرا نیست. اینو به وضوح در فروشنده دیدیم. پس از مدتها ی فیلم ایرانی خوب دیدم. عالی بود

  • babak ارسالی در

    دم فرهادی گرم ...

    افتخار ایرانه!

  • امیر ارسالی در

    سلام اینکه غربی هابه به چه چه کنن افتخار نیست اوناخودباختگی رومیبینن هروقت ازفیلم مختار یاایستاده در غبارتعریف کردن اونوقت یه یه چیزی چون اصل فرهنگه این تمجید غربیها مثل داستان فروشنده ی گوسفنده که هرکسی اونو به یک حیوون تشبیه کردن وصاحب مال خسته شد گوسفندو ول کرد البته فرهادی شعارگراست داره شعاربه نفع فرهنگ غرب وهالیوود میده داره نوکری غربوداد میزنه اونجرئت نکرده همه ی اون چیزی که تودلشه بروزبده چون خیلیابه چشمانداز نگاهش اشنا میشن وازخواب بیدار ممکنه درسالهایاینده بااین تصورکه قبح خیلی چیزها ریخته فیلمی غربی دیگه ای بسازه

  • ناشناس ارسالی در

    این ناقد گویا فیلم را ندیده یا بسیار بد فهمیده.

    • ناشناس ارسالی در

      اتفاقا جالب بود. اونا از نگاه غربیِ خودشون میبینن دیگه.

  • علیرضا ارسالی در

    سلام انتخاب چنین فیلم هایی برای مخالفت با نظام است و ترویج و نشان دادن فساد در جامعه و به نظرم برنده کردن فیلم سیاسی است.

  • تارا ارسالی در

    با وجود نقد های ضد و نقیض در رابطه با فیلم فروشنده ، من بالاخره این فیلم و دیدم.چیزی که در این فیلم واقعا حیرت آوره بازی خوب خانوم علیدوستی و آقای حسینیه. اما به نظرم موضوع مناسبی نداره. با توجه به دید آقای فرهادی در فیلمهاش احتمالا کل ایران در حال خیانت و دزدی و تجاوز و طلاق و ... هستند.
    خیلی بده که یک فیلم مثبت از ایشون ندیدیم و خیلی بدتره که دنیا ایران رو با این فیلمها بشناسه.
    در ضمن آقا یا خانوم ناشناس انقدر توهین نکنین هر کسی حق اظهار نظر داره این یعنی همون دموکراسی که از صبح تا شب فریادش میزنیم.

  • تارا ارسالی در

    با وجود نقد های ضد و نقیض در رابطه با فیلم فروشنده ، من بالاخره این فیلم و دیدم.چیزی که در این فیلم واقعا حیرت آوره بازی خوب خانوم علیدوستی و آقای حسینیه. اما به نظرم موضوع مناسبی نداره. با توجه به دید آقای فرهادی در فیلمهاش احتمالا کل ایران در حال خیانت و دزدی و تجاوز و طلاق و ... هستند.
    خیلی بده که یک فیلم مثبت از ایشون ندیدیم و خیلی بدتره که دنیا ایران رو با این فیلمها بشناسه.
    در ضمن آقا یا خانوم ناشناس انقدر توهین نکنین هر کسی حق اظهار نظر داره این یعنی همون دموکراسی که از صبح تا شب فریادش میزنیم.

  • ارسلان ارسالی در

    فیلمش عالی فیلمنامه شم عالی بهترین دیالوگ و سکانسهارو داشت ارزوی موفقیت بازهم بالاتر برای اقای فرهادی عزیز سه بار نگاه کردم هنوز سیر نشدم ازش عالیه شما کارتون درسته بزار بگن اینها فقط حسادته

  • هستی ارسالی در

    خیلی عالی بود

  • محمدرضا ارسالی در

    یکی از بهترین فیلم هایی که تو عمرم دیدم(البته بین فیلم های خارجی)نمیتونم این فیلم رو با فیلم های خیلی درجه پایین ایرانی مقایسه کنم چون واقعا منصفانه نیست با فیلم ایرانی مقایسه بشه..مطمئنا میشه اون رو با فیلم های خوب و محبوب دنیا همتراز دونست (ذهن زیبا یا نوت بوک و ...)واقعا آفرین به آقای فرهادی،حسینی و خانم علیدوستی واقعا بهترین هستین و باعث شدین یکبار تو عمرم بعد از رفتن به سینما احساس خوبی داشته باشم و احساس نکنم پولم و وقتم رو دور ریختم..ممنونم از شما و امیدوارم بازم تو ایران بمونید و بکار حرفه اییتون (هرچند در شرایط سخت)ادامه بدین.. اوناییم که از این فیلم سر در نیاوردن و کاملا سطحی و بچگانه به فیلم نگاه کردن براشون من سالوادور نیستم یا کلاه قرمزی و پیشنهاد میکنم مطمئنم لذت می برن -باتشکر

  • شهرام ارسالی در

    فیلمی بسیار عالی.... حالا فکر کن اگه سینمای ایران محدودیت نداشت اونوقت چی میشد...همه چیز خوب و دیدنی

  • مهرانوش تکین ارسالی در

    به نظر من فیلم خوبی بود , که متاسفانه با خواندن بعضی از کامنت ها متوجه شدم بسیاری ...نظر اقای فرهادی را متوجه نشدند .خود داری رعنا از شکایت اصلا جنبه گذشت یا مهربانی به همراه نداشت صرفا برا ی حفظ ابروی خودش بوده و حرف و خدیث همسایگان و اصلا مسئولیت اخلاقی و اجتماعی را به نمایش نمیگذاشت البته ابرویی که معنی خاصی ندارد و تابویی است ناشی ازیک فرهنگ عقب افتاده که باید شکسته شود فرهنگی که در اینکونه موارد قربانی هم شریک جرم قلمداد میشود تهدید رعنا از ترک خانه هم همان ترس بی معنا از ابروی خودش بوده و نباید به گذشت یا مهربانی تفسیر شود! و فکر نمیکنم اقای فرهادی قصد به نمایش گذاشتن این مقوله را در سر داشته اند . نظر عماد در مورد شکایت بسیار معقول بوده که متاسفانه تحت تاثیر همان فرهنگ حفظ ابرو انجام نشد فیلم با توجه به تیغ سانسور نتوانست به جند صحنه اخساسی و نرمال جون در اغوش گرفتن رعنا و دلداری و همدردی با او .... و یا همدردی همسر پیر مرد را که سکته کرده بود رابه نمایش بگذارد که از ارزش فیلم به هر روی کاسته است البته به خوبی میدانیم که در حیطه واختیار فیلم ساز نبوده . عده ای در مورد چک زدن عماد به پیر مرد به جنبه خشونت اشاره داشتند که مسموع نیست جون فیلم در فرهنگی که دست عماد از همه جا کوتاه بوده ساخته شده و این تنها کاری بود که عماد توانست انجام دهد !! جواب انهمه فشار و صدمه یک چک , حد اقل خشمی بود که او به خرج داده بود چون این فیلم در خاور میانه ساخته شده و انجا کشور قانون یا مدینه فاضله نیست .
    با سپاس از اقای فرهادی که که به لزوم این تابو شکنی ها در گشورمان اشاره ای زیبا و زیرکانه داشتند .

تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید