آیا رها کردن شغل تصمیم صحیحی است؟
اکثرا مدیران و کارمندان در تمام سازمانهای دنیا به این دیدگاه رسیدهاند که حقوق ماهانه و سایر پاداشهای قراردادی، تنها چیزی است که کارمندان انتظار دریافت آن از شغل خود را دارند و امید داشتن به مزایای غیرملموستر مانند اعتماد، احترام، استقلال و تاثیر مثبت بر دیگران بیهوده است.
کد خبر :
۵۱۸۸۷
بازدید :
۲۳۳۹
اچ بی آر | اکثرا مدیران و کارمندان در تمام سازمانهای دنیا به این دیدگاه رسیدهاند که حقوق ماهانه و سایر پاداشهای قراردادی، تنها چیزی است که کارمندان انتظار دریافت آن از شغل خود را دارند و امید داشتن به مزایای غیرملموستر مانند اعتماد، احترام، استقلال و تاثیر مثبت بر دیگران بیهوده است.
این دیدگاه ضعیف نسبت به شغل، بر نگرشها و رفتارها در محیط کار تاثیر میگذارد و بستر فرسودگی شغلی کارمندان را فراهم میکند. هنگامی که با حجم بالای کار مواجه میشوید، اگر این حجم و فشار کاری بیش از ظرفیت شما باشد و نتوانید به آنها رسیدگی کنید، در آن زمان، خطر فرسودگی شغلی شما را بیش از پیش تهدید میکند.
فرسودگی سه جزء دارد: خستگی (انرژی از دست رفته)، بدبینی (شور و اشتیاق از دست رفته) و عدم کارآیی (اعتماد به نفس و توانایی از دست رفته برای کار کردن)، اما الزاما نباید دچار هر سه مورد شوید تا از عواقب آن رنج ببرید. با اینکه جلوگیری از فرسودگی شغلی در درجه اول مربوط به خود کارمندان است اما تحقیقات نشان داده است که عوامل شغلی و سازمانی خارج از کنترل نیز بر او تاثیرگذارند.
فرسودگی سه جزء دارد: خستگی (انرژی از دست رفته)، بدبینی (شور و اشتیاق از دست رفته) و عدم کارآیی (اعتماد به نفس و توانایی از دست رفته برای کار کردن)، اما الزاما نباید دچار هر سه مورد شوید تا از عواقب آن رنج ببرید. با اینکه جلوگیری از فرسودگی شغلی در درجه اول مربوط به خود کارمندان است اما تحقیقات نشان داده است که عوامل شغلی و سازمانی خارج از کنترل نیز بر او تاثیرگذارند.
در شرایطی مانند: حجم کار بسیار بالا، مشکلات اداری، حمایت اجتماعی کم، منابع سازمانی ضعیف، مدیران پریشان و رفتارهای منفی، احتمال فرسودگی شغلی افزایش مییابد. سازمانهایی که فرسودگی شغلی زیادی دارند مانند عامل شیوع بیماریهای عفونی هستند و اکثر پرسنل آنها چه در روابط داخلی محیط کار و چه در روابط بیرونی، اثرات زیانآور و علائم فرسودگی را به همراه دارند و به یکدیگر منتقل میکنند.
بنابراین ممکن است زمانی فرا برسد که رها کردن شغل یا سازمان، بهترین راهحل ممکن برای رفع فرسودگی شغلی باشد. من چند سال پیش در سازمانی مشغول به فعالیت بودم که عوامل فرسودگی کارکنان در آن بسیار زیاد بود و با این موضوع مواجه شدم. من استراتژیهای متعددی را برای افزایش مشارکت خود امتحان کردم و بهدنبال روشهایی برای معرفی ارزشهای خود بودم که از نقاط قوت من بهتر بهرهبرداری شود.
با کارفرمای خود توافق کردم که با کمی تغییرات در وظایفم، زمان بیشتری را برای فعالیتهایی که به عقیدهام مهمتر بود صرف کنم و برای وظایفی که مایل به انجام آن نبودم زمان کمتری صرف کنم و به این صورت کمتر در معرض فعالیتها، افراد و شرایطی قرار گرفتم که انرژی مرا تخلیه میکردند. از طرفی وظایف محوله مهم، به زمان و تلاش بیشتری برای انجام دادن نیاز داشتند. به همین دلیل بهطور مداوم کار میکردم.
با این حال به مرور زمان، تسلط من برای انجام وظایفم بهطور قابلتوجهی کم شد. دریافتم که ورزش برای کنترل استرس من کافی نیست و مصرف داروهای آرام بخش نیز لازم است. من همیشه موفقیتگرا بودم و احساس از بین رفتن ظرفیت خلاق و سازندهام، برایم وحشتناک بود. آشفتگی در فعالیتهایم را همکارانم میدیدند. اگر شما احساس فرسودگی شغلی میکنید، چه موقع باید شغل خود را رها کنید؟ پاسخ به پرسشهای زیر میتواند به شما کمک کند.
آیا شغل یا کارفرمایتان این امکان را میدهد که با بالاترین پتانسیل خود فعالیت کنید؟
یک شغل پایدار نقاط قوت شما را بهبود بخشیده و به شما کمک میکند تا با بالاترین توانایی و خلاقیت خود کار کنید. از جمله موارد تضعیف کننده روحیه: حجم کار زیاد، اهداف متضاد، انتظارات نامشخص، منابع ناکافی و عدم حمایت مدیریتی است. این موانع عملکرد پرسنل را کاهش میدهد. زمانی که در معرض فرسودگی هستید، عملکرد ضعیفتری ارائه میدهید. هرچقدر فرسودگی شغلیام جدیتر میشد، انگیزهام کاهش مییافت و من گزارشکار کمتری برای ارائه به کارفرما داشتم. درواقع هم سازمان به من آسیب میرساند و هم من به سازمان آسیب میزدم.
شغل یا کارفرمای شما چقدر با ارزشها و منافع شما هماهنگ است؟
هنگامی که شما تناسب بین ارزشها و منافع خود و ارزشها و نیازهای سازمان را درک کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که مفهوم و هدف کار خود را دریابید و اگر این تناسب وجود نداشته باشد شما پشتیبانی لازم از سوی سازمان برای عملکرد خوب خود را دریافت نخواهید کرد و در نهایت موفقیت شغلی شما به خطر میافتد. ارزشهای کارفرما با رفتارهای مدیریت و شیوههای تصمیمگیری نمایان میشوند.
این رفتارها با ارزشهای من در تضاد بود. این درحالی بود که راههای بسیار راحتتری وجود داشت که میتوانستم با انجام آن ایجاد ارزش کنم از جمله کمک به دیگران و لذت بردن از لحظات کاریام، اما آینده ناامیدکنندهای در ذهنم نقش میبست. به این نتیجه رسیدم که به جای باغبانی در بیابان، بهتر است به دنبال خاک حاصلخیز در جاهای دیگر باشم تا میوههایی که خود میخواستم را پرورش دهم.
آینده شما در شغل یا سازمانتان چطور به نظر میرسد؟
چشمانداز بلندمدت خود را بازنگری کنید و ببینید چشمانداز شما حالتی کوتاهمدت دارد یا یک شیب رو به پایین بلندمدت است. آیا شما خودتان را جزو اعضای ارشد سازمان میبینید؟ آیا آنها چشمانداز امیدوار کنندهای از آینده به شما میدهند؟ برای من احتمال داشت که برخی از همکاران مرا از ترس و بیم پر کنند. اما میدانستم که نمیخواهم اینطور تسلیم شوم. فرصتهای کمی برای پیشرفت خود در زمینههای جدید و توسعه مهارتها میدیدم و آینده من در سازمان یک رکود بود.
فرسودگی شغلی چه هزینهای برای شما دارد؟
فرسودگی شغلی میتواند عواقبی جدی در سلامت، عملکرد، چشمانداز شغلی، رفاه روانی و روابط شما داشته باشد. من، احساسات منفی را به خانه میبردم که به روابط خانوادگی و آرامش ذهنیام آسیب میزد. نشستن در دفتر یک مشاور و شنیدن این جمله از همسرم (که همیشه حامیام بود) که میگفت: «من دیگر با تو احساس آرامش نمیکنم.» سنگینی فرسودگی شغلی روی من و خانوادهام را آشکار کرد. اگر در مورد تاثیری که فرسودگی ممکن است بر شما داشته باشد مطمئن نیستید، سعی کنید از همسر، اعضای خانواده و دوستان نزدیک خود سوال کنید.
بعد از در نظر گرفتن این سوالات، اگر به این نتیجه دست یافتید که رها کردن شغل یا سازمان، تصمیم صحیحی برای شماست، مرحله سخت را طی کردهاید. شما ممکن است نتوانید همین امروز کارتان را رها کنید. اما شاید امروز روزی باشد که اصل این تصمیم را پایهریزی میکنید: رزومه خود را بهروز کنید، ارتباطات شبکهای خود را گسترش دهید، این جمله که یک شغل جدید میخواهید را دائم به زبان آورید، برای یک دوره آموزشی ثبت نام کنید. سفرهای موفقیتآمیز با چنین اقداماتی آغاز میشود.
مترجم: امیر علی رمدانی
۰