سریال زیرخاکی لودگی ندارد!
زیر خاکی، اثری متواضع و اصطلاحاً خاکی است و نمیخواهد فخر فروشی کند.
سریال زیرخاکی که اولین بار در رمضان ۱۳۹۹ پخش شد، به حدی در جذب مخاطب موفق بود که اینک و در بهار ۱۴۰۱، فصل سوم جدید آن، پربینندهترین سریال نوروزی است. جلیل سامان این سریال را نوشته و کارگردانی کرده است.
زیرخاکی قصه فردی به نام فریبرز است که دنبال گنج میگردد، ولی ناخواسته و مدام، درگیر ماجراهایی میشود که اصلا به او مربوط نمیشوند. مثلاً جابجا شدن کیف عتیقهها با اعلامیههای ضد شاه، باعث میشود سر از زندان ساواک دربیاورد یا به خاطر پوشیدن لباس یک سرهنگ ارتش، عراقیها او را با یکی از فرماندهان ایرانی اشتباهی میگیرند و ....
نقش فریبرز را "پژمان جمشیدی" بازی میکند؛ فوتبالیست سابق تیم ملی که وقتی وارد عرصه سینما شد، خیلیها او را جدی نگرفتند و تصور میکردند عطش او هم مانند خیلیهای دیگر، بعد از تجربه یکی دو سکانس یا فیلم، فروکش خواهد کرد.
ولی پژمان جمشیدی نشان داد که آمده است بماند و رشد کند و اینک او، یکی از بهترین بازیگران طنز ایران است. پژمان در جشن سینمایی حافظ توانست جایزه بهترین بازیگر کمدی مرد را به خود اختصاص دهد و در جشنواره چهلم فجر هم نامزد بهترین بازیگر مرد برای نقش آفرینی در فیلم "علفزار" شد.
اما چرا "زیر خاکی" این قدر موفق است و توانسته مردم را پای تلویزیون بنشاند؟
به نظر میرسد چند عامل در این باره موثر بوده است:
فیلمنامه جذاب و روان و بدون پیچیدگیهای زائد
فیلمنامه نویس به خوبی واقف بوده که برای عموم مردم و نه فیلم بینهای حرفهای مینویسد. بنابراین، سیر حوادث را به صورتی روان و بدون پیچیدگی خاصی دنبال هم چیده است تا همه بتوانند بدون آن که درگیر کشف سریال شوند، از دیدن آن لذت ببرند. فیلمنامه در عین جذاب بودن، تکلف ندارد و نمیخواهد خود را به رخ بکشد.
این سادگی - که البته سهل ممتنع است - در مجموع به تولید اثری "خودمانی" منجر شده است و این خودمانی بودن، در جزء جزء کار، از طراحی صحنه و لباس تا بازیها مشهود است. زیر خاکی، اثری متواضع و اصطلاحاً خاکی است و نمیخواهد فخر فروشی کند. همین است که تماشاگر با خیال راحت به آن نزدیک میشود.
فضای زمانی قصه
قصه، به دهههای ۵۰ و ۶۰ مربوط میشود. برای افرادی که دوران کودکی و جوانی خود را در آن سالها طی کرده اند، فضای بازسازی شده آن دوران، بسیار نوستالوژیک است؛ از نوع لباسهایی که مردم میپوشیدند، خودروها، خانهها و حتی اسباب و اثاثیهای که تماشاگران را به سالهای کودکی و نوجوانی و جوانی شان پرتاب میکند.
حتی نوع روابط افراد نیز دقیقا مبتنی بر روابط آدمهای آن سالها طراحی شده است، مانند ارتباطات صمیمانه همسایهها که این روزها، در اغلب شهرها، نظیرش به چشم نمیخورد. برای جوان ترها نیز رنگ و بوی گذشته، جالب است و سوژهای است برای گفتگوهای خانوادگی درباره گذشته ها.
شخصیت پردازی قوی
مشخص است که جلیل سامان، روی تک تک کاراکترها، عمیقا فکر کرده است. همه بازیگران اصلی، شخصیت تعریف شده خود را دارند و صرفاً تیپ نیستند. همین شخصیت پردازی قوی است که میشود مخاطب، با آنها ارتباط بگیرد و مهمتر از آن، باورشان کند. اگر شخصیت پردازی حساب شده فریبرز نبود چه کسی میتوانست این همه سادگی را بپذیرد و حتی با آن همراهی کند؟
سینما و سریالهای ایرانی، عمدتاً از ضعف شخصیت پردازی رنج میبرند و وقتی اثری بر این ضعف غلبه دارد، دیدنیتر میشود، مانند زیر خاکی.
بازیهای باورپذیر
تقریباً همه بازیگران، نقش هایشان را نه بازی که گویا زندگی میکنند و تماشاگر، احساس میکند در حال تماشای زندگی واقعی آنهاست نه نقش بازی کردن شان. جلیل سامان، توانسته است بازیهای خوبی بگیرد.
طنز موقعیت و پرهیز از لودگی
هر چند قصه اصلی زیرخاکی مبتنی بر طنز است، اما ریزکمدیها و طنز موقعیت در طول قصه اصلی، لحظات جذابی را برای مخاطب رقم میزند. طنز کلامی که به ویژه در بازی فریبرز، پریچهر و کشور خانم وجود دارد مزید بر علت است تا خنده بر لبان تماشاچی بنشیند.
زیر خاکی بر خلاف برخی آثار سینمایی و سریالها که با شوخیهای سخیف و دم دستی میخواهند از تماشاگر خنده بگیرند، توانسته است طنزی پاکیزه، دوست داشتنی و محترم اراده کند.
آمیختگی جدی و شوخی
در کنار طنز قوی و مستمری که در کار جریان دارد، شاهد وقایع و پیامهای جدی هم هستیم که مشابه بیرونی هم دارند؛ مانند شخصیتهای ریاکاری که خود را نیروهای مذهبی و انقلابی جا میزنند و در واقع نفوذی اند و دنبال منافع مادی و سیاسی خود هستند. این قبیل آدم ها، نه فقط در سریال طنز زیرخاکی که در زندگی واقعی ما هم هستند و اتفاقاً اثر جدی تری بر سرنوشت مان دارند.
کارگردانی روان، موسیقی مناسب، تدوینی که کش نمیدهد و ... در کنار نکات پیش گفته، باعث شده است مردم ایران که این روزها بیش از هر زمانی به خنده و خوشی نیاز دارند، ساعتی را فارغ از غم دنیا بگذرانند و همین یعنی موفقیت یک اثر نمایشی. به جلیل سامان و تیم خوبش در زیرخاکی، خدا قوت میگوییم.