چیزی فراتر از «شادی» و «معنا» زندگی را غنی میکند، آن چیست؟
پشیمانیِ کوتاهمدت معمولاً ناشی از عملی است که انجام دادهاید، درحالی که پشیمانی بلندمدت وقتی رخ میدهد که کاری را انجام نمیدهید.
فرادید | دستورالعملهایی برای زندگی.
توجه کن.
حیرت کن.
دربارهاش حرف بزن- مِری الیور.
به گزارش فرادید، روانشناسی به نام شیگه اویشی ۲۰ سال بود که روی شادی مطالعه میکرد که یک تابستان تصمیم گرفت این مطالعات را متوقف و آنچه تا آنوقت به دست آورده بود را ارزیابی کند. یکی از بزرگترین یافتههای او این بود که پیوند ما با دیگران بر کیفیتِ زندگیمان اثر دارد.
علم او به هماناندازه که بزرگ بود، شفاف بود و در این زمینه میگفت: اگرچه سعادت و بهزیستی بازتابهای زیادی دارد، زندگی خوب ـ آرزوی مشترکِ انسانها در سراسر جهان که به شدت از آنها گریزان است ـ از دو مسیرِ اصلی شاملِ شادیِ یودایمونیک (زندگیِ معنادار) و شادی هدونیک (زندگیِ شاد) به دست میآید.
اما بااینکه اویشی روی شرایطِ مساعد خودش مطالعه کرده بود، داستان او حسِ ناقصبودن به او میداد. او حس میکرد چیزی فراتر از معنا و شادی است که یک زندگی خوب را میسازد. گفتههای اویشی توسط شاگردانش، قهرمان داستانهای نیچه و هسه و داستانهایی درباره نجاتیافتگانِ فجایع طبیعی که اویشی آنها را افرادِ فراموششدۀ ادبیاتِ رفاه مینامید، تأیید شد.
بهنظر اویشی رسید که زندگی خوب، در فقدانِ شادی و معنا نیز همچنان قابلِ دسترسی بود. اویشی برای آنکه فضای مفهومیِ خوبزندگیکردن را فراگیرتر کند، بعدِ غنای روانشناختی را مطرح کرد.
زندگیِ بهلحاظِ روانی غنی، انواعی از تجربههای تازه، پیچیده و تغییردهندۀ دیدگاه دارد و میتواند ماهیتِ رنگارنگِ ماجراجوییهای انسان شاملِ عظمت، ناخوشی و هرچیزی بینایندو را به تصویر بکشد.
زندگیِ بهلحاظِ روانی غنی، به عنوانِ یک بعدِ متمایز و درعینِحال همبسته از زندگی خوب، با دوگانه هدونیک/ یودایمونیک از بسیاری لحاظ تفاوت دارد. برای مثال، تأکید زندگیِ شاد به معنای شادیِ هدونیک بر برخورداری از احساساتِ مثبت و امنیت است و تأکیدِ شادیِ یودایمونیک یا زندگیِ معنادار بر هدفمندی و انسجام در زندگی است، درحالیکه نشانههای یک زندگی که بهلحاظِ روانی غنی محسوب میشود تنوع، علاقهمندی و دیدگاه است.
اگر ذهنیتِ مثبت یا مثبتاندیشی زندگی شاد و اصولِ اخلاقی زندگی معنادار را تسهیل کنند؛ آنوقت زندگیِ بهلحاظِ روانی غنی را کنجکاوی و خودانگیختگی تسهیل میکند.
اگر نتیجه زندگیِ شاد رضایت فردی و نتیجه زندگیِ معنادار خدمتِ اجتماعی باشد، آنوقت نتیجه زندگیای که به لحاظِ روانشناختی غنی است، به گفته اویشی، حکمت (خرد یا فضیلت) است.
استعاره باغ برای معنا کردنِ رفاه و سعادت از سه منظرِ هدونیک، یودایمونیک و غنای روانشناختی
برای آنکه معنای سازه رفاه را بهشکلی متفاوت درک کنید، به استعاره باغ زیبا توجه کنید. ممکن است هر زمانی که غنچههای زیبای باغتان را در هنگام قدم زدن در آن میبینید، شادی هدونیک را تجربه کنید. اینکه هدفی مثلِ مراقبت از باغ و سهیم شدنِ هدایای آن با دیگران را در سر دارید، در شما شادیِ یودایمونیک یا حسِ شادیِ ناشی از زندگیِ معنادار را ایجاد میکند. بهگفته اویشی، غنای روانشناختی زمانی در شما ایجاد میشود که باغتان فصلهای متفاوت را تجربه میکند.
چشمانداز باغ در حالِ تغییر دائمی است. ساکنانِ آن از گیاهان گرفته تا حیوانات از طبیعت تبعیت میکنند. همانطور که در فصلهای مختلف شاهدِ دگردیسی باغِ خود هستید و تغییر رنگها و محصولات آن را مشاهده میکنید و میبینید که در فصلی سرشار از محصول است و در فصلی دیگر خالی و عریان، ممکن است ثروت، شگفتی و حکمتِ تغییراتِ زندگی، که خودِ شما هم به آن تعلق دارید، برایتان آشکار شود.
اویشی برای توضیحِ مفهومِ غنای روانشناختی به چند پرسش پاسخ میدهد:
زندگیای که به لحاظِ روانشناختی غنی محسوب میشود چه شکلی است؟
این زندگی غنی از کنجکاوی و اکتشاف است. معنایش این نیست که مدام باید به دنبال تجربههای تازه و هیجانانگیز باشید. بلکه، از شما دعوت میکند تا نسبت به تمام ابعاد زندگی همچنان کنجکاو باشید و خودتان را به منطقه امنِ دانستههای خود درباره زندگی محدود نکنید.
سازوکاری که اجازه میدهد تجربههای ما، بعضیاوقات حتی چالشهای ما، به خوب زیستنمان کمک کنند، چیست؟
به تفاوت بین ثروت مادی و روانشناختی توجه کنید. ثروتِ مادی که میتواند پول و سایر داراییها باشد اغلب ملموس است. ازنظر من، معادلِ روانشناختیِ ثروتِ مادی، داستانهای ماست. این داستانها میتوان شاملِ خاطراتِ شاد و خدماتِ معناداری باشد که ما به زندگیهای دیگران میکنیم.
اما در حوزه غنای روانشناختی ما معتقدیم که، برخیاوقات، حتی تجربههای دشواری که به رشد ما و دیدنِ چیزها از زاویهای تازه کمک کردهاند، میتوانند به ثروتِ ما اضافه کنند.
علتش آن است که اینها تجربیاتی است که ما از روی دقت و تأمل به آنها گرایش داریم، که درنهایت تبدیل به بصیرت و شناخت میشوند و ما آنها را با خودمان حمل میکنیم و با دیگران به اشتراک میگذاریم.
دو نفر میتوانند تجربههای غیرمعمولِ مشابهی داشته باشند. برای یک نفر این تجربهها میتواند به بصیرتهای تازه منجر شود و شناخت و دیدگاه او را غنی کند. برای فرد دیگر، این تجربهها در حدِ جذابیت باقی میمانند، اما همچنان رویدادهای مجزایی هستند که هیچ کمکی به رشد او نمیکنند.
اختلاف تاحدی به ویژگیهای شخصیتی، نظام ارزشها و حتی ذهنیت فرد مرتبط است. برای مثال، اگر شخصی به زندگیِ غنی از زیبایی علاقه داشته باشد، دلمشغولشدن در هنرهای مفهومی و تأملبرانگیز میتواند باعثِ تغییر و تحول او شود، درحالیکه فرد دیگر ممکن است علاقهای به این نوع ارزشها نداشته باشد.
اینکه فرد تاچهحد اهلِ تفکر و تأمل در خویشتن باشد نیز مهم است. بازاندیشیدرخود، ممکن است آن عاملی باشد که تجربههای متفاوت را به هم پیوند میدهد و کمک میکند که فرد زندگیِ بهتری را از طریق این تجربهها بسازد. وقتی عمیقاً به تجربههایمان فکر میکنیم، پیوندها و بصیرتهایی که جمع کردهایم، روی هم انباشت میشوند و به ما در ساختنِ یک زندگیِ غنیتر کمک میکنند.
یک زندگیِ بهلحاظِ روانشناختی غنی شاملِ تجربههای تازه و پیچیده است که باعثِ تغییر دیدگاه میشود. چرا تغییر دیدگاه مهم است؟
تغییر در دیدگاه دقیقاً چیزی است که بخشی از رشد را به تصویر میکشد. برای مثال، یکی از دلایلی که درس خواندن خارج از کشور باعث دگرگونی فرد میشود آن است که او فرصت پیدا میکند که به زندگی از طروق دیگری معنا ببخشد.
ما ممکن است با تازگی و پیچیدگی تجربه به طریقی درگیر شویم که بر درکمان از جهان اثر بگذارد و باعثِ رشدمان شود.
بهبیاندیگر، یک نفر ممکن است فقط به خاطر کسبِ لذت بانجیجامپیک کند و اینکار طریقی که او به زندگی نگاه میکند را تغییر نمیدهد. بنابراین، تغییر در دیدگاه نشانه آن است که ما قادر بودیم تازگی، پیچیدگی و عمق یک تجربه را به شیوهای تازه و متفکرانه درک کنیم.
آیا تجربههای دستهدوم یا غیرمستقیم، برای مثال تجربههایی که از طریق فیلم یا کتاب به دست میآید، میتواند به غنای روانشناختیِ زندگی کمک کند؟
ادبیات غنی، شعر، فیلم، موسیقی و هنر بدونِ تردید زندگیِ ما را غنی میکنند. من فکر میکنم که انسانها هنر و فرهنگ را خلق کردند تا ضرورتاً به خودشان کمک کنند تجربههای غنی را به شکلِ دستهدوم به دست آورند.
همانطور که مارسل پروست در «درجستجوی زمانِ ازدسترفته» نوشته است، یک رمان میتوان به ما کمک کند تا شادی و غم همه زندگی فردی را ظرفِ چندساعت درک کنیم.
مسلماً تجربههای دستهاول واقعیتر هستند، اما بعضیوقتها دنیای تخیلیای که رماننویسها خلق میکنند میتواند بههمیناندازه واقعی و شفاف باشد.
چگونه به زندگیمان غنای روانشناختی ببخشیم؟
یکی از درسهای عالی را میتوان از طریق مطالعه پشیمانی به دست آورد. برطبق یافتهها، پشیمانیِ کوتاهمدت معمولاً ناشی از عملی است که انجام دادهاید، درحالیکه پشیمانی بلندمدت وقتی رخ میدهد که کاری را انجام نمیدهید.
اگر از افراد مسن بپرسید بزرگترین پشیمانیهایشان در زندگی چیست، به شما خواهند گفت که «تجربههای زیاد نداشتن»، «به پیشنهاد شغلی جواب منفی دادن»، «فلان کار یا بهمان کار را انجام ندادن.» این ذهنیت به ما کمک میکند تا برای تغییرات مشتاقتر باشیم.
تحقیقاتی که در زمینه غنای روانشناختی انجام شده چگونه میتواند به بهتر شدنِ زندگیِ ما کمک کند؟
بعضیوقتها آدمها آنچنان شیفته شادی میشوند که زندگیشان را فقط در یکجهت حرکت میدهند و آن داشتنِ احساسات مثبت و راحتی است.
اما زندگی پیشبینیناپذیر است و متأسفانه، همیشه مطلوب نیست. غنای روانشناختی مستلزمِ پذیرفتنِ زندگی به طور تماموکمال به همانشکلی است که اتفاق میفتد.
اگر ما به داستانهایی که انباشت میکنیم و با دیگران به اشتراک میگذاریم به عنوان سکه رایجِ غنای روانشناختی نگاه کنیم، آنوقت بسیاری از تجربههای ما میتواند به بصیرتهای تازه منجر شده و ما را به سمتِ رشد رهنمون کند و درنتیجه به ثروتِ ما اضافه کند.
ازنظر من این تحقیقات نشان میدهد که افراد به شکلهای متنوعی زندگیِ خوب را تجربه میکنند. زندگیِ شاد، یک زندگیِ عالی است. زندگی معناداردار، یک زندگی عالی است. اما بعضیوقتها رسیدن به شادی و معنا در زندگی ناممکن میشود؛ بهبیاندیگر، اگر شما مستعد دستیابی به این دو نباشید، همچنان میتوانید رفاه و خوشبختی را تجربه کنید و با داشتنِ یک زندگیِ بهلحاظی روانشناختی غنی، صاحبِ یک زندگیِ ستایشبرانگیز و خوب شوید.
منبع: The Psychology Today
نویسنده: Marianna Pogosyan Ph.D
ترجمه: عاطفه رضواننیا- سایت فرادید