ادعای عجیب درباره استقبال ایرانیها از لاتاری!
میزان مراجعه به دفاتر مهاجرتی هم افزایش یافته و مدیران این دفاتر میگویند، تعداد افراد تحصیلکرده با وضعیت مالی قابلقبول برای گرفتن پناهندگی، آن هم به کشور آلمان رشد قابلتوجهی داشته است؛ آنها از شهریورماه با افزایش تعداد متقاضیان پناهجویی به این کشور مواجه شدهاند.
مسافران، مهاجر شدهاند. تعدادشان بالا رفته، بیشتر از قبل چمدان میخرند، بیشتر از قبل در بختآزماییهای مهاجرتی شرکت میکنند و بیشتر از قبل شانسشان را برای گرفتن پذیرش در دانشگاههای دنیا امتحان میکنند.
میزان مراجعه به دفاتر مهاجرتی هم افزایش یافته و مدیران این دفاتر میگویند، تعداد افراد تحصیلکرده با وضعیت مالی قابلقبول برای گرفتن پناهندگی، آن هم به کشور آلمان رشد قابلتوجهی داشته است؛ آنها از شهریورماه با افزایش تعداد متقاضیان پناهجویی به این کشور مواجه شدهاند.
هرچند آلمان بهطور مستقیم به آنها ویزا نمیدهد. پیش از این مدیر رصدخانه مهاجرت ایران گفته بود، بهطور میانگین سالانه تا ۷۰ هزار نفر از کشور خارج میشوند که ۵۰ درصد از آنها پناهجو هستند، از این تعداد ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر دانشجو و مابقی هم با ویزای کاری و اقتصادی از کشور خارج میشوند.
رصدخانه مهاجرت ایران سه هفته دیگر، آمار جدیدی از مهاجرت در ششماه اول امسال منتشر خواهد کرد. آمارهای منتشرشده درباره میزان ثبتنام در لاتاری (گرینکارت آمریکا) هم نشان میدهد از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ که اطلاعات ثبتنامی آن در دست است، بیشترین تقاضا برای ثبتنام در این بختآزمایی مهاجرتی مربوط به سال ۲۰۲۰ است.
بر این اساس در سال ۲۰۱۹، ۸۶۴ هزار و ۵۶۸ نفر، در سال ۲۰۲۰، یکمیلیون و ۳۵۴ هزار و ۴۴۴ نفر و در سال ۲۰۲۱، ۷۵۹ هزار و ۹۰۳ نفر ثبتنام کردند.
افزایش پناهجویی
آژانسهای مسافرتی، بیشتر از گذشته در زمینه مهاجرت فعالیت میکنند، آن هم به دلیل تقاضای بالا برای مهاجرت است؛ مهاجرتی که با موضوع پروندههای پناهندگی باز میشود. خانم «ط»، مدیر یکی از آژانسهای مسافرتی است که ۱۵ سال است در زمینه مهاجرت فعالیت میکند.
او میگوید، در ماههای گذشته شاهد افزایش درخواست برای مهاجرت بوده: «قبل از کرونا از هر ۱۰ مسافر، یکی برای مهاجرت اقدام میکرد. در دوران کرونا این عدد به سه نفر از ۱۰ نفر رسید، اما از مرداد و شهریورماه امسال، از هر ۱۰ مسافر، ۹ نفر برای مهاجرت از کشور خارج میشوند. یعنی پرونده آنها در آژانس تشکیل شده و کارهای مهاجرتیشان انجام میشود. آن یک نفر از ۱۰ نفر هم که مسافر است، معمولا قصد دارد ویزای کانادا بگیرد و برای ترول هیستوری، ناچار است سفرهای جانبی داشته باشد. یعنی باز هم مسافر معمولی نیست.»
خانم «ط» اطلاعات بیشتری درباره مسافرانی که مهاجر شدهاند، میدهد. او میگوید، این افراد بهصورت خانوادههای سهنفره، دونفره یا بهصورت یکنفره قصد مهاجرت دارند و کمتر به سمت پذیرش تحصیلی میروند.
به گفته او، قبلا موردهای مهاجرت تحصیلی بالا بود، اما حالا تبدیل به پناهندگی شده است: «موارد سرمایهگذاری اقتصادی هم خیلی کم شده است، همه دنبال پناهندگی اند. مسئله اینجاست که افراد قبلا از گروه کمبرخوردار برای پناهندگی اقدام میکردند، اما حالا افراد تحصیلکرده و شاید از نظر مالی مرفه هم بهشمار روند که میخواهند پناهنده شوند. تعداد این افراد زیاد شده است.»
مدیر این آژانس میگوید، احتمال اینکه افراد از طریق پناهندگی ویزا بگیرند بالاتر از سایر روشهاست: «در حال حاضر دیگر دیپورتی وجود ندارد. یعنی افراد معمولا ازطریق پناهندگی موفق به گرفتن ویزا میشوند. از میان کشورها در حال حاضر، آلمان بهتر از کشورهای دیگر پناهنده میگیرد. البته افراد بهطور مستقیم نمیتوانند از این کشور ویزا بگیرند؛ بنابراین مهاجران از کشورهایی مثل اسپانیا و ایتالیا ویزا میگیرند و بعد از آنجا برای آلمان اقدام میکنند.»
او میگوید، همه میخواهند به آلمان بروند. پیش از این مدیر رصدخانه مهاجرت ایران، به هممیهن گفته بود که کانادا و آلمان در صدر کشورهای مهاجرتی قرار گرفتهاند؛ کشورهایی که بهتدریج جای انگلستان و آمریکا را گرفتهاند. حتی ترکیه هم تبدیل به پنج کشور مهاجرتی شده است.
هر نفر ۸ هزار یورو
هزینه پناهندگی به آلمان برای هر نفر، هشتهزار یورو است. به گفته آژانسداران این تعرفه البته متغیر است و یک دوره سهماهه زمان میبرد. مدیر آژانس مسافرتی دیگری میگوید، میزان تقاضا از شهریورماه بسیار بالا رفته است. متقاضیان فقط لازم است هزینه مهاجرت را تهیه کنند و تمام اقدامات بعدی برعهده دفتر مهاجرتی است.
او هم میگوید قبل از کرونا، میزان تقاضا برای مهاجرت ۱۰ درصد بود، در دوره کرونا به ۳۰ درصد رسید و حالا بالای ۹۰ درصد است. هرچند هماکنون به دلیل شرایط پیشآمده، بسیاری از سفارتخانهها فعال نیستند و فقط سفارتخانه ایتالیا، اسپانیا، هلند و چکسلواکی فعالاند؛ چراکه افراد زیادی ویزا میگیرند و دیگر به کشور باز نمیگردند.
به همین دلیل به مسافران ایرانی سخت میگیرند و به آنها ویزا نمیدهند: «میزان مهاجرت مردم بهطور مستقیم به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور وابسته است. از سال ۹۵ هم این روند تشدید شد و از همان زمان شاهد افزایش میل مردم برای مهاجرت هستیم.»
مسئولان آژانسهای مسافرتی میگویند، میزان سفرهای گردشگری و تفریحی بسیار کم شده است. افراد دیگر توانایی پرداخت هزینههای سفر اروپایی را ندارند.
در حال حاضر سفر به یکی از کشورهای اروپایی بدون در نظر گرفتن خورد و خوراک و خرید، برای یکهفته بین ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان هزینه دارد. حتی سفر به ترکیه که قبلا انتخاب افراد با شرایط اقتصادی متوسط بود هم، سخت شده است. به گفته او، فقط بلیت سفر به یکی از کشورهای اروپایی از ۱۳-۱۲ میلیون تومان شروع و به ۹۰ میلیون تومان برای پروازهای بیزینس قطری میرسد.
البته با توجه به فصل سفر و قیمت دلار، این تعرفهها هم متغیر است. با اینکه گفته میشود میزان مهاجرت به ترکیه بالا رفته و این کشور جزو پنج کشور مهاجرتی شده است، اما آژانسداران و دفاتر مهاجرتی تاکید میکنند که ترکیه یک سراب است: «هر کسی که به ترکیه مهاجرت میکند، دچار بحران میشود. افراد زیادی زندگیشان را حراج میکنند و به ترکیه مهاجرت میکنند درحالیکه ترکیه کشور مناسبی برای مهاجرت نیست. از نظر اقتصادی وضعیت بسیار نابهسامانی دارد و افرادی که پولشان را در این جابهجایی از دست دادهاند، بهشدت آسیب میبینند.»
برگ برنده لاتاری
در مقالهای که در رصدخانه مهاجرت ایران منتشر شده، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸، تعداد ایرانیهایی که در لاتاری ثبتنام کردهاند، افزایش یافته است. در این مقاله آمده که این روند افزایشی، پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۱۷ قانون منع ورود شهروندان هفت کشور عمدتا مسلمان، ازجمله ایران را وضع کرد، کمی کند شد.
گرچه این کاهش در سال ۲۰۱۹ بهجز محدودیتهای ویزا، به دلیل همهگیری کرونا هم بوده است. پس از ریاستجمهوری جو بایدن، این روند دوباره افزایش یافته است. براساس این گزارش حدود ۷۶۰ هزار ایرانی در لاتاری سال ۲۰۲۱ (که ثبتنام آن در سال ۲۰۲۰ است) ثبتنام کردهاند.
در مقالهای با عنوان مهاجرت و فرار مغزها از ایران که به قلم پویا آزادی، متین میررمضانی و محسن مسگران و از سوی دانشگاه استنفورد در آوریل ۲۰۲۰ منتشر شده، روند مهاجرت ایرانیها و علل و پیامدهای آن برای آینده ایران مورد بحث قرار گرفته است. دادههای جمعآوریشده در این مقاله نشان میدهد، تعداد کل مهاجران ایرانیالاصل از حدود نیم میلیون نفر پیش از انقلاب ۵۷ به ۱/۳ میلیون نفر در سال ۲۰۱۹ رسیده که به ترتیب معادل ۳/۱ و ۸/۳ درصد از جمعیت کشور در آن سالها بوده است.
همچنین کشورهای اصلی برای مهاجران ایرانی، ایالاتمتحده آمریکا، کانادا، آلمان و بریتانیا هستند. پژوهشگران این مقاله دریافتهاند که در چند دهه گذشته تمایل دانشجویانی که در خارج از ایران تحصیل میکنند، برای بازگشت به کشورشان از ۹۰ درصد در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) تا سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) به ۱۰ درصد رسیده است.
یعنی از هر ۱۰۰ دانشجویی که از ایران خارج میشوند، ۹۰ نفر آنها تمایلی به بازگشت به ایران ندارند. نویسندگان این مقاله پژوهشی همچنین دریافتهاند که بحران جاری فرار مغزها در ایران را میتوان به عوامل متعددی نسبت داد. آنها عواملی را که درمجموع ذهنیت مهاجرت ایرانیها را شکل میدهد، به چهار گروه اصلی تقسیم کردهاند: زمینهساز، عوامل مستقیم، عوامل تشدیدکننده و عوامل میانجی.
امسال ثبت نام لاتاری تعرفههای بالاتری نسبت به سالهای قبل داشت. اگر قبلا با ۵۰ هزار تومان ثبت نام انجام میشد، امسال این عدد به ۱۵۰ هزار تومان برای هر نفر و ۴۰۰ هزار تومان برای سرپرست خانواده افزایش پیدا کرد.
این در حالی است که امسال برای ثبتنام لاتاری قوانین راحتتری در نظر گرفته شده بود و مدارک کمتری از متقاضیان میخواست. خیلیها به تنهایی ثبتنام کردند. مجتبی یکی از آنهاست که یک روز قبل از پایان ثبتنام لاتاری، لیست ۱۰ نفرهای از اقوام و آشنایان در دست داشت و یکبهیک برایشان ثبتنام انجام داد.
مجتبی میگوید این افراد هیچ وقت پیش از این اقدام به ثبتنام در لاتاری نکرده بودند، اما امسال میزان تقاضا بسیار بالا رفته است. او میگوید تقریبا تمام اطرافیانش ثبت نام کردهاند.
مهاجرت تحصیلی: ۱۵۰۰ تا ۴ هزار دلار
«مریم»، ۴۲ ساله است و بیش از ۱۵ سال برای مهاجرت اقدام کرده. او هم نزدیک به ۱۲ سال است که لاتاری ثبتنام میکند تا شاید از این طریق موفق به مهاجرت شود. او کارشناسی ارشد ارتباطات است و برای تحصیل در مقطع دکترا اقدام کرده. او نمیخواهد از طریق پناهندگی برای مهاجرت اقدام کند، از نظر مالی هم توانایی مهاجرت از راه سرمایهگذاری ندارد و تنها راه برای خروج از کشور، تحصیلی است: «برای مهاجرت تحصیلی باید بین ۱۵۰۰ تا ۴ هزار یورو هزینه کرد، اما مثلا برای پناهندگی در کشور فنلاند نیاز به ۱۱ هزار یورو دارد.»
او برای انجام کارهای مهاجرت تحصیلیاش با چندین وکیل صحبت کرده. برخی از این وکلا، برای هر مرحلهای که برای مهاجرت باید انجام شود، تعرفه مشخصی دارند. در این میان هم برخی اساتید دانشگاه کاسبی خودشان را دارند. مثلا پروپوزال مینویسند و پولش را میگیرند. یک پروپوزال چند سال پیش، چهارمیلیون تومان بود.
هزینهها برای مهاجرت تحصیلی، به همین جا ختم نمیشود. اگر برای گرفتن ویزای تحصیلی به دفاتر مهاجرتی مراجعه شود آنها بین ۱۵۰۰ تا چهارهزار دلار میخواهند. این پول شامل ثبتنام برای دانشگاهها هم میشود. برای ثبتنام در هر دانشگاه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار باید هزینه کرد و معمولا به پیشنهاد دفاتر مهاجرتی باید حداقل در پنج دانشگاه ثبتنام کرد.
اگر دانشگاه در کشور اروپایی باشد هزینهها به یورو است. هرچند قیمت یورو و دلار تفاوت چندانی با هم ندارد. قبل از آن باید دانشجو مدرک تافل یا آیلتس را هم داشته باشد که دو سال از زمان آن نگذشته باشد، آخرین تعرفه آزمون زبان انگلیسی تافل ۲۴۵ دلار یعنی ۸ میلیون و ۲۱۴ هزار تومان و آزمون زبان انگلیسی آیلتس ۲۱۰ تا ۲۵۰ دلار است؛ یعنی تا حدودی همقیمت تافل. در برخی آموزشگاهها میان این دو آزمون اختلاف دو میلیون تومانی هم دیده میشود.
تمام این هزینهها جدای از پول بلیت و هزینههای جانبی خروج از کشور است. متقاضیان مهاجرت تحصیلی میگویند، علاوه بر اینها باید دانشجو بین ۱۵۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان در حساب بانکی داشته باشد تا از بانک به او نامه تمکن مالی داده شود. اگر هم دانشجو بورس نشده باشد، باید در ایران شخصی او را از نظر مالی حمایت کند.
مریم، اما حالا مشکل دیگری دارد: «از یک ماه و نیم گذشته، بسیاری از سفارتخانهها به دلیل شرایط سیاسی ایران، ورودیهای جدید را مسدود کردهاند. یعنی دیگر مسافری را برای بررسی و صدور ویزا از سوی ایران پذیرش نمیکنند.» آخرین آمارهای مهاجرتی مربوط به سال گذشته، حکایت تحصیل ۶۰ هزار دانشجو در خارج از کشور دارد.
بازار پررونق چمدانفروشی برای مهاجران
روز جمعه، مانند روزهای تعطیل دیگر، خیابان منوچهری که محل فروش چمدان و کیفهای مسافرتی است، شلوغ است. مغازهداری میگوید روز تعطیل مشتریان میتوانند ماشینشان را بیاورند و چمدان خریده را با آن جابهجا کنند، به همین دلیل شلوغ است. مسافران کم و بیش مشغول انتخاب چمدانهای سایز متوسط و کوچکند و قصدشان مسافرتهای داخلی یا سفر به کشورهای نزدیک است. اما مغازهداران میگویند اغلب خریداران چمدان، مهاجرند و این را میشود از انتخاب چمدانهایشان فهمید.
قیمت چمدان، چندین برابر شده است؛ چمدانهای دو میلیونی، شش میلیون تومان شده و ۸۰۰ هزار تومانیها، به بالای یکمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیدهاند. فروشندگان میگویند، چمدان هم مانند سایر اقلام گران شده. قبلا مردم برای سفرهای داخلی هم چمدان میخریدند حالا اگر سفر خارجی نداشته باشند و راهشان دور نباشد، چمدان نمیخرند: «قدرت خرید چمدان کم شده و مشتریان بیشتر سمت چمدانهای ارزان میروند. ارزانترین چمدان برای سایز بزرگ از دو میلیون تومان شروع میشود، سایز متوسط از یک میلیون تومان به بالا و سایز کوچک بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است.
البته چمدانهای ۲۰ میلیون تومانی برند هم وجود دارد که همه سراغش نمیروند.» فروشندگان میگویند اغلب چمدانها ایرانی است، چینیها زیر دو میلیون تومان پیدا نمیشوند. برخی مسافران که قصد مهاجرت دارند، معمولا سراغ چمدانهای گران نمیروند. آنها ساکهای مسافرتی یا مهاجرتی میگیرند. این ساکها بزرگاند و حدود ۶۰۰ هزار تومان قیمت دارند. آنها اغلب وسایل مهمشان را داخل چمدان میگذارند و لباس را که حین جابهجایی آسیب نمیبیند را داخل این ساکها میگذارند. فروش این ساکها هم زیاد شده است.
مغازهای میان خیابان منوچهری، چمدانهای خارجی میفروشد، سایز کوچک این چمدان برند، هفت میلیون و ۲۰۰ هزار تومان، متوسط آن هفت میلیون و ۹۰۰ هزار تومان و سایز بزرگ ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. افراد قیمت میگیرند و میروند.
اغلب فروشندگان چمدان در خیابان منوچهری تایید میکنند که مشتریانشان از مسافر به مهاجر تغییر کردهاند: «وقتی ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد، یک مدت میزان مهاجرتها کم شد، آن موقع خیلیها کار مهاجرتشان در جریان بود که متوقف شد. بعد از ترامپ، همان افراد به تدریج در حال مهاجرتاند.»
یکی از مغازهداران که بیش از ۲۰ سال است در منوچهری چمدان میفروشند میگوید: «با وضعیت فعلی دلار، مردم خیلی کمتر میتوانند برای تفریح، سفر کنند، اغلب که مراجعه میکنند قصد مهاجرت دارند، از بین حرفها و سایز چمدانی که انتخاب میکنند متوجه میشویم قصد مهاجرت دارند یا برای سفر تفریحی میروند.»
فروشنده دیگری که جوان است، میگوید: «آنها که میخواهند مهاجرت کنند معمولا در انتخاب چمدان دقت زیادی میکنند، میگویند میخواهیم زندگیمان را داخلش بریزیم؛ بنابراین حجم و استحکام برایشان مهم است.» مغازهدار دیگری که سن بالاتری دارد، از تجربه فروش چمدان در ۱۵-۱۰ سال گذشته میگوید: «از سال ۹۶، ۹۷ یعنی از دوره دوم ریاستجمهوری روحانی، میزان مهاجرتها بالا رفت. در دوره کرونا به دلیل بسته شدن پروازها، میزان مراجعه برای خرید چمدان هم کم شد، اما حالا دوباره نسبت به قبل بالا رفته است.»
او میگوید، برای اغلب پروازهای اروپایی، همراه داشتن دو چمدان ۲۳ کیلویی مجاز است. به همین دلیل افراد هم به صورت پکیج سه تایی خرید میکنند، چمدان سایز بزرگ ۳۰ کیلویی است، متوسطها ۲۳ کیلویی و کوچکها هم کابین ساز است و مسافر میتواند با خود به داخل هواپیما ببرد. به گفته این مغازهدار، چمدانهای برند از ۱۵ میلیون تومان شروع و تا ۲۳ میلیون تومان هم ژاپنیها هستند: «بیشتر کسانی که مراجعه میکنند دانشجو هستند، کمسناند و با پدر و مادرشان میآیند. قبلا خانوادهها با ناراحتی چمدان میخریدند حالا با خوشحالی.»
کمی جلوتر مغازه کوچکی، چمدانها را منظم کنار هم چیده. مرد فروشنده میگوید ۴۵ سال است چمدان و کیف میفروشد و در این سالها مشتریان زیادی داشته است: «از وقتی وضعیت شیوع کرونا بهتر شده، میزان فروش هم بالاتر رفته است. اما مشتریان بیشتر جوان اند، نخبه و تحصیلکرده که برای مهاجرت چمدان میخرند.
برخی از آنها رتبههای بالای کنکور و المپیادی هستند. اینها را خودشان موقع خرید چمدان به ما میگویند. چند شب پیش زن جوانی برای خرید چمدان آمده بود که میگفت دندانپزشک است و در سه دانشگاه آمریکا پذیرش گرفته است. یا زن جوان دیگری که از میان پنجهزار نفر در یک مسابقه موسیقی نفر اول شده بود و کشور آمریکا بلافاصله به او ویزا داده بود.
البته در میان مشتریان تعدادی هم عروس و داماد پیدا میشود که بر اساس سنت قدیمی برای خریدهای عروسی چمدان میخرند که تعدادشان کم است.» به گفته او، ۸۰ درصد مشتریانش مهاجر هستند: «برخی از آنها دانشجویان دانشگاه شریف هستند. حتی پدران و مادران هم با اشتیاق برای فرزندانشان چمدان میخرند.»
خطر افزایش «مهاجران فکری»
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس است و میگوید در سالهای اخیر، میزان مهاجران فکری بسیار بیشتر شده است؛ افرادی که از وضعیت زندگی شخصی و شرایط اجتماعی، ناراضیاند و همواره منتظر فرصتیاند تا از کشور خارج شوند. او هم تایید میکند که در سالهای اخیر موج جدیدی از مهاجرت شکل گرفته و به هممیهن میگوید: «در گذشته مهاجرت تحصیلکردهها به دلیل عواملی که به جاذبه کشور مقصد مربوط میشود، بالا بود.
مثلا افراد برای تحصیل یا بورس و پذیرش در دانشگاههای مهم، اقدام به مهاجرت میکردند و دنبال خودشکوفایی بودند. حالا، اما یکسری از مهاجرتها شکل گرفته که بیشتر به دلیل عوامل کشور مبدأ مربوط میشود. برای مثال مهاجرت از روستا به شهر به این صورت است. افراد در مبدأ، شغل مناسبی ندارند، امنیت بهداشتی ندارند و... بنابراین اقدام به مهاجرت میکنند. ما در جامعهشناسی به این نوع مهاجرتهای بدون برنامه از چاله به چاه افتادن میگوییم.»
به گفته او، وقتی فرد پس از مهاجرت، با انبوهی از مشکلات مواجه میشود، از چاله خارج شده و به درون چاهی افتاده است: «در مهاجرتهای خارجی که پس از انقلاب رخ داده، عوامل مرتبط با کشور مبدأ، نقش داشتهاند. افراد به دلیل محدودیتهای اجتماعی و گاهی به دلیل مسائل سیاسی کشور را ترک کردند، اما در کشور مقصد هم نتوانستند زندگی خوبی داشته باشند و بعدها هم ناراضی بودند.»
او به مقالهای اشاره میکند که در آن به نادیده گرفته شدن استعدادهای فرد در کشور مبدأ و ایجاد انگیزه برای مهاجرت او، پرداخته شده است: «گروهی از مهاجران که من به آنها مهاجران فکری میگویم افراد منفعلی اند که همواره از شرایط اجتماعی و زندگی شخصیشان ناراضیاند و به محض اینکه شرایطی برایشان فراهم شود، از کشور خارج میشوند. پژوهشها هم چنین موضوعی را تایید میکنند. اتفاقی که اکنون رخ داده این است که عدهای، جامعه را متشنج میبینند و میخواهند حتی شده از طریق پناهندگی هم از کشور خارج شوند. تعداد این افراد یعنی همان مهاجران فکری افزایش یافته است.»
به گفته این جمعیتشناس، وقتی خواسته جوانان محقق نمیشود، از نظر اقتصادی تورم زیادی وجود دارد، ارزش پول پایین است، افراد پس از سالها برنامهریزی نمیتوانند مسکن مناسبی داشته باشند و... قطعا به فکر مهاجرت میافتند. اما نکته اینجاست که وقتی فرد تحصیلکرده از کشور خارج میشود یعنی یک سرمایه بیرون رفته است.
این افراد معمولا به کشورهای توسعهیافته مهاجرت میکنند. این میان کشورهای توسعهیافته هم از آنها استقبال میکنند چراکه هیچ هزینهای برای تربیت این فرد نکردهاند و شاید یکی از دلایل توسعه یافتگیشان هم ورود مهاجران تحصیلکرده به آن کشورهاست.
خروج افراد تحصیلکرده جوان از کشور در شرایطی است که به گفته کاظمیپور، شاید در خوشبینانهترین حالت فقط ۳۰ درصد از این افراد به کشور بازگردند درحالیکه بررسیها نشان میدهد، افراد تحصیلکردهای که از چین و هند مهاجرت میکنند بعد از پایان تحصیلات دوباره به کشور خودشان باز میگردند؛ بنابراین مسئله ما با مهاجرت دانشجویان جوان این است که آنها دیگر به کشور بر نمیگردند. او میگوید این موضوع حتی برای دانشجویانی که از بورسیه دولت استفاده کردهاند یا با ودیعههای مسکن توانستهاند بورس بگیرند هم صادق است.
فارغ از دلایلی که در گذشته برای مهاجرت دانشجویان و قشر جوان از کشور مطرح میشد، حالا به گفته این جمعیتشناس نوع مهاجرتها حکایت از یک ناامیدی دارد: «همه امیدوار بودند در دولت جدید، از نظر اقتصادی اتفاقاتی بیافتد. اما وقتی امیدها بهویژه برای جوانان به ناامیدی منجر شد، گروهی به این نتیجه رسیدند که بروند تا جوانیشان هدر نرود.»
تغییر در گروه سنی مهاجران
نکته جدید در ایجاد موج جدید مهاجرت، تمایل افراد در گروههای سنی مختلف برای مهاجرت است؛ افرادی که شاید دیگر در گروه جوان قرار نمیگیرند: «همواره مهاجرت در گروه جوانان زیاد بوده، اما نکته اینجاست که هر چقدر فاصله مهاجرت بیشتر میشود، سن افرادی که تمایل به مهاجرت دارند هم بالاتر میرود. معمولا افراد در گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال به خارج از کشور مهاجرت میکنند، یعنی متولدان دهه ۷۰. اگر هم افراد در دهههای ۶۰ اقدام به مهاجرت کنند، به خاطر فرزندانشان است. او میگوید، قطعا روند مهاجرتها افزایش پیدا میکند.
مدیر رصدخانه مهاجرت ایران قبلا گفته بود، بعد از برجام یعنی در سالهای ۹۴ و ۹۸ روند به سمت بازگشت به کشور و ماندن پیش رفت، اما از آبانماه ۹۸ کشور به سمت رفتن و بازنگشتن پیش رفت. او میگوید، ضربه فعلیای که از مهاجرت به کشور وارد میشود، شدیدتر از هر زمان دیگری خواهد بود.
همه تقصیرها بر گردن «ناامیدی» نیست
مهاجرت، اما ابعاد دیگری هم دارد که به گفته امیرحسین جلالی، روانپزشک اجتماعی، بخشی از آن به روان افراد و احساس ناامیدی آنها مرتبط است. با این حال نمیتوان تمام بار مهاجرت را بر دوش ناامیدی افراد انداخت. به گفته او، درست است که ناامیدی، نبود چشمانداز و روزنه امید به آینده، میتواند به عنوان عوامل مهاجرت شناخت، اما در ایران مسئله پیچ و تاب بیشتری میخورد.
او در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «در تمام دنیا بسیار رایج است که افراد برای شغل و زندگی بهتر و امکانات بیشتر اقدام به مهاجرت از کشورشان میکنند. اما در ایران مهاجرت مانند سایر مسائل، یک مسئله حیثیتی است و جابهجایی خاک، میتواند بار زیادی داشته باشد.»
او درباره اینکه گفته میشود بیشتر مهاجرتها به صورت پناهندگی است، میگوید: «قبلا پناهندگی به این صورت بود که افراد با ورود به کشور جدید، اوراق هویتیشان را پاره میکردند و اینگونه به نظر میرسید که به خاک خودشان پشت کردهاند و خاک دیگری را به عنوان وطن انتخاب کردهاند. اما مسئله اینجاست که تحت تاثیر مسائل اجتماعی و سیاسی که از دو دهه پیش آغاز شده و در سالهای گذشته به شکل متفاوتی شتاب گرفته، باعث شده ما امکان زندگی مناسب در کشور خودمان نداشته باشیم. یا حداقل به این باور رسیده باشیم.»
او میگوید: «افراد میخواهند در جایی زندگی شرافتمندانهای داشته باشند، در کنار زندگی شرافتمندانه مسئله هویت مطرح میشود. زمانیکه مجموعه اقدامات به گونهای است که افراد را به سمت یک فرهنگ یکپارچه میبرد و هویت جعلی برای افراد میسازد. نباید تنها به عدد و رقم تکیه کرد، مهم این است که چقدر افراد در ذهن خود احساس هویت کرده و چقدر به هویتشان افتخار میکنند.» بر اساس اعلام این روانپزشک اجتماعی، هویت و شرافت دو موضوعی است که تغییر کرده و حالا دیگر مانند دهههای ۶۰ و ۷۰ دیگر کسی این فکر را نمیکند که پناهجویی یا بیهویتی است. البته این به معنی درست یا نادرست بودن مهاجرت و پناهجویی نیست. بهطور کلی پناهجویی، دیگر تعریف کلیشهای که همان آوارگی است را ندارد.
هیچکس با لبخند کشورش را ترک نمیکند
او درباره تاثیر ناامیدی در افزایش مهاجرت توضیح میدهد: «وقتی گفته میشود ناامیدی دلیل مهاجرت است، شاید بتوان روی آن کار کرد. اما الان واسطههای دیگر در مهاجرت نقش دارند که از نظر روانشناسی سیاسی و اجتماعی بسیار تهدیدکنندهتر از ناامیدیاند. ناامیدی را میتوان با چند کنش نمادین ترمیم کرد، اما احساس هویت را نمیتوان یکشبه و با اقدامات کوتاه مدت ایجاد کرد.» جلالی میگوید هیچکس با لبخند کشورش را ترک نمیکند، حتی اگر تا دم مرز دنبالش کنند.
او به پشت سرش با اندوه و بغض نگاه میکند و احساس میکند تکه بزرگی از وجودش را در کشورش جا گذاشته است. آنجا حافظهاش است و نمیتواند به راحتی از آن بگذرد. مهاجرت تجربه تلخی است. برخی میگویند مهاجرت ناشی از تصمیمات تکانشی و فکر نشده است، ممکن است اینطور هم باشد، اما ناامیدی و تلخکامی، ظرفیت فکر کردن را از فرد میگیرد.
این روانپزشک اجتماعی بر این موضوع تاکید میکند که صحبت از مهاجرت به معنی طبیعی جلوه دادن ماجرا نیست. اما آمارهای موجود نشاندهنده وضعیت بسیار نگرانکنندهای است: «زمانیکه این احساس در افراد ایجاد میشود که چیزی برای از دست دادن ندارند، آن زمان نقطه سقوط جامعه است. یعنی آن فرد به جایی رسیده که میتواند دست به هر کاری بزند. مرتکب انواع خشونت شود و... این نقطه خطرناکی است.»
منبع: هم میهن