دروغهای علمی؛ از فسیل ساختگی تا اختراعاتی که وجود نداشتند
شاید جالب باشد که بدانید تاکنون دانشمندان در چند مورد خبرساز، برای پیشبرد منافعشان دروغ گفتهاند و افراد فرصتطلب یا کارآفرینان مشتاق نیز برای فریب دادن دیگران، شواهد علمی ساختگی ارائه کردهاند.
فرادید | داشتن شغل علمی کاری سخت و رقابتی است. بسته به رشته تحصیلی، بیش از نیمی از دانشجویان دکتری فارغالتحصیل نمیشوند. برای آن دسته از دانشجویانی هم که فارغالتحصیل میشوند، انتشار و ارائهی پژوهشهای نوآورانه مصائب و سختیهایی را به همراه دارد که ظاهراً برخی از افراد را برای پیشبرد منافعشان وادار به دروغ کرده است.
به گزارش فرادید؛ این دروغها، صرفنظر از منبعشان، میتوانند به حقههای حیرتانگیزی برای جامعهی علمی و عوام تبدیل شوند. در ادامه، از سه حقهی نسبتاً جدید علمی یاد میکنیم.
۱. فسیلهای ساختگی
وقتی یک کشاورز در اواخر دههی ۱۹۹۰ فسیل یک دایناسور را در استان لیائولینگِ چین کشف کرد، دانشمندان میدانستند به منبع پولسازی دست پیدا کردهاند. فسیلهای دایناسور مهم زیادی در آن منطقه کشف شد و بازاری از کلکسیونرها وجود داشت که مشتاق پرداختن مبالغ بالایی بودند. با این حال، از آنجا که فسیل به خودی خود ارزش کافی ندارد، کشاورز یا دلالی که آن را در دست داشت تصمیم گرفت برای افزودن بخشهای اضافه به فسیل از مقداری چسب استفاده کند.
این فسیل به صورت قاچاق از کشور خارج شد و سر از یک نمایشگاه سنگهای گرانبها و مواد معدنی در توسکان درآورد. صاحب یک موزهی دایناسور در ایالت یوتا (در غرب ایالات متحده) این فسیل را به قیمت ۸۰۰۰۰ دلار خریداری کرد و سپس با یک همکار دیرینشناس از موزهی رویال تیرل در آلبرتای کانادا تماس گرفت. این دو تصمیم گرفتند مقالهای را دربارهی این فسیل منتشر کنند و با شور و هیجان تصور میکردند این فسیل حلقهی مفقودهی میان پرندگان و دایناسورهایی است که دانشمندان امید یافتن آن را داشتند.
این فسیل که Archaeoraptor (کهنشکاری) نامیده شد، از این جهت خاص بود که نخستین مدرک فیزیکیِ وجود پَر در دایناسورها بود. صاحب موزه و دیرینشناس، مقالهی تحقیقاتیشان را برای مجلات علمی از جمله Nature and science ارسال کردند و با استقبال همگی آنها مواجه شدند. با این حال، نشنال ژئوگرافی به این یافته علاقمند شد و ماه نوامبر ۱۹۹۹ خبر این فسیل را منتشر کرد. جامعهی علمی دچار تردید شده بود و سیتی اسکن استخوانها نشان داد که فسیل در واقع از جنس کامپوزیت است، به این معنا که استخوانها برگرفته از چندین موجود است که به هم چسبانده شدند.
در نهایت، نشنال ژئوگرافی تحقیقاتی را در این زمینه انجام داد و قلابی بودن فسیل را تایید کرد. صاحب موزه نیز متوجه این کلاهبرداری شد و دانشمندان همچنان به بحث و مناظرهشان دربارهی رابطهی بین پرندگان و دایناسورها ادامه دادند.
۲. تقلب در فیزیک
(جان هندریک شون)
سال ۲۰۰۲، جان هِندریک شون در آستانهی چیزی بود که آغاز خیرهکنندهی کارش به نظر میآمد. او در ۳۲ سالگی شغل رو به رشدی در Bell Labs و تعداد زیادی مقالات منتشر شده داشت، آن هم نه در مجلات پیشپاافتاده بلکه در انتشارات ارزشمندی همچون Nature and Science. او برندهی جایزهی نقدی شد، با برندگان جایزهی نوبل همکاری و با رسانهها مصاحبه کرد.
مردم نسبت به تحقیقات او دربارهی ترانزیستورهای کارآمدی که از مواد غیرسنتی از قبیل پلاستیک برای تولید انرژی استفاده میکرد، هیجان داشتند. او اختراعات دیگری هم داشت که مورد توجه واقع شدند از جمله لیزر. شون مرتب مقاله منتشر میکرد، گاهیاوقات شمار این مقالات در یک ماه به هفت مورد میرسید. محققان دیگر دادههای او را به دقت بررسی کردند و دریافتند که نمیتوانند یافتههای او را تکرار کنند. سپس برخی دیگر از دانشمندان تناقضهایی را در عناوین جداول او از یک مقاله به مقاله دیگر یافتند.
Bell Labs با تشکیل یک هیئت خارجی به رهبری یکی از اساتید دانشگاه استنفورد به این ادعاها واکنش نشان داد. در حالی که نویسندگان مشترکی همراه شون در تحقیقاتش همکاری کرده بودند، او بهانههایی از قبیل گم شدن دادهها را مطرح کرد. هیئت خارجی در نهایت به این نتیجه رسید که شون دروغهای زیادی گفته است: برخی از اختراعات مشهور او اصلا وجود خارجی نداشتند و بسیاری از دادههای او تقلبی بودند.
Bell Labs شون را از خدمت عزل کرد و دانشمندان بر سر اینکه چطور فریب خورده بودند شروع به بحث کردند. سالهای بعد، شون به زادگاهش آلمان بازگشت و در یک بخش خصوصی مشغول به کار شد. مدرک دکترای شون از سوی دانشگاه باطل اعلام شد. دانشمندان به راه خودشان ادامه دادند و وارد قلمروهای مشابهی که شون با فریب بر آنها تسلط یافته بود، شدند.
۳. دروغهای آزمایشگاهی
(الیزابت هولمز)
الیزابت هولمز سال ۲۰۰۳ در ۱۹ سالگی ترانوس (Theranos) را تاسیس کرد. هولمز هیچ آموزشی در حوزهی مدیریت یا پزشکی ندیده بود و از دانشگاه استنفورد ترک تحصیل کرده بود. او نه تنها ایده بزرگی در سر داشت بلکه این توانایی را داشت که اعتماد مردم را به خود جلب کند. هولمز ادعا کرد که شرکت او میتواند با استفاده از تنها یک قطره خون فرد، بیش از ۲۰۰ بیماری را تشخیص دهد.
این نمونه در یک لولهی خاص و سپس داخل یک آنالیزور قرار داده میشد. هزینهی انجام این کار ظاهراً ۱۰ درصدِ خدمات تشخیصیِ عادی بود و علاوه بر این بسیار سریعتر انجام میشد. در حالی که دانشمندان همچنان به این ادعا مشکوک بودند، سرمایهگذاران متقاعد شدند و به این ترتیب دارایی شرکت تا ۹ میلیارد افزایش یافت. سال ۲۰۱۵، منتقدان اظهاراتشان را علنی کردند.
یک فرد پیشرو صنعت نگرانیهایش را دربارهی ادعاهای اغراقآمیز این شرکت منتشر کرد. چیزی نگذشت که کمیتهی تحقیقاتی والاستریتجورنال فاش کرد که شرکت ترانوس کارتریجها یا آنالیزورهای خاصی ندارد و نمونههای خون را به منابع و امکانات خارج از شرکت ارجاع میدهد. در این فرایند، نمونههای خون رقیق شده و اشتباه به دفعات تکرار میشود. شرکت وعده داده بود توانایی تشخیص ۲۰۰ بیماری را دارد، اما تنها توانست دوازده بیماری را تشخیص دهد.
سال ۲۰۱۶ مقامات وارد عمل شدند و زمانی که مراکز خدمات بیمه پزشکی سالمندان و بهداشت مستمندان (CMS) از تسهیلات شرکت بازرسی کردند، بلافاصله گواهی آزمایشگاه شرکت را لغو کردند و تحریمهای سنگینی مانند لغو مشمولیت ترانوس برای دریافت پرداختهای بیمه پزشکی سالمندان و بیمه بهداشت مستمندان را اعمال کردند.
دو سال بعد، هولمز به کلاهبرداری متهم شد. اتهام او اختلاس بیش از ۷۰۰ میلیون دلار بود. سال ۲۰۱۸، هیئت منصفه هولمز را به فعالیت متقلبانه الکترونیکی بر علیه سرمایهگذاران و بیماران متهم کرد. در ژانویه ۲۰۲۲، او به جرم کلاهبرداری از سرمایهگذاران (و نه بیماران) گناهکار شناخته شد و به یازده سال حبس محکوم شد.
منبع: Discovermagazine
مترجم: زهرا ذوالقدر