سناریوی تلخ دختر ٣٠ ساله برای ازدواج با پسر نوجوان
دخترجوانی که برای ازدواج با پسر مورد علاقهاش، پلیس و بازپرس جنایی را فریب داده بود، روانه بازداشتگاه شد. این دختر در دادسرا ادعا کرد که پسر مورد علاقهاش به همراه دوستش به او تجاوز کرده است.
کد خبر :
۱۱۸۱۸
بازدید :
۴۱۷۶۲
دخترجوانی که برای ازدواج با پسر مورد علاقهاش، پلیس و بازپرس جنایی را فریب داده بود، روانه بازداشتگاه شد. این دختر در دادسرا ادعا کرد که پسر مورد علاقهاش به همراه دوستش به او تجاوز کرده است.
چند روز پیش وقتی دختر جوانی سراسیمه به پلیس مراجعه و از دو متجاوز شکایت کرد، پلیس و بازپرس جنایی نمیدانست که با چه ادعای دروغینی روبهرو هستند.
این دختر ٣٠ساله درحالی که سعی میکرد خودش را وحشتزده نشان دهد، در شکایت خود به ماموران گفت: «چند وقتی میشد که از طریق تلگرام با پسرجوانی آشنا شدم. او میگفت عاشقم شده و قصد ازدواج با من را دارد. برای همین کمکم به او علاقهمند شدم و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. بار اول با هم ملاقات کردیم و بعد از آن ارتباطمان بیشتر شد تا جایی که برای بار دوم با هم قرار ملاقات گذاشتیم اما اینبار صادق حرکات و رفتار مرموزی داشت. مثل همیشه نبود و حرکات غیرعادی میکرد. ما با هم به رستوران رفتیم که متوجه شدم یک شیشه مشروب با خودش آورده است. او همانجا از من خواست که به خانهاش بروم. خیلی ترسیده بودم و مخالفت کردم ولی او ناگهان چاقویی از جیبش بیرون آورد و گفت: اگر همراهش نروم مرا به قتل میرساند. سعی کردم مقاومت کنم ولی فایدهای نداشت. او مرا با زور به خانهشان برد. وقتی به آنجا رسیدیم، دیدم که یکی دیگر از دوستانش هم درخانه است. این دونفر مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و بعد از آن در خیابان رهایم کردند.»
با اعلام این شکایت بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این رابطه آغاز شد. دختر جوان با راهنماییهایش ماموران پلیس را به متهم اصلی این پرونده نزدیک کرد و درنهایت پسر ١٨ساله خیلی زود در دام پلیس گرفتار شد.
او بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت اما جرم خود را انکار کرد. پسرجوان درحالی که به شدت از دستگیری و اتهام خود شوکه شده بود، در بازجوییها به ماموران پلیس گفت: «من با این دختر از طریق تلگرام آشنا شدم و مدتی با هم در ارتباط بودیم ولی این دختر اصرار داشت که با او ازدواج کنم، من هم که اصلا شرایط ازدواج را نداشتم، تصمیم گرفتم برای همیشه ارتباطم را با او قطع کنم ولی این دختر اصرار داشت که این ارتباط را تمام نکنیم تا اینکه من بهطور کل او را از زندگیام حذف کردم. برای همین تصور میکنم او برای انتقام دست به چنین کاری زده باشد.»
با این اظهارات دخترجوان باز هم بر شکایت خود اصرار داشت. او درمقابل قاضی سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران نیز بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت که درمقابل گرفتن ٢٠میلیون تومان پول، از این شکایت صرفنظر میکند.
این درحالی بود که پسرجوان همچنان اصرار بر بیگناهی خود داشت. بنابراین قاضی سیفی دستور بررسی ازسوی پزشکی قانونی را صادر کرد تا اینکه درنهایت صبح دیروز این دخترجوان ناگهان شروع به اشک ریختن کرد و در مقابل بازپرس راز یک سناریوی ساختگی را مطرح کرد.
او گفت: «من به دروغ چنین شکایتی را مطرح کردم. از آنجایی که عاشق صادق شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم، تصمیم گرفتم از این طریق او را مجبور به چنین کاری کنم. صادق میخواست ارتباطش با من را قطع کند. هرچه گریه و التماس کردم، فایدهای نداشت. او اصرار بر پایان این رابطه داشت. برای همین من که دیگر راهی برای ازدواج با او نمیدیدم، تصمیم گرفتم به دروغ چنین شکایتی را مطرح کنم تا شاید صادق هم کوتاه بیاید و با من ازدواج کند. نمیدانستم که موضوع تا اینجا پیش میرود و دست من رو میشود. الان هم از اینکار خیلی پشیمانم.»
بنابراین با این اظهارات عجیب دختر جوان، دستور آزادی متهم دستگیر شده، صادر شد اما قاضی سیفی نیز دخترجوان را به مدت ٤ساعت به خاطر فریب ماموران و شکایت دروغ، روانه بازداشتگاه کرد.
این دختر ٣٠ساله درحالی که سعی میکرد خودش را وحشتزده نشان دهد، در شکایت خود به ماموران گفت: «چند وقتی میشد که از طریق تلگرام با پسرجوانی آشنا شدم. او میگفت عاشقم شده و قصد ازدواج با من را دارد. برای همین کمکم به او علاقهمند شدم و با هم قرار ملاقات گذاشتیم. بار اول با هم ملاقات کردیم و بعد از آن ارتباطمان بیشتر شد تا جایی که برای بار دوم با هم قرار ملاقات گذاشتیم اما اینبار صادق حرکات و رفتار مرموزی داشت. مثل همیشه نبود و حرکات غیرعادی میکرد. ما با هم به رستوران رفتیم که متوجه شدم یک شیشه مشروب با خودش آورده است. او همانجا از من خواست که به خانهاش بروم. خیلی ترسیده بودم و مخالفت کردم ولی او ناگهان چاقویی از جیبش بیرون آورد و گفت: اگر همراهش نروم مرا به قتل میرساند. سعی کردم مقاومت کنم ولی فایدهای نداشت. او مرا با زور به خانهشان برد. وقتی به آنجا رسیدیم، دیدم که یکی دیگر از دوستانش هم درخانه است. این دونفر مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و بعد از آن در خیابان رهایم کردند.»
با اعلام این شکایت بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در این رابطه آغاز شد. دختر جوان با راهنماییهایش ماموران پلیس را به متهم اصلی این پرونده نزدیک کرد و درنهایت پسر ١٨ساله خیلی زود در دام پلیس گرفتار شد.
او بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفت اما جرم خود را انکار کرد. پسرجوان درحالی که به شدت از دستگیری و اتهام خود شوکه شده بود، در بازجوییها به ماموران پلیس گفت: «من با این دختر از طریق تلگرام آشنا شدم و مدتی با هم در ارتباط بودیم ولی این دختر اصرار داشت که با او ازدواج کنم، من هم که اصلا شرایط ازدواج را نداشتم، تصمیم گرفتم برای همیشه ارتباطم را با او قطع کنم ولی این دختر اصرار داشت که این ارتباط را تمام نکنیم تا اینکه من بهطور کل او را از زندگیام حذف کردم. برای همین تصور میکنم او برای انتقام دست به چنین کاری زده باشد.»
با این اظهارات دخترجوان باز هم بر شکایت خود اصرار داشت. او درمقابل قاضی سیفی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران نیز بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و گفت که درمقابل گرفتن ٢٠میلیون تومان پول، از این شکایت صرفنظر میکند.
این درحالی بود که پسرجوان همچنان اصرار بر بیگناهی خود داشت. بنابراین قاضی سیفی دستور بررسی ازسوی پزشکی قانونی را صادر کرد تا اینکه درنهایت صبح دیروز این دخترجوان ناگهان شروع به اشک ریختن کرد و در مقابل بازپرس راز یک سناریوی ساختگی را مطرح کرد.
او گفت: «من به دروغ چنین شکایتی را مطرح کردم. از آنجایی که عاشق صادق شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم، تصمیم گرفتم از این طریق او را مجبور به چنین کاری کنم. صادق میخواست ارتباطش با من را قطع کند. هرچه گریه و التماس کردم، فایدهای نداشت. او اصرار بر پایان این رابطه داشت. برای همین من که دیگر راهی برای ازدواج با او نمیدیدم، تصمیم گرفتم به دروغ چنین شکایتی را مطرح کنم تا شاید صادق هم کوتاه بیاید و با من ازدواج کند. نمیدانستم که موضوع تا اینجا پیش میرود و دست من رو میشود. الان هم از اینکار خیلی پشیمانم.»
بنابراین با این اظهارات عجیب دختر جوان، دستور آزادی متهم دستگیر شده، صادر شد اما قاضی سیفی نیز دخترجوان را به مدت ٤ساعت به خاطر فریب ماموران و شکایت دروغ، روانه بازداشتگاه کرد.
۰