چگونه یک هیاتمدیره بهتر ایجاد کنیم
بیان موضوع موفقیت یا شکست یک شرکت و بحث در مورد آن معمولا به مدیر ارشد اجرایی سازمان باز میگردد اما این هیاتمدیره شرکت است که واقعا باید عنان امور را در دست بگیرد. حاکمیت شرکتی همیشه یک عامل تصمیمگیرنده در سلامت یک شرکت عمومی بوده است. ایجاد یک بدنه مستقل برای نظارت بر مدیریت بسیار مهم و ضروری است.
کد خبر :
۱۸۲۵۶
بازدید :
۱۱۳۰
بیان موضوع موفقیت یا شکست یک شرکت و بحث در مورد آن معمولا به مدیر ارشد اجرایی سازمان باز میگردد اما این هیاتمدیره شرکت است که واقعا باید عنان امور را در دست بگیرد. حاکمیت شرکتی همیشه یک عامل تصمیمگیرنده در سلامت یک شرکت عمومی بوده است. ایجاد یک بدنه مستقل برای نظارت بر مدیریت بسیار مهم و ضروری است.
به مثال زیر که در سال 2002 در مورد شرکت تایکو اتفاق افتاد، توجه کنید تا ببینید که در صورت عملکرد نادرست هیاتمدیره از مسیر تعیین شده، چه اتفاقی خواهد افتاد: رسوایی فساد گسترده دنیس کوزلوسکی، مدیر ارشد اجرایی سابق شرکت تایکو.
درحالیکه هیاتمدیره تایکو از بررسی رفتار سوالبرانگیز دنیس کوزلوسکی مدیر ارشد اجرایی سابق این شرکت غفلت کرده بود، او در هفت سال ریاست خود صدها میلیون دلار وامهای غیرقانونی برای خودش و دیگران دریافت کرد.
برای این چالش در ایالات متحده آمریکا، در سال ۲۰۰۲ قانون ساربنز-آکسلی1 تصویب شد که براساس آن هیاتمدیرهای که از سوی مدیر ارشد اجرایی تعیین شده است را ملزم به هدایت مدیر و رئیس شرکت میکند و به این ترتیب راه را برای نظارتهای مستقلتر هموار میسازد.
این فرد بدون حضور مدیر ارشد اجرایی، جلسات اجرایی با روسا برگزار میکند. همچنین این قوانین مدیران ارشد اجرایی را از مسوولیت نسبت به شورای حاکمیت شرکتی که وظیفه انتخاب اعضای هیاتمدیره را بر عهده دارد، منع میکند. بهترین هیاتمدیرهها این 6 آیتم را در راس لیستشان قرار میدهند:
1. ارزیابی مدیر ارشد اجرایی
ارزیابی مدیر ارشد اجرایی به عنوان یک اولویت مهم برای هیاتمدیره دستهبندی میشود. هیاتمدیرهها نیاز به توجه مداوم به این امر دارند که آیا مدیر ارشد اجرایی برای سمت خود مناسب است و عملکرد درستی در راس شرکت دارد، همچنین باید بازخوردهای لازم را برای حمایت از آنها به مدیر ارشد اجرایی ارائه دهند. هنوز بسیاری از شرکتها اینچنین عمل نمیکنند.
پژوهش دانشگاه استنفورد بر مدیران ارشد اجرایی و روسای هیاتمدیره در آمریکای شمالی، نشان داده است که بالای 75 درصد هیاتمدیره شرکت تنها یکبار در سال مدیر ارشد اجرایی را مورد ارزیابی قرار میدهند و 10 درصد بیان کردهاند که هرگز رهبر سازمانی را مورد ارزیابی قرار ندادهاند. بررسی دقیق عملکرد ضروری است. مهمترین نقش عملیاتی هیاتمدیره پیدا کردن جایگزینی برای یک مدیر ارشد اجرایی نالایق است.
2. جانشینی مدیر ارشد اجرایی
وقتی هیاتمدیره مسوولیت اصلی برای جایگزینی مدیران ارشد اجرایی را که برکنار شدهاند یا دیگر نمیتوانند پست مدیریتی را عهدهدار شوند بر عهده دارد؛ باید شماری از کاندیداهای مناسب را پرورش دهد؛ کاندیداهایی که میتوانند سریعا مسوولیت مورد نظر را تقبل کنند. شرکت اپل در سال 2011 با مهارت این موضوع را مدیریت کرد؛ طبق برنامه جانشینی شرکت زمانی که استیو جابز به خاطر بیماریاش استعفا داد، هیاتمدیره به سرعت تیم کوک، مدیر ارشد عملیاتی اپل را به عنوان مدیر ارشد اجرایی منصوب کرد.
3. مدیریت استعداد و توسعه رهبری سازمانی
آنچه در ارتباط نزدیک با جانشینی مدیر ارشد اجرایی است، شرایطی است که هیاتمدیره، یک گروه منتخب از رهبران سطح بالا را که ممکن است بهطور بالقوه جایگزین مدیران ارشد در سالهای پیشرو باشند را از داخل و خارج از شرکت آزمون میکند. این امر فرصتی برای شرکتها ایجاد میکند تا استعدادهای درونی خود را پرورش دهند یا کاندیداهای خارج از شرکت را استخدام کرده و شروع به آمادهسازی آنها کنند. به علاوه، هیاتمدیره باید متقاعد شود که مدیریت در حال اجرای برنامهای برای آمادهسازی رهبران رو به رشد در سراسر سازمان است.
4. بازبینی استراتژیک
درحالیکه مدیر ارشد اجرایی و تیم مدیریتی مسوولیت ایجاد یک برنامه استراتژیک را بر عهده دارند، اما این وظیفه هیاتمدیره است که از پایگاه دانش هیاتمدیره برای به چالش کشیدن و بررسی برنامهها استفاده کند. متاسفانه تعداد بسیار کمی از افراد هیاتمدیره وقت کافی صرف این کار میکنند یا دیدگاه صنعت را برای پیشبرد برنامه استراتژیک درک میکنند. پژوهش مکنزی در سال 2013 نشان داد که 44 درصد روسا پیشنهادهای استراتژی مدیریت را بدون بحث و گفتوگو بازبینی کرده و تصویب میکنند و تنها 21 درصد بیان کردند که استراتژی فعلی شرکتشان را کاملا درک کردهاند.
5. حاکمیت کلی سازمان
نهایتا هیاتمدیره و شوراهای بازبینی آنها مسوول اطمینان یافتن از این موضوع هستند که شرکت مطیع مقررات مالی و سایر قوانین است و این شرکت مراقب گزارشدهی و افشاگری مالی در صورت ضرورت است.
6. گوناگونی
دیدگاههای متنوعی در هیاتمدیره وجود دارد و این بخشی از یک هیاتمدیره موثر است. گردآوری طیف متنوعی از مهارتهای ویژه بهطور خاص مهم است. روسای هیاتمدیره با دیدگاهی به سوی ایجاد یک تیم «همهجانبه» (تجربه جهانی، فناوری اطلاعات یا تخصص مالی، دانش تولید و...) باید دیدگاه واضحی از آنچه تجربه هر مشتری وارد سازمان میکند، داشته باشند.
هری کریمر، استاد مدیریت و استراتژی در دانشکده مدیریت کلاگ در دانشگاه نورث وسترن و رئیس سابق و مدیر ارشد اجرایی باکسر اینترنشنال میگوید: رهبران سازمانی باید هم بتوانند انتظاراتشان را بیان کنند و در عین حال بیاموزند که هیاتمدیره از آنها چه انتظاراتی دارد. رسانههای کسبوکار اغلب در مورد پیچیدگی رو به رشد مسوولیت رئیس یک هیاتمدیره صحبت میکنند اما کریمر با این نظر مخالف است.
«فکر نمیکنم که این موضوع پیچیدهتر شده باشد. زمانی که میپرسیم: نقش هیاتمدیره چیست؟ نقش رئیس چیست؟ مشابه 20 تا 30 سال قبل است». در بهترین شرکتها مدیران مدیریت میکنند و هیاتمدیره حکمرانی.
پینوشت:
1. این قانون در مجلس سنای آمریکا به نام قانون اصلاح حسابداری شرکت عام و محافظت از سرمایهگذار و در مجلس نمایندگان آمریکا به نام قانون حسابدهی و مسوولیتپذیری شرکتی و حسابرسی طرح و بررسی شده است.
منبع: execed.economist
به مثال زیر که در سال 2002 در مورد شرکت تایکو اتفاق افتاد، توجه کنید تا ببینید که در صورت عملکرد نادرست هیاتمدیره از مسیر تعیین شده، چه اتفاقی خواهد افتاد: رسوایی فساد گسترده دنیس کوزلوسکی، مدیر ارشد اجرایی سابق شرکت تایکو.
درحالیکه هیاتمدیره تایکو از بررسی رفتار سوالبرانگیز دنیس کوزلوسکی مدیر ارشد اجرایی سابق این شرکت غفلت کرده بود، او در هفت سال ریاست خود صدها میلیون دلار وامهای غیرقانونی برای خودش و دیگران دریافت کرد.
برای این چالش در ایالات متحده آمریکا، در سال ۲۰۰۲ قانون ساربنز-آکسلی1 تصویب شد که براساس آن هیاتمدیرهای که از سوی مدیر ارشد اجرایی تعیین شده است را ملزم به هدایت مدیر و رئیس شرکت میکند و به این ترتیب راه را برای نظارتهای مستقلتر هموار میسازد.
این فرد بدون حضور مدیر ارشد اجرایی، جلسات اجرایی با روسا برگزار میکند. همچنین این قوانین مدیران ارشد اجرایی را از مسوولیت نسبت به شورای حاکمیت شرکتی که وظیفه انتخاب اعضای هیاتمدیره را بر عهده دارد، منع میکند. بهترین هیاتمدیرهها این 6 آیتم را در راس لیستشان قرار میدهند:
1. ارزیابی مدیر ارشد اجرایی
ارزیابی مدیر ارشد اجرایی به عنوان یک اولویت مهم برای هیاتمدیره دستهبندی میشود. هیاتمدیرهها نیاز به توجه مداوم به این امر دارند که آیا مدیر ارشد اجرایی برای سمت خود مناسب است و عملکرد درستی در راس شرکت دارد، همچنین باید بازخوردهای لازم را برای حمایت از آنها به مدیر ارشد اجرایی ارائه دهند. هنوز بسیاری از شرکتها اینچنین عمل نمیکنند.
پژوهش دانشگاه استنفورد بر مدیران ارشد اجرایی و روسای هیاتمدیره در آمریکای شمالی، نشان داده است که بالای 75 درصد هیاتمدیره شرکت تنها یکبار در سال مدیر ارشد اجرایی را مورد ارزیابی قرار میدهند و 10 درصد بیان کردهاند که هرگز رهبر سازمانی را مورد ارزیابی قرار ندادهاند. بررسی دقیق عملکرد ضروری است. مهمترین نقش عملیاتی هیاتمدیره پیدا کردن جایگزینی برای یک مدیر ارشد اجرایی نالایق است.
2. جانشینی مدیر ارشد اجرایی
وقتی هیاتمدیره مسوولیت اصلی برای جایگزینی مدیران ارشد اجرایی را که برکنار شدهاند یا دیگر نمیتوانند پست مدیریتی را عهدهدار شوند بر عهده دارد؛ باید شماری از کاندیداهای مناسب را پرورش دهد؛ کاندیداهایی که میتوانند سریعا مسوولیت مورد نظر را تقبل کنند. شرکت اپل در سال 2011 با مهارت این موضوع را مدیریت کرد؛ طبق برنامه جانشینی شرکت زمانی که استیو جابز به خاطر بیماریاش استعفا داد، هیاتمدیره به سرعت تیم کوک، مدیر ارشد عملیاتی اپل را به عنوان مدیر ارشد اجرایی منصوب کرد.
3. مدیریت استعداد و توسعه رهبری سازمانی
آنچه در ارتباط نزدیک با جانشینی مدیر ارشد اجرایی است، شرایطی است که هیاتمدیره، یک گروه منتخب از رهبران سطح بالا را که ممکن است بهطور بالقوه جایگزین مدیران ارشد در سالهای پیشرو باشند را از داخل و خارج از شرکت آزمون میکند. این امر فرصتی برای شرکتها ایجاد میکند تا استعدادهای درونی خود را پرورش دهند یا کاندیداهای خارج از شرکت را استخدام کرده و شروع به آمادهسازی آنها کنند. به علاوه، هیاتمدیره باید متقاعد شود که مدیریت در حال اجرای برنامهای برای آمادهسازی رهبران رو به رشد در سراسر سازمان است.
4. بازبینی استراتژیک
درحالیکه مدیر ارشد اجرایی و تیم مدیریتی مسوولیت ایجاد یک برنامه استراتژیک را بر عهده دارند، اما این وظیفه هیاتمدیره است که از پایگاه دانش هیاتمدیره برای به چالش کشیدن و بررسی برنامهها استفاده کند. متاسفانه تعداد بسیار کمی از افراد هیاتمدیره وقت کافی صرف این کار میکنند یا دیدگاه صنعت را برای پیشبرد برنامه استراتژیک درک میکنند. پژوهش مکنزی در سال 2013 نشان داد که 44 درصد روسا پیشنهادهای استراتژی مدیریت را بدون بحث و گفتوگو بازبینی کرده و تصویب میکنند و تنها 21 درصد بیان کردند که استراتژی فعلی شرکتشان را کاملا درک کردهاند.
5. حاکمیت کلی سازمان
نهایتا هیاتمدیره و شوراهای بازبینی آنها مسوول اطمینان یافتن از این موضوع هستند که شرکت مطیع مقررات مالی و سایر قوانین است و این شرکت مراقب گزارشدهی و افشاگری مالی در صورت ضرورت است.
6. گوناگونی
دیدگاههای متنوعی در هیاتمدیره وجود دارد و این بخشی از یک هیاتمدیره موثر است. گردآوری طیف متنوعی از مهارتهای ویژه بهطور خاص مهم است. روسای هیاتمدیره با دیدگاهی به سوی ایجاد یک تیم «همهجانبه» (تجربه جهانی، فناوری اطلاعات یا تخصص مالی، دانش تولید و...) باید دیدگاه واضحی از آنچه تجربه هر مشتری وارد سازمان میکند، داشته باشند.
هری کریمر، استاد مدیریت و استراتژی در دانشکده مدیریت کلاگ در دانشگاه نورث وسترن و رئیس سابق و مدیر ارشد اجرایی باکسر اینترنشنال میگوید: رهبران سازمانی باید هم بتوانند انتظاراتشان را بیان کنند و در عین حال بیاموزند که هیاتمدیره از آنها چه انتظاراتی دارد. رسانههای کسبوکار اغلب در مورد پیچیدگی رو به رشد مسوولیت رئیس یک هیاتمدیره صحبت میکنند اما کریمر با این نظر مخالف است.
«فکر نمیکنم که این موضوع پیچیدهتر شده باشد. زمانی که میپرسیم: نقش هیاتمدیره چیست؟ نقش رئیس چیست؟ مشابه 20 تا 30 سال قبل است». در بهترین شرکتها مدیران مدیریت میکنند و هیاتمدیره حکمرانی.
پینوشت:
1. این قانون در مجلس سنای آمریکا به نام قانون اصلاح حسابداری شرکت عام و محافظت از سرمایهگذار و در مجلس نمایندگان آمریکا به نام قانون حسابدهی و مسوولیتپذیری شرکتی و حسابرسی طرح و بررسی شده است.
منبع: execed.economist
۰