داستان زنی که همسر سوم شوهرش را کشت!
زنی که همسر سوم شوهرش را به قتل رسانده است در زندان در انتظار برگزاری جلسه محاکمه به سر میبرد.
کد خبر :
۱۹۵۱۱
بازدید :
۳۷۶۳
زنی که همسر سوم شوهرش را به قتل رسانده است در زندان در انتظار برگزاری جلسه محاکمه به سر میبرد.
این زن ٣٨ساله که محبوبه نام دارد، چند روز قبل به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و جزئیات حادثه را برای بازپرس جنایی و کارآگاهان ویژه قتل پلیس آگاهی استان خراسان رضوی شرح داد.
این پرونده از روز ٢٣ فروردین و زمانی به جریان افتاد که زنی با مرکز فوریتهای پلیسی ١١٠ تماس گرفت و به مأموران خبر داد هوویش به قتل رسیده است. زمانی که مأموران به محل حادثه که ساختمانی سهطبقه بود رسیدند، با راهنمایی محبوبه به طبقه سوم رفتند و جنازه هووی ٢٤ساله او به نام نوشین را درحالیکه به نظر میرسید بر اثر خفگی جان باخته است، مشاهده کردند.
محبوبه در بازجوییهای اولیه ماجرای کشف جسد را اینطور توضیح داد: «شب قبل، نوشین و شوهرم بر سر خرید مبل دعوای سختی کردند. صبح من بچهام را به مدرسه بردم و وقتی برگشتم دیدم خودروی شوهرم نیست، اما مشکوک نشدم تا اینکه بعدازظهر صدای گریههای دختر هوویم باعث شد به طبقه بالا بروم و آن موقع بود که فهمیدم نوشین کشته شده است. به احتمال زیاد شوهرم این کار را کرده و سپس گریخته است».
کارآگاهان در همان بدو تحقیقات به محبوبه مشکوک شدند؛ چون بعید به نظر میرسید صدای نوزاد از خانه مقتول به منزل او برسد. به همین سبب زن جوان تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت تا اینکه به کشتن هوویش اعتراف کرد.
او گفت: «شوهرم سالها قبل در زابل ازدواج کرد، اما همسرش باردار نمیشد به همین دلیل به خواستگاری من آمد و ما با هم ازدواج کردیم. البته همسر اول شوهرم در زابل ماند و کاری به ما نداشت. این ساختمان سهطبقه به نام من است و ما زندگیمان را در طبقه اول شروع کردیم و خیلی زود بچهدار شدیم. من شش فرزند به دنیا آوردم و تصور میکردم شوهرم از زندگیاش راضی است، اما او دو سال قبل با نوشین ازدواج کرد با اینکه این موضوع برایم ناراحتکننده بود، اما سعی کردم رفتار خوبی با نوشین داشته باشم و او را در طبقه سوم ساختمان ساکن کردم. حتی تا مدتها هر وقت برای خرید بیرون میرفتم کارهای او را هم انجام میدادم یا اگر مریض میشد از او مراقبت میکردم. با وجود این، نوشین اصلا از من خوشش نمیآمد و بهتدریج رفتارهای توهینآمیزش را شروع کرد. او که خودش فقط یک فرزند به دنیا آورده بود، مرتب به من میگفت جوانتر است و شوهرم او را بیشتر از من دوست دارد. نوشین میگفت من چون شش دفعه باردار شدهام از چشم شوهرم افتادهام. بهاینترتیب اختلافات ما شروع شد و ما بارها با هم دعوا کردیم، اما همسرم همیشه طرف زن سومش را میگرفت و با او رابطه بهتری داشت».
متهم به قتل ادامه داد: «شب قبل از قتل، یکی از دوستانم به خانه ما آمد و شب را هم ماند نوشین همان موقع پیامکهای توهینآمیزی برایم ارسال کرد که آنها را به همسرم نشان دادم، اما او طرف زن جوانش را گرفت و همین مسئله سبب شد کینهام بیشتر شود. به همین دلیل صبح وقتی پسرم را به مدرسه بردم و برگشتم، تصمیم گرفتم از نوشین انتقام بگیرم آن موقع شوهرم همراه دوستش خانه را ترک کرده بود. به طبقه بالا رفتم و با نوشین دعوا کردم بعد هم بند قنداق نوزاد را دور گلویش پیچیدم و آنقدر فشار دادم که او خفه شد».
محبوبه در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان توضیح داد: «بعد از انجام قتل با شوهرم تماس گرفتم و موضوع را به او اطلاع دادم، اما در کمال خونسردی گفت این مشکل خود من است؛ کاری است که خودم کردم و خودم هم باید عواقبش را تحمل کنم. میدانستم همسرم در زابل به اتهام شرکت در نزاع تحت تعقیب است و چون از پلیس میترسد، دیگر به خانه برنمیگردد. به همین دلیل نقشهای کشیدم و تصمیم گرفتم قتل را گردن او بیندازم، اما خیلی زود دستم رو شد».
این زن در ادامه تحقیقات اعترافات خود را نزد بازپرس نیز تکرار و صحنه جرم را بازسازی کرد. او اکنون با قرار بازداشت در زندان در انتظار محاکمه به سر میبرد.
این زن ٣٨ساله که محبوبه نام دارد، چند روز قبل به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و جزئیات حادثه را برای بازپرس جنایی و کارآگاهان ویژه قتل پلیس آگاهی استان خراسان رضوی شرح داد.
این پرونده از روز ٢٣ فروردین و زمانی به جریان افتاد که زنی با مرکز فوریتهای پلیسی ١١٠ تماس گرفت و به مأموران خبر داد هوویش به قتل رسیده است. زمانی که مأموران به محل حادثه که ساختمانی سهطبقه بود رسیدند، با راهنمایی محبوبه به طبقه سوم رفتند و جنازه هووی ٢٤ساله او به نام نوشین را درحالیکه به نظر میرسید بر اثر خفگی جان باخته است، مشاهده کردند.
محبوبه در بازجوییهای اولیه ماجرای کشف جسد را اینطور توضیح داد: «شب قبل، نوشین و شوهرم بر سر خرید مبل دعوای سختی کردند. صبح من بچهام را به مدرسه بردم و وقتی برگشتم دیدم خودروی شوهرم نیست، اما مشکوک نشدم تا اینکه بعدازظهر صدای گریههای دختر هوویم باعث شد به طبقه بالا بروم و آن موقع بود که فهمیدم نوشین کشته شده است. به احتمال زیاد شوهرم این کار را کرده و سپس گریخته است».
کارآگاهان در همان بدو تحقیقات به محبوبه مشکوک شدند؛ چون بعید به نظر میرسید صدای نوزاد از خانه مقتول به منزل او برسد. به همین سبب زن جوان تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت تا اینکه به کشتن هوویش اعتراف کرد.
او گفت: «شوهرم سالها قبل در زابل ازدواج کرد، اما همسرش باردار نمیشد به همین دلیل به خواستگاری من آمد و ما با هم ازدواج کردیم. البته همسر اول شوهرم در زابل ماند و کاری به ما نداشت. این ساختمان سهطبقه به نام من است و ما زندگیمان را در طبقه اول شروع کردیم و خیلی زود بچهدار شدیم. من شش فرزند به دنیا آوردم و تصور میکردم شوهرم از زندگیاش راضی است، اما او دو سال قبل با نوشین ازدواج کرد با اینکه این موضوع برایم ناراحتکننده بود، اما سعی کردم رفتار خوبی با نوشین داشته باشم و او را در طبقه سوم ساختمان ساکن کردم. حتی تا مدتها هر وقت برای خرید بیرون میرفتم کارهای او را هم انجام میدادم یا اگر مریض میشد از او مراقبت میکردم. با وجود این، نوشین اصلا از من خوشش نمیآمد و بهتدریج رفتارهای توهینآمیزش را شروع کرد. او که خودش فقط یک فرزند به دنیا آورده بود، مرتب به من میگفت جوانتر است و شوهرم او را بیشتر از من دوست دارد. نوشین میگفت من چون شش دفعه باردار شدهام از چشم شوهرم افتادهام. بهاینترتیب اختلافات ما شروع شد و ما بارها با هم دعوا کردیم، اما همسرم همیشه طرف زن سومش را میگرفت و با او رابطه بهتری داشت».
متهم به قتل ادامه داد: «شب قبل از قتل، یکی از دوستانم به خانه ما آمد و شب را هم ماند نوشین همان موقع پیامکهای توهینآمیزی برایم ارسال کرد که آنها را به همسرم نشان دادم، اما او طرف زن جوانش را گرفت و همین مسئله سبب شد کینهام بیشتر شود. به همین دلیل صبح وقتی پسرم را به مدرسه بردم و برگشتم، تصمیم گرفتم از نوشین انتقام بگیرم آن موقع شوهرم همراه دوستش خانه را ترک کرده بود. به طبقه بالا رفتم و با نوشین دعوا کردم بعد هم بند قنداق نوزاد را دور گلویش پیچیدم و آنقدر فشار دادم که او خفه شد».
محبوبه در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان توضیح داد: «بعد از انجام قتل با شوهرم تماس گرفتم و موضوع را به او اطلاع دادم، اما در کمال خونسردی گفت این مشکل خود من است؛ کاری است که خودم کردم و خودم هم باید عواقبش را تحمل کنم. میدانستم همسرم در زابل به اتهام شرکت در نزاع تحت تعقیب است و چون از پلیس میترسد، دیگر به خانه برنمیگردد. به همین دلیل نقشهای کشیدم و تصمیم گرفتم قتل را گردن او بیندازم، اما خیلی زود دستم رو شد».
این زن در ادامه تحقیقات اعترافات خود را نزد بازپرس نیز تکرار و صحنه جرم را بازسازی کرد. او اکنون با قرار بازداشت در زندان در انتظار محاکمه به سر میبرد.
۰