کدام کشور جای انگلیس را میگیرد؟
وقایع اتفاقیه نوشت: کسی نمیداند بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تا چهاندازه و با چه سرعتی اتحادیه به سمت فروپاشی پیش خواهد رفت.
کد خبر :
۲۰۳۶۰
بازدید :
۱۳۳۴
وقایع اتفاقیه نوشت: کسی نمیداند بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تا چهاندازه و با چه سرعتی اتحادیه به سمت فروپاشی پیش خواهد رفت.
پیشبینی میشود انتخاب شهروندان بریتانیایی به خروج از اتحادیه اروپا آغازگر فرایند متلاشیشدن نهادهای سیاسی و امنیتیای باشد که اتحادیه اروپا بعد از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بر اساس آن شکل گرفته است. بسیاری از بریتانیاییهایی که به خروج بریتانیا از اتحادیه رأی دادند، موفق شدند همانطور که قبل از رأیگیری میخواستند اتحادیه اروپا را در تاریخ کشورشان تبدیل به «قصه دیروز» کنند. به گمان آنها اکنون کشورشان فرصت بیشتری دارد که درگیر امور جهانی شود. فرصتی که با رفع قید و بندهای اتحادیه اروپا از کشورشان به دست آمده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی میدل ایست آنلاین، ناظران میگویند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا موجب میشود تا این کشور بستهتر از گذشته شود و حزبهای سیاسی اصلی اتهامهای بیشتری را متوجه یکدیگر کنند و بر بستن مرزها بیشازپیش متمرکز شوند. هر چه باشد دغدغه مهاجرین یکی از اصلیترین دلایل رأی بریتانیاییها به خروج از اتحادیه اروپا بود.
رأی بریتانیاییها به خروج از اتحادیه اروپا موجب میشود تا این اتحادیه وارد دور تازهای از جداییها شود، چرا که دومین اقتصاد و دومین قدرت نظامی اتحادیه اروپا از آن جدا شده است. کسی نمیداند بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تا چهاندازه و با چه سرعتی اتحادیه به سمت فروپاشی پیش خواهد رفت. بیشک وقتی که کشوری به بزرگی بریتانیا از این اتحادیه خارج میشود نمیتوان انتظار داشت که روند خروج از اتحادیه به همین سادگی متوقف شود.
ناظران میگویند که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا موجب میشود تا کشورهای دیگر نیز وارد همین مسیر شوند و تحت فشار جریانهای سیاسی تندرو، تن به جدایی از این اتحادیه بدهند. برای همین بود که فرانک والتر اشتانمایر، وزیر امور خارجه آلمان نسبت به فروپاشی اتحادیه اروپا در صورت خروج بریتانیا از آن هشدار داد. وی گفت: «رأی بریتانیاییها به خروج کشورشان از اتحادیه اروپا ضربهای به اتحادیه اروپا وارد کرد و بر ما لازم است که روی حفظ بریتانیا کار کنیم تا پس از دههها موفقیت در پیوستن اعضای جدید، این اتحادیه از هم فرونپاشد.»
دونالد تاسک، رئیس شورای اروپایی - مورخ و نخستوزیر سابق لهستان که در سرنگونی حکومت کمونیستی در کشورش به شدت مبارزه کرد و بعد از آن در پیوستن کشورش به اتحادیه اروپا نقش مؤثری ایفا کرد گفت: «خروج بریتانیا میتواند آغاز ویرانی نه تنها برای اتحادیه اروپا بلکه برای کل تمدن سیاسی غربی باشد.»
به دلیل بحران اقتصادی و نگرانیها از کمبود نیروی کار که میتواند به سود اتباع خارجی یا مهاجران تمام شود، همچنین افزایش سن جوامع اروپایی موجب شده است تا فرایند فروپاشی اتحادیه اروپا سرعت بیشتری به خود بگیرد.
پیش از این در ماه آوریل هلندیها با اجازه ندادن به ایجاد رابطهای نزدیکتر با اوکراین شبهاتی را نسبت به وحدت اروپا ایجاد کردند. مسئلهای که موجب ایجاد مشکلاتی در تعامل اوکراین با اتحادیه اروپا شد.
در همین رابطه ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان که متهم است «دولت دموکراتیک غیرلیبرالی» در کشورش به وجود آورده، تلاش میکند در ماه اکتبر رفراندومی را برگزار کند که بر خلاف قواعد اتحادیه اروپا جلوی پذیرش پناهندگانی که از یونان و ایتالیا راهی اتحادیه اروپا میشوند را بگیرد.
در ماه مه، یکی از مخالفان وحدت اروپا در اتریش با فاصله اندکی در انتخابات ریاستجمهوری این کشور شکست خورد. وی از مخالفان سرسخت موج مهاجرت به اروپا است و اعتقاد دارد که بروکسل باید قوانین سختگیرانهتری در این زمینه صادر کند.
در همین رابطه مرکز مطالعات بیو، نظرسنجیای را منتشر کرد که نشان میدهد میزان تأیید مردمی اروپاییها از اتحادیه اروپا به شدت در سراسر این قاره کاهش یافته است. بیشترین میزان سقوط در فرانسه است که تنها 38 درصد مردم از ماندن در اتحادیه اروپا حمایت میکنند که در حدود 10 درصد کمتر از رقم تأییدکنندگان اتحادیه اروپا در بریتانیا است، با این وجود بسیاری از کشورهای دیگر اتحادیه ضرورتی نمیبینند که از این اتحادیه خارج شوند.
در این میان مخالفان مردمی مشارکت کشورشان در مخاطرات - اعم از مخاطرات مالی یا سیاسی یا جئوسیاسی - حتی قبل از رأیگیری بریتانیا قدرت بیشتری یافتهاند، به گونهای که شکافها میان شمال و جنوب و شرق و غرب در داخل اتحادیه به شدت افزایش یافته است.
خانم هیذر گراپ، استاد میهمان دانشگاه اروپایی در فلورانس در اینباره میگوید: «به نوعی میتوان گفت عوامگراها توانستند به پیروزی مهمی برسند و اکنون همانها هستند که جدول کاری طرفهای اصلی را تعیین میکنند.»
ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی در ایالات متحده آمریکا و طراح سیاسی سابق در وزارت امور خارجه این کشور در اینباره میگوید: «طرح ساخت اروپایی که بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد دستاوردهای بسیاری داشت از جمله اینکه توانست تضمین دهد که اروپا بار دیگر جایی برای بیثباتی و خشونتطلبی برای خطرات بیشتر نخواهد بود.»
هاس که در مجله امریکن اینترست مطلبی در این رابطه نوشته بود همچنین نوشت که اروپایی که دو شرارت بزرگ جنگ جهانی از آن برخواسته بود بعد از پایان جنگ سرد دیگر کسلکننده شده بود.
از بزرگترین تهدیدهایی که اتحادیه اروپا در حال حاضر با آنها مواجه است، عظمتطلبی روسیه و نقش آن در اروپا و افراطگرایی اسلامی و جنگ در خاورمیانه و شمال آفریقا است که باعث مهاجرت میلیونها نفر شده، همچنین فشاری است که مهاجران آفریقایی از صحرای جنوبی به اروپا وارد میکنند. در کنار اینها حملات اینترنتیای که علیه شبکه اقتصادی و امنیتی اروپا میشود را نیز باید اضافه کرد. در کنار این مسائل اگر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی اروپا که روز به روز ابعاد تازهتری به خود میگیرد و سختیهای بیشتری را متحمل میشود، اضافه کنیم، در مییابیم اتحادیه اروپا چندان حال و روز خوبی ندارد.
از سوی دیگر برای بسیاری این پرسش مطرح است که در صورت خروج بریتانیا کدام کشور جای آن را خواهد گرفت. بیشک آلمان به عنوان قدرتمندترین اقتصاد اروپا بلافاصله میتواند خلأ نبود بریتانیا را پر کند. دقیقا به همین دلیل است که کاخ سفید اعلام کرده است بعد از خروج بریتانیا نقطه ثقل حمایتی خود را در داخل اتحادیه متوجه آلمان خواهد کرد.
مسئلهای که میتواند اختلافها را در درون اتحادیه اروپا افزایش دهد زیرا فرانسه که رقیب مهم آلمان در اتحادیه اروپا محسوب میشود از این وضعیت ناخرسند خواهد شد و بیشک علیه آن اقداماتی را انجام خواهد داد. بهویژه که پیشبینی میشود جمعیت آلمان تا سال 2025 از فرانسه بیشتر شود و این مسئله میتواند قدرت بیشتری به فرانسه بدهد. اما رویارویی فرانسه و آلمان میتواند باعث قطببندیهای جدید در داخل اتحادیه اروپا شود و بر بحرانهای اتحادیه بیفزاید و این مسئله ممکن است اتحادیه را تا مرز فروپاشی پیش ببرد.
پیشبینی میشود انتخاب شهروندان بریتانیایی به خروج از اتحادیه اروپا آغازگر فرایند متلاشیشدن نهادهای سیاسی و امنیتیای باشد که اتحادیه اروپا بعد از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بر اساس آن شکل گرفته است. بسیاری از بریتانیاییهایی که به خروج بریتانیا از اتحادیه رأی دادند، موفق شدند همانطور که قبل از رأیگیری میخواستند اتحادیه اروپا را در تاریخ کشورشان تبدیل به «قصه دیروز» کنند. به گمان آنها اکنون کشورشان فرصت بیشتری دارد که درگیر امور جهانی شود. فرصتی که با رفع قید و بندهای اتحادیه اروپا از کشورشان به دست آمده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی میدل ایست آنلاین، ناظران میگویند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا موجب میشود تا این کشور بستهتر از گذشته شود و حزبهای سیاسی اصلی اتهامهای بیشتری را متوجه یکدیگر کنند و بر بستن مرزها بیشازپیش متمرکز شوند. هر چه باشد دغدغه مهاجرین یکی از اصلیترین دلایل رأی بریتانیاییها به خروج از اتحادیه اروپا بود.
رأی بریتانیاییها به خروج از اتحادیه اروپا موجب میشود تا این اتحادیه وارد دور تازهای از جداییها شود، چرا که دومین اقتصاد و دومین قدرت نظامی اتحادیه اروپا از آن جدا شده است. کسی نمیداند بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تا چهاندازه و با چه سرعتی اتحادیه به سمت فروپاشی پیش خواهد رفت. بیشک وقتی که کشوری به بزرگی بریتانیا از این اتحادیه خارج میشود نمیتوان انتظار داشت که روند خروج از اتحادیه به همین سادگی متوقف شود.
ناظران میگویند که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا موجب میشود تا کشورهای دیگر نیز وارد همین مسیر شوند و تحت فشار جریانهای سیاسی تندرو، تن به جدایی از این اتحادیه بدهند. برای همین بود که فرانک والتر اشتانمایر، وزیر امور خارجه آلمان نسبت به فروپاشی اتحادیه اروپا در صورت خروج بریتانیا از آن هشدار داد. وی گفت: «رأی بریتانیاییها به خروج کشورشان از اتحادیه اروپا ضربهای به اتحادیه اروپا وارد کرد و بر ما لازم است که روی حفظ بریتانیا کار کنیم تا پس از دههها موفقیت در پیوستن اعضای جدید، این اتحادیه از هم فرونپاشد.»
دونالد تاسک، رئیس شورای اروپایی - مورخ و نخستوزیر سابق لهستان که در سرنگونی حکومت کمونیستی در کشورش به شدت مبارزه کرد و بعد از آن در پیوستن کشورش به اتحادیه اروپا نقش مؤثری ایفا کرد گفت: «خروج بریتانیا میتواند آغاز ویرانی نه تنها برای اتحادیه اروپا بلکه برای کل تمدن سیاسی غربی باشد.»
به دلیل بحران اقتصادی و نگرانیها از کمبود نیروی کار که میتواند به سود اتباع خارجی یا مهاجران تمام شود، همچنین افزایش سن جوامع اروپایی موجب شده است تا فرایند فروپاشی اتحادیه اروپا سرعت بیشتری به خود بگیرد.
پیش از این در ماه آوریل هلندیها با اجازه ندادن به ایجاد رابطهای نزدیکتر با اوکراین شبهاتی را نسبت به وحدت اروپا ایجاد کردند. مسئلهای که موجب ایجاد مشکلاتی در تعامل اوکراین با اتحادیه اروپا شد.
در همین رابطه ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان که متهم است «دولت دموکراتیک غیرلیبرالی» در کشورش به وجود آورده، تلاش میکند در ماه اکتبر رفراندومی را برگزار کند که بر خلاف قواعد اتحادیه اروپا جلوی پذیرش پناهندگانی که از یونان و ایتالیا راهی اتحادیه اروپا میشوند را بگیرد.
در ماه مه، یکی از مخالفان وحدت اروپا در اتریش با فاصله اندکی در انتخابات ریاستجمهوری این کشور شکست خورد. وی از مخالفان سرسخت موج مهاجرت به اروپا است و اعتقاد دارد که بروکسل باید قوانین سختگیرانهتری در این زمینه صادر کند.
در همین رابطه مرکز مطالعات بیو، نظرسنجیای را منتشر کرد که نشان میدهد میزان تأیید مردمی اروپاییها از اتحادیه اروپا به شدت در سراسر این قاره کاهش یافته است. بیشترین میزان سقوط در فرانسه است که تنها 38 درصد مردم از ماندن در اتحادیه اروپا حمایت میکنند که در حدود 10 درصد کمتر از رقم تأییدکنندگان اتحادیه اروپا در بریتانیا است، با این وجود بسیاری از کشورهای دیگر اتحادیه ضرورتی نمیبینند که از این اتحادیه خارج شوند.
در این میان مخالفان مردمی مشارکت کشورشان در مخاطرات - اعم از مخاطرات مالی یا سیاسی یا جئوسیاسی - حتی قبل از رأیگیری بریتانیا قدرت بیشتری یافتهاند، به گونهای که شکافها میان شمال و جنوب و شرق و غرب در داخل اتحادیه به شدت افزایش یافته است.
خانم هیذر گراپ، استاد میهمان دانشگاه اروپایی در فلورانس در اینباره میگوید: «به نوعی میتوان گفت عوامگراها توانستند به پیروزی مهمی برسند و اکنون همانها هستند که جدول کاری طرفهای اصلی را تعیین میکنند.»
ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی در ایالات متحده آمریکا و طراح سیاسی سابق در وزارت امور خارجه این کشور در اینباره میگوید: «طرح ساخت اروپایی که بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد دستاوردهای بسیاری داشت از جمله اینکه توانست تضمین دهد که اروپا بار دیگر جایی برای بیثباتی و خشونتطلبی برای خطرات بیشتر نخواهد بود.»
هاس که در مجله امریکن اینترست مطلبی در این رابطه نوشته بود همچنین نوشت که اروپایی که دو شرارت بزرگ جنگ جهانی از آن برخواسته بود بعد از پایان جنگ سرد دیگر کسلکننده شده بود.
از بزرگترین تهدیدهایی که اتحادیه اروپا در حال حاضر با آنها مواجه است، عظمتطلبی روسیه و نقش آن در اروپا و افراطگرایی اسلامی و جنگ در خاورمیانه و شمال آفریقا است که باعث مهاجرت میلیونها نفر شده، همچنین فشاری است که مهاجران آفریقایی از صحرای جنوبی به اروپا وارد میکنند. در کنار اینها حملات اینترنتیای که علیه شبکه اقتصادی و امنیتی اروپا میشود را نیز باید اضافه کرد. در کنار این مسائل اگر بحرانهای اقتصادی و اجتماعی اروپا که روز به روز ابعاد تازهتری به خود میگیرد و سختیهای بیشتری را متحمل میشود، اضافه کنیم، در مییابیم اتحادیه اروپا چندان حال و روز خوبی ندارد.
از سوی دیگر برای بسیاری این پرسش مطرح است که در صورت خروج بریتانیا کدام کشور جای آن را خواهد گرفت. بیشک آلمان به عنوان قدرتمندترین اقتصاد اروپا بلافاصله میتواند خلأ نبود بریتانیا را پر کند. دقیقا به همین دلیل است که کاخ سفید اعلام کرده است بعد از خروج بریتانیا نقطه ثقل حمایتی خود را در داخل اتحادیه متوجه آلمان خواهد کرد.
مسئلهای که میتواند اختلافها را در درون اتحادیه اروپا افزایش دهد زیرا فرانسه که رقیب مهم آلمان در اتحادیه اروپا محسوب میشود از این وضعیت ناخرسند خواهد شد و بیشک علیه آن اقداماتی را انجام خواهد داد. بهویژه که پیشبینی میشود جمعیت آلمان تا سال 2025 از فرانسه بیشتر شود و این مسئله میتواند قدرت بیشتری به فرانسه بدهد. اما رویارویی فرانسه و آلمان میتواند باعث قطببندیهای جدید در داخل اتحادیه اروپا شود و بر بحرانهای اتحادیه بیفزاید و این مسئله ممکن است اتحادیه را تا مرز فروپاشی پیش ببرد.
۰