آیا هوش لزوما چیز خوبی است؟
کاتهیل میگوید: «فرقی نمیکند کدام گونه باقی بماند، چرا که آن گونه احتمالا کاری را خواهد کرد که ما در حال انجام آن هستیم... هیچ دلیل وجود ندارد که فکر کنیم گونههای دیگر نسبت به ما "نوعدوستتر" هستند. "تعادل طبیعتی" که در حال حاضر احساسش میکنیم به این خاطر وجود دارد که "تعادل قدرتی" وجود دارد.»
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی انگلیسی، داستان فیلم "سیاره میمونها" درباره فضانوردی به نام «لئو دیویدسون» است که سفینهاش روی سیارهای سقوط میکند که ساکنانش میمونهایی هوشمند هستند. در این سیاره میمونها با انسانها مثل برده رفتار میکنند اما لئو با کمک میمونی به نام «اری» شورش به راه میاندازد. فیلم بر اساس رمانی با همین نام نوشته "پیر بول" ساخته شده است. وی میگوید داستانش که دیگر یک اثر کلاسیک به حساب میآید، زیرمجموعه ژانر "فانتزی اجتماعی" قرار میگیرد.
طرح سوال
اگر این ایده فانتزی رنگ واقعیت به خود گیرد، چه خواهد شد؟ البته فرض کنید که علاوه بر میمونها، تمام حیوانات دیگر نیز نوعی هوش انسانی را دارند.
به نظر شما اگر یک روز صبح از خواب بیدار شویم و ببینیم که تمام حیوانات منطقی و خودآگاه هستند، چه اتفاقی میافتد؟ آیا درست شبیه ما انسانها یکی از حیوانات بر دیگران حکمرانی خواهد کرد؟ یا آیا آنها بر سر صلح و همزیستی ماندگار توافق خواهند کرد؟
میدانیم که چنین تفکر آبسوردی ممکن نیست، اما پاسخ به این سوال میتواند حقیقتی جالب (و البته ناامیدکننده) را راجع به ماهیت انسانیِ ما به عنوان گونه برتر سیاره آشکار کند.
اینِس کاتهیل، بومشناسِ رفتاری دانشگاه بریستول انگلستان، میگوید: «متاسفانه پاسخ فرضی به این سوال اصلا برای ما جذاب نیست: "هرج و مرج،" بهترین واژهای است که برای توصیف اتفاق پس از آن میتوان استفاده کرد. نباید فرض را بر این بگذاریم که "هوش" لزوما چیز خوبی است!»
جوزف کال، روانشناس تطبیقی دانشگاه سن آندروز، با نظر پروفسور دونبار موافق است و میگوید: «اگر به تاریخ بشریت نگاهی بیندازید، خواهید دید که احتمال "فقط دوست شدن" پایین است. شاید اکنون بهتر از گذشته شده باشیم، اما کافی است به جهان پیرامون نگاهی بیندازید تا متوجه شوید که چه میگویم.»
کارنامه سیاه بشر
اگر به سیاهه بشر در نابودسازی گونههای دیگر و حتی خود انسانها بنگرید، متوجه خواهید شد که هیچ دلیلی ندارد که چه ما یا چه این جانوران هوشمندِ مفروض به شکلی دیگر برخورد خواهند کرد. کاتهیل میگوید: «فرض کنید جنگ جهانی سوم به وقوع بپیوندد. ما در برابر غریبهها و تهدیدات کاملا جدی برخورد خواهیم کرد.»
گرچه کوسهها شکارچیانی قدرتمند محسوب میشوند، اما آنها فقط در اقیانوسها حکمرانی میکنند
چه کسی فاتحِ "پارک ژوراسیک" خواهد شد؟
با این اوصاف باید دید که چه کسی پیروز خواهد شد؟ بسیاری از گونهها از هیچ شانسی برخوردار نیستند. مثلا گیاهخواران باید زمان زیادی را صرف خوردن گیاه کنند تا بتوانند انرژی لازم برای عملکرد مناسب را داشته باشند. این مسئله آنها را از این حیث که بتوانند برای برقراری ارتباط، ساخت ابزار، فرهنگسازی و یا مبارزه وقت بگذارند، محدود میکند. بنابراین "پروتئین خورها" از یک امتیاز برخوردارند.
کوسهها، دلفینها و نهنگ قاتل مستثنی هستند زیرا فقط محدود به آبها هستند (گرچه آبزیان جنگ قدرت خودشان را خواهند داشت.) به همین منوال، جانوران دیگری که برای ادامه حیات محدود به محیطی خاص مانند مرداب، بیابان و جنگل بارانی هستند نیز نمیتوانند بر جهان فرمانروایی کنند زیرا وابسته به یک محیط خاص هستند.
شکارچیان بزرگ مانند شیر، ببر، خرس، گرگ و حتی جانوران غیر شکارچی مانند فیل و کرگدن اما برای حکمرانی در "پارک ژوراسیک" از شانس برخوردار هستند. این جانوران در کوتاه مدت جدیترین تهدید برای پادشاهیِ ما انسانها به شمار میروند.
انسان در برابر شکارچیان بزرگ!
فرض کنید که قرار است ما دست خالی با آنها در جنگل یا بیابان بجنگیم، شکی نیست که شکست سنگینی خواهیم خورد. اما به لطف جمعیت بالای ما انسانها نسبت با آنها و همچنین وجود سلاحهای مدرن پس از مدتی آنها را کاملا از صحنه زمین محو خواهیم کرد (که البته در واقعیت کنونی جهان نیز در حال انجام این کار هستیم.)
الکس کاسلنیک، بوم شناس رفتارگرای دانشگاه آکسفورد، میگوید: «در نهایت ما آنها را کاملا محو خواهیم کرد. پیروز نهایی ما هستیم.»
کاندیدای بعدی پس از گوشتخواران
حال که گوشتخواران قدرتمند از صحنه کنار رفتهاند، نوبت به کاندیدای بعدی میرسد: نزدیکترین خویشاوند انسان. کاتهیل میگوید که تکنولوژی به ما اجازه داده تا متوجه شویم که ما و نخستینها فیزیولوژیِ بسیار مشترکی داریم که این امر به آنها کمک میکند تا از فناوریهای ساخت بشر استفاده کنند. شامپانزهها، اورانگوتانها، بونوبوها و همچنین گوریلها میتوانند از کامپیوترهای و سلاحهای ما استفاده کنند و همزمان از بدنهای چابکتر خود به عنوان یک امتیاز در برابر بدن ما بهره ببرند. دیری نمیپاید که آنها به تکنولوژیهای منحصر به فرد خود دست خواهند یافت.
قدرت انسان در برابر برخی از موجودات واقعا حرفی برای گفتن ندارد
مسئله "زمان" است
اما تواناییهای خویشاوند ما بیشتر به این مسئله برمیگردد که آنها تا چه اندازه میتوانند دانش انباشته شدهی ما را به کار گیرند؛ مثلا اینکه تا چه اندازه میتوانند از تکنولوژیهای ساخت بشر استفاده کنند یا وارد جنگی موثر شوند یا حتی اینکه اصلا تا چه حد میتوانند دست ما را بخوانند.
به کارگیریِ آن دانش به نفع خودشان، کلید اصلی برای تحقق حکمرانیشان بر زمین خواهد بود، اما تمام این ماجرا به زمانی بستگی دارد که ما با آنها وارد جنگ میشویم: شاید پیش از هر چیزی، ما بتوانیم آنها را هم نابود کنیم. کال میگوید: «اگر این دانش را به آنها بدهیم، بنابراین باید منتظر برقراری روابط بین ما و آنها باشیم. در غیر این صورت و علیرغم قوی بودنِ آنها، نمیتوان شانسی برای پیروزیشان قائل شد.»
اما اگر زمان کافی وجود داشته باشد، قابلیتِ "سازش پذیری با محیط و شرایط" احتمالا قویترین سلاحی موجود بین موجودات باشد تا بتوانند به فرمانروایی در پارک ژوراسیک فکر کنند. در واقع این قابلیت در وجود بشر نهادینه شده است. گرچه ما در چمنزارهای گرم تکامل پیدا کردیم، اما به سرعت به راههایی برای زیست در شرایط دشوار - از نوک قلهها گرفته تا توندرا - دست پیدا کردیم که از این حیث با اجداد خود بسیار تفاوت داریم. دو نکته دیگر نیز مهم است: «جمعیت و قابلیت استتار.»
باکتری
حال به باکتری و دیگر میکروبها میرسیم. البته هیچ نوع از باکتریها سیستم عصبی ندارند، بنابراین به هیچ وجه نمیتوانند هوشمند شوند. البته واقعا جای شکرش باقی است که این امکان وجود ندارد، زیرا آنها همه جا حضور دارند. کال میگوید: «باکتریها همه جا هستند، حتی درون ما. بنابراین یکی از رقبای سرسختمان خواهند شد.»
دونبار نیز میگوید: « اگر یک موجود ریز پیروز نهایی شود، اصلا شگفتزده نخواهد شد. حدسم این است که ما طعمه موجوداتی شویم که به اَشکال قدیمیتری از زندگی مربوط هستند، مانند باکتری و ویروس...» کال نیز در پاسخ میگوید: «اگر قرار باشد با باکتریهای هوشمند بجنگیم، به مشکلی اساسی بر خواهیم خورد. مخصوصا اگر آنها باکتریهای بدی باشند. مشکل نیز اینجا است که نمیتوانیم از شرشان خلاص شویم، زیرا حتی خودمان برای بقا به آنها نیاز داریم.»
کدام جانور "وارث زمین" خواهد شد؟
حذف انسان
حتی اگر انسان نیز در این بین نابود شود، باز هم جنگ بر سر قدرت ادامه خواهد یافت. هیچ دلیل وجود ندارد که ما قبول کنیم حیوانی با هوشِ انسانی به شکلی کاملا متفاوت از ما از حیث استثمار گونههای دیگر و همچنین منابع عمل کند.
حتی احتمال وقوع جنگهای درون گونهای نیز وجود دارد. کاسلنیک میگوید: «فراموش نکنید که جانوران فقط به خاطر گونه خود نمیجنگند و مسئله فرهنگ و خانواده خودشان نیز در میان است.»
فاز "پسا آخرالزمانیِ" زمین
با تمام این اوصاف، چنین شرایطی برای همه بد تمام خواهد شد. گونههای فراوانی از بین خواهند رفت، اکوسیستم نابود خواهد شد و تنها گونههای چندشآور برای به ارث بردن زمین زنده خواهند ماند: باکتریها، سوسکها و احتمالا موشها. حتی در آن صورت نیز زمین وارد فاز "پسا آخرالزمانی" و "آرمانشهری امن" خود نخواهد شد.
کاتهیل میگوید: «فرقی نمیکند کدام گونه باقی بماند، چرا که آن گونه احتمالا کاری را خواهد کرد که ما در حال انجام آن هستیم... هیچ دلیل وجود ندارد که فکر کنیم گونههای دیگر نسبت به ما "نوعدوستتر" هستند. "تعادل طبیعتی" که در حال حاضر احساسش میکنیم به این خاطر وجود دارد که "تعادل قدرتی" وجود دارد.»
منبع: BBC World
ترجمه: وبسایت فرادید