از شکست اولین استارتآپم چه درسهایی آموختم؟
اینکه از شکست استارتآپها درس بگیریم، برای هر فردی که میخواهد یک سرمایهگذاری جدید را شروع کند، مهم و ضروری است. این استارتآپها میتوانند از این اشتباهات اجتناب کنند و در نتیجه شانس موفقیت خود را در دورههای بعدی بالا ببرند. درس گرفتن از شکستها میتواند منحنی یادگیری برای کارآفرین جدید را کوتاه کند.
کد خبر :
۲۹۶۶۴
بازدید :
۱۳۳۵۲
اینکه از شکست استارتآپها درس بگیریم، برای هر فردی که میخواهد یک سرمایهگذاری جدید را شروع کند، مهم و ضروری است. این استارتآپها میتوانند از این اشتباهات اجتناب کنند و در نتیجه شانس موفقیت خود را در دورههای بعدی بالا ببرند. درس گرفتن از شکستها میتواند منحنی یادگیری برای کارآفرین جدید را کوتاه کند.
یک استارتآپ ممکن است باور نادرستی در برخی فروض داشته باشد. خواندن داستان شکستها یا ملاقات رودررو با کارآفرینان شکستخورده قطعا مفید خواهد بود. یک ذهن باز برای یادگیری مهم و ضروری است و استارتآپها از این قاعده مستثنی نیستند. البته افرادی وجود دارند که معتقدند خواندن داستان شکست استارتآپها اثری بر شانس موفقیت ندارد.
باید بگوییم که عوامل بسیاری وجود دارند که خارج از کنترل کارآفرین هستند و ممکن است منجر به شکست او شوند، اما آنچه بدیهی به نظر میرسد اینکه با خواندن داستان یک شکست میتوان از موارد مشابه جلوگیری کرد. در اینجا سعی داریم داستان شکست یکی از این استارتآپها و درسهایی که میتوان از آن آموخت را برایتان شرح دهیم.
فعالیت استارتآپ HouseThis در صنعت مستغلات تنها از سال 2014 تا 2015 بود. این استارتآپ اولین شرکت هندی از نوع سهامی خاص بود که در زمینه املاک و مستغلات با تمرکز بر هندیهای غیرمقیم کار میکرد. ادیتیا مهتا موسس HouseThis در خلال فعالیتهایش توانسته بود هندیهای غیر مقیم را قادر به خرید و مدیریت مستغلات مسکونی در شهرهای بمبئی و احمدآباد کند. تمرکز این استارتآپ بر اعتماد، شفافیت و حرفهای بودن در تعاملات با همه ذینفعان بود. اما در نهایت این شرکت شکست خورد و هماکنون هیچ فعالیتی ندارد.
مهتا از این شکست چه میگوید؟
پس از دو سال از شروع فعالیت، تصمیم گرفتم اولین استارتآپم را تعطیل کنم. درک آنچه از ابتدا اشتباه بود و اشتباهاتی که ایجاد شده بود، مهم است؛ اما تاثیر دادن این درسها در سرمایهگذاریهای آینده نیز به همان اندازه از اهمیت برخوردار است. در اینجا خلاصهای از درسهایی را که آموختم بیان میکنم:
1. تمرکز بر محصول
نقش من در سازمان پشتیبانی فروش و سرمایهگذاری بود. گرچه شرکت ما یک استارتآپ تکنولوژیمحور بود، اما تصور من این بود که میتوانم به یک عرضهکننده شایسته که مراقب همه چیز است برونسپاری کنم. اهمیت داشتن یک مدیر ارشد فنی در هیاتمدیره، بینهایت مهم است؛ کسی که نه تنها شایسته است، بلکه به اندازه شما به این محصول علاقهمند است. این موضوع زمانی که یک استارتآپ تکنولوژیک را راهاندازی میکنید، اهمیت بیشتری مییابد. با همه اینها، یک عرضهکننده تنها یک عرضهکننده است.
2. انتظارات کارمندان را برآورده کنید.
ممکن است سرمایهگذاری کرده باشید و تلاش کنید تا به سرعت مقیاس خود را گسترش دهید. کارمندانی که تازه استخدام کردهاید میخواهند در برههای از زمان مهم باشند. اطمینان یابید که آنها ریسکها و مزایای کار کردن در یک محیط استارتآپ را درک کردهاند. اگر تصور آنها این است که در یک شرکت بزرگ کار میکنند و انتظار همان سطح از امنیت شغلی را دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که با یک شکست ناامید شوند و احتمال کمتری وجود دارد که تلاش فوقالعادهای که معمولا در یک محیط استارتآپ مورد نیاز است را بهکار گیرند.
3. بیش از حد زمان برای سرمایهگذاری صرف نکنید.
شکی نیست که سرمایهگذاری در یک برههای از زمان مهم است. اما تلاش برای کسب سرمایهگذاری نباید شما را از تمرکز بر محصول غافل کند. من زمان بسیار زیادی را برای سرمایهگذاری صرف کردم تا زمانی که علاقه سرمایهگذار را شاهد بودم. اما دریافتم که محصول من عقبتر از برنامه است و همین موضوع باعث شد علاقه سرمایهگذار کاهش یابد.
4. افراد را در سازمان متناسب سازید؛ نه در جهت عکس آن.
همواره وسوسهای برای ایجاد یک تیم اصلی از افرادی که با یکدیگر دوست هستند یا از شرکت قبلی آنها را میشناسید وجود دارد. انجام این کار ممکن است منجر به استخدام افرادی شود که تناسب خوبی با نقش مورد نظر ندارند. حقیقت این است که اعتماد ناخودآگاه شما به آن فرد، مهمتر از مهارتهای او میشود.
5. حتی پس از بهدست آوردن سرمایهگذاری به خودراهاندازی ادامه دهید.
استارتآپهای بسیاری را دیدهام که پس از بهدست آوردن سرمایهگذاری، بسیار راحت پول خرج میکنند. شکی نیست که این سرمایهگذاری باید نیروی انسانی و سرمایهگذاری در تکنولوژی را بهتر تسهیل کند. مخارج بیمعنی نه تنها شرکت را تضعیف میکند، بلکه با شکست نهایی فشارهای بیشتری به آن وارد میشود.
6. در مورد استراتژی شرکت منعطف باشید.
یکی از مزایای راهاندازی استارتآپها این است که تغییر خطمشی نسبت به یک سازمان بزرگ آسانتر است. نسبت به بازار و چشمانداز اقتصادی هوشیار باشید و انجام کاری که بخشی از برنامه اصلی نیست را آسانتر بپذیرید. ممکن است این کار شرکت شما را حفظ کند.
7. بدانید که چه زمانی باید دست از کار بکشید.
موسسان استارتآپ بهطور معمول از نظر احساسی دلبسته آن میشوند، مخصوصا اگر این استارتآپ اولین شرکت آنها باشد اما توصیه ما این است که عملگرا باشید. اگر میبینید که همه چیز ناپایدار است یا علاقه مشتری آن طور که باید شکل نمیگیرد، کسب و کارتان را تعطیل کنید. با این کار از صدمات بزرگتر جلوگیری کردهاید.
منبع: yourstory
ترجمه: روزنامه دنیای اقتصاد
یک استارتآپ ممکن است باور نادرستی در برخی فروض داشته باشد. خواندن داستان شکستها یا ملاقات رودررو با کارآفرینان شکستخورده قطعا مفید خواهد بود. یک ذهن باز برای یادگیری مهم و ضروری است و استارتآپها از این قاعده مستثنی نیستند. البته افرادی وجود دارند که معتقدند خواندن داستان شکست استارتآپها اثری بر شانس موفقیت ندارد.
باید بگوییم که عوامل بسیاری وجود دارند که خارج از کنترل کارآفرین هستند و ممکن است منجر به شکست او شوند، اما آنچه بدیهی به نظر میرسد اینکه با خواندن داستان یک شکست میتوان از موارد مشابه جلوگیری کرد. در اینجا سعی داریم داستان شکست یکی از این استارتآپها و درسهایی که میتوان از آن آموخت را برایتان شرح دهیم.
فعالیت استارتآپ HouseThis در صنعت مستغلات تنها از سال 2014 تا 2015 بود. این استارتآپ اولین شرکت هندی از نوع سهامی خاص بود که در زمینه املاک و مستغلات با تمرکز بر هندیهای غیرمقیم کار میکرد. ادیتیا مهتا موسس HouseThis در خلال فعالیتهایش توانسته بود هندیهای غیر مقیم را قادر به خرید و مدیریت مستغلات مسکونی در شهرهای بمبئی و احمدآباد کند. تمرکز این استارتآپ بر اعتماد، شفافیت و حرفهای بودن در تعاملات با همه ذینفعان بود. اما در نهایت این شرکت شکست خورد و هماکنون هیچ فعالیتی ندارد.
مهتا از این شکست چه میگوید؟
پس از دو سال از شروع فعالیت، تصمیم گرفتم اولین استارتآپم را تعطیل کنم. درک آنچه از ابتدا اشتباه بود و اشتباهاتی که ایجاد شده بود، مهم است؛ اما تاثیر دادن این درسها در سرمایهگذاریهای آینده نیز به همان اندازه از اهمیت برخوردار است. در اینجا خلاصهای از درسهایی را که آموختم بیان میکنم:
1. تمرکز بر محصول
نقش من در سازمان پشتیبانی فروش و سرمایهگذاری بود. گرچه شرکت ما یک استارتآپ تکنولوژیمحور بود، اما تصور من این بود که میتوانم به یک عرضهکننده شایسته که مراقب همه چیز است برونسپاری کنم. اهمیت داشتن یک مدیر ارشد فنی در هیاتمدیره، بینهایت مهم است؛ کسی که نه تنها شایسته است، بلکه به اندازه شما به این محصول علاقهمند است. این موضوع زمانی که یک استارتآپ تکنولوژیک را راهاندازی میکنید، اهمیت بیشتری مییابد. با همه اینها، یک عرضهکننده تنها یک عرضهکننده است.
2. انتظارات کارمندان را برآورده کنید.
ممکن است سرمایهگذاری کرده باشید و تلاش کنید تا به سرعت مقیاس خود را گسترش دهید. کارمندانی که تازه استخدام کردهاید میخواهند در برههای از زمان مهم باشند. اطمینان یابید که آنها ریسکها و مزایای کار کردن در یک محیط استارتآپ را درک کردهاند. اگر تصور آنها این است که در یک شرکت بزرگ کار میکنند و انتظار همان سطح از امنیت شغلی را دارند، احتمال بیشتری وجود دارد که با یک شکست ناامید شوند و احتمال کمتری وجود دارد که تلاش فوقالعادهای که معمولا در یک محیط استارتآپ مورد نیاز است را بهکار گیرند.
3. بیش از حد زمان برای سرمایهگذاری صرف نکنید.
شکی نیست که سرمایهگذاری در یک برههای از زمان مهم است. اما تلاش برای کسب سرمایهگذاری نباید شما را از تمرکز بر محصول غافل کند. من زمان بسیار زیادی را برای سرمایهگذاری صرف کردم تا زمانی که علاقه سرمایهگذار را شاهد بودم. اما دریافتم که محصول من عقبتر از برنامه است و همین موضوع باعث شد علاقه سرمایهگذار کاهش یابد.
4. افراد را در سازمان متناسب سازید؛ نه در جهت عکس آن.
همواره وسوسهای برای ایجاد یک تیم اصلی از افرادی که با یکدیگر دوست هستند یا از شرکت قبلی آنها را میشناسید وجود دارد. انجام این کار ممکن است منجر به استخدام افرادی شود که تناسب خوبی با نقش مورد نظر ندارند. حقیقت این است که اعتماد ناخودآگاه شما به آن فرد، مهمتر از مهارتهای او میشود.
5. حتی پس از بهدست آوردن سرمایهگذاری به خودراهاندازی ادامه دهید.
استارتآپهای بسیاری را دیدهام که پس از بهدست آوردن سرمایهگذاری، بسیار راحت پول خرج میکنند. شکی نیست که این سرمایهگذاری باید نیروی انسانی و سرمایهگذاری در تکنولوژی را بهتر تسهیل کند. مخارج بیمعنی نه تنها شرکت را تضعیف میکند، بلکه با شکست نهایی فشارهای بیشتری به آن وارد میشود.
6. در مورد استراتژی شرکت منعطف باشید.
یکی از مزایای راهاندازی استارتآپها این است که تغییر خطمشی نسبت به یک سازمان بزرگ آسانتر است. نسبت به بازار و چشمانداز اقتصادی هوشیار باشید و انجام کاری که بخشی از برنامه اصلی نیست را آسانتر بپذیرید. ممکن است این کار شرکت شما را حفظ کند.
7. بدانید که چه زمانی باید دست از کار بکشید.
موسسان استارتآپ بهطور معمول از نظر احساسی دلبسته آن میشوند، مخصوصا اگر این استارتآپ اولین شرکت آنها باشد اما توصیه ما این است که عملگرا باشید. اگر میبینید که همه چیز ناپایدار است یا علاقه مشتری آن طور که باید شکل نمیگیرد، کسب و کارتان را تعطیل کنید. با این کار از صدمات بزرگتر جلوگیری کردهاید.
منبع: yourstory
ترجمه: روزنامه دنیای اقتصاد
۰