حمله به "شجریان" به نفع "اندی"!
موضوع آنچنان پیچیده نیست و حول و حوش یك خبر كوتاه میچرخد: كنسرت شجریان در تركیه به دلیل فروش نرفتن بلیتها لغو شد و ایرانیها اغلب خواستار حضور در كنسرت «انریكه» در استانبول یا كنسرتهای خوانندگان لسآنجلسی در آنتالیا بودند.
کد خبر :
۳۳۸۰
بازدید :
۳۳۸۲
بهمن بابا زاده در تماشاگران امروز نوشت:
موضوع آنچنان پیچیده نیست و حول و حوش یك خبر كوتاه میچرخد: كنسرت شجریان در تركیه به دلیل فروش نرفتن بلیتها لغو شد و ایرانیها اغلب خواستار حضور در كنسرت «انریكه» در استانبول یا كنسرتهای خوانندگان لسآنجلسی در آنتالیا بودند.
تندروها معتقدند شجریان محبوبیت خود را از دست داده و به همین علت بلیتهای كنسرتش فروش نرفته؛ در حالی كه به نظر میرسد در چنین اتفاقی ردپای برنامهریزیهای بلندمدت جریانهایی خاص دیده میشود.
بزرگمرد آواز ایران مدتی پیش تصمیم به برگزاری كنسرتی در تركیه گرفت و شركت دلصدا مراحل برگزاری این كنسرت و فروش بلیت را عهدهدار شد. شجریان پیشتر نیز تورهای متعددی در آمریكا و اروپا گذاشته بود كه همواره با استقبال مخاطبان روبهرو شده بود ولی اینبار كنسرت شجریان با اقبال چندانی روبهرو نشد؛ چرا؟
كنسرت شجریان قرار بود در مقطعی برگزار شود كه تقریباً داغترین فصل كنسرتهای لسآنجلسیها در تركیه است. اندی، شادمهر، آرش، هومن و كامران، شهاب تیام، حسین تهی و... چهرههایی بودند كه دقیقاً در همان بازه زمانی كه شجریان قرار بود در تركیه روی صحنه برود، كنسرتهایشان را ترتیب داده بودند و با حمایتهای هدفدار PMC كه اصلیترین تهیهكننده این كنسرتها بود، هر روز ایرانیهای بیشتری را به سالن «آچیك هاوا» آنتالیا میكشاندند. به قیمت نجومی كنسرتهای خوانندگان لسآنجلسی هم دقت داشته باشید كه از 250 هزار تومان بود تا 800 هزار تومان!
همزمانی كنسرت شجریان با «ابرستارههای موسیقی پاپ ایرانی لسآنجلس نشین» (اصطلاحی كه روزانه بیش از پنجاه بار در شبكههای ماهوارهای درباره این كنسرتها استفاده میشد)، باعث شد خانوادههای ایرانی مجبور به انتخاب شوند. مسافران باید از بین موسیقی ایرانی و ملی و سفر به استانبول و كنسرتهای شلوغ و مختلط و پر سرو صدای آنتالیا، یکی را انتخاب میكردند.
بیتردید اولویت اغلب خانوادهها، فرزندانشان بوده و هستند و انتخاب آنها هم كه مشخص است. زمان نامناسب كنسرت شجریان را باید بزرگترین اشتباه تیم برگزاركننده این برنامه دانست. ولی آیا این بدان معناست كه موسیقی ملی و سنتی ایرانی هویت و محبوبیتش را در جامعه ایرانی از دست داده؟
به سؤال اول برمیگردیم: چرا كنسرت شجریان با شكست روبهرو شد؟ چرا بلیتهای این كنسرت فروش نرفت؟ شجریان برندِ تبلیغاتی رئیسجمهور فعلی ایران بود و حسن روحانی از صدا و اسم او به عنوان سفیر فرهنگی نام برد و همین مسأله تبلیغ بزرگی در دوره كاندیداتوری روحانی بود. آخرین آلبوم او فروش بینظیری داشت. نام او باعث شد همایون شجریان هم خیلی سریعتر از آنچه فكرش را میكرد به شهرت برسد.
شهرتی كه عنوانِ پرمخاطبترین كنسرت سال را متعلق به او كرد و امروز آلبومهایش به سرعت به صدر پرفروشها میرسند. بهطور قطع هیچ هنرمندِ باسابقهای مثل شجریان به خاطر حضور در یك شبكه خارجی محبوبیت خود را از دست نمیدهد اما پس از این اتفاق، او بلافاصله از سوی رسانههای داخلی بایكوت شد و هیچكس نامی از او نمیبرد و به بزرگترین خواننده آواز كلاسیك ایران اجازه برگزاری كنسرت در داخل كشور داده نمیشود. در مقابل یك جریانِ مشخصِ بدون تفكر و ریشههای ایرانی تبدیل به الگویی ساختگی شده و تمام امكانات را در اختیار میگیرد.
رسانههای تندرو این روزها با موجسواری روی خبرِ لغوِ كنسرت شجریان علت آنرا عدم محبوبیت او میدانند، چراكه او به بیبیسی رفته است. اگر واقعیت چنین است چرا به شجریان اجازه برگزاری كنسرت در ایران را نمیدهند؟ چرا هر ساله مردم در شبكههای اجتماعی از جای خالی ربنای شجریان در سفرههای افطار سخن میگویند؟ آیا اگر اسم شجریان به میان بیاید و كنسرتهایش در ایران برگزار شود باز هم او هنرمند مهجوری خواهد بود؟ آخرین كنسرت شجریان در لندن شاهد حضور گسترده مخاطبان بود و از آن كنسرت مدت زیادی نمیگذرد.
جریان خاص
با نگاهی به مباحث مطرح شده در لغوِ كنسرت شجریان بیشتر به نظر میرسد سلیقه مخاطبانی كه به كنسرت میروند توسط جریانی خاص كنترل شده است. البته موضوع دیگری كه میتوان به آن اشاره كرد، شرایط نامساعد و ناامن تركیه است. طی چند ماه گذشته در این كشور بمبگذاریهای متعددی رخ داده و همین مسأله باعث ایجاد وحشت میان ایرانیان شده است و چند خودرو ایرانی نیز در همین جریانات منفجر شدهاند.
شجریان در سال 2011 كنسرتی در لندن برگزار كرد كه با استقبال گسترده مردم مواجه شد. او پیشتر نیز تورهای آمریكا و اروپای خود را برگزار كرده كه اكثراً شاهد بلیت فروشی قابل توجهی بودند. این یعنی این هنرمند هنوز طرفداران پروپاقرصی در میان هموطنان خود دارد اگر مجالی برای اجرای برنامه به او داده شود.
موضوع آنچنان پیچیده نیست و حول و حوش یك خبر كوتاه میچرخد: كنسرت شجریان در تركیه به دلیل فروش نرفتن بلیتها لغو شد و ایرانیها اغلب خواستار حضور در كنسرت «انریكه» در استانبول یا كنسرتهای خوانندگان لسآنجلسی در آنتالیا بودند.
تندروها معتقدند شجریان محبوبیت خود را از دست داده و به همین علت بلیتهای كنسرتش فروش نرفته؛ در حالی كه به نظر میرسد در چنین اتفاقی ردپای برنامهریزیهای بلندمدت جریانهایی خاص دیده میشود.
بزرگمرد آواز ایران مدتی پیش تصمیم به برگزاری كنسرتی در تركیه گرفت و شركت دلصدا مراحل برگزاری این كنسرت و فروش بلیت را عهدهدار شد. شجریان پیشتر نیز تورهای متعددی در آمریكا و اروپا گذاشته بود كه همواره با استقبال مخاطبان روبهرو شده بود ولی اینبار كنسرت شجریان با اقبال چندانی روبهرو نشد؛ چرا؟
كنسرت شجریان قرار بود در مقطعی برگزار شود كه تقریباً داغترین فصل كنسرتهای لسآنجلسیها در تركیه است. اندی، شادمهر، آرش، هومن و كامران، شهاب تیام، حسین تهی و... چهرههایی بودند كه دقیقاً در همان بازه زمانی كه شجریان قرار بود در تركیه روی صحنه برود، كنسرتهایشان را ترتیب داده بودند و با حمایتهای هدفدار PMC كه اصلیترین تهیهكننده این كنسرتها بود، هر روز ایرانیهای بیشتری را به سالن «آچیك هاوا» آنتالیا میكشاندند. به قیمت نجومی كنسرتهای خوانندگان لسآنجلسی هم دقت داشته باشید كه از 250 هزار تومان بود تا 800 هزار تومان!
همزمانی كنسرت شجریان با «ابرستارههای موسیقی پاپ ایرانی لسآنجلس نشین» (اصطلاحی كه روزانه بیش از پنجاه بار در شبكههای ماهوارهای درباره این كنسرتها استفاده میشد)، باعث شد خانوادههای ایرانی مجبور به انتخاب شوند. مسافران باید از بین موسیقی ایرانی و ملی و سفر به استانبول و كنسرتهای شلوغ و مختلط و پر سرو صدای آنتالیا، یکی را انتخاب میكردند.
بیتردید اولویت اغلب خانوادهها، فرزندانشان بوده و هستند و انتخاب آنها هم كه مشخص است. زمان نامناسب كنسرت شجریان را باید بزرگترین اشتباه تیم برگزاركننده این برنامه دانست. ولی آیا این بدان معناست كه موسیقی ملی و سنتی ایرانی هویت و محبوبیتش را در جامعه ایرانی از دست داده؟
به سؤال اول برمیگردیم: چرا كنسرت شجریان با شكست روبهرو شد؟ چرا بلیتهای این كنسرت فروش نرفت؟ شجریان برندِ تبلیغاتی رئیسجمهور فعلی ایران بود و حسن روحانی از صدا و اسم او به عنوان سفیر فرهنگی نام برد و همین مسأله تبلیغ بزرگی در دوره كاندیداتوری روحانی بود. آخرین آلبوم او فروش بینظیری داشت. نام او باعث شد همایون شجریان هم خیلی سریعتر از آنچه فكرش را میكرد به شهرت برسد.
شهرتی كه عنوانِ پرمخاطبترین كنسرت سال را متعلق به او كرد و امروز آلبومهایش به سرعت به صدر پرفروشها میرسند. بهطور قطع هیچ هنرمندِ باسابقهای مثل شجریان به خاطر حضور در یك شبكه خارجی محبوبیت خود را از دست نمیدهد اما پس از این اتفاق، او بلافاصله از سوی رسانههای داخلی بایكوت شد و هیچكس نامی از او نمیبرد و به بزرگترین خواننده آواز كلاسیك ایران اجازه برگزاری كنسرت در داخل كشور داده نمیشود. در مقابل یك جریانِ مشخصِ بدون تفكر و ریشههای ایرانی تبدیل به الگویی ساختگی شده و تمام امكانات را در اختیار میگیرد.
رسانههای تندرو این روزها با موجسواری روی خبرِ لغوِ كنسرت شجریان علت آنرا عدم محبوبیت او میدانند، چراكه او به بیبیسی رفته است. اگر واقعیت چنین است چرا به شجریان اجازه برگزاری كنسرت در ایران را نمیدهند؟ چرا هر ساله مردم در شبكههای اجتماعی از جای خالی ربنای شجریان در سفرههای افطار سخن میگویند؟ آیا اگر اسم شجریان به میان بیاید و كنسرتهایش در ایران برگزار شود باز هم او هنرمند مهجوری خواهد بود؟ آخرین كنسرت شجریان در لندن شاهد حضور گسترده مخاطبان بود و از آن كنسرت مدت زیادی نمیگذرد.
جریان خاص
با نگاهی به مباحث مطرح شده در لغوِ كنسرت شجریان بیشتر به نظر میرسد سلیقه مخاطبانی كه به كنسرت میروند توسط جریانی خاص كنترل شده است. البته موضوع دیگری كه میتوان به آن اشاره كرد، شرایط نامساعد و ناامن تركیه است. طی چند ماه گذشته در این كشور بمبگذاریهای متعددی رخ داده و همین مسأله باعث ایجاد وحشت میان ایرانیان شده است و چند خودرو ایرانی نیز در همین جریانات منفجر شدهاند.
شجریان در سال 2011 كنسرتی در لندن برگزار كرد كه با استقبال گسترده مردم مواجه شد. او پیشتر نیز تورهای آمریكا و اروپای خود را برگزار كرده كه اكثراً شاهد بلیت فروشی قابل توجهی بودند. این یعنی این هنرمند هنوز طرفداران پروپاقرصی در میان هموطنان خود دارد اگر مجالی برای اجرای برنامه به او داده شود.
۰