آرمان خودبسندگی در عرصه عمومی
گویس در این کتاب میخواهد ثابت کند که مرز روشنی بین خصوصی و عمومی وجود ندارد و صرفا تفاوتهای متداخلی میانشان هست؛ و بنابراین فرق خصوصی با عمومی را نباید چندان مهم گرفت که وانمود میشود. در نظر او، یک نتیجهاش این خواهد بود که طرز تفکر ما را درباره «خیر» در عرصههای خصوصی و عمومی عوض میکند. البته نویسنده تأکید دارد که دغدغهاش نهایتا خود مفهوم «خیر» خواهد بود.
کد خبر :
۴۵۷۰۰
بازدید :
۱۳۷۹
در نظمهای سیاسی و ایدئولوژیهای مختلف، حوزه خصوصی و حوزه عمومی معانی مختلفی دارد و برداشتهای متفاوتی از آن صورت میگیرد. در دولتشهرهای خودگردان جهان باستان، حوزه تولید خصوصی ملالآور و پرزحمت شامل دور کمرشکن و بیپایانی از کار کشاورزی و حوزه مصرف هم عقبمانده بود.
از سوی دیگر، قدرت سیاسی مجلسهای دموکراتیک باستان عملا نامحدود بودند و تقریبا در هر زمینهای اختیار قانونگذاری داشتند. همه فعالیتهای خصوصی، حتی انتخاب شغل یا همسر، یا چگونگی تربیت فرزندان، یا حتی نوع ظروف سفالی که در خانه استفاده میشد، تحتنظر و مراقبت عمومی بود. این قدرت را شهروندان در مجلس نیز مستقیم اعمال میکردند و احساس لذت و غرور بسیاری به آنها دست میداد که فراتر از هر لذتی در زندگی خصوصی بود.
ازاینرو نامعقول به نظر نمیرسید که شهروندان بخواهند عملا «نوکر ملت» باشند، یعنی این بها را بپردازند تا بتوانند هستی عمومی پیدا کنند و شهروندان کاملا فعالی شوند چراکه در دموکراسیهای باستانی، شهروندی یک شغل تماموقت بود و اختیارات اجرایی واقعی و مستقیمی به شخص میداد.
ولی در دوران مدرن دیگر هیچ جمعیتی حاضر نیست به طور جدی و مستمر، هستی خصوصی خود را بهگونهای که در دموکراسیهای باستانی معمول بود تابع مقتضیات سیاسی کند، چون برای انسان مدرن، خیر خصوصی بر خیر ساحت عمومی مقدم است و باید هم اینگونه باشد.
رابطه و معانی و بحثهای پیرامون حوزه خصوصی و عمومی متفاوت آنچنان متنوع و گوناگوناند که گنجاندن همه آنها در یک کتاب کوتاه نمیگنجد. درعوض کتاب کمحجم «خیر عمومی و خیر خصوصی» مجموعه چند مقاله است که تاریخ اجتماعی رابطه امر خصوصی و عمومی را از جمهوری رم باستان تا جوامع لیبرال امروزی دنبال میکند.
حسن افشار مترجم کتاب یادداشت کوتاهی نوشته و در آن آرای ریموند گویس نویسنده کتاب را شرح داده است. معروفترین اثر گویس کتاب «فلسفه و سیاست واقعی» (رئالپلتیک) است.
او در این کتاب هر دو نظر غالب در دو قطب فلسفه سیاسی نیمه دوم قرن بیستم یعنی آرای رابرت نوزیک و جان رالز را بر این پایه که بنای براهینشان را بر فرضهایی موهوم نهادهاند به چالش میکشد. نوزیک کتاب پرآوازهاش «بیدولتی، دولت، آرمانشهر» را با این گزاره به زعم او بدیهی آغاز میکند که «فرد حقوقی دارد و هیچکس یا گروهی نمیتواند رفتاری با او بکند که باعث نقض آن حقوق شود» و رالز در کتاب «نظریهای در باب عدالت» همه نظریهاش را بر «حجاب جهل» یا پردهای استوار میکند که فرد در پس آن از عالم و آدم بیخبر است.
کتاب «خیر عمومی و خیر خصوصی» نقدی است بر انگاره لیبرالدموکراسی امروزی بر جدایی مطلق بین حوزه امر خصوصی و امر عمومی و درواقع متن گسترده یک سخنرانی نویسنده در سال ١٩٩٩ است با عنوان «بیشرمی، معنویت و خیر مشترک» که در فصل اول کتاب آمده است.
این مقاله درباره شیوه زندگی دیوژن سینوپی است؛ فیلسوف کلبی که در سده چهارم پیش از میلاد میزیست و عادت داشت در بشکه زندگی کند. (طرح جلد کتاب نیز تابلوی دیوژن اثر جان ویلیام واترهاوس است) بیاعتنایی دیوژن به فضای عمومی و شیوه پوشش و کارهای غیرعادی او از نظر مردم اهانتآمیز تلقی میشد.
بیاعتنایی دیوژن به اصل آدابدانی و حرمتنگهداری را ناشی از دلبستگی او به آرمان خودبسندگی فردی دانستهاند. اما دستکم سه راه اصولی برای رسیدن به این خودبسندگی وجود دارد. یک راه کاستن از نیازها و اموال است تا انسان صرفا با تلاش خود بتواند به آسانی آنها را برآورده کند. راه دوم افزودن به قدرت خویش است.
راه سوم این است که این دو را ترکیب کرد. روشی که دیوژن در پیش گرفته بود راه سوم بود. او معتقد بود که برآوردن این امیال و نیازهای «طبیعی» نسبتا آسان است و حساب آنها را باید کاملا جدا کرد از حساب نیازها و امیالی که قراردادیاند یعنی نیروهایی که جامعه آنها را در ما ایجاد میکند. گرسنگی یک نیاز طبیعی است و با هر خوراکی که در دسترس باشد رفع میشود ولی میل به غذاخوردن در ظرف چینی یک میل قراردادی است.
جان استوارت میل و جان دیویی دو اندیشمندی هستند که آرای آنها رویکرد کلی لیبرالیسم را به حوزههای عمومی و خصوصی بهروشنی نشان میدهد. میل قویا به شیوه نگرشی به امور عمومی/خصوصی معتقد است که ملاک را در تفاوت نوع کنشها میبیند. کنش خصوصی کنشی است که تنها کنشگر را تحتتاثیر قرار میدهد و کنش عمومی کنشی است که در دیگران نیز اثر میگذارد. میل ظاهرا بیشترین اهمیت را به تصحیح این تفاوت میدهد.
ولی آیا او موفق به تصحیح آن میشود؟ «آیا عمل دیوژن در بازار آتن تنها روی خود او اثر میگذاشت یا دیگران را هم تحتتأثیر قرار میداد؟ خصوصی بود یا عمومی؟» (ص ٦٠) در نظر گویس این باور که مرز روشنی میان عمومی و خصوصی وجود دارد و این مرز از اهمیت فلسفی و سیاسی فراوان و ماندگاری برخوردار است، مختص چند فیلسوف انگشتشمار نیست بلکه ریشه عمیقی حتی در بحثهای سیاسی روزمره دارد.
او نشان میدهد که چگونه حول این مرز افکار متفاوتی متبلور شدهاند. گروهی تصور میکنند مفاهیم ارزشیای که کاربردشان در حوزه عمومی است با مفاهیم فراخور حوزه خصوصی تفاوت دارند. آنچه در حوزه عمومی خوب یا درست یا سودمند (یا برعکس بد یا نادرست یا زیانبار) است، باید با سنجههایی کاملا متفاوت با آنچه در عرصه خصوصی خوب است ارزیابی شود. سنجهها و راههای توجیه یک کار یا گزینش و مخاطبی که این توجیه باید برای او قانعکننده باشد، اغلب فرق میکند برحسب اینکه قضیه خصوصی باشد (مثلا خوراکیخریدن فرد برای خودش) یا عمومی (مثل تهیه واگنهای نو برای متروی شهری یا زیردریاییهای جدید برای نیروی دریایی).
ازاینرو، غالبا گمان میرود تفاوتهایی ماهوی بین انواع روشها و وسایلی وجود دارد که میتوان به طور مشروع به کار بست. در برخی زمینههای حوزه عمومی، مقامات سیاسی ذیصلاح میتوانند مستقیم از قهر فیزیکی استفاده کنند (بازداشت، زندان، اعدام و اقداماتی نظیر آنها) یا برای واداشتن به مراعات قانون صرفا تهدید به استفاده از زور کنند؛ حال آنکه استفاده افراد از آن در عرصههای خصوصی پذیرفتنی نیست.
گویس در این کتاب میخواهد ثابت کند که مرز روشنی بین خصوصی و عمومی وجود ندارد و صرفا تفاوتهای متداخلی میانشان هست؛ و بنابراین فرق خصوصی با عمومی را نباید چندان مهم گرفت که وانمود میشود. در نظر او، یک نتیجهاش این خواهد بود که طرز تفکر ما را درباره «خیر» در عرصههای خصوصی و عمومی عوض میکند. البته نویسنده تأکید دارد که دغدغهاش نهایتا خود مفهوم «خیر» خواهد بود.
۰