جدال خونین دو دوست

جدال خونین دو دوست

پسر نوجوان وقتی متوجه شد که هنگام مستی، از سوی دوستش مورد تعرض قرار گرفته است، او را به قتل رساند. او پس از این‌که با مقتول قرار گذاشت، به او چند گرم حشیش خوراند و در حالت نیمه‌طبیعی دست در گردن او انداخت و سعی کرد او را خفه کند. اما وقتی موفق به این‌ کار نشد، با زنجیر تسمه به زندگی دوستش پایان داد. متهم پس از گذشت سه‌سال از جنایت برای بار دوم به دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد تا به سوالات هیأت قضائی پاسخ دهد.

کد خبر : ۴۶۶۷۲
بازدید : ۱۶۳۴
پسر نوجوان وقتی متوجه شد که هنگام مستی، از سوی دوستش مورد تعرض قرار گرفته است، او را به قتل رساند. او پس از این‌که با مقتول قرار گذاشت، به او چند گرم حشیش خوراند و در حالت نیمه‌طبیعی دست در گردن او انداخت و سعی کرد او را خفه کند. اما وقتی موفق به این‌ کار نشد، با زنجیر تسمه به زندگی دوستش پایان داد. متهم پس از گذشت سه‌سال از جنایت برای بار دوم به دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد تا به سوالات هیأت قضائی پاسخ دهد.

نوجوانی که آبرویش را با قتل برگرداند

دوم اردیبهشت‌ماه‌ سال ٩٣ بود که جسد پسر جوانی حوالی یکی از پارک‌های تهران‌نو کشف شد. مشخص بود که این پسر با یک جسم سخت خفه شده است. با اطلاع ماموران پلیس از این موضوع، جسد به پزشکی قانونی منتقل و پس از آن تحقیقات برای شناسایی هویت آن آغاز شد.

چند کار اطلاعاتی کافی بود تا ماموران پی به هویت جسد ببرند و متوجه شوند که جسد متعلق به پسر ١٩ساله است که پیش از مرگش نیز حشیش مصرف کرده است. تحقیقات آغاز شده بود که ماموران متوجه اختلاف مقتول با یکی از دوستانش به نام فرزاد شدند. با مشخص شدن اختلافات و شاخ و شانه کشیدن مقتول و فرزاد، ماموران به سراغ این پسر ١٥ساله رفتند.

فرزاد درحالی‌که تصور نمی‌کرد از سوی پلیس شناسایی شود، در خانه‌اش غافلگیر شد. این پسر نوجوان به قتل دوست صمیمی‌اش با انگیزه انتقام اعتراف کرد. متهم در اعترافاتش به پلیس گفت: «چند وقت پیش، به جشن تولد یکی از دوستانم دعوت شدم. در آن‌جا مشروب زیاد خوردم و مست شدم.

برای همین از حال رفتم. وقتی به‌ هوش آمدم، مقتول به من گفت که مرا مورد تجاوز قرار داده است. بعد هم موضوع را به همه گفت. آبروی مرا همه‌جا برده بود. هر وقت من را می‌دید جلوی دوستانم می‌گفت به من تجاوز کرده است. حال خوبی نداشتم. هر روز وضعم بدتر می‌شد و چندبار خودکشی کردم. ترک تحصیل کردم و نتوانستم درس بخوانم تا این‌که روز حادثه دوباره به من زنگ زد و گفت باید برایم حشیش تهیه کنی و با خودت بیاوری. من هم برایش مواد خریدم و به پارک رفتیم و آن‌جا او را به قتل رساندم.»

با اعتراف متهم، وی صحنه قتل را بازسازی کرد و پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه ١١٣سابق دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. متهم پس از محاکمه در آن شعبه از قصاص تبرئه و به حبس محکوم شد. این حکم در دیوانعالی کشور نقض و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز متهم بار دیگر در مقابل هیأت قضائی دادگاه قرار گرفت و از خود دفاع کرد.

در این جلسه خانواده مقتول بار دیگر درخواست قصاص کردند. متهم نیز درباره روز حادثه به قضات گفت: «وقتی نقشه قتل دوستم را کشیدم، روز حادثه با هم به پارک رفتیم. من برایش مقداری حشیش بردم و به او حشیش دادم تا بکشد. وقتی از حالت طبیعی خارج شد، دستانم را بر گردنش فشار دادم تا جایی که نیمه‌بیهوش شد. چون حشیش بدنش را سست کرده بود، نتوانست مقاومت کند. وقتی روی زمین افتاد، دو تسمه دور گردنش انداختم و محکم بستم.

سپس جسدش را پشت شمشاد‌ها انداختم. وقتی صابر را کشتم، اول موضوع را به پدرم گفتم، ولی او اصلا کمکی به من نکرد و گفت باید خودت را معرفی کنی. مجبور شدم به یکی از دوستانم به نام بهروز همه‌ چیز را بگویم. بهروز به من گفت که کمکم می‌کند و ما با هم به سراغ جسد رفتیم.

در آن‌جا جسد را برداشتیم و با خودرو بهروز قصد جابه‌جایی آن را داشتیم که ناگهان چشممان به ماموران پلیس خورد. از ترسمان جسد را به گوشه‌ای انداختیم و فرار کردیم. قبول دارم که صابر را به قتل رساندم ولی باور کنید دست خودم نبود. او خودش باعث شد که او را به قتل برسانم.» در پایان جلسه نیز هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی درباره این پرونده را صادر کنند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید