بدون خواننده اثرگذار بودهایم
ایدهآل من این است که جامعهام را با موسیقی خوب و باکیفیت آشنا کنم که زمانبر است و باید پلهپله جلو رفت. وقتی به یکسالونیم قبل برمیگردم، میبینم هدف و برنامهریزی من درست بوده، چون باعث شده نهتنها شنونده را از دست ندهیم، بلکه به شنوندگانمان اضافه شده به طوری که الان جرئت کرده و در سالن سههزارنفری برنامه اجرا میکنیم که اتفاق بزرگی است.
کد خبر :
۴۷۵۲۱
بازدید :
۱۰۶۲
شهرداد روحانی از آن شخصیتهای کاریزماتیک موسیقی ایران است که ورای تخصصش، مردم او را بهخاطر انرژی بالا و مثبتش، همینطور لبخند دوستداشتنیاش در زمان اجرا و البته همچنان همان خاطره قدیمی و خوش نوازندگی ویلن همراه با ارکستر یانی در آکروپلیس یونان دوست دارند.
خوشبختانه از زمانی که او رهبری ثابت ارکستر سمفونیک تهران را برعهده گرفته، نهتنها انبوهی از مشکلات ارکستر مرتفع شده که سفرهای بینالمللی و شهرستانهایش هم آغاز شده و تقریبا در تمامی ماههای سال روی صحنه بوده است.
به اینها همکاریهای بینالمللی با ارکسترهای مختلف را هم باید اضافه کرد. امروز، چهارشنبه ٢٩ آذر، او برای اولینبار در تالار وزارت کشور تهران برای سههزار نفر روی صحنه میرود که در نوع خود اتفاق بزرگی است.
در مورد برنامه اخیر ارکستر سمفونیک تهران بفرمایید
این اجرا موقعیتی است که ارکستر سمفونیک در برابر سه هزار نفر معرفی میشود، در نتیجه قطعاتی انتخاب کردم که دوباره بتواند یک عده جدید را جذب کند. قطعهای از کورکوفیف، آهنگساز روس، است به نام «پیتر و گرگ» که داستانی را روایت میکند و راوی دارد.
از خانم الهام جعفرزاده که دوبلور و هنرپیشه تئاتر هستند دعوت کردیم نقش راوی را برعهده داشته باشند که بیانشان خیلی نافذ و صدایشان خیلی برای این اجرا مناسب است و درعینحال که موسیقی اجرا میشود داستانی تعریف میشود و مردم با سازهای مختلف آشنا میشوند. درعینحال که برنامه سرگرمکننده است آموزشی هم هست.
فرقش با برنامهای که در تالار وحدت بود چیست؟
دو قطعه است و همان برنامهای است که چند ماه قبل در تالار وحدت انجام دادیم، اما با حضور سه هزار نفر. این اجرا فرصت خوبی است که سازهای ارکستر و ارکستر سمفونیک و قطعات معرفی شوند.
قطعه دیگری از آهنگساز فرانسوی به نام سن سانز است که کارناوال حیوانات است و آن هم سازها را بهنوعی تنظیم کرده که خواسته به شخصیتهای حیوانات مختلف ربط دهد و مردم و جوانان با صدای سازها و موسیقی آشنا شوند که برایشان موسیقی تفصیلی است. چهار نوازنده هارپ جوان را معرفی خواهم کرد. چند قطعه از موسیقی فیلم را اجرا خواهیم کرد.
قطعهای از آهنگساز بسیار خوب فیلم به نام ویکتور یانگ به نام «هشتاد روز دور دنیا» که هم فیلم و هم موسیقیاش جایزه اسکار برده. موسیقی دیگر از مارکس داینر به نام «تارا» است که جایزه اسکار برده و میخواهیم مردم با موسیقی فیلم هم آشنا شوند.
اگر به برنامههای ارکستر سمفونیکهای مختلف در این فصل دقت کنید میبینید در همهجای دنیا درعینحال که موسیقی کلاسیک را معرفی میکنند، موسیقی فیلم هم اجرا میکنند و من تصمیم گرفتم ما هم این کار را انجام دهیم تا مردم با یک نوع موسیقی دیگر آشنا شوند.
همه اینها در حالی انجام میشود که خوانندهای ندارد و بااینحال بهخوبی استقبال میشود.
با توجه به اینکه موسیقی کلاسیک، موسیقی غالبی که در کشور ما شنیده و اجرا میشود نیست، شما در فعالیتهای کنسرتهای ارکستر به نکات آموزشی هم توجه دارید؟
ببینید، بهجز آن اتفاقاتی که در داخل کشور برای ارکستر افتاده؛ از نظم آن تا گرفتن نوازندگان جدید و...؛ یکی، دو ماه قبل برنامهای را به جامعهمان معرفی کردم که مردم با صدای سازها و ساختار ارکستر سمفونیک آشنا شوند و اگر یادتان باشد برای اولینبار ١١ صبح در یک روز کاری بود و خودم هم انتظار نداشتم که پنجبار برنامه را تمدید کنیم.
پدر و مادرها با فرزندانشان در سنین مختلف میآمدند و همین باعث شد بعدا تعدادی از نوازندگان ارکستر سمفونیک که در آموزشگاههای موسیقی تهران تدریس میکنند گفتند بعد از این برنامه شاگردان خواستار سازهایی هستند که تابهحال نشنیدهایم؛ مثل ساز فاگوت یا آلتو. معمولا همه ویلن مینوازند یا ساز هارپ.
این امر نشان میدهد روی جامعه اثرگذار بودیم. این کارهاست که باعث میشود مردم با موسیقی کلاسیک آشنا شوند و سازها را بشناسند. یکی از اهداف ارکستر سمفونیک هم این است که مردم را با موسیقی کلاسیک آشنا کند، حتی آهنگسازان ایرانی را که در زمینه موسیقی کلاسیک کار مینویسند. موسیقیای است که مختص یک جامعه نیست. بتهوون فقط به آلمان تعلق ندارد یا موتزارت به تمام دنیا تعلق دارد.
سعدی و حافظ جهانی هستند، چون اشعارشان جهانشمول است. موسیقی کلاسیک هم این خاصیت را دارد. در نتیجه میتوانیم از طریق موسیقی کلاسیک حرفها و خواستههایمان را به تمام جهان منتقل کنیم، ولی در درجه اول برنامهریزی که برای ارکستر سمفونیک کردیم؛ برای اینکه مردم را با ساختار ارکستر سمفونیک و این نوع موسیقی آشنا کنیم. هفت، هشت ماه قبل برای اولینبار در آبادان بودیم و این کار راحتی نیست که چهار هزار نفر در ورزشگاه به ارکستر سمفونیک گوش دادند؛ موسیقی کلاسیک، موسیقی آهنگسازان ایرانی و موسیقی فیلم. از همه مهمتر اینکه یک موسیقی بیکلام بود.
آن هم در ایران که مردم بیشترین ارتباط را با کلام برقرار میکنند.
در همهجای دنیا مردم عادت دارند موسیقی را با خواننده گوش کنند و بهتر ارتباط برقرار میکنند. رهبر ارکستر پشتش به مردم است و موزیسینها هم سرشان روی سازشان است و ارتباط چشمی کمتر است، اما با خواننده زودتر و بهتر ارتباط برقرار میکنند. از زمانی که مسئولیت ارکستر را برعهده گرفتم، یکی از اهدافم این بود که ارکستر سمفونیک را به شهرهای دیگر ببریم.
به همین منظور چندین ارکستر استانی در آبادان، عسلویه، اهواز، بوشهر و شیراز در باغ عفیفآباد در فضای باز با دو هزار و ٥٠٠ نفر، البرز، کرج داشتیم. قرار است به استانهای دیگر هم برویم. در سفرهای خارجی هم در نظر داریم ارکستر را به خارج از ایران معرفی کنیم.
این کارها هنوز هم انجام میشود. یکی از اتفاقات نادر که قبلا نیفتاده بود، این بود که ارکستر کلاسیک در شهرستانها موسیقی کلاسیک اجرا کند. کار دیگرمان این است که از استادان غیرایرانی و کسانی که کارشان این است که با نوازندگان کشورهای مختلف کار میکنند مثلا نوازنده فرنچول آقای لوکا بلوچی که نوازنده بسیار معروفی هستند، دعوت کردیم و برای نوازندگان ارکستر سمفونیک مسترکلاس داشتند یا آقای دیروزا که نوازنده ابوا هستند و حدود ١٠ سال نوازنده برلین فیلارمونیک بودند.
ایشان با نوازندگان ابوای ما کار کردند؛ همینطور نوازندگان سازهای زهی. برای پیشبرد سطح کیفی نوازندگان این برنامهها ادامه خواهد داشت. همینطور که استادان ایرانی نوازنده تربیت میکنند و جا دارد اینجا از آنها تشکر کنم، ولی خیلی خوب است که نوازندهها با روشهای مختلف هم آشنا شوند به همین خاطر هر ماه از این معلمها دعوت میکنیم به مدت دو روز با نوازندههای ارکستر کار میکنند و قطعاتی برای تمرین میدهند و همین تعاملات باعث پیشرفت شخصی نوازندهها میشود.
این وضعیت ارکستر، وضعیت ایدهآل شماست؟
ایدهآل من این است که جامعهام را با موسیقی خوب و باکیفیت آشنا کنم که زمانبر است و باید پلهپله جلو رفت. وقتی به یکسالونیم قبل برمیگردم، میبینم هدف و برنامهریزی من درست بوده، چون باعث شده نهتنها شنونده را از دست ندهیم، بلکه به شنوندگانمان اضافه شده به طوری که الان جرئت کرده و در سالن سههزارنفری برنامه اجرا میکنیم که اتفاق بزرگی است. سابقه نداشته ارکستر سمفونیک بتواند در چنین سالن بزرگی بلیتفروشی کند.
کار ما غیر از اینکه هنر است و خیلی باارزش است، اما نمیتوانیم کتمان کنیم با مسئله مادی کار ارتباط مستقیم داریم. نمیتوانیم بگوییم برنامه ما اگر خالی باشد و کسی استقبال کند، کیفیت کارمان خوب است.
چرا نباید به مردم هم کیفیت داد و هم اینکه درآمد داشته باشیم؟ باید فرمولی صادقانه پیدا کرد که در درجهاول کیفیت کار و بعد نحوه اجرای برنامه و انتخاب رپرتوار است که همه اینها باعث موفقشدن کار میشود.
۰