هوارزدن بدتر است یا پرخاشگری منفعلانه؟
بیان احساسات منفیِ شدیدْ اغلب زمانی مؤثرتر است که خیلی واضح توصیف نشوند. بههرحال گاهی باید انتخاب کنیم که میخواهیم بهنحو مؤثری خودمان را ابراز کنیم یا میخواهیم غیرآزاردهنده باشیم. نمیشود همیشه هر دو را انجام داد.
کد خبر :
۴۷۹۰۰
بازدید :
۱۰۶۹
متن حاضر چکیدهای است از مطلبی با عنوان «Honestly, it's fine» که در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۱۶ در وبسایت ایان منتشر شده است:
وقتی از دست کسی ناراحتیم، به دو شکل میشود احساسمان را بروز دهیم: اگر رک و پوستکنده به او نفهمانیم پای مشکلی در میان است، ممکن است دست به راه آزاردهندهتری بزنیم و «پرخاشگری منفعلانه» را انتخاب کنیم. در این راه دوم، بهگونهای وانمود میکنیم که گویا اتفاقی نیفتاده، اما تمام قرائن فریاد میزنند که ما از فرد مقابلمان ناراحت یا بیزاریم.
متن حاضر چکیدهای است از مطلبی با عنوان «Honestly, it's fine» که در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۱۶ در وبسایت ایان منتشر شده است. ترجمۀ کامل این مطلب در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ با عنوان «رفتاری که از فحشدادن هم آزاردهندهتر است» در وبسایت ترجمان منتشر شده است.
بدوبیراهگفتن به مردم جای تردیدی برای آنها باقی نمیگذارد که مورد توهین قرار گرفتهاند، اما نوع دیگری از پرخاشگری وجود دارد که آنها را به تردید میاندازد. رفتارهایی که غیرمستقیماند و، دستکم در ظاهر امر، بیادبانه شمرده نمیشوند.
متن حاضر چکیدهای است از مطلبی با عنوان «Honestly, it's fine» که در تاریخ ۱ دسامبر ۲۰۱۶ در وبسایت ایان منتشر شده است. ترجمۀ کامل این مطلب در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ با عنوان «رفتاری که از فحشدادن هم آزاردهندهتر است» در وبسایت ترجمان منتشر شده است.
بدوبیراهگفتن به مردم جای تردیدی برای آنها باقی نمیگذارد که مورد توهین قرار گرفتهاند، اما نوع دیگری از پرخاشگری وجود دارد که آنها را به تردید میاندازد. رفتارهایی که غیرمستقیماند و، دستکم در ظاهر امر، بیادبانه شمرده نمیشوند.
این نوع رفتار اسمی دارد: «پرخاشگری منفعلانه» ۱. اسکات وتزلر، روانپزشکی نیویورکی، که تحقیقاتش بر پرخاشگری منفعلانه متمرکز است، به آن میگوید: «خصومت پنهان» ۲. ریشۀ این اصطلاح به روانشناسی و روانپزشکی برمیگردد، اما وارد دایرۀ لغات عمومی شده است، و برای بیان غیرمستقیم خصومت، خشم، اهانت و امثال آن استفاده میشود. خیلی وقتها، در موقعیتهایی که نمیخواهیم بدوبیراه بگوییم، منفعلانه پرخاش میکنیم.
دو دلیل باعث میشود بهجای اینکه به کسی ناسزا بگوییم، منفعلانه پرخاش کنیم: نخست، میدانیم که با پرخاشگریِ منفعلانه احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانیم از اتهام انجام رفتار آزاردهنده فرار کنیم؛ دوم، پرخاشگری منفعلانهْ غیرآزاردهنده به نظر میآید و این برداشتْ ما را قادر میسازد به خودمان تسلی دهیم که هیچ کار قابلاعتراضی انجام ندادهایم. نقطۀ مشترک در همۀ پرخاشگریهای منفعلانه این است که فرد تلاش میکند چیزی را منتقل کند که بالقوه آزاردهنده است.
دو دلیل باعث میشود بهجای اینکه به کسی ناسزا بگوییم، منفعلانه پرخاش کنیم: نخست، میدانیم که با پرخاشگریِ منفعلانه احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانیم از اتهام انجام رفتار آزاردهنده فرار کنیم؛ دوم، پرخاشگری منفعلانهْ غیرآزاردهنده به نظر میآید و این برداشتْ ما را قادر میسازد به خودمان تسلی دهیم که هیچ کار قابلاعتراضی انجام ندادهایم. نقطۀ مشترک در همۀ پرخاشگریهای منفعلانه این است که فرد تلاش میکند چیزی را منتقل کند که بالقوه آزاردهنده است.
درواقع، تمایل ما برای انتقال چیزی که بالقوه آزاردهنده است و نیز ترس ما از تجربۀ امری ناراحتکننده دلایلی هستند که موجب میشوند ما عقاید و احساسات منفیمان را بهصورت «خصومت پنهان» ابراز کنیم.
اما ما دوست نداریم در معرض پرخاشگری منفعلانه قرار بگیریم. مگر این رفتار مشکلی دارد؟ آیا این رفتار بهتر از این نیست که خیلی رک و بیپرده حرف آزاردهندهای بزنیم، مثلاً بگوییم «گورت را گم کن»؟
در نگاه نخست، پرخاشگری منفعلانه مؤدبانه و بدوبیراهگفتن آزاردهنده به نظر میرسد. اما از یک نظر پرخاشگری منفعلانه با دادوهوار کردن یا بدوبیراه گفتن فرقی ندارد. در هر دو مورد ما خشم، اهانت و خصومت را منتقل میکنیم. در اصطلاح زبانشناسان هر دو واکنش شیوههایی از «کنش گفتاری» ۳ هستند.
اما ما دوست نداریم در معرض پرخاشگری منفعلانه قرار بگیریم. مگر این رفتار مشکلی دارد؟ آیا این رفتار بهتر از این نیست که خیلی رک و بیپرده حرف آزاردهندهای بزنیم، مثلاً بگوییم «گورت را گم کن»؟
در نگاه نخست، پرخاشگری منفعلانه مؤدبانه و بدوبیراهگفتن آزاردهنده به نظر میرسد. اما از یک نظر پرخاشگری منفعلانه با دادوهوار کردن یا بدوبیراه گفتن فرقی ندارد. در هر دو مورد ما خشم، اهانت و خصومت را منتقل میکنیم. در اصطلاح زبانشناسان هر دو واکنش شیوههایی از «کنش گفتاری» ۳ هستند.
در واقع وقتی ما با هم گفتوگو میکنیم، زبان را فقط برای انتقال اطلاعات به کار نمیبریم؛ ما از زبان برای انجامدادن افعال نیز استفاده میکنیم. مثلاً گفتن «متأسفم» نوعی عمل عذرخواهی است. ما حتی میتوانیم کنشهای گفتاری را به شیوههای مختلفی انجام دهیم، ازجمله با حرفنزدن؛ بنابراین پرخاشگری منفعلانه و و ناسزا گفتن دو وسیله برای یک هدف و صرفاً شیوههای مختلف انجام یک کنش گفتاری (آزاردهنده) هستند.
علاوهبراین پرخاشگری منفعلانه، آنقدر که در نگاه اول به نظر میرسد، مؤدبانه نیست. اول اینکه هدف پرخاشگری منفعلانه رنجاندن و ناراحتکردن است، درست مثل رفتار آزاردهنده، ولی یک تفاوت دارد: ابهامْ جنبۀ کلیدی پرخاشگری منفعلانه است.
علاوهبراین پرخاشگری منفعلانه، آنقدر که در نگاه اول به نظر میرسد، مؤدبانه نیست. اول اینکه هدف پرخاشگری منفعلانه رنجاندن و ناراحتکردن است، درست مثل رفتار آزاردهنده، ولی یک تفاوت دارد: ابهامْ جنبۀ کلیدی پرخاشگری منفعلانه است.
پرخاشگرِ منفعل میخواهد مخاطبش را برنجاند، اما ابهام موجود در رفتارش به او اجازه میدهد که، اگر اعتراضی شد، اصرار کند که برداشت غیراهانتآمیز درست است.
دوم اینکه، ابهام موجود در پرخاشگری منفعلانه موجب ناراحتیای میشود که در واکنشِ مستقیماً آزاردهنده وجود ندارد. چنین واکنشی دیگران را از این امکان محروم میکند که بتوانند، بهنحوی مؤثر، به رفتاری که با آنها داشتهایم اعتراض کنند و ما را قادر میسازد که از زیر بار مسئولیتِ منظوری که داشتهایم شانه خالی کنیم. ازاینجهت پرخاشگری منفعلانه تلاشی است برای ساکتکردن دیگران.
باایناوصاف برخلاف آنچه اغلب دوست داریم بپنداریم، اگر نه در نظر، دستکم عملاً پرخاشگریِ منفعلانه بدترین شیوۀ انتقال احساسات منفی ماست. اگر عصبانی شده باشم، ناسزاگفتن شیوۀ مؤثری است برای ابراز احساساتم، گرچه به این قیمت تمام شود که آزاردهنده محسوبم کنند.
دوم اینکه، ابهام موجود در پرخاشگری منفعلانه موجب ناراحتیای میشود که در واکنشِ مستقیماً آزاردهنده وجود ندارد. چنین واکنشی دیگران را از این امکان محروم میکند که بتوانند، بهنحوی مؤثر، به رفتاری که با آنها داشتهایم اعتراض کنند و ما را قادر میسازد که از زیر بار مسئولیتِ منظوری که داشتهایم شانه خالی کنیم. ازاینجهت پرخاشگری منفعلانه تلاشی است برای ساکتکردن دیگران.
باایناوصاف برخلاف آنچه اغلب دوست داریم بپنداریم، اگر نه در نظر، دستکم عملاً پرخاشگریِ منفعلانه بدترین شیوۀ انتقال احساسات منفی ماست. اگر عصبانی شده باشم، ناسزاگفتن شیوۀ مؤثری است برای ابراز احساساتم، گرچه به این قیمت تمام شود که آزاردهنده محسوبم کنند.
درضمن، گفتن «من واقعاً از دستت عصبانیام» باعث میشود آزاردهنده نباشم، اما به این قیمت تمام میشود که نتوانم احساساتم را بهنحو مؤثری بیان کنم. زیرا بیان احساسات منفیِ شدیدْ اغلب زمانی مؤثرتر است که خیلی واضح توصیف نشوند. بههرحال گاهی باید انتخاب کنیم که میخواهیم بهنحو مؤثری خودمان را ابراز کنیم یا میخواهیم غیرآزاردهنده باشیم. نمیشود همیشه هر دو را انجام داد.
پرخاشگری منفعلانه علاوهبراینکه آزاردهنده است روشی است ناکارامد برای بیان احساسات. طبق گفتۀ روانشناسان، وقتی احساسات منفیمان را غیرمستقیم ابراز میکنیم و وقتی که، در نتیجۀ اعتراض به آن، آنها را انکار میکنیم، فرصت تأییدشدن احساساتمان و گفتوگویی همدلانه را از دست میدهیم.
منبع: ترجمان
پینوشتها:
• ربکا راش (Rebecca Roache) مدرس فلسفه در دانشگاه لندن است. او مشغول نگارش کتابی دربارهٔ فحش دادن است. راش در آکسفوردشایر زندگی میکند.
پرخاشگری منفعلانه علاوهبراینکه آزاردهنده است روشی است ناکارامد برای بیان احساسات. طبق گفتۀ روانشناسان، وقتی احساسات منفیمان را غیرمستقیم ابراز میکنیم و وقتی که، در نتیجۀ اعتراض به آن، آنها را انکار میکنیم، فرصت تأییدشدن احساساتمان و گفتوگویی همدلانه را از دست میدهیم.
منبع: ترجمان
پینوشتها:
• ربکا راش (Rebecca Roache) مدرس فلسفه در دانشگاه لندن است. او مشغول نگارش کتابی دربارهٔ فحش دادن است. راش در آکسفوردشایر زندگی میکند.
[۱]passive aggression
[۲]sugar-coated hostility
[۳]speech act
۰