همسرت را نکش!

همسرت را نکش!

این روزها یکی از مهم‌ترین معضلات مرتبط با خانواده‌ها، موضوع همسرکشی است. مسأله‌ای که تنها محدود به ایران نیست و در بسیاری از کشورها نیز رخ می‌دهد.کارشناس‌ها و صاحبنظران مؤلفه‌های مختلفی را در خصوص پدیده همسرکشی مطرح کرده‌اند که نشان می‌دهد در بسیاری از آنها مسائلی چون تفاوت فرهنگ‌ها، مهاجرت به شهرها و باورهای غلط و خرافی نقش بسزایی در بروز همسرکشی دارند.

کد خبر : ۴۸۵۵۱
بازدید : ۲۳۰۷
همسرت را نکش
این روزها یکی از مهم‌ترین معضلات مرتبط با خانواده‌ها، موضوع همسرکشی است. مسأله‌ای که تنها محدود به ایران نیست و در بسیاری از کشورها نیز رخ می‌دهد.کارشناس‌ها و صاحبنظران مؤلفه‌های مختلفی را در خصوص پدیده همسرکشی مطرح کرده‌اند که نشان می‌دهد در بسیاری از آنها مسائلی چون تفاوت فرهنگ‌ها، مهاجرت به شهرها و باورهای غلط و خرافی نقش بسزایی در بروز همسرکشی دارند.
از سوی دیگر نیز باید به نقش خشونت در خانواده‌ها، کمبود مسائل عاطفی و استفاده از مواد روانگردان و مخدر توجه داشت.بررسی بسیاری از پرونده‌های همسرکشی نشان می‌دهد که اگر در خانواده‌ای مرد، قربانی همسرکشی شود در اغلب مواقع زن از شخصی کمک گرفته و با نقشه قبلی مرد را به قتل رسانده است و در مقابل هم اگر زن قربانی جنایت خانوادگی شده، در بسیاری از مواقع مرد بدون نقشه قبلی و در یک لحظه مرتکب قتل همسرش شده است. بنابراین در پرونده‌هایی که مردها به قتل رسیده‌اند می‌توان همواره ردپای شخص سومی را در زندگی آن زوج دید. مسأله دیگری که در این میان و تا قبل از بروز جرم نادیده گرفته می‌شود، مبحث اختلالات روانی زوجین است.
موضوعی که اگر پیش از عقد رسمی و همانند برخی از آزمایش‌های قبل از ازدواج، به آن جدی‌تر نگاه شود، کمتر شاهد بروز چنین جنایاتی خواهیم بود.اختلالات هذیانی(روان پریشی)، پارانوئید(بدگمانی)، کنترل تکانه(انگیزه خطرناک بودن برای خود یا دیگران) و اسکیزوفرنی(توهم‌های جنون آمیز) از جمله بیماری‌های روانی است که افراد را در بلندمدت یا کوتاه مدت دچار دردسرهایی از جمله همسرکشی می‌کند.نکته دیگری که در خصوص مسأله همسرکشی مطرح است، موضوع طلاق است.
وقتی مرد یا زنی در یک خانواده اقدام به همسرکشی می‌کند بدان معناست که هرکدام از آنها به مرحله‌ای رسیده‌اند که دیگر ادامه زندگی با شخص مقابل‌شان را بی‌معنا می‌دانند و به تعبیری به بن‌بستی رسیده‌اند که تنها راه خروج از آن را نابودی و کشتن دیگری می‌دانند. در این حالت شاید یکی از بهترین راه‌ها، جدایی زوجین باشد تا ماجرایی که در آن دست‌کم یک نفر به قتل برسد و دیگری را هم با چوبه دار و قصاص روبه‌رو کند.
با این حال نباید از نقش مشاوره و ترویج آن در جامعه غافل شد. مشاوره زوجین در صورت بروز مشکلات حاد می‌تواند راهگشای بسیاری از بن‌بست‌های زندگی باشد و مانع بروز جنایاتی چون همسرکشی و همسرآزاری گردد.

همسرکشی اصلی‌ترین نوع خشونت خانوادگی
مجید ابهری- آسیب شناس و رفتارشناس اجتماعی- بااشاره به مهم‌ترین دلایل این قبیل جنایت‌ها به «ایران» می‌گوید: خشونت‌های خانگی دارای چهره‌ها و ابعاد مختلفی است که اصلی‌ترین آن همسرکشی است. قتل زن به دست شوهر یا بالعکس اغلب به چند دلیل عمده اتفاق می‌افتد.

نخستین مسأله ضعف مدیریت هیجان‌های رفتاری وناتوانی در کنترل خشم است که در بسیاری از مواقع منجر به ضرب و شتم و در نهایت قتل می‌شود.
دومین موضوع حضور شخص ثالث در زندگی زوجین و فریب دادن زن یا شوهر خانواده و همکاری با یکی از آنها درراستای حذف طرف مقابل است.

سومین مورد، بروز مشکلات روحی - روانی است که در بسیاری از مواقع زوجین تمایل و شهامت حضور در نزد مشاور یا ریش سفید فامیل را ندارند که به نوعی این مسأله ضعف زوجین به حساب می‌آید. چراکه اگرمشکلات حل نشوند در دراز مدت تبدیل به انباشت مشکلات و بروز حوادث ناگوار می‌شود.

به‌طور کلی در 79 درصد قتل‌ها از سوی مردها نقشه قبلی وجود نداشته و مرد به‌صورت لحظه‌ای و در یک اقدام خشونت‌آمیز توأم با خشم ونفرت مرتکب قتل می‌شود و در مقابل هم می‌بینیم که بیشتر زن‌ها برای قتل همسرشان از شخص دیگری کمک می‌گیرند. همچنین در گفت‌و‌گو با زنانی که مرتکب قتل و جنایت همسرکشی شده‌اند می‌شنویم سختگیری‌های بسیارشدید و غیرمنطقی، خشونت، بدبینی و مشکلات رفتاری، زنان را به مرحله‌ای رسانده که ادامه زندگی مشترک را برای آنها غیرممکن می‌دانند و در همان زمان هم فرد دیگری با سوء‌استفاده از فضای پیش آمده در میان زوج، دست به‌کار شده و به کمک زن می‌آید.
از سوی دیگر اغلب این زنان به‌خاطر باورها و سنت‌های خانوادگی و حتی پافشاری مردها به ادامه زندگی پرتنش، نمی‌توانند به سراغ طلاق بروند و همین مسأله باعث می‌شود برخی زن‌ها، تنها راه چاره را از میان برداشتن مرد زندگی‌شان بدانند.

البته در این روش همسرکشی هم به‌طورحتم نباید تصور کرد که زن با شخص ثالث ارتباط عاطفی یا جنسی برقرار کرده. چراکه در بسیاری از مواقع زن فقط به‌دنبال اجیر کردن فردی است که کار حذف شوهر را بدرستی انجام دهد.به گفته ابهری، در مورد مردها قضیه کاملاً متفاوت است. مردها اغلب بدون برنامه و نقشه قبلی دست به همسرکشی می‌زنند. به‌طوری که در ابتدا مسأله با یک جر و بحث آغاز می‌شود و در ادامه با ضرب و شتم و ضربه‌ای به سر و... مرتکب قتل همسرشان می‌شوند که غالباً بعد از بروز قتل هم بسرعت ابراز ندامت می‌کنند اما دیگر فایده‌ای ندارد.
دراین میان تغییر سبک زندگی و تأثیر استفاده نادرست از شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی هم از مواردی است که در وقوع مسأله همسرکشی دخیل است. به همین خاطر بارها تأکید کرده‌ام، همان‌طور که برای جاری شدن صیغه عقد، دریافت گواهی‌های مختلف پزشکی ضروری است، باید اخذ گواهی مشاوره روانشناسی مبنی بر سلامت روان زوجین هم الزامی شود. چراکه بسیاری از ناهنجاری‌های رفتاری در ظاهر افراد مشخص نیست و در زندگی زناشویی آشکار می‌شود. بسیاری از بیماری‌های روحی - روانی از همان دوران کودکی همراه فرد بوده و در بسیاری از مواقع در کوتاه مدت خود را نشان نمی‌دهند اما اگر آزمایش‌های تخصصی روی فرد صورت گیرد به لحاظ علمی می‌توان آن را کنترل کرد و مانع بروز جنایت‌های خانوادگی از جمله همسرکشی شد.

غلبه احساسات بر تفـکر
دکتر امان‌الله قرایی مقدم -جامعه شناس- نیزمعتقد است متأسفانه این پدیده در سال‌های اخیر گسترش پیدا کرده و به طور کلی باید گفت پدیده همسرکشی بیشتر مختص به شهرهاست تا روستاها. چراکه در روستاها نظارت عمومی و فامیلی در جریان زندگی همه اهالی روستا وجود دارد همه از حال هم باخبر هستند اما در شهرها و بخصوص کلانشهرها اغلب مردم و خانواده‌ها از حال هم بی‌خبر هستند و کمتر به مشکلات هم توجه دارند.

فساد اخلاقی، اعتیاد و جنون آنی از جمله مباحث اصلی در بروز پدیده همسرکشی است و ما طی سال‌ها تحقیق در زندان رجایی شهر و دانشکده علوم قضایی دانشگاه تهران به این نتیجه رسیدیم که پدیده همسرکشی در شهرهای بزرگ رواج بیشتری پیدا کرده است. ضمن اینکه نوع همسرکشی در میان زنان و مردان و دلایل‌شان تا حد قابل توجهی متفاوت است. برخی از زن‌ها به‌دلیل ارتباط با جنس مخالف و حذف فیزیکی مانعی به نام همسر، دست به این جنایت می‌زنند اما مردها اغلب به سبب شک، حسادت و بدبینی همسرشان را از بین می‌برند. حتی نوع قتل هم در بین زنان و مردان متفاوت است.
زنان سعی می‌کنند تا با ظرافت دست به قتل بزنند و با خوراندن سمومی چون قرص یا موادی شبیه به آن، همسرشان را از پا درآورند اما مردها با خشونت مرگ همسرشان را رقم می‌زنند و با ضرب و شتم و چاقو و... مرتکب قتل می‌شوند. اما تحقیقات نشان داده روابط نامشروع زنان جنایتکار با مرد غریبه، از اصلی‌ترین انگیزه‌های همسرکشی محسوب می‌شود.

از سوی دیگرجالب است بدانیم در تحقیقی که از حدود 860 زن همسرکش به عمل آمد، مشخص شد بیش از یک سوم آنها پیش از اقدام به قتل همسرانشان رابطه جنسی با شخصی غیر از همسرشان داشته‌اند و به خاطر رسیدن به خواسته‌های نفسانی دست به جنایت زده‌اند.

البته کمرنگ شدن باورهای دینی و اخلاقی هم نقش بسزایی در بروز جنایت همسرکشی دارد. به هرحال گستردگی فضای اینترنت و ماهواره و استفاده نادرست و غلط از آن یکی از عمده‌ترین آسیب‌هایی است که امروزه به خانواده‌ها ضربه می‌زند.البته شاید برخی فکر کنند چرا وقتی خانواده‌ها به بن‌بست می‌رسند از هم جدا نمی‌شوند و به سراغ طلاق نمی‌روند تا ماجرا به قتل و همسرکشی منتج نشود.
دراین باره باید گفت که طلاق به این آسانی نیست. در فرهنگ ما طلاق مسأله ساده‌ای نیست و بسیاری از خانواده‌ها براحتی نمی‌توانند با آن کنار بیایند. شاید در مورد خانواده‌هایی که به مشکل برخورده‌اند بهترین و تنهاترین راهکار طلاق باشد. اما در نظر داشته باشید در بسیاری از خانواده‌های ایرانی طلاق برای زنان وصله ناجوری شناخته می‌شود و مردان هم تمایلی ندارند که همسرشان بعد از طلاق با مرد دیگری زندگی یا ازدواج کند. این قبیل مردان زن را مایملک خود می‌دانند و فکر می‌کنند وقتی قرار است زنی در زندگی‌شان نماند، بهتر است برای هیچ‌کس نماند.

ضمن اینکه در ذات بعضی از انسان‌ها احساسات بر تفکر غلبه دارد و وقتی کارد به استخوان افراد می‌رسد به‌هیچ چیز جــــــــز پایان غائله که همانا مرگ طرف مقابل است، فکر نمی‌کنند.

نکته آخر هم نقش فرزند یا فرزندان در چنین خانواده‌هایی است. بررسی‌ها نشان داده فرزندان به هیچ عنوان مانع پدیده همسرکشی نمی‌شوند. البته ممکن است استثناهایی هم وجود داشته باشد. اما در مجموع افرادی که به نقطه پایان می‌رسند و برای رسیدن به اهدافشان تلاش می‌کنند، وجود فرزندان نمی‌تواند مانعی برایشان ایجاد کند. این در حالی است که اغلب ما فکر می‌کنیم زن‌ها عاطفی هستند و ممکن است وجود فرزند مانع ارتکاب چنین جنایت‌هایی شود.

انتخاب نزدیکترین راه
دکتر مجید صفاری نیا -روانشناس اجتماعی-نیز در خصوص پدیده همسرکشی به «ایران» می‌گوید: در روانشناسی و طبقه ‌بندی‌های آن عنوانی به نام همسرکشی نداریم. ما همسرآزاری و خشونت آزاری داریم که می‌تواند به همسرکشی منتج شود.
به طور قطع بیشتر افرادی که در زندگی‌شان به پدیده همسرکشی می‌رسند، از عقده‌های پنهانی در وجودشان رنج می‌برند که از گذشته و در دوران کودکی همراهشان بوده است.
نکته دیگر مسائل اختلالات هذیانی است که افراد به بدبینی و شکاکی انسجام یافته نسبت به همسرشان می‌رسند و در یک اقدام جنون‌آمیز دست به قتل می‌زنند. مسأله دیگر هم مصرف مواد مخدر و روانگردان‌هاست که افراد پس از مصرف دچار توهماتی می‌شوند که در بسیاری از آنها به همسرکشی ختم می‌شود.

البته در بسیاری از مواقع جدایی می‌تواند مانع بروز جنایاتی چون همسرکشی شود اما این مسأله را هم باید در نظر داشته باشید که زنان در بحث طلاق مشکلات زیادی را پیش رو دارند. از همان ابتدا عنوان کردن بحث طلاق برای خانواده‌ها نوعی تابو محسوب می‌شود و خانواده‌ها از دخترانشان حمایت نمی‌کنند. پس از آن هم سازمان‌های حمایتی و حقوقی حامی زنان نیستند بنابراین می‌بینیم که زنان تا حد امکان تلاش می‌کنند تا به سمت طلاق نروند اما وقتی زندگی‌شان را در بن‌بست می‌بینند ممکن است هرکاری برای برون رفت از مشکلشان انجام دهند.

متأسفانه در کشور ما از مراکز مشاوره و روانشناسی آن‌طور که باید استقبال نمی‌شود و طبق آماری که به دست آورده ایم، از 100 درصد زوجین ایرانی، حدود 65 درصد به هیچ عنوان تمایلی به حضور در مراکز روانشناسی و مشاوره ندارند. حدود 35 درصد تلاش می‌کنند تا مشکلات‌شان را از طریق مشاوران و روانپزشکان حل و فصل کنند که البته از این تعداد هم حدود 50 درصد تنها یکبار مراجعه می‌کنند و تمایلی به ادامه درمان ندارند.
از این‌رو فقط 17 - 18 درصد از زوجینی که دچار مشکل شده‌اند، مشکلات‌شان را از طریق مشاوره حل می‌کنند.به اعتقاد من اگر دولت مسأله مشاوره پیش از ازدواج را همانند آزمایش‌های جسمی الزامی کند، بسیاری از مشکلات مرتبط با همسرآزاری و همسرکشی اتفاق نمی‌افتد. ما آزمون‌هایی داریم که در کوتاه‌ترین زمان مشخص می‌کند که زوجین مشکلات حاد روانی دارند یا خیر. همین آزمون‌ها می‌تواند در دراز مدت باعث انسجام و تحکیم خانواده‌ها شود.
خانواده‌ها و بزرگترهای فامیل هم نباید از رفتارهای غیرطبیعی زوجین به سادگی عبور کنند. وقتی فردی سراغ مواد روانگردان می‌رود قطعاً تغییر رفتارهایی خواهد داشت که خانواده‌ها باید از همان ابتدای تغییرات با مراجعه به مراکز درمانی و قضایی مانع بروز حوادث ناگوار شوند.

در مجموع باید بگویم که زوجینی که اقدام به همسرکشی می‌کنند از تفکر و هوش بالایی برخوردار نیستند و عاقبت کارشان را نمی‌بینند. به طوری که اگر افراد قدری عاقبت اندیش باشند و از فکرشان استفاده کنند قطعاً دست به جنایاتی اینچنینی نمی‌زدند. در اغلب مواقع شاهدیم که افراد دم دستی‌ترین برنامه ممکن که همان حذف فیزیکی همسرشان است انجام می‌دهند. این در حالی است که بهترین کار، سنجیده‌ترین کار است.
منبع : روزنامه ایران
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید