در کلهی مرد بد دهن چه میگذرد؟
خشونت خانگی، علت اولیهی آسیب به زنان است که هر ساله یک میلیون زن را به اورژانسهای بیمارستانها راهی میکند. این خشونت از دستهای یک غریبه نیست، بلکه از جانب مردی است که به همسرش گفته: «دوستت دارم»!
کد خبر :
۴۹۲۲۹
بازدید :
۲۱۷۸
خشونت خانگی، علت اولیهی آسیب به زنان است که هر ساله یک میلیون زن را به اورژانسهای بیمارستانها راهی میکند. این خشونت از دستهای یک غریبه نیست، بلکه از جانب مردی است که به همسرش گفته: «دوستت دارم»!
این مطلب را از روی تجربیاتی که طی مشاوره با بیش از 1000 مرد که نسبت به همسران خود رفتارهای خشونت آمیز داشتهاند کسب کردهام مینویسم. همهی ما میدانیم و شنیدهایم که زنان و مردان زیادی در این حوادث کشته میشوند، آسیب میبینند و کودکان زیادی در خانههایی پُر از خشونت و بدرفتاری رشد میکنند که آنها نیز بعدها یا متجاوز و ... خواهند شد یا خودشان قربانی میشوند.
این مطلب را از روی تجربیاتی که طی مشاوره با بیش از 1000 مرد که نسبت به همسران خود رفتارهای خشونت آمیز داشتهاند کسب کردهام مینویسم. همهی ما میدانیم و شنیدهایم که زنان و مردان زیادی در این حوادث کشته میشوند، آسیب میبینند و کودکان زیادی در خانههایی پُر از خشونت و بدرفتاری رشد میکنند که آنها نیز بعدها یا متجاوز و ... خواهند شد یا خودشان قربانی میشوند.
خشونت خانگی چیست؟
خشونت خانگی زمانی است که یکی از همسران، با توسل به سلطه و قدرت، همسرش را به صورت کلامی، فیزیکی و جنسی مورد تهاجم، سوء استفاده و خشونت قرار میدهد. خشونت خانگی در تمام فرهنگها، نژادها، طبقات اجتماعی و ... وجود دارد. هم مردها عامل خشونتهای خانگیاند و هم زنها، اما این میزان برای مردها 95 درصد و برای زنها 5 درصد گزارش شده است.
هر ساله پلیس آماری از این حوادث و شکایتها ارائه میدهد اما این را هم فراموش نکنید که افراد بسیار زیادی هستند که مورد خشونت و تجاوز قرار میگیرند اما هرگز آن را به پلیس گزارش نمیدهند.
چرخهی خشونت
فاز اول: تنش (Tension building)
در این مرحله معمولا فرد مهاجم عصبانی شده و بحث را شروع میکند، قربانی تلاش میکند تا فضا را آرام کند و مواظب رفتار و گفتار خود هست تا مهاجم را خشمگینتر نکند.
فاز دوم: بحران (Explosion)
فرد مهاجم، خشونت کلامی، جسمی یا جنسی را اعمال میکند و قربانی خود را در شرایطی تحقیر شده و غیرعادلانه میبیند.
فاز سوم: ماه عسل (Honeymoon)
مهاجم عذرخواهی میکند، درخواست کمک میکند و یا حتی صحبت از خودکشی به میان میآورد. قربانی به او فرصت دیگری میدهد و تلاش میکند با تغییر رفتارش به مهاجم کمک کند، اما در واقع قربانی با پذیرش اینکه رفتارش باید تغییر کند، بهانه را برای خشونتهای بعدی ایجاد کرده و تدریجا در موضع ِ مورد خشونت واقع شدن، تثبیت میشود.
چرخهی خشونت تا زمانی که یکی از طرفین زندگی رابطه را تمام نکند یا به دنبال درمان نرود، پایان نمییابد. پنج نوع خشونت وجود دارد که در ابتدا چندان قابل توجه نیست اما تدریجا، خودش را بیشتر در رابطه نشان داده و تهاجمیتر میشود.
انواع خشونت
1. خشونت روانی
رفتار خشنی که سلامت روانی قربانی را تهدید کند؛ مانند فریاد زدنی که ترس و اضطراب به قربانی وارد کند، شک کردن، تهدید کردن، بیوفایی و خیانت، تحقیر و توهین و اهانت کلامی
2. خشونت کلامی
با اسامی و القاب بد و آزاردهنده قربانی را مورد خطاب قرار دادن
3. خشونت تکنولوژیکی
مانند خرابکاریهای اینترنتی، دست کاریهای سیستم GPS و ...
4. خشونت جنسی
وادار کردن همسر به رابطهی جنسی در خواب یا با وجود عدم تمایل و احتمالا آسیب زدن به او
5. خشونت جسمی
هرگونه بدرفتاری فیزیکی مانند کتک زدن، ضربه زدن، گاز گرفتن، بستن به جایی و ...
حتما حالا از خود میپرسید؛ این مردها دیگر چه موجوداتی هستند؟ آیا در نگاه اول میتوان این مردها را شناسایی کرد؟ چه علامتهایی را باید در همسرم بررسی کنم تا بفهمم او هم یک متجاوز یا سوء استفاده گر هست یا نه؟ باید بگوییم شما نمیتوانید با نگاه کردن به کسی بفهمید این فرد مهاجم، متجاوز یا ... هست، اما یک سری از رفتارها وجود دارند که نشانههایی آگاه سازند. با نگاهی عمیقتر به درون ذهن یک فرد مهاجم، چند نمونه از رفتارهای هشداردهنده را که بین این افراد معمولتر است به شما خواهیم گفت.
پروفایل یک فرد متجاوز یا مهاجم
1. حسادت؛ مدام از همسرش در مورد این که کجا هست و کجا میرود و چه میکند میپرسد و زمانهایی که از او دور است، حسادت نشان میدهد.
2. رفتارهای کنترل گرانه؛ قربانی نمیتواند در بیرون از خانه کار کند، از خانه بیرون برود یا بدون اجازهی همسرش آب بخورد!
3. تنهایی قربانی؛ فرد قربانی با همه قطع رابطه میکند، با خانواده و دوستان. تا جایی که برای حمایت فقط و فقط به همسرش وابسته میشود.
4. رابطهی جنسی اجباری؛ فرد مهاجم یا متجاوز، قربانی را وادار به برقراری رابطهی جنسی میکند.
5. وضع قوانین جنسیتی بسیار سفت و سخت؛ فرد مهاجم عقیده دارد همسرش فقط وظیفه دارد او را تر و خشک کند و به دستوراتش عمل کند. او پادشاه قلعه است!
مردهایی که رفتارهای خشونت آمیز دارند، بسیار باهوش و زیرک و بینهایت گیرا و جذابند. بیشتر این مردها شخصیتی دارند که دیگران را جذب خود میکنند و این میزان از جذابیت آنها بخشی از هنرشان در فریب کاری و شیره مالیدن سر دیگران است! به همین دلیل است که بیشتر اوقات وقتی قربانی، تجاوز یا تهاجمی را گزارش میکند خودش هم به سختی باور دارد، زیرا دیگران معمولا به او میگویند همسرت چه مرد خوبی است خوش به حالت! فرد مهاجم هم دقیقا همین را میخواهد، او به دنبال این است که با رفتار فریب کارانهی خود، توجه و تائید دیگران را بخرد تا قربانی، هیچ حامی و شاهدی نداشته باشد.
در واقع اینگونه مردها، درون و بیرونی کاملا متضاد دارند. وقتی طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM)، ذهن و رفتارهای افراد مهاجم و بدرفتار و سوء استفاده گر را مورد بررسی قرار میدهیم، به ملاکهای تشخیصی در مورد این جمعیت از افراد میرسیم.
بیماریهای فرد مهاجم یا متجاوز
1. اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial Personality Disorder)، متقلب است، مدام دروغ میگوید، برای دیگران از القاب نادرست استفاده میکند تا آنها را تحقیر کند و لذت ببرد.
2. اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder)، الگوی ارتباطی بین فردی بیثبات و افراطی که بین دو حدّ ِ آرمانی و بیارزش نوسان دارد.
3. اختلال روانی خود شیفتگی (Narcissistic Personality Disorder)، بسیار به خود اهمیت میدهد و خودش را به طور افراط گونهای قبول دارد.
با نگاهی دقیقتر به پروفایل شخصیتی افراد مهاجم و متجاوز به ضوح میتوانین ببینیم این اختلالها در میان این جمعیت از افراد وجود دارند. البته در بیشتر موارد، فرد بیمار بهانههایی برای اینگونه رفتارهای خود میآورد. حقیقتی که باید بدانید این است که بیشتر این افراد تا زمانی که همسرشان پلیس را خبر نکند یا در محکمهی قاضی قرار نگیرند و یا همسرشان تهدید به ترک زندگی نکند، به دنبال درمان نمیروند.
بیماریهای فرد مهاجم یا متجاوز
1. اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial Personality Disorder)، متقلب است، مدام دروغ میگوید، برای دیگران از القاب نادرست استفاده میکند تا آنها را تحقیر کند و لذت ببرد.
2. اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder)، الگوی ارتباطی بین فردی بیثبات و افراطی که بین دو حدّ ِ آرمانی و بیارزش نوسان دارد.
3. اختلال روانی خود شیفتگی (Narcissistic Personality Disorder)، بسیار به خود اهمیت میدهد و خودش را به طور افراط گونهای قبول دارد.
با نگاهی دقیقتر به پروفایل شخصیتی افراد مهاجم و متجاوز به ضوح میتوانین ببینیم این اختلالها در میان این جمعیت از افراد وجود دارند. البته در بیشتر موارد، فرد بیمار بهانههایی برای اینگونه رفتارهای خود میآورد. حقیقتی که باید بدانید این است که بیشتر این افراد تا زمانی که همسرشان پلیس را خبر نکند یا در محکمهی قاضی قرار نگیرند و یا همسرشان تهدید به ترک زندگی نکند، به دنبال درمان نمیروند.
البته این را هم باید یادآوری کنیم که این خطر هم وجود دارد که اگر فرد قربانی، تهدید به ترک فرد مهاجم کند، ممکن است توسط مهاجم کشته شود و این دقیقا همان دلیلی است که باعث میشود بعضی از زنها، پیش فرد مهاجم بمانند.
درمان
گروه درمانی بسیار مهم است زیرا این امکان را فراهم میکند که فرد بیمار در مواجهه با افراد مشابه خود، رفتارهایش را ببیند و توسط مردهای دیگر، بابت رفتارهایش احساس مسئولیت کند. گروه درمانی معمولا بر پایهی موضوعات هفتگی است: احترام، مهارتهای ارتباط موثر، اطمینان و امنیت و کنترل خشم و هیجان.
روان درمانی فردی نیز نوع خوبی از درمان است زیرا به فرد فرصت بیشتری جهت بروز خودش بدون وقفهای که توسط دیگران ایجاد میشود میدهد، اما در این روش نیز فرد بیمار باید به خوبی و با جدیت با رفتارهای خود مواجه شده و مسئولیت آنها را بپذیرد. توصیه میشود تا زمانی که هر دو طرف، حداقل 6 یا 7 جلسه، مشاورهی فردی و مجزا نداشتهاند، همراه هم در جلسه شرکت نکنند.
در پایان خوب است بدانید مردهای بدرفتار و ... میتوانند تغییر کنند، آنها میتوانند دست از رفتارهای خشونت آمیز بردارند و با همسر خود آنگونه که باید رفتار کنند. من مردهای زیادی را دیدهام که تغییر کردهاند، طبق تجربیاتم باید بگویم آدمها آن چیزی نیستند که رفتار میکنند، بلکه رفتارشان صرفا ظاهر آن چیزی است که پنهان شده و باید ریشه را پیدا کرد.
درمان
گروه درمانی بسیار مهم است زیرا این امکان را فراهم میکند که فرد بیمار در مواجهه با افراد مشابه خود، رفتارهایش را ببیند و توسط مردهای دیگر، بابت رفتارهایش احساس مسئولیت کند. گروه درمانی معمولا بر پایهی موضوعات هفتگی است: احترام، مهارتهای ارتباط موثر، اطمینان و امنیت و کنترل خشم و هیجان.
روان درمانی فردی نیز نوع خوبی از درمان است زیرا به فرد فرصت بیشتری جهت بروز خودش بدون وقفهای که توسط دیگران ایجاد میشود میدهد، اما در این روش نیز فرد بیمار باید به خوبی و با جدیت با رفتارهای خود مواجه شده و مسئولیت آنها را بپذیرد. توصیه میشود تا زمانی که هر دو طرف، حداقل 6 یا 7 جلسه، مشاورهی فردی و مجزا نداشتهاند، همراه هم در جلسه شرکت نکنند.
در پایان خوب است بدانید مردهای بدرفتار و ... میتوانند تغییر کنند، آنها میتوانند دست از رفتارهای خشونت آمیز بردارند و با همسر خود آنگونه که باید رفتار کنند. من مردهای زیادی را دیدهام که تغییر کردهاند، طبق تجربیاتم باید بگویم آدمها آن چیزی نیستند که رفتار میکنند، بلکه رفتارشان صرفا ظاهر آن چیزی است که پنهان شده و باید ریشه را پیدا کرد.
ما نمیتوانیم در اجتماع خود، زنان و کودکانی را داشته باشیم که با ترس و دلهره زندگی میکنند. باید این رفتارها و افراد بیمار را اعلام کرد، هیچ بهانهای برای تحمل خشونت خانگی وجود ندارد.
منبع: برترینها
۰