سردرگرمی در "اتاق تاریک"
حتی وقتی مرد به قضیه تعرض تردید کرده، در صحنه بعد با همسرش مهربان است و شوخ؛ اما این مهربانی از یکی، دو صحنه بعد ناپدید میشود و چیزی شبیه به نفرت، مرد را تسخیر میکند. چرا؟ چون مرد در آسانسور شیفته دختر همسایه میشود؟ و احتمالا اختلاف سنیاش با همسرش یادش میافتد
کد خبر :
۵۱۵۱۵
بازدید :
۸۸۷
بازمیگردد نور به سالن تاریک و سؤالی ذهن بسیاری را درگیر کرده: راستی فیلم درباره چه بود؟ قصهاش -اگر قصهای بوده؛ این «چارخط» پیامِ ...! - و اصلا تا میتوانید «بتپانید» پیامها را در فیلمها، اما به شرطها و شروطها.
شرط اول این است که فیلمسازی - از نگارش متن تا کارگردانی- بلد باشیم که از «اتاق تاریک» این نابلدی صاحبش میبارد. «اتاق تاریک» کنار هم قراردادن چند مضمون است: تجاوز، اختلاف سنی، خیانت، ناامنی، کودکآزاری و فقر - و هیچکدام از این مضامین حتی به موضوع تبدیل نمیشوند، چه رسد به پیرنگ- و نویسنده/کارگردان به هرکدام ناخنکی زده و مزه کرده و آش شوربایی را در قالب یک - به اصطلاح- «فیلم» پدید آورده.
ضمن آنکه این مضامینِ بسیار و در جهتهای مختلف، نمیتواند داستانی را در یک اثر سینمایی با مدتزمانی مرسوم، پدید بیاورد؛ مگر آنکه تنگِ هم قرار بگیرند و با رعایت دستورالعمل الگوی «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» - که این روزها طرفدارانی بسیار دارد- تشکیل یک اثر سینمایی بدهد.
از مهمترین مضمون - که ظاهرا «تجاوز» است- آغاز میکنیم که البته بعد میفهمیم تجاوزی در کار نبوده و ما سر کار بودهایم: کودکی برای مدتی کوتاه ناپدید میشود و از آنچه میگوید ظنِ اینکه تعرضی در کار است، فضای فیلم را به خود میگیرد، اما روابط علتومعلولی فیلمنامه آنقدر کودکانه است که نمیتواند بر ذهن آدمی تأثیر بگذارد؛ مثلا زن و شوهر فیلم - که شوهرش این روزها در هر نقش و هر کسوتی درمیآید و چقدر هم به دل نمینشیند: «ساعد سهیلی» - در ابتدا رابطه خوبی با هم دارند.
حتی وقتی مرد به قضیه تعرض تردید کرده، در صحنه بعد با همسرش مهربان است و شوخ؛ اما این مهربانی از یکی، دو صحنه بعد ناپدید میشود و چیزی شبیه به نفرت، مرد را تسخیر میکند. چرا؟ چون مرد در آسانسور شیفته دختر همسایه میشود؟
و احتمالا اختلاف سنیاش با همسرش یادش میافتد (تا الان یادش نبوده!)؛ این چه نوع ترسیم معضلات اجتماعی است؟ فیلمساز قصد آسیبشناسی داشته، اما در ابتدای طرح موضوعش لنگ میزند؛ چون اصلا این ناهنجاری را نشناخته و نگاهش کاملا خبری است بهجای تحلیلی، شبیه به فیلمهای پخششده درباره ناهنجاریهای اجتماعی - در صفحات مجازی- است و به علت نگاه از بالای فیلمساز به این معضلات و رویکرد مذهبی نهفتهاش در بطن تیپسازیها و روابط کاریکاتوری آدمها، نمیتواند به ناهنجاریها ورود پیدا کند.
کدام نگاه مذهبی؟ مثالی میزنم: وقتی کودک، شخصِ - مثلا- متجاوز را معرفی میکند، خیلیها - شاید خود شما- در ذهن خود به آن شخص تردید میکنید. چرا؟ مگر تابهحال چهچیزی از آن شخص دیدهاید؟ اینجا نگاه مذهبی فیلمساز است که رواج دارد و کاراکتر تیپیکال دختران امروزی را طوری ترسیم - و نه پرداخت- میکند که در ناخودآگاه بسیاری تأثیر منفی میگذارد؛ و آن نیز نمایش یکسری رفتارهای اجتماعی است که با رویکرد مذهبی، ناهمخوان است؛ مثل حلقهای که به بینی شخص آویزان شده یا سیگارکشیدنش یا شوخیکردنش با مرد غریبه.
فیلمساز برای ایجاد سوءتفاهم ذهنی تماشاگر، این چیزها را نشان میدهد. ممکن است بگویید فیلمساز در انتها آن شخص را تبرئه میکند و پاسخ میدهم: اینکه نقض غرض است!
نمیشود با آدمهای فیلم همذاتپنداری کرد. اَداهای پدر در طول فیلم نسبت به آنچه بر سر فرزندش آمده غیرقابلدرک است: بهخاطر یک رفتار طبیعی از جانب کودک، او را کتک میزند و پیشتر، مادر را بابت دعوایش با کودک، ملامت میکند - واقعا یکی از بدترین پرداختهایی که میتوانست نسبت به یک زن و شوهر صورت بپذیرد، در «اتاق تاریک» شکل گرفته- بعد هم پدر از آنچه در کودکی بر سرش آمده میگوید و اینجاست که عصبانیت ما دوچندان میشود که پس تا اینجای کار، بروز این واقعه چرا دیده نشده؛ در متن و در بازی؟ چرا این پدر اینقدر منفعل بود؟
و بسیاری صحنهها و مضامینی که نمیدانم چرا در فیلم هست و چرا حذف نشده که یک فیلم کوتاه آماتوری ساخته شود و در جشنواره کوتاه شرکت کند؟ واقعا اینطور بهتر نبود؟ ترس از سگ چه کارکردی در پیرنگ دارد؟ مسئله خودکشی چه تأثیری در داستان گذاشت؟ بیماری کودک این وسط چه بود؟ یا قضیه شکستن درِ خانه از سوی فردی ناشناس؟
و صحنههایی که همینطور «کیلویی» در فیلم ریخته شده؛ و سؤالی دیگر: این کودک، چنین کلیههایی پرکار را از کجا آورده که یکریز، سرریز میشود؟ و سؤال آخر: چرا در فیلم اینقدر نماهایی مربوط به دستشویی هست؟ و تأکید فیلمساز بر «فرنگی» بهجای «ایرانی» چیست؟ پیام انتهایی فیلم است برای پیشگیری از برخی بیماریها؟ بگذریم...؛ «اتاق تاریک» فیلم خیلی بدی است.
۰