بدل ایران به تحریمها
یک پژوهش دانشگاهی با انعکاس سیاست تحریم ایران از سوی آمریکا، سیاستها، احتمالات و سناریوهای مختلف جاری در این اصطکاک دیپلماتیک را در دستگاه مختصات نظریه بازیها تصویر کردهاست.
کد خبر :
۵۳۹۶۰
بازدید :
۱۱۰۳
یک پژوهش دانشگاهی با انعکاس سیاست تحریم ایران از سوی آمریکا، سیاستها، احتمالات و سناریوهای مختلف جاری در این اصطکاک دیپلماتیک را در دستگاه مختصات نظریه بازیها تصویر کردهاست.
بر مبنای ۶ سناریوی بررسیشده در این پژوهش، جایگاه استراتژیک ایران در بازار نفت زمانی میتواند بهعنوان پاتک تحریمی استفاده شود که وابستگی اقتصاد ایران به نفت کاهش یابد؛ چراکه در چنین شرایطی هم هزینه تحریمها برای ایران کمتر خواهد بود و هم قدرت مانور بیشتری برای رفتار بازگونه ایران در بازار نفت فراهم خواهد بود.
بنابراین به نظر میرسد که در شرایط فعلی سلاح نفتی اهرم قابل اتکایی در رفتار متقابل در برابر کشور تحریمکننده نیست و تا زمان انجام اصلاحات اقتصادی، روابط اقتصادی و دیپلماتیک با سایر بازیگران رقیب در بازی تحریم، میتواند بهعنوان سیاست جایگزین ضمن کاهش اثرگذاری تصمیمات آمریکا بر بازار فروش نفت ایران با تغییر مطلوبیت کشور تحریمکننده موجب تغییر رفتار این کشور شود.
بازی تحریم
یک پژوهش دانشگاهی تلاش کردهاست تا سیاست تحریم ایران از سوی آمریکا را در چارچوب ادبیات نظریه بازیها شبیهسازی کند. این کنکاش علمی که از سوی «محمدصادق کریمی» دانشجوی دکترای مهندسی انرژی دانشگاه صنعتی شریف انجام شده و در «فصلنامه مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی» به انتشار رسیدهاست، سیاستهای متقابل ایران و آمریکا را در ۶ سناریوی مختلف بررسی کردهاست.
در این مدلسازی دستیابی به اهداف سیاسی تحریم، مهمترین هدف کشور تحریمکننده و مهمترین هدف کشور تحریمشونده بی اثرکردن تحریمها است. افزون بر این دو بازیگر، حضور کشور سومی (با عنوان کشور رقیب) میتواند با اثرگذاری بر موفقیت تحریمها از یکسو و تاکتیک مقابله کشور تحریم شده از سوی دیگر معادلات تحریم را به سوی یکی دو بازیگر اصلی بازی تحریم تغییر دهد. در این پژوهش عربستان بهعنوان یک کشور «کبوتر مانند» بهعنوان کشور رقیب ایران در مساله تحریمها در نظر گرفتهشده است.
منظور از کشور بازمانند کشورهایی از اعضای اوپک هستند که تمایل دارند روند باثباتی در قیمت نفت برقرار کنند. در مقابل این گروه، کشورهای «کبوتر مانند» به دنبال افزایش قیمت نفت هستند. سیاستی که با توجه به موقعیت استراتژیک ایران در نقشه نفتی دنیا، میتواند در کنار کاهش عرضه نفت بهعنوان راهحل مقابله با تحریم در نظر گرفته شود.
بر مبنای فرضیات این مدل، ایران و آمریکا بهعنوان بازیگران اصلی دوسوی تحریمها، سیاستهای آتی خود را با توجه به مطلوبیتها و پیشبینی خود از وضعیت و اقدامات آتی طرف روبهرو تنظیم میکنند. با این وجود ورود بازیگر سوم به صحنه نمایش تحریمها میتواند مطلوبیت و سیاست هر یک از این کشورها را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار دهد. مطلوبیت هدف آمریکا در این بازی متوقف کردن برنامه هستهای ایران و مطلوبیت هدف ایران، استمرار غنیسازی هستهای است.
افزون بر این با توجه به در جریان بودن فرضیه استفاده ایران از اهرم فشار نفتی، قیمت نفت در بازارهای جهانی بهعنوان عبارتی دیگر به مطلوبیتهای فوق اضافه شده است. به این ترتیب که افزایش قیمت نفت نمایانگر احتمال بیشتر شکست تحریمها و کاهش قیمت نفت به منزله سیگنالی از احتمال عقبنشینی ایران از سیاستهای پیشین در نظر گرفتهشده است. پژوهش یادشده به منظور بررسی اثر نهایی (حاشیهای) تحریمهای پیاپی تاکتیکهای تقابلی مختلف را در مکانیزم یکدورهای و چند دورهای بررسی کرده است.
سناریوهای چهرهبهچهره
در نخستین سناریوی ممکن تنها ایران و آمریکا را در جنگ تحریم تصویر کرده است. در این سناریو پس از اعمال تحریم از سوی آمریکا، ایران سه راه حل ممکن در پیش روی خواهد داشت؛ تقبل تحریم و فروش نفت به میزان محدود شده، تسلیم و بازگرداندن فروش نفت به میزان قبل از تحریمها و پیشدستی «بازگونه» و عرضه نفت کمتر از میزان محدوده شده پس از تحریم.
نتایج بررسی احتمالات ممکن در خط داستان این سناریو نشان میدهد که در چنین شرایطی هرچقدر اهمیت بازار نفت برای آمریکا بیشتر باشد، احتمال موفقیت آمیز بودن تحریمها افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر هرچقدر اهمیت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران کمتر باشد، ایران آزادی عمل بیشتری برای اقدام متقابل بازگونه و به عقب راندن آمریکا خواهد داشت. افزون بر این احتمال بروز رفتار «بازگونه» از سوی ایران منجر به کاهش تمایل آمریکا برای تحریم خواهد شد؛ بنابراین میتوان انتظار داشت که در صورت افزایش قدرت دیپلماسی نفتی ایران و نقش آفرینی ایران در اوپک، سیاستگذاران آمریکایی تردید بیشتری برای تحریم ایران داشته باشند.
در دومین سناریوی ممکن نیز تنها دو بازیگر در دو سوی میز تحریم در نظر گرفتهشدهاند، تنها تفاوت سناریوی جدید وجود امکان اعمال دورههای جدید تحریم از سوی آمریکا است. این سناریو از آنجا بهصورت متمایز مورد بررسی قرار گرفته است که هر یک از بازیگران در زمان اعمال تحریمهای جدید به واسطه سیگنالهای دریافتی در دوره پیشین تاکتیکهای جدیدی را اتخاذ میکنند.
در دومین سناریوی ممکن نیز تنها دو بازیگر در دو سوی میز تحریم در نظر گرفتهشدهاند، تنها تفاوت سناریوی جدید وجود امکان اعمال دورههای جدید تحریم از سوی آمریکا است. این سناریو از آنجا بهصورت متمایز مورد بررسی قرار گرفته است که هر یک از بازیگران در زمان اعمال تحریمهای جدید به واسطه سیگنالهای دریافتی در دوره پیشین تاکتیکهای جدیدی را اتخاذ میکنند.
نتایج این بازی نیز نشان میهد که میزان کاهش فروش نفت ایران در اثر اعمال مرحله جدید تحریمها و احتمال رفتار بازگونه از سوی ایران مهمترین متغیرهایی هستند که در رابطهای معکوس بر احتمال موفقیت تحریمها اثر میگذارند. نتایجی که به شکلی نسبتا مشابه در سناریوی نخست نیز حاصل شدهبود. در سومین سناریو نیز بازی چهره به چهره ایران و آمریکا در یک بازی محرک و چنددورهای تحریم در نظر گرفته شده است، با این تفاوت که در این مدل فرض شدهاست که در شرایط اعمال تحریم جدید برخی از اهداف طرفین در دورههای پیشین تحریم محقق شده است.
نتایج این بررسیها نیز نتایج مشابهی را با سناریوی تحریمها در رفتار هریک از بازیگران نشان میدهد. در مجموع میتوان گفت که با در نظر گرفتن دو بازیگر شرط تسلیم تنها از سوی ایران سر خواهد زد. با وجود این ورود آمریکا به سیاست تحریم تنها در شرایطی اتفاق خواهد افتاد که اهمیت نفت برای آمریکا کمتر از احتمال اعمال سیاست بازگونه از سوی ایران و بیثبات شدن بازار انرژی باشد.
ورود بازیگر جدید
پژوهش یاد شده در ادامه سه سناریوی مختلف را نیز در حضور یک بازیگر «رقیب» تعریف کرده است. منظور از بازیگر رقیب در این تعریف بازیگر سومی است که میتواند بر سیاستها و مطلوبیتهای هر یک از بازیگران اصلی سیاست تحریم و تقابل اثرگذار باشد.
میتوان گفت: عربستان به واسطه اصطکاک سیاسی با ایران و در اختیار داشتن قدرت دیپلماتیک در حوزه انرژی از یکسو و کشورهای چین و روسیه به واسطه داشتن اشتراک بیشتر با ایران در اهداف گزینههای مناسبی برای انتخاب بهعنوان بازیگر سوم در این بررسی هستند. محقق پژوهش مورد بررسی نیز ضمن تاکید بر لزوم بررسی همزمان نقش این دو طیف از کشورها در بازی تحریم، عربستان را بهعنوان نمونه وارد بازی تحریم ایران و آمریکا کرده است. نتایج سه سناریوی مورد بررسی با این فرضیه نشان میدهد که اولا ورود کشور رقیب تاثیر چندانی بر تعداد دورههای تحریم نخواهد داشت.
افزون بر این با ورود عربستان به این بازار (به واسطه تبعیت عربستان از سیاستهای کشور تحریمکننده) آمریکا نگرانی کمتری در رابطه با ثبات بازار نفت خواهد داشت. از سوی دیگر به واسطه کاهش اثرگذاری رفتار بازگونه از سوی ایران در چنین شرایطی سیاستهای مبتنی بر عرضه نفت نمیتواند بهعنوان ابزار مقابله اثرگذاری از سوی ایران مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه در چنین شرایطی احتمال اثرگذاری تحریمها افزایش خواهد یافت.
البته این سه سناریو نیز نشان میدهد که هر چه اهمیت نفت برای آمریکا بیشتر و نقش آن در اقتصاد ایران کمتر باشد، ایران دامنه مانور بیشتری را برای مقابله به مثل در اختیار خواهد داشت. همچنین در صورتی که ایران بتواند منافع کشور تحریمکننده یعنی آمریکا را در موضوعی به جز موضوع مورد مناقشه (در این پژوهش برنامه هستهای ایران) تحت تاثیر قرار دهد در چنین شرایطی احتمال تغییر رفتار آمریکا در قبال تحریمها افزایش خواهد یافت.
نتایج پیرنگهای داستانی مختلف در شش سناریوی بررسی شده در این پژوهش نشان میدهد که موفقیت سلاح نفتی در پاتک تحریمی به آمریکا اولا نیازمند کاهش وابستگی اقتصاد ایران به نفت و ثانیا نیازمند افزایش هزینه بیثباتی بازار نفت بر بازار آمریکا است. باید توجه داشت که اگرچه نقشآفرینی کشورهایی مانند عربستان ممکن است اثر مستقیم پاتک نفتی ایران به آمریکا را کاهش دهد، اما اتخاذ راهبرد صحیح در انتخاب شریک سیاسی و تجاری اولا میتواند دامنه اثرگذاری تحریمها بر فروش نفت ایران را کاهش دهد و ثانیا به شیوه غیر مستقیم بر مطلوبیت آمریکا تاثیرگذار باشد.
با توجه به اینکه کاهش وابستگی اقتصاد ایران به نفت بهعنوان لازمه اتخاذ تاکتیک نفتی نیازمند یک افق زمانی میانمدت برای اجرای اصلاحات اقتصادی است، ایران باید تا زمان اجرای سیاستهای جایگزین در بازی تحریم بر آلترناتیوهای سلاح نفتی متمرکز شود.
۰