شناخت دیانای تصور ما از تاریخ را دگرگون میکند
شناخت ما از زندگی انسانها در دوران ماقبل تاریخ بسیار محدود است. اما شاید روشهای جدید مطالعۀ ژنتیک نیاکان باستانیمان بتواند جزئیات جدیدی به تصویر تکه تکۀ ما از آن دوران اضافه کند. آزمایشگاهی در دانشگاه هاروارد، با ابداع راه تازهای در استخراج ژنوم انسانهای باستانی به این تحول سرعت شگفتآوری بخشیده است. به لطف تحقیقات این تیم، یافتههای ما دربارۀ مهاجرتهای باستانی سریعاً در حال تغییر است.
کد خبر :
۵۷۱۱۱
بازدید :
۱۶۹۳
نیویورکتایمز | کارل زیمر، دیوید رایک لباس سفید و سرپوشداری به تن کرده است و کفشهای کرمی و ماسک جراحی آبی؛ و وقتی دارد تکههای استخوان را روی پیشخوان بررسی میکند، فقط چشمانش دیده میشود.
دکتر رایک، ژنتیکشناسِ مدرسۀ پزشکی هاروارد، با اشاره به تکۀ استخوانی بهاندازۀ توتفرنگی میگوید: «این متعلق به یک سایت باستانیِ ۴۰۰۰ ساله در آسیای میانه است - فکر میکنم ازبکستان».
به ردیف پایین میرود. «این نمونهای ۲۵۰۰ ساله از سایتی در بریتانیاست. این یکی متعلق به عصر برنزِ روسیه است و اینها هم نمونههایی از عربستان. این انسانها در هیچ زمان و مکانی یکدیگر را ملاقات نکردهاند».
دکتر رایک امیدوار است گروه او که متشکل از دانشمندان و تکنسینهای مختلفی است بتوانند از داخل این استخوانها دیانای پیدا کنند؛ و بهاحتمال قوی پیدا خواهند کرد.
دکتر رایک، ژنتیکشناسِ مدرسۀ پزشکی هاروارد، با اشاره به تکۀ استخوانی بهاندازۀ توتفرنگی میگوید: «این متعلق به یک سایت باستانیِ ۴۰۰۰ ساله در آسیای میانه است - فکر میکنم ازبکستان».
به ردیف پایین میرود. «این نمونهای ۲۵۰۰ ساله از سایتی در بریتانیاست. این یکی متعلق به عصر برنزِ روسیه است و اینها هم نمونههایی از عربستان. این انسانها در هیچ زمان و مکانی یکدیگر را ملاقات نکردهاند».
دکتر رایک امیدوار است گروه او که متشکل از دانشمندان و تکنسینهای مختلفی است بتوانند از داخل این استخوانها دیانای پیدا کنند؛ و بهاحتمال قوی پیدا خواهند کرد.
دیوید رایک در دفتر کارش در هاروارد. او و همکارانش موفق به تعیین توالی ژنوم بیش از ۹۰۰ انسان باستانی شدهاند. این کار به تبیین نحوۀ گسترش انسانها در کرۀ زمین کمک میکند. عکس از کایانا زیمزاک/ نیویورک تایمز.
در کمتر از سهسال، آزمایشگاه دکتر رایک اطلاعات دیانای متعلق به ژنوم ۹۳۸ انسان باستانی را منتشر کرده است - بیشتر از همۀ گروههای پژوهشی دیگری که مجموعاً در این زمینه کار میکنند. کارهایی که در آزمایشگاه او انجام میشود درک ما از دوران ماقبل تاریخ بشر را دگرگون کرده است.
سوانت پابو، مدیر موسسۀ انسانشناسی تکاملی ماکس پلانک در لایپزیگ آلمان، میگوید: «آنها اغلب به پرسشهایی دیرینه پاسخ میدهند و گاهی بینشهایی شگفتانگیز و غیرمنتظره به ما میدهند».
دکتر رایک، دکتر پابو و دیگر متخصصان فعال در حوزۀ دیانای باستانی در حال تدوین تاریخ نوین بشری هستند، تاریخی که با روایتهایی پیش میرود که از فسیلها و آثار مکتوب خوشهچین شدهاند. دکتر رایک و همکارانش در پژوهش خود رویدادهای شگرفی همچون سکنیگزینی انسان بر روی زمین و گسترش کشاورزی را تبیین میکنند.
دکتر رایکِ ۴۳ ساله در کتابی با عنوان ما کیستیم و چگونه به اینجا رسیدیم ۱ که هفتۀ آینده منتشر خواهد شد توضیح میدهد که چگونه پیشرفتهای بهدستآمده در زمینۀ توالییابی و تحلیل دیانای به جهش این رشتۀ جدید کمک کرده است.
او میگوید: «این کار درواقع مانند اختراع یک ابزار علمی جدید مثل میکروسکوپ یا تلسکوپ است. وقتی ابزاری چنین قدرتمند اختراع میشود، افقهای جدیدی میگشاید و همهچیز را نو و شگفتآور مینماید.»
دکتر رایک سرپرست گروهی با تخصصهای گوناگون است، از ژنتیک گرفته تا ریاضیات. اما «آزمایشگاه تمیز» جایی است که مواد خام لازم برای تمام تحقیقات آنها (دیانای باستانی) در آنجا بازیافت میشود. لباس سرتاسری که پژوهشگران هر روز صبح در محفظهای خاص میپوشند اطمینان میدهد که هیچگونه ذرۀ سرگردان پوستی یا قطرۀ ریز عرق، استخوانها را به دیانایِ امروزی آلوده نمیکند. هرشب سراسر آزمایشگاه با نور فرابنفش ژنزدایی میشود.
آزمایشگاه تمیز این حس را به انسان میدهد که متعلق به یک کارخانۀ تراشۀ کامپیوتری است. اما دکتر رایک فراموش نکرده است که اینها بقایای انسانی هستند، نه اجناسی بیارزش روی نوار نقاله.
او درحالیکه به بقایای مربوط به ازبکستانی نگاه دوخته است، میگوید: «این استخوان بدن شخصی است که چهارهزار سال پیش زندگی میکرده است و ما الان آن را تخریب میکنیم. به نظرم باید با افرادی که مطالعهشان میکنیم خوشرفتاری کنیم».
خوشرفتاری یعنی درک کنیم اینها که بودند و چه ارتباطی با یکدیگر داشتند؛ همینطور درک کردن اینکه چه ارتباطی با ما دارند.
کنار دکتر رایک تکنسینی بهنام آن ماری لوسون با لباس مخصوص ایستاده است. او استخوان ازبکستانی را برمیدارد و وارد محفظهای میکند که با درپوش پلاستیکی شفاف پوشیده شده است. او که دستکش به دست دارد، دستهایش را از دو سوراخ تعبیهشده در دو طرف وارد محفظه میکند.
لوسون استخوان را در دست چپش میگیرد و با دست راستش لولۀ ماسهپاش را روشن میکند و به سمت استخوان میگیرد. لایۀ گردوخاکی که روی استخوان نشسته از آن جدا میشود و بلافاصله پنکۀ محفظه آن را به بیرون میمکد.
سوانت پابو، مدیر موسسۀ انسانشناسی تکاملی ماکس پلانک در لایپزیگ آلمان، میگوید: «آنها اغلب به پرسشهایی دیرینه پاسخ میدهند و گاهی بینشهایی شگفتانگیز و غیرمنتظره به ما میدهند».
دکتر رایک، دکتر پابو و دیگر متخصصان فعال در حوزۀ دیانای باستانی در حال تدوین تاریخ نوین بشری هستند، تاریخی که با روایتهایی پیش میرود که از فسیلها و آثار مکتوب خوشهچین شدهاند. دکتر رایک و همکارانش در پژوهش خود رویدادهای شگرفی همچون سکنیگزینی انسان بر روی زمین و گسترش کشاورزی را تبیین میکنند.
دکتر رایکِ ۴۳ ساله در کتابی با عنوان ما کیستیم و چگونه به اینجا رسیدیم ۱ که هفتۀ آینده منتشر خواهد شد توضیح میدهد که چگونه پیشرفتهای بهدستآمده در زمینۀ توالییابی و تحلیل دیانای به جهش این رشتۀ جدید کمک کرده است.
او میگوید: «این کار درواقع مانند اختراع یک ابزار علمی جدید مثل میکروسکوپ یا تلسکوپ است. وقتی ابزاری چنین قدرتمند اختراع میشود، افقهای جدیدی میگشاید و همهچیز را نو و شگفتآور مینماید.»
دکتر رایک سرپرست گروهی با تخصصهای گوناگون است، از ژنتیک گرفته تا ریاضیات. اما «آزمایشگاه تمیز» جایی است که مواد خام لازم برای تمام تحقیقات آنها (دیانای باستانی) در آنجا بازیافت میشود. لباس سرتاسری که پژوهشگران هر روز صبح در محفظهای خاص میپوشند اطمینان میدهد که هیچگونه ذرۀ سرگردان پوستی یا قطرۀ ریز عرق، استخوانها را به دیانایِ امروزی آلوده نمیکند. هرشب سراسر آزمایشگاه با نور فرابنفش ژنزدایی میشود.
آزمایشگاه تمیز این حس را به انسان میدهد که متعلق به یک کارخانۀ تراشۀ کامپیوتری است. اما دکتر رایک فراموش نکرده است که اینها بقایای انسانی هستند، نه اجناسی بیارزش روی نوار نقاله.
او درحالیکه به بقایای مربوط به ازبکستانی نگاه دوخته است، میگوید: «این استخوان بدن شخصی است که چهارهزار سال پیش زندگی میکرده است و ما الان آن را تخریب میکنیم. به نظرم باید با افرادی که مطالعهشان میکنیم خوشرفتاری کنیم».
خوشرفتاری یعنی درک کنیم اینها که بودند و چه ارتباطی با یکدیگر داشتند؛ همینطور درک کردن اینکه چه ارتباطی با ما دارند.
کنار دکتر رایک تکنسینی بهنام آن ماری لوسون با لباس مخصوص ایستاده است. او استخوان ازبکستانی را برمیدارد و وارد محفظهای میکند که با درپوش پلاستیکی شفاف پوشیده شده است. او که دستکش به دست دارد، دستهایش را از دو سوراخ تعبیهشده در دو طرف وارد محفظه میکند.
لوسون استخوان را در دست چپش میگیرد و با دست راستش لولۀ ماسهپاش را روشن میکند و به سمت استخوان میگیرد. لایۀ گردوخاکی که روی استخوان نشسته از آن جدا میشود و بلافاصله پنکۀ محفظه آن را به بیرون میمکد.
اُپنهایمر در حال کار در آزمایشگاه دکتر رایک. دیانای بهدستآمده از استخوانی کوچک میتواند درمورد مهاجرتهای بزرگ انسانها در طول هزاران سال اطلاعات خوبی به دانشمندان بدهد. عکس از کایانا زیمزاک/ نیویورک تایمز.
سپس خانم لوسون استخوان سفید و تمیز بهجامانده از این فرایند را مطالعه میکند. این تکه بقایای قاعدۀ یک جمجمه است و در دل آن گوش داخلی قرار دارد. استخوانی که گوش داخلی را در بر میگیرد بهترین جا در بدن برای جستجوی دیانای باستانی است.
خانم لوسون دوباره شروع به تمیزکاری میکند و تکههای استخوان را تراش میدهد. درنهایت تنهاچیزی که باقی میماند تکهای بهاندازۀ دانۀ برنج است.
دکتر رایک میگوید: «این همان رگۀ اصلی است».
دعوتنامهای استثنایی
دکتر رایک در واشنگتن بزرگ شد، مادرش تووا رایک رماننویس سرشناس آمریکایی است و پدرش والتر رایک، نخستین مدیر موزۀ یادبود هولوکاست در واشنگتن بود که اکنون استاد دانشگاه جورج واشنگتن است.
دکتر رایک ابتدا در دانشگاه هاروارد وارد دورۀ لیسانس جامعهشناسی شد، اما بعدها به فیزیک و سپس به پزشکی روی آورد. پس از فارغالتحصیلی به آکسفورد رفت تا خود را برای مدرسۀ پزشکی آماده کند.
آنجا با دکتر دیوید بی. گلدستِین آشنا شد که در آن زمان دیانای انسانهای زنده را برای یافتن سرنخهایی درمورد ویژگیهای نیاکان دور آنها مطالعه میکرد.
دکتر گلدستین میگوید: «وقتی برای اولین بار او را ملاقات کردم، معلوم بود که باهوش است، اما به نظر میرسید کمی خجالتی است و شخصیت چندان قوی و تأثیرگذاری ندارد».
«بعداً معلوم شد که این گمراهکنندهترین برداشتی است که این شخص میتوانست به انسان بدهد. او بهخوبی میداند میخواهد چه کار کند».
روشن بود که دانشجوی او شیفتۀ این پژوهش شده است. اما دکتر گلدستین آن را بنبست علمی میدانست.
او که خود اکنون در دانشگاه کلمبیا به مطالعۀ ژنتیک بیماریها مشغول است، به یاد میآورد: «من گفتم: خدای من، زندگی شغلی خود را وقف ژنتیک تکاملی انسان نکن».
خندهای میکند و ادامه میدهد: «او خیلی مؤدبانه به حرفهایم گوش داد، اما ذرهای هم متقاعد نشد. ثابت شد حق با اوست و انتخابش کاملاً درست است».
خانم لوسون دوباره شروع به تمیزکاری میکند و تکههای استخوان را تراش میدهد. درنهایت تنهاچیزی که باقی میماند تکهای بهاندازۀ دانۀ برنج است.
دکتر رایک میگوید: «این همان رگۀ اصلی است».
دعوتنامهای استثنایی
دکتر رایک در واشنگتن بزرگ شد، مادرش تووا رایک رماننویس سرشناس آمریکایی است و پدرش والتر رایک، نخستین مدیر موزۀ یادبود هولوکاست در واشنگتن بود که اکنون استاد دانشگاه جورج واشنگتن است.
دکتر رایک ابتدا در دانشگاه هاروارد وارد دورۀ لیسانس جامعهشناسی شد، اما بعدها به فیزیک و سپس به پزشکی روی آورد. پس از فارغالتحصیلی به آکسفورد رفت تا خود را برای مدرسۀ پزشکی آماده کند.
آنجا با دکتر دیوید بی. گلدستِین آشنا شد که در آن زمان دیانای انسانهای زنده را برای یافتن سرنخهایی درمورد ویژگیهای نیاکان دور آنها مطالعه میکرد.
دکتر گلدستین میگوید: «وقتی برای اولین بار او را ملاقات کردم، معلوم بود که باهوش است، اما به نظر میرسید کمی خجالتی است و شخصیت چندان قوی و تأثیرگذاری ندارد».
«بعداً معلوم شد که این گمراهکنندهترین برداشتی است که این شخص میتوانست به انسان بدهد. او بهخوبی میداند میخواهد چه کار کند».
روشن بود که دانشجوی او شیفتۀ این پژوهش شده است. اما دکتر گلدستین آن را بنبست علمی میدانست.
او که خود اکنون در دانشگاه کلمبیا به مطالعۀ ژنتیک بیماریها مشغول است، به یاد میآورد: «من گفتم: خدای من، زندگی شغلی خود را وقف ژنتیک تکاملی انسان نکن».
خندهای میکند و ادامه میدهد: «او خیلی مؤدبانه به حرفهایم گوش داد، اما ذرهای هم متقاعد نشد. ثابت شد حق با اوست و انتخابش کاملاً درست است».
گوش داخلی استخراجشده بهدست اُپنهایمر. این تکه ممکن است حاوی دیانایی بهقدمت دهها هزار سال باشد. عکس از کایانا زیمزاک/ نیویورک تایمز.
دکتر رایک پس از ترک مدرسۀ پزشکی تحقیقات خود را در ژنتیک ادامه داد و در سال ۲۰۰۳ به استخدام مدرسۀ پزشکی هاروارد درآمد. تا آن زمان، همکاری نزدیکی با ریاضیدانی بهنام نیک پَترسون ایجاد کرده بود، که دیر به ژنتیک روی آورد، پس از بیستسال کار بهعنوان رمزنگار در سازمان اطلاعات بریتانیا و پیوستن به یک صندوق سرمایهگذاری.
دکتر رایک دکتر پترسون را معاون خود در آزمایشگاه جدید ژنتیک کرد و آن دو باهم شروع کردند به توسعۀ تکنیکهای آماری جدید برای مطالعۀ دادههای ژنتیکی با هدف کشف الگوهای پنهان.
این دو پژوهشگر روشی ابداع کردند برای تشخیص انشعاب یک جمعیت واحد از دو یا چند گروه مجزا. آنها با همکاری پژوهشگرانِ مرکز زیستشناسی سلولی و مولکولی حیدرآباد در هند روش خود را برای اولین بار به بوتۀ آزمایش گذاشتند.
آنها با تجزیه و تحلیل دیانای حاصل از صدها روستا کشف کردند که امروزه تقریباً همۀ هندیها از دو گروه مجزا منشعب شدهاند. یک گروه که پژوهشگران «هندیان اجدادی شمالی» مینامند که با اهالی آسیای میانه، خاور نزدیک و اروپا خویشاوندی دارند.
گروه دوم، «هندیهای اجدادی جنوبی»، جمعیتی اسرارآمیزند که خویشاوندی نزدیکی با هیچیک از مردمان معاصر خارج از هندوستان ندارند. طبق تخمین دکتر رایک، این دو گروه جمعیتی حدود ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سال پیش با هم درآمیختند.
دکتر رایک و همکارانش با جلب توجه دیگران بهلطف روشهای نوین خود، دعوتنامهای فوقالعاده دریافت کردند: دعوتنامهای برای مطالعۀ دیانای نئاندرتالها.
تبار اسرارآمیز
دعوتنامه از طرف دکتر پابو بود. در دهۀ ۱۹۹۰ او در ابداع و بهکارگیری روشهای استخراج دیانایِ باستانی از فسیلهایی که قدمتشان به دهها هزار سال پیش برمیگشت پیشگام بود. او درحالیکه به مطالعۀ بسیاری از گونههای منقرضشده -مانند خرسهای غارنشین، ماستودونها [از راستۀ فیلسانان]و تنبلهای زمینی- میپرداخت، عمیقترین اشتیاقش مطالعۀ نئاندرتالها بود.
قدمت فسیلهای این موجودات پیشانیبرجسته در اروپا و خاور نزدیک به بیش از ۲۰۰ هزار سال برمیگردد. آنها ابزار و سلاح میساختند و حتی داخل غار نقاشی میکردند. اما نئاندرتالها در حدود ۴۰ هزار سال پیش ناپدید شدند.
دکتر پابو بهتدریج جاهای خالی را پر میکرد تا بتواند کل ژنوم نئاندرتالی را بازسازی کند. او در سال ۲۰۰۶ از تیم دکتر رایک دعوت کرد تا به او در فهم ارتباط انسانهای امروزی و نئاندرتالها کمک کنند.
دکتر رایک با کمال اشتیاق پروژه را شروع کرد و در عرض چند سال، این دانشمندان به کشفهایی برجسته و تاریخی دست یافتند.
دیانای نئاندرتالها نشان میدهد که اجداد آنها حدود ۶۰۰ هزار سال پیش، از نیاکان ما جدا شدهاند. اما آزمایشهای دکتر رایک آشکار کرد که انسانهایی که امروزه در خارج از آفریقا زندگی میکنند، هنوز آثاری از دیانای نئاندرتالی در خود دارند.
چگونه چنین چیزی ممکن است؟ پیش از آنکه نئاندرتالها در اروپا منقرض شوند، هنگام مهاجرت از آفریقا با نیاکان انسانهای امروزی ملاقات و تولیدمثل کردند.
دکتر رایک دکتر پترسون را معاون خود در آزمایشگاه جدید ژنتیک کرد و آن دو باهم شروع کردند به توسعۀ تکنیکهای آماری جدید برای مطالعۀ دادههای ژنتیکی با هدف کشف الگوهای پنهان.
این دو پژوهشگر روشی ابداع کردند برای تشخیص انشعاب یک جمعیت واحد از دو یا چند گروه مجزا. آنها با همکاری پژوهشگرانِ مرکز زیستشناسی سلولی و مولکولی حیدرآباد در هند روش خود را برای اولین بار به بوتۀ آزمایش گذاشتند.
آنها با تجزیه و تحلیل دیانای حاصل از صدها روستا کشف کردند که امروزه تقریباً همۀ هندیها از دو گروه مجزا منشعب شدهاند. یک گروه که پژوهشگران «هندیان اجدادی شمالی» مینامند که با اهالی آسیای میانه، خاور نزدیک و اروپا خویشاوندی دارند.
گروه دوم، «هندیهای اجدادی جنوبی»، جمعیتی اسرارآمیزند که خویشاوندی نزدیکی با هیچیک از مردمان معاصر خارج از هندوستان ندارند. طبق تخمین دکتر رایک، این دو گروه جمعیتی حدود ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سال پیش با هم درآمیختند.
دکتر رایک و همکارانش با جلب توجه دیگران بهلطف روشهای نوین خود، دعوتنامهای فوقالعاده دریافت کردند: دعوتنامهای برای مطالعۀ دیانای نئاندرتالها.
تبار اسرارآمیز
دعوتنامه از طرف دکتر پابو بود. در دهۀ ۱۹۹۰ او در ابداع و بهکارگیری روشهای استخراج دیانایِ باستانی از فسیلهایی که قدمتشان به دهها هزار سال پیش برمیگشت پیشگام بود. او درحالیکه به مطالعۀ بسیاری از گونههای منقرضشده -مانند خرسهای غارنشین، ماستودونها [از راستۀ فیلسانان]و تنبلهای زمینی- میپرداخت، عمیقترین اشتیاقش مطالعۀ نئاندرتالها بود.
قدمت فسیلهای این موجودات پیشانیبرجسته در اروپا و خاور نزدیک به بیش از ۲۰۰ هزار سال برمیگردد. آنها ابزار و سلاح میساختند و حتی داخل غار نقاشی میکردند. اما نئاندرتالها در حدود ۴۰ هزار سال پیش ناپدید شدند.
دکتر پابو بهتدریج جاهای خالی را پر میکرد تا بتواند کل ژنوم نئاندرتالی را بازسازی کند. او در سال ۲۰۰۶ از تیم دکتر رایک دعوت کرد تا به او در فهم ارتباط انسانهای امروزی و نئاندرتالها کمک کنند.
دکتر رایک با کمال اشتیاق پروژه را شروع کرد و در عرض چند سال، این دانشمندان به کشفهایی برجسته و تاریخی دست یافتند.
دیانای نئاندرتالها نشان میدهد که اجداد آنها حدود ۶۰۰ هزار سال پیش، از نیاکان ما جدا شدهاند. اما آزمایشهای دکتر رایک آشکار کرد که انسانهایی که امروزه در خارج از آفریقا زندگی میکنند، هنوز آثاری از دیانای نئاندرتالی در خود دارند.
چگونه چنین چیزی ممکن است؟ پیش از آنکه نئاندرتالها در اروپا منقرض شوند، هنگام مهاجرت از آفریقا با نیاکان انسانهای امروزی ملاقات و تولیدمثل کردند.
اپنهایمر روی نمونههای استخوانی کار میکند. عکس از کایانا زیمزاک/ نیویورک تایمز.
وقتی دانشمندان فسیلهای بیشتری را برای کشف دیانای نئاندرتالی کاوش کردند، به نکتۀ شگفتانگیز دیگری رسیدند. در سال ۲۰۱۰، یک استخوان بهظاهر معمولیِ انگشت کوچک دست که از غاری در منطقۀ سیبری بهنام غار دِنیسووا کشف شده بود، ژنوم کامل تباری منقرضشده از انسانها را به دست داد که پیشتر ناشناخته بود.
مطالعات ژنتیکی مشخص کرد این گونه که به انسانتباران دنیسووایی مشهور شد، در حدود ۴۰۰ هزار سال پیش، از نئاندرتالها منشعب شده است. دیانای دنیسووایی فقط در چند دندان دیگر پیدا شده است که از همان غار در سیبری کشف شدهاند. قدیمیترین نمونههای این فسیلها به بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش برمیگردند؛ استخوان انگشت کوچک متعلق به یک دنیسووایی بود که در حدود ۴۸۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ سال پیش زندگی میکرده است.
دکتر رایک و همکارانش دریافتند که دنیسوواییها، مانند نئاندرتالها، میراثی ژنتیکی در انسانهای امروزی به یادگار گذاشتند، انسانهایی که امروزه عمدتاً در استرالیا، گینۀ نو و آسیا زندگی میکنند.
همچنین پژوهش آنها نشان داد که دنیسوواییها در اوایل تاریخ خود به دو تبار تقسیم شدند. دکتر رایک میگوید: «آنها صدهاهزار سال از یکدیگر جدا افتادند.»
مقالهای که ژنتیکشناس دانشگاه پرینستون جاشوا اِیکی و همکارانش منتشر کردند این یافته را تأیید و توجه بیشتری به انسانتباران دنیسووایی جلب کرد.
این مطالعۀ جدید نشان میدهد که هر دو شاخه با نیاکان انسانهای امروزی درآمیخته بودند و تولید مثل کرده بودند. یک گروه دنیسووایی دیانای خود را در اهالی معاصر آسیا و اقیانوسیه به جا گذاشتند. شاخۀ دیگر آثار ژنتیکی خود را فقط در مردمان چین و ژاپن بر جا گذاشتند.
دیانای باستانی اشباح ژنتیکیِ مردمانی را احضار کرده است که خیلی وقت پیش ناپدید شدهاند، مردمی که فسیلها بهتنهایی نمیتوانستند پرده از رازشان بردارند. اکنون بسیاری از دانشمندان بر این گمانند که دیانای باستانی در آینده سایر گونههای منقرضشدۀ انسانها را نیز آشکار خواهد کرد.
دکتر رایک میگوید: «کشف دیانای دنیسووایی نقطۀ عطفی بود در نگرش من به دیانای باستانی. این دیانای میتواند پرده از رازهایی دربارۀ گذشته بردارد که کاملاً غیرمنتظرهاند و در روند تحقیق به مخیلهمان نیز خطور نمیکنند».
تلهگذاری
سیر دکتر رایک در دوران پیش از تاریخ او را به این اندیشه فرو برد که دیانای چه رازهایی میتواند درمورد رویدادهای جدیدتر آشکار کند. موزههای سراسر دنیا انباشته بود از استخوانهای مردمانی که در بازۀ ۲۰۰۰۰ سال اخیر میزیستهاند.
ازآنجاکه این بقایا جوانتر بودند، احتمال اینکه هنوز حاوی مقداری دیانای باشند زیاد بود؛ بنابراین دکتر رایک بهمنظور فرآوری دیانای از آنها آزمایشگاه خود را با کپیبرداری از کوچکترین جزئیات تأسیسات دکتر پابو در آلمان به ابزارهای جدیدی مجهز کرد.
او میگوید: «ما حتی کفپوش ساختمان لایپزیگ را شبیهسازی کردیم».
اما از جنبههای قابلتوجهی، دکتر رایک راهش را از راهبرد علمی متعارف برای جستجوی دیانای باستانی جدا کرد.
دکتر پابو و دیگر متخصصان معمولاً انبوهی از فسیلها را با هدف پیدا کردن نمونهای نادر که حاوی دیانای باشد بررسی میکنند. سپس سعی میکنند با استفاده از آن کل ژنوم را بازسازی کنند.
اما تیم آزمایشگاه دکتر رایک دست به طراحی «تلههای» دیانای زدند که صدها هزار تکۀ ژنتیکی از ژنوم انسانی را گیر میاندازند. نتیجۀ کار با توالی کامل ژنوم خیلی فاصله دارد، اما بهاندازهای است که میتواند تبارها را مشخص کند و حتی سرنخهایی از صفات مردمان باستانی به دست دهد.
در سال ۲۰۱۵، مجموعۀ تحقیقاتی جدیدِ دکتر رایک نخستین نتایج را بیرون داد. او و همکارانش اطلاعات دیانای ۶۹ اروپاییِ باستانی را که بین ۳۰۰۰ تا ۸۰۰۰ سال پیش میزیستهاند، منتشر کردند.
براساس نتایجی که آنها به دست آوردند، کشاورزانی که اجدادشان به خاور نزدیک میرسد مردمان شکارچی-گردآورنده را که پیشتر در اروپا زندگی میکردند از سرزمین خود بیرون راندند. سپس حدود ۴۵۰۰ سال پیش، موج دیگری از جمعیت به اروپا وارد شد که اجدادشان به کوچنشینان اسبسوار میرسید که از مناطق استپ در روسیه امروزی بودند.
تیم دکتر رایک در مدتی کمتر از سهسال پس از آن پژوهش، بهسرعت یافتههای مشابه فراوانی منتشر کردند. آنها روند گسترش نخستین کشاورزان را مثلاً در خاور نزدیک ردیابی کردهاند و ظهور و افول جمعیتهای گوناگون را در آفریقای باستان دنبال کردهاند.
درحالیکه برخی از این نتایج حکایت از مهاجرتهای بینقارهای دارند، اما تیم دکتر رایک در بازسازی آرایش ژنتیکی انسانها در طول هزاران سال، بر مناطق کوچکتر نیز تمرکز میکنند.
برای نمونه، اخیراً دکتر رایک و همکارانش اطلاعات دیانای مردمی را منتشر کردند که ۳۵۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پیش در مناطقی میزیستهاند که اکنون جزایر بریتانیاست. این دیانای نیز داستانی برای گفتن دارد.
وقتی تودههای یخِی عصر یخبندان از این جزایر عقب نشستند، مردمان شکارچی-گردآورنده از اروپای کنونی به آنجا مهاجرت کردند. حدود ۶۰۰۰ سال پیش، کشاورزانی با تبار خاور نزدیک به بریتانیا رفتند و جای اکثر مردمان شکارچی-گردآورنده را گرفتند.
باستانشناسان دریافتهاند که تقریباً ۴۵۰۰ سال پیش، گرایشی ناگهانی در بریتانیا به سمت سبکهای جدید سفالگری و فلزکاری پدید آمده است، که درمجموع به دوران فرهنگ جام ۲ معروف است. بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که مردمان کشاورز این فنون را از قارۀ اروپا یاد گرفتند.
اما دکتر رایک و همکارانش به این نتیجه رسیدند که دیانای بهدستآمده چیز دیگری میگوید. بااینکه فرهنگ جامسازی در سرزمین اصلی بریتانیا از جامعهای به جامعۀ دیگر گسترش یافت، این مهاجرانی از تبار کوچنشینان مناطق استپ روسیۀ کنونی بودند که چنین فرهنگی را به بریتانیا آوردند.
این مردمان تقریباً جای تمام اقوام کشاورز پیشین را گرفتند. امروزه، ریشۀ ۹۰ درصد از اجداد مردم بریتانیا به این موج مهاجرت برمیگردد.
ایان آرمیت، باستانشناس دانشگاه برَدفورد که در این پژوهش با دکتر رایک همکاری داشته، بر این باور است که اگر این یافتههای ژنتیکی نبودند، «هیچکس بزرگیِ این جایگزینی را باور نمیکرد.»
او میافزاید: «لازم است باستانشناسان این جایگزینی ۹۰ درصدی را و اینکه از لحاظ انسانی واقعاً چه نتایجی میتواند در پی داشته باشد تبیین کنند».
سفری تماشایی
مردمان دورۀ جام برای رسیدن به جزایر بریتانیا فقط باید از کانال انگلیس عبور میکردند. اما در حدود ۳۳۰۰ سال پیش سفری بسیار تماشاییتر روی داد، وقتی که انسانها برای اولین بار با کشتی به جزایر دورافتادۀ اقیانوس آرام مهاجرت کردند.
دکتر رایک و همکارانش با تحلیل دیانای باستانی بهدستآمده از اسکلتهای این مسافران کهنِ اقیانوس آرام، زوایای تاریک مهاجرتشان را روشنتر کردهاند.
متیو اسپریگز، باستانشناس دانشگاه ملی استرالیا که با دکتر رایک همکاری داشته است، میگوید: «این پژوهش میدان بازی را عوض کرده است».
تا همین اواخر، بسیاری از باستانشناسان بر این عقیده بودند که نیاکان اهالی جزایر اقیانوس آرام با مردم بومی تایوان خویشاوندی دارند. اینطور گفته میشد که آنها به سمت جنوب و به مقصد جزایر اطراف گینۀ نو کشتیرانی کردهاند و بعدها با جمعیت آنجا موسوم به پاپواییها درآمیختهاند. سپس نوادگان آنها به سمت شرق و جزایر اقیانوس آرام مهاجرت کردهاند.
مطالعات ژنتیکی مشخص کرد این گونه که به انسانتباران دنیسووایی مشهور شد، در حدود ۴۰۰ هزار سال پیش، از نئاندرتالها منشعب شده است. دیانای دنیسووایی فقط در چند دندان دیگر پیدا شده است که از همان غار در سیبری کشف شدهاند. قدیمیترین نمونههای این فسیلها به بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش برمیگردند؛ استخوان انگشت کوچک متعلق به یک دنیسووایی بود که در حدود ۴۸۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ سال پیش زندگی میکرده است.
دکتر رایک و همکارانش دریافتند که دنیسوواییها، مانند نئاندرتالها، میراثی ژنتیکی در انسانهای امروزی به یادگار گذاشتند، انسانهایی که امروزه عمدتاً در استرالیا، گینۀ نو و آسیا زندگی میکنند.
همچنین پژوهش آنها نشان داد که دنیسوواییها در اوایل تاریخ خود به دو تبار تقسیم شدند. دکتر رایک میگوید: «آنها صدهاهزار سال از یکدیگر جدا افتادند.»
مقالهای که ژنتیکشناس دانشگاه پرینستون جاشوا اِیکی و همکارانش منتشر کردند این یافته را تأیید و توجه بیشتری به انسانتباران دنیسووایی جلب کرد.
این مطالعۀ جدید نشان میدهد که هر دو شاخه با نیاکان انسانهای امروزی درآمیخته بودند و تولید مثل کرده بودند. یک گروه دنیسووایی دیانای خود را در اهالی معاصر آسیا و اقیانوسیه به جا گذاشتند. شاخۀ دیگر آثار ژنتیکی خود را فقط در مردمان چین و ژاپن بر جا گذاشتند.
دیانای باستانی اشباح ژنتیکیِ مردمانی را احضار کرده است که خیلی وقت پیش ناپدید شدهاند، مردمی که فسیلها بهتنهایی نمیتوانستند پرده از رازشان بردارند. اکنون بسیاری از دانشمندان بر این گمانند که دیانای باستانی در آینده سایر گونههای منقرضشدۀ انسانها را نیز آشکار خواهد کرد.
دکتر رایک میگوید: «کشف دیانای دنیسووایی نقطۀ عطفی بود در نگرش من به دیانای باستانی. این دیانای میتواند پرده از رازهایی دربارۀ گذشته بردارد که کاملاً غیرمنتظرهاند و در روند تحقیق به مخیلهمان نیز خطور نمیکنند».
تلهگذاری
سیر دکتر رایک در دوران پیش از تاریخ او را به این اندیشه فرو برد که دیانای چه رازهایی میتواند درمورد رویدادهای جدیدتر آشکار کند. موزههای سراسر دنیا انباشته بود از استخوانهای مردمانی که در بازۀ ۲۰۰۰۰ سال اخیر میزیستهاند.
ازآنجاکه این بقایا جوانتر بودند، احتمال اینکه هنوز حاوی مقداری دیانای باشند زیاد بود؛ بنابراین دکتر رایک بهمنظور فرآوری دیانای از آنها آزمایشگاه خود را با کپیبرداری از کوچکترین جزئیات تأسیسات دکتر پابو در آلمان به ابزارهای جدیدی مجهز کرد.
او میگوید: «ما حتی کفپوش ساختمان لایپزیگ را شبیهسازی کردیم».
اما از جنبههای قابلتوجهی، دکتر رایک راهش را از راهبرد علمی متعارف برای جستجوی دیانای باستانی جدا کرد.
دکتر پابو و دیگر متخصصان معمولاً انبوهی از فسیلها را با هدف پیدا کردن نمونهای نادر که حاوی دیانای باشد بررسی میکنند. سپس سعی میکنند با استفاده از آن کل ژنوم را بازسازی کنند.
اما تیم آزمایشگاه دکتر رایک دست به طراحی «تلههای» دیانای زدند که صدها هزار تکۀ ژنتیکی از ژنوم انسانی را گیر میاندازند. نتیجۀ کار با توالی کامل ژنوم خیلی فاصله دارد، اما بهاندازهای است که میتواند تبارها را مشخص کند و حتی سرنخهایی از صفات مردمان باستانی به دست دهد.
در سال ۲۰۱۵، مجموعۀ تحقیقاتی جدیدِ دکتر رایک نخستین نتایج را بیرون داد. او و همکارانش اطلاعات دیانای ۶۹ اروپاییِ باستانی را که بین ۳۰۰۰ تا ۸۰۰۰ سال پیش میزیستهاند، منتشر کردند.
براساس نتایجی که آنها به دست آوردند، کشاورزانی که اجدادشان به خاور نزدیک میرسد مردمان شکارچی-گردآورنده را که پیشتر در اروپا زندگی میکردند از سرزمین خود بیرون راندند. سپس حدود ۴۵۰۰ سال پیش، موج دیگری از جمعیت به اروپا وارد شد که اجدادشان به کوچنشینان اسبسوار میرسید که از مناطق استپ در روسیه امروزی بودند.
تیم دکتر رایک در مدتی کمتر از سهسال پس از آن پژوهش، بهسرعت یافتههای مشابه فراوانی منتشر کردند. آنها روند گسترش نخستین کشاورزان را مثلاً در خاور نزدیک ردیابی کردهاند و ظهور و افول جمعیتهای گوناگون را در آفریقای باستان دنبال کردهاند.
درحالیکه برخی از این نتایج حکایت از مهاجرتهای بینقارهای دارند، اما تیم دکتر رایک در بازسازی آرایش ژنتیکی انسانها در طول هزاران سال، بر مناطق کوچکتر نیز تمرکز میکنند.
برای نمونه، اخیراً دکتر رایک و همکارانش اطلاعات دیانای مردمی را منتشر کردند که ۳۵۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پیش در مناطقی میزیستهاند که اکنون جزایر بریتانیاست. این دیانای نیز داستانی برای گفتن دارد.
وقتی تودههای یخِی عصر یخبندان از این جزایر عقب نشستند، مردمان شکارچی-گردآورنده از اروپای کنونی به آنجا مهاجرت کردند. حدود ۶۰۰۰ سال پیش، کشاورزانی با تبار خاور نزدیک به بریتانیا رفتند و جای اکثر مردمان شکارچی-گردآورنده را گرفتند.
باستانشناسان دریافتهاند که تقریباً ۴۵۰۰ سال پیش، گرایشی ناگهانی در بریتانیا به سمت سبکهای جدید سفالگری و فلزکاری پدید آمده است، که درمجموع به دوران فرهنگ جام ۲ معروف است. بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که مردمان کشاورز این فنون را از قارۀ اروپا یاد گرفتند.
اما دکتر رایک و همکارانش به این نتیجه رسیدند که دیانای بهدستآمده چیز دیگری میگوید. بااینکه فرهنگ جامسازی در سرزمین اصلی بریتانیا از جامعهای به جامعۀ دیگر گسترش یافت، این مهاجرانی از تبار کوچنشینان مناطق استپ روسیۀ کنونی بودند که چنین فرهنگی را به بریتانیا آوردند.
این مردمان تقریباً جای تمام اقوام کشاورز پیشین را گرفتند. امروزه، ریشۀ ۹۰ درصد از اجداد مردم بریتانیا به این موج مهاجرت برمیگردد.
ایان آرمیت، باستانشناس دانشگاه برَدفورد که در این پژوهش با دکتر رایک همکاری داشته، بر این باور است که اگر این یافتههای ژنتیکی نبودند، «هیچکس بزرگیِ این جایگزینی را باور نمیکرد.»
او میافزاید: «لازم است باستانشناسان این جایگزینی ۹۰ درصدی را و اینکه از لحاظ انسانی واقعاً چه نتایجی میتواند در پی داشته باشد تبیین کنند».
سفری تماشایی
مردمان دورۀ جام برای رسیدن به جزایر بریتانیا فقط باید از کانال انگلیس عبور میکردند. اما در حدود ۳۳۰۰ سال پیش سفری بسیار تماشاییتر روی داد، وقتی که انسانها برای اولین بار با کشتی به جزایر دورافتادۀ اقیانوس آرام مهاجرت کردند.
دکتر رایک و همکارانش با تحلیل دیانای باستانی بهدستآمده از اسکلتهای این مسافران کهنِ اقیانوس آرام، زوایای تاریک مهاجرتشان را روشنتر کردهاند.
متیو اسپریگز، باستانشناس دانشگاه ملی استرالیا که با دکتر رایک همکاری داشته است، میگوید: «این پژوهش میدان بازی را عوض کرده است».
تا همین اواخر، بسیاری از باستانشناسان بر این عقیده بودند که نیاکان اهالی جزایر اقیانوس آرام با مردم بومی تایوان خویشاوندی دارند. اینطور گفته میشد که آنها به سمت جنوب و به مقصد جزایر اطراف گینۀ نو کشتیرانی کردهاند و بعدها با جمعیت آنجا موسوم به پاپواییها درآمیختهاند. سپس نوادگان آنها به سمت شرق و جزایر اقیانوس آرام مهاجرت کردهاند.
ظرفی در آزمایشگاه دکتر رایک که حاوی استخوانهایی در صف آزمایش و استخراج دیانای است. عکس از کایانا زیمزاک/ نیویورک تایمز.
این نظریه کمک کرد به توضیح انواع زبانهای رایج در منطقۀ اقیانوس آرام، نحوۀ کشاورزی و سبکهای سفالگری و نیز آمیختگی دیانای متعلق به آسیای شرقی و گینۀ نو که در اهالی این جزایر یافت شده است.
دکتر اسپریگز و دیگر باستانشناسان استخوانهایی از جزایر وانواتو و تونگا برای دکتر رایک تهیه کردند و تیم او موفق به بازیابی دیانای از آنها شد، درحالیکه دیگران موفق به چنین کاری نشده بودند. و، اما نتیجۀ این بازیابی درمقابل نظریۀ غالب چه حرفی برای گفتن داشت؟
دکتر رایک میگوید: «ما از نظر ژنتیکی دریافتیم که آن نظریه اصلاً درست نبود.» او و همکارانش نتایج این پژوهش را ماه گذشته در مجلۀ کارنت بیولوژی ۳ منتشر کردند.
برخلاف نظریۀ مذکور، مردمانی که اولین بار به وانواتو و دیگر جزایر اقیانوس آرام وارد شدند مستقیماً از آسیا آمده بودند -احتمالاً از تایوان یا فیلیپین- و هرگز در گینۀ نو توقف نکردهاند. پس از آن بود که موجی از پاپواییها وارد این منطقه شدند.
دکتر رایک میگوید: «حالا میدانیم که این موج چه زمانی به راه افتاد - قبل از ۲۴۰۰ سال پیش؛ و نتیجۀ آن یک جایگزینی کامل بود»؛ و موج دوم درواقع دستکم شامل دو مهاجرت بود. پاپواییهایی که به وانواتو امروزی آمدند، احتمالاً از جزایر بیسمارک. اما پاپواییهایی که به مناطق دورتر در جزایر پلینِزی وارد شدند، اهل جزایر دیگری بودند، احتمالاً بریتانیای نو.
تا ماه گذشته، حدود سهچهارم از تمام اطلاعات ژنومی بهدستآمده از بقایای انسانهای باستانی در ادبیات علمی را تیم دکتر رایک منتشر کردهاند. اما این تازه اول راه این دانشمندان است.
آنها همچنین دیانای حدود ۳۰۰۰ نمونۀ دیگر را بازیابی کردهاند؛ و یخچالهای آزمایشگاه دکتر رایک پر است از استخوانهای ۲۰۰۰ تن دیگر از ساکنان دوران پیش از تاریخ.
برنامۀ دکتر رایک این است که دیانای همۀ فرهنگها را که در هرجایی از دنیا برای باستانشناسان شناخته شدهاند پیدا کند. او امیدوار است درنهایت بتواند یک اطلس ژنتیکی از انسانها در طول ۵۰۰۰۰ سال گذشته تدوین کند.
میگوید: «سعی میکنم یکجا به همۀ آن فکر نکنم، چون کاری بسیار طاقتفرساست».
• تفسیر دیانای باستانی
کتاب جدید دیوید رایک، ژنتیکشناس مدرسۀ پزشکی هاروارد، یافتههای آزمایشگاهی او را دربارۀ مهاجرتهای پیشازتاریخ انسان و آمیزش پیچیدۀ جمعیتهای مختلف تشریح میکند. نقشۀ زیر برخی از آن مهاجرتها ازجمله روند گسترش انسانهای امروزی از آفریقا و خاور نزدیک به سایر مناطق و چند آمیزش عمده را نشان میدهد.
منبع: ما کیستیم و چگونه به اینجا رسیدیم نوشتۀ دیوید رایک | توضیح: نقشه خطوط ساحلی معاصر را نشان میدهد، جز در مواردی که مشخص شده است.
منبع: ما کیستیم و چگونه به اینجا رسیدیم نوشتۀ دیوید رایک | توضیح: نقشه خطوط ساحلی معاصر را نشان میدهد، جز در مواردی که مشخص شده است.
منبع: ترجمان
مترجم:مجتبی هاتف
پینوشتها:
• این مطلب در ۲۰ مارس ۲۰۱۸، با عنوان «David Reich Unearths Human History Etched in Bone» در وبسایت نیویورکتایمز منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ آن را با عنوان «مطالعۀ دیانای تصور ما دربارۀ تاریخ انسان را دگرگون خواهد کرد» منتشر کرده است.
•• کارل زیمر (Carl Zimmer) برای روزنامۀ نیویورک تایمز مینویسد و نویسندۀ ۱۳ کتاب علمی است. جدیدترین کتابش با عنوان خندههایش به مادرش رفته (She Has Her Mother's Laugh) در ماه مه ۲۰۱۸ منتشر خواهد شد.
[۱]Who We Are and How We Got Here
[۲]فرهنگ جام (Beaker culture) اصطلاحی است برای اشاره به یک فرهنگ باستانشناختی پراکنده در اروپای غربی و مرکزی پیشازتاریخ، از اواخر دوران نوسنگی یا فرانوسنگی تا اوایل عصر برنز. اصطلاح Beaker (جام) را برای اولین بار جان اَبرکرامبی باستانشناس اسکاتلندی بهخاطر جامهای متمایز این دوران وارد ادبیات باستانشناسی کرد [مترجم].
[۳]Current Biology
پینوشتها:
• این مطلب در ۲۰ مارس ۲۰۱۸، با عنوان «David Reich Unearths Human History Etched in Bone» در وبسایت نیویورکتایمز منتشر شده است و وبسایت ترجمان در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ آن را با عنوان «مطالعۀ دیانای تصور ما دربارۀ تاریخ انسان را دگرگون خواهد کرد» منتشر کرده است.
•• کارل زیمر (Carl Zimmer) برای روزنامۀ نیویورک تایمز مینویسد و نویسندۀ ۱۳ کتاب علمی است. جدیدترین کتابش با عنوان خندههایش به مادرش رفته (She Has Her Mother's Laugh) در ماه مه ۲۰۱۸ منتشر خواهد شد.
[۱]Who We Are and How We Got Here
[۲]فرهنگ جام (Beaker culture) اصطلاحی است برای اشاره به یک فرهنگ باستانشناختی پراکنده در اروپای غربی و مرکزی پیشازتاریخ، از اواخر دوران نوسنگی یا فرانوسنگی تا اوایل عصر برنز. اصطلاح Beaker (جام) را برای اولین بار جان اَبرکرامبی باستانشناس اسکاتلندی بهخاطر جامهای متمایز این دوران وارد ادبیات باستانشناسی کرد [مترجم].
[۳]Current Biology
۰