تواناییهای خاموش
دولت نه امر مقدس است و نه یک امر اهریمنی و بیگانه. دولت یکی از موجودیتهای اجتماعی و ملی ما است، اما چون قدرت و تصمیمهای عمومی و منابع عمومی در دستان او است، باید تحت مراقبت شدید جامعه قرار گیرد. از طریق نقد قانونمند دولت، میتوان به او کمک کرد تا با مشارکتپذیری اجتماعی و به مساعدت عقلانیت اجتماعی بتواند بهتر خدمت کند. از این رهگذر جامعه ایران به پایداری میرسد.
کد خبر :
۶۲۱۳۸
بازدید :
۹۷۰
مقصود فراستخواه | نهادهای مدنی و مجامع مردم نهاد محلی، صنفی و حرفهای در حقیقت حوضچههای آرامشی هستند که مطالبات مردم به شکل سازمانیافته و منظم، در این فضاهای امید تقطیر و ابراز میشود. جامعه با سازمانیابی درونزای خود از حالت تودگی خارج میشود و دولت با گشوده شدن سیستماتیک به سوی جامعه، از «دیگری بودن» درمیآید.
دولت نه امر مقدس است و نه یک امر اهریمنی و بیگانه. دولت یکی از موجودیتهای اجتماعی و ملی ما است، اما چون قدرت و تصمیمهای عمومی و منابع عمومی در دستان او است، باید تحت مراقبت شدید جامعه قرار گیرد. از طریق نقد قانونمند دولت، میتوان به او کمک کرد تا با مشارکتپذیری اجتماعی و به مساعدت عقلانیت اجتماعی بتواند بهتر خدمت کند. از این رهگذر جامعه ایران به پایداری میرسد.
سرچشمههای امید در متن جامعه ایرانی است. در فصل هشتم کتاب «ما ایرانیان» با استناد به پیمایش جهانی گلوب توضیح داده شده است که در جامعه ما «میل به موفقیت از طریق عملکرد» در حد قابل قبولی متناسب با نرمهای جهانی است. این حاکی از ظرفیتهای «امید اجتماعی» در ایران است. در پس گلایهها و اعتراضهای مردم، سوسوی امید هست، اما امیدی لرزان و حیران و سرگردان. چه باید کرد تا این امید، به انرژی سازمانیافته درونزای اجتماعی برای ساختن ایران تبدیل شود.
با همان راهحلی که در بالا ذکر شد «امید خاموش اجتماعی» میتواند نهادمند، مستقر و شکوفا و اثرگذار شود. زندگی در ایران همچنان جاری است. ملت ایران، ملتی با تاریخ و ریشههای تمدنی و فرهنگی است و در صورتی که امکانهای مشارکت قانونمند آزاد و زیرساختهای توسعه پایدار و عادلانه از طریق اداره خوب کشور فراهم شود، «تواناییهای خاموش اجتماعی» یکی پس از دیگری ظاهر میشود، به متن این سرزمین کران تا به کران، جاری و گسیل میشود و جامعه ایرانی به همبستگی درونی، خردورزی و اخلاق و توسعه و به جایگاه زیبنده جهانی خود دست مییابد. مسأله ایران و آینده آن با مشکل «شکاف ملت- دولت» گره خورده است.
این معضلی دیرین است و علل تاریخی، ساختاری، معرفتی، رفتاری و ایدئولوژیک دارد و در بعد از انقلاب نیز به شکلی دیگر جامعه ما را درگیر کرده است و با اندرزنامههای اجتماعی یا نصیحهالملوک، وعظ و خطابه قابل رفع و رجوع نیست. لازمه رفع شکاف دولت و ملت، تغییر رفتار حکمرانی، اصلاح ساختارها و توسعه فرهنگ سیاسی است؛ نه سخنرانی و شعار. مناسبات جامعه و دولت در ایران، در طول تاریخ یا «بندگان و خدایگان» یا «ذرهها و دولت» یا «تودهها و دولت» بود.
برای رفع این معضل دیرین باید بین حوزه «حکمرانی» و «جامعه»، حوزه میانی تعریف شود و با قوانین مناسب عقلانی و اخلاقی این حوزه نهادینه و تقویت شود. تا زمانی که در ایران شکاف دولت و ملت وجود دارد به توسعه پایدار نخواهیم رسید.
سپهر عمومی مستقل، اجتماعات خودگردان محلی، نهادهای مدنی، ان. جی. او ها، رسانههای آزاد، قواعد «دموکراسی گفتوگویی»، حل و فصل رضایتبخش مناقشات نخبگان به نحو مسالمتآمیز و گردش دموکراتیک قدرت در یک شرایط رقابتی منصفانه میتواند به رفع این شکاف کمک کند.
منبع: روزنامه ایران
۰