چگونه باید زندگی کنیم؟
شرکتهای بزرگ و رسانههایی که در اختیار آن هاست ما را در تشخیص راه حل بحران محیط زیست گمراه کرده اند. «فعال محیط زیست» کیست؟ کسی که پلاستیک به دست میرود توی ساحل و جنگل، و آشغال جمع میکند؟ یا فردی که از خانه با خودش ظرف به بازار میبرد تا از پلاستیک استفاده نکند؟ یا آن که دائماً به مردم دربارۀ خطرات زیست محیطی هشدار میدهد؟ اگر بدانیم بیشتر از ۹۰درصد از زبالههایی که در محیط زیست رها میشوند محصول فعالیت صنایع بزرگ است و نه افراد، احتمالاً الگویمان در مبارزه با آلودگی کرۀ زمین تغییر میکند.
کد خبر :
۶۳۷۵۶
بازدید :
۱۰۳۴
گاردین | جورج مونبیو، آیا به معجزه باور دارید؟ اگر بله، بروید انتهای صف! بسیاری از مردم فکر میکنند میتوان وضع فعلی را ادامه داد، اگر مادهای را جایگزینِ مادهای دیگر کنیم. ماه پیش، در توییتی از استارباکس و کوستا ۱ درخواست شده بود لیوانهای پلاستیکی قهوه را با لیوانهایی جایگزین کنند که از نشاستۀ ذرت ساخته شده اند. این توییت، پیش از اینکه حذف شود، ۶۰هزار بار ریتوییت شده بود.
کسانی که از این فراخوان حمایت میکردند از خود نپرسیده بودند که ذرت نشاسته از کجا خواهد آمد و چه مقدار زمین برای کشت آن باید اختصاص یابد یا اینکه با انجام این کار چقدر از کشت سایر مواد غذایی کاسته خواهد شد. آنها آسیب حاصل از این کشت را نادیده گرفته بودند: کاشت ذرت شدیداً باعث فرسایش خاک میشود و معمولاً مقدار زیادی سموم و کود کشاورزی میطلبد.
مشکل فقط پلاستیک نیست: مشکل فرهنگ توده ایِ یک بار مصرفی است. به بیان دیگر، پیروی از سبک زندگیِ چهار سیاره ای۲ در تنها سیارهای است که بستر حیات است. جدای از اینکه چه چیزی مصرف میکنیم، حجم عظیم مصرف فراتر از توان سیستمهای زندۀ کرۀ زمین است.
سوء تفاهم نشود، حرص ما به استفاده از پلاستیک یک آفت زیست محیطی جدی است و انگیزههایی نیک در پس پویشهایی است که برای محدودسازی استفاده از پلاستیک انجام میشوند و گاهی نیز این یوشها مؤثر هستند. ولی صرفاً با جایگزین کردن ماده ای، که بیش از حد مصرف میشود، با مادهای دیگر نمیتوانیم کاری برای بحران زیست محیطی انجام دهیم. وقتی من این فراخوان را به چالش کشیدم، برخی از من پرسیدند «خب پس به جای پلاستیک باید از چی استفاده کنیم؟».
ولی پرسش درست این است که «چگونه باید زندگی کنیم؟» گویا تفکر نظاممند رو به انقراض است.
بخشی از مشکل به ریشۀ این کارزارهای ضد پلاستیک برمی گردد: سریال مستند دیوید آتنبرو با نام «سیارۀ آبی ۲» ۳. شش قسمت نخست این سریال روایتی قوی و منسجم دارند. ولی قسمت هفتم، که به تهدیدهای پیشِ روی موجودات شگفت انگیزی اختصاص دارد که این سریال به ما نشان داده است، از موضوعی به موضوع دیگر میپرد. میگوید میتوانیم «کاری کنیم» برای جلوگیری از تخریب حیات در اقیانوس ها، ولی نمیگوید چه کاری. توضیحی در کار نیست که چرا این مشکلات پدید آمده اند و چه نیروهایی مسئول اند و چه کار میتوانند بکنند.
میان این آشفتگی ها، یکی از مصاحبه شوندگان در این مستند میگوید «به نظر من، این وظیفۀ تک تک ماست که مسئولیت انتخابهای شخصی مان در زندگی روزمره را بپذیریم. این تنها چیزی است که از ما انتظار میرود». این جملات به خوبی نمایانگرِ باوری نادرست است که شکل بهتری از مصرف گرایی به نجات کرۀ زمین میانجامد. ولی ما با مشکلی ساختاری رو به روییم: نظامی سیاسی که در چنگِ منافع تجاری است و نظامی اقتصادی که در پیِ رشدِ بی انتهاست.
کسانی که از این فراخوان حمایت میکردند از خود نپرسیده بودند که ذرت نشاسته از کجا خواهد آمد و چه مقدار زمین برای کشت آن باید اختصاص یابد یا اینکه با انجام این کار چقدر از کشت سایر مواد غذایی کاسته خواهد شد. آنها آسیب حاصل از این کشت را نادیده گرفته بودند: کاشت ذرت شدیداً باعث فرسایش خاک میشود و معمولاً مقدار زیادی سموم و کود کشاورزی میطلبد.
مشکل فقط پلاستیک نیست: مشکل فرهنگ توده ایِ یک بار مصرفی است. به بیان دیگر، پیروی از سبک زندگیِ چهار سیاره ای۲ در تنها سیارهای است که بستر حیات است. جدای از اینکه چه چیزی مصرف میکنیم، حجم عظیم مصرف فراتر از توان سیستمهای زندۀ کرۀ زمین است.
سوء تفاهم نشود، حرص ما به استفاده از پلاستیک یک آفت زیست محیطی جدی است و انگیزههایی نیک در پس پویشهایی است که برای محدودسازی استفاده از پلاستیک انجام میشوند و گاهی نیز این یوشها مؤثر هستند. ولی صرفاً با جایگزین کردن ماده ای، که بیش از حد مصرف میشود، با مادهای دیگر نمیتوانیم کاری برای بحران زیست محیطی انجام دهیم. وقتی من این فراخوان را به چالش کشیدم، برخی از من پرسیدند «خب پس به جای پلاستیک باید از چی استفاده کنیم؟».
ولی پرسش درست این است که «چگونه باید زندگی کنیم؟» گویا تفکر نظاممند رو به انقراض است.
بخشی از مشکل به ریشۀ این کارزارهای ضد پلاستیک برمی گردد: سریال مستند دیوید آتنبرو با نام «سیارۀ آبی ۲» ۳. شش قسمت نخست این سریال روایتی قوی و منسجم دارند. ولی قسمت هفتم، که به تهدیدهای پیشِ روی موجودات شگفت انگیزی اختصاص دارد که این سریال به ما نشان داده است، از موضوعی به موضوع دیگر میپرد. میگوید میتوانیم «کاری کنیم» برای جلوگیری از تخریب حیات در اقیانوس ها، ولی نمیگوید چه کاری. توضیحی در کار نیست که چرا این مشکلات پدید آمده اند و چه نیروهایی مسئول اند و چه کار میتوانند بکنند.
میان این آشفتگی ها، یکی از مصاحبه شوندگان در این مستند میگوید «به نظر من، این وظیفۀ تک تک ماست که مسئولیت انتخابهای شخصی مان در زندگی روزمره را بپذیریم. این تنها چیزی است که از ما انتظار میرود». این جملات به خوبی نمایانگرِ باوری نادرست است که شکل بهتری از مصرف گرایی به نجات کرۀ زمین میانجامد. ولی ما با مشکلی ساختاری رو به روییم: نظامی سیاسی که در چنگِ منافع تجاری است و نظامی اقتصادی که در پیِ رشدِ بی انتهاست.
البته که باید سهم خود در این بحران را کاهش دهیم، ولی صرفاً با «پذیرفتن مسئولیتِ» آنچه مصرف میکنیم نمیتوان به مصاف این نیروها رفت. متأسفانه بی بی سی در کل، و در اینجا آتنبرو، عمداً از برخی مسائل پرهیز میکنند. از بسیاری جهات از دیوید آتنبرو خوشم میآید، ولی از محیط زیست گرایی به سبک او خوشم نمیآید.
سالیانِ سال حتی نمیدانستیم که او محیط زیست گراست و وقتی هم بالأخره شروع به صحبت از باورهایش کرد، از به چالش کشیدنِ گروههای قدرتمند اجتناب کرد، یا مبهم حرف میزد یا به مشکلاتی میپرداخت که این گروههای قدرتمند مسئولش نبودند. این روش آتنبرو مشخص میکند چرا سریال «سیارۀ آبی» به برخی مشکلات آشکار اشاره نمیکند.
مشخص ترینِ این مشکلات صنعت ماهی گیری است که آن موجودات زیبایی که این مستند به تصویر کشیده را تبدیل به غذاهای دریایی میکند. این صنعت، که موتور محرکش ذائقۀ ماست و دولتها نیز از آن حمایت میکنند، باعث فروپاشی اکولوژیکی سراسر اقیانوسها شده است. با این حال، تنها مکان ماهی گیری، که این مستند نشان میدهد، جزو یک درصد مکانهایی است که در حال ترمیم هستند. دیدن اینکه چطور قایقهای ماهی گیریِ نروژی در تلاش اند تا نهنگهای اورکا را نکشند لذت بخش بود، ولی مستند چیزی از این نمیگفت که این رفتار چقدر نادر است.
حتی مشکل زبالههای پلاستیکی در اقیانوسها نیز تا حدود زیادی مربوط به صنعت ماهی گیری است. مشخص شده که ۴۶درصد از زباله دانِ بزرگ اقیانوس آرام۴ را -که نمادی شده از جامعۀ یک بار مصرفیِ ما- تورهای ماهی گیری تشکیل میدهند و بخش بزرگی از ۵۴ درصد باقیمانده نیز لوازم مربوط به ماهی گیری است.
مشخص ترینِ این مشکلات صنعت ماهی گیری است که آن موجودات زیبایی که این مستند به تصویر کشیده را تبدیل به غذاهای دریایی میکند. این صنعت، که موتور محرکش ذائقۀ ماست و دولتها نیز از آن حمایت میکنند، باعث فروپاشی اکولوژیکی سراسر اقیانوسها شده است. با این حال، تنها مکان ماهی گیری، که این مستند نشان میدهد، جزو یک درصد مکانهایی است که در حال ترمیم هستند. دیدن اینکه چطور قایقهای ماهی گیریِ نروژی در تلاش اند تا نهنگهای اورکا را نکشند لذت بخش بود، ولی مستند چیزی از این نمیگفت که این رفتار چقدر نادر است.
حتی مشکل زبالههای پلاستیکی در اقیانوسها نیز تا حدود زیادی مربوط به صنعت ماهی گیری است. مشخص شده که ۴۶درصد از زباله دانِ بزرگ اقیانوس آرام۴ را -که نمادی شده از جامعۀ یک بار مصرفیِ ما- تورهای ماهی گیری تشکیل میدهند و بخش بزرگی از ۵۴ درصد باقیمانده نیز لوازم مربوط به ماهی گیری است.
وسایل ماهی گیری که به اقیانوس انداخته میشوند بسیار بیشتر از سایر زبالهها برای حیات اقیانوسی خطرناک اند. درست است که کیسهها و بطریهای پلاستیکی به این فاجعه دامن میزنند، ولی بخش عمدۀ این مشکل ناشی از جوامع جهان سوم است که سیستم دفع زبالۀ خوبی ندارند. ولی چون به این موضوع اشارهای نشده است، راه حل را در جایی نادرست میجوییم.
از این گمراهی در پیداکردن راه حل، هزاران انحراف به وجود میآید. یکی از محیط زیست گرایانِ سرسخت عکسی از شاه میگوهایی که خریده بود را در توییتر منتشر کرد و خوشحال بود که سوپرمارکت را قانع کرده آن شاه میگوها را در ظرفی پلاستیکی قرار دهد که او با خودش از خانه آورده بود و نه در کیسۀ پلاستیکی و این کار خود را به حفاظت از دریاها مربوط میدانست. ولی نکته اینجاست که برای حیات اقیانوس، خرید شاه میگو بسیار مضرتر از هر پلاستیکی است که شاه میگوها پس از خرید درونشان قرار میگیرند. صیدِ میگو بالاترین نرخ صید ناخواسته را میان تمام انواع صید دارد و تعداد زیادی لاک پشت و سایر انواع گونههای در خطر حین صید میگو تلف میشوند. پرورش میگو هم اصلاً وضع بهتری ندارد و جنگلهای کرنا۵ را از بین میبرد، جنگلهایی که بستر زندگی هزاران گونۀ حیوانی هستند.
ما را بسیار ناآگاه به این مسائل نگه داشته اند. در مقام مصرف کننده، سردرگم و گول خورده و تقریباً بی توان هستیم و صنایع قدرتمند نقش بسیاری در قانع کردن ما برای قبول این موقعیت ایفا کرده اند. رویکرد بی بی سی به موضوعات محیط زیستی نیز بسیار جانبدارانه و در راستای نظامی است که میخواهد مسئولیت را از دوش قدرتهای ساختاری به دوش خریداران خرد منتقل کند. درنهایت، فقط زمانی میتوانیم تغییراتی معنادار ایجاد کنیم که شهروندانی باشیم که فعالیت سیاسی میکنند.
پاسخ به پرسش «چگونه باید زندگی کنیم؟» «ساده» است. ولی ساده زیستن خیلی پیچیده است. در رُمان دنیای قشنگ نو ۶ از آلدوس هاکسلی، حکومت تمام ساده زیستان را قتل عام کرده است، ولی اینک نیازی به این کار نیست: امروزه به راحتی میتوان اینان را به حاشیه راند و نادیده گرفت و به آنها توهین کرد. ایدئولوژیِ مصرف چنان شایع است که نامرئی شده است: استخری از پلاستیک است که درونش شنا میکنیم.
سبک زندگیِ تک سیارهای فقط به معنای کاستن از مصرف شخصی نیست، بلکه به معنای بسیج عمومی علیه نظامی است که موج عظیم زباله را تشدید میکند. یعنی مبارزه علیه قدرتِ شرکتهای بزرگ و به چالش کشیدنِ نظامِ رشدمحور و جهانخواری که به آن میگوییم نظام سرمایه داری.
مقالهای ماه گذشته دربارۀ زمین گلخانهای منتشر شده که دربارۀ سوق دادن کرۀ زمین به وضعیت اقلیمی جدید و بازگشت ناپذیر هشدار میدهد. چنین نتیجه گیری کرده اند «تغییرات محدود و گام به گام برای تثبیت نظام اقلیمی کرۀ زمین کافی نیست. برای کاستن از خطر عبور از نقطۀ بی بازگشت، احتمالاً تغییرات بنیادین و سریع و گسترده لازم است.»
لیوانهای یک بار مصرفی که از مادهای جدید ساخته شده اند، نه تنها یک ناراه حل بلکه استمرار مشکل اند. دفاع از سیاره یعنی تغییر دنیا.
از این گمراهی در پیداکردن راه حل، هزاران انحراف به وجود میآید. یکی از محیط زیست گرایانِ سرسخت عکسی از شاه میگوهایی که خریده بود را در توییتر منتشر کرد و خوشحال بود که سوپرمارکت را قانع کرده آن شاه میگوها را در ظرفی پلاستیکی قرار دهد که او با خودش از خانه آورده بود و نه در کیسۀ پلاستیکی و این کار خود را به حفاظت از دریاها مربوط میدانست. ولی نکته اینجاست که برای حیات اقیانوس، خرید شاه میگو بسیار مضرتر از هر پلاستیکی است که شاه میگوها پس از خرید درونشان قرار میگیرند. صیدِ میگو بالاترین نرخ صید ناخواسته را میان تمام انواع صید دارد و تعداد زیادی لاک پشت و سایر انواع گونههای در خطر حین صید میگو تلف میشوند. پرورش میگو هم اصلاً وضع بهتری ندارد و جنگلهای کرنا۵ را از بین میبرد، جنگلهایی که بستر زندگی هزاران گونۀ حیوانی هستند.
ما را بسیار ناآگاه به این مسائل نگه داشته اند. در مقام مصرف کننده، سردرگم و گول خورده و تقریباً بی توان هستیم و صنایع قدرتمند نقش بسیاری در قانع کردن ما برای قبول این موقعیت ایفا کرده اند. رویکرد بی بی سی به موضوعات محیط زیستی نیز بسیار جانبدارانه و در راستای نظامی است که میخواهد مسئولیت را از دوش قدرتهای ساختاری به دوش خریداران خرد منتقل کند. درنهایت، فقط زمانی میتوانیم تغییراتی معنادار ایجاد کنیم که شهروندانی باشیم که فعالیت سیاسی میکنند.
پاسخ به پرسش «چگونه باید زندگی کنیم؟» «ساده» است. ولی ساده زیستن خیلی پیچیده است. در رُمان دنیای قشنگ نو ۶ از آلدوس هاکسلی، حکومت تمام ساده زیستان را قتل عام کرده است، ولی اینک نیازی به این کار نیست: امروزه به راحتی میتوان اینان را به حاشیه راند و نادیده گرفت و به آنها توهین کرد. ایدئولوژیِ مصرف چنان شایع است که نامرئی شده است: استخری از پلاستیک است که درونش شنا میکنیم.
سبک زندگیِ تک سیارهای فقط به معنای کاستن از مصرف شخصی نیست، بلکه به معنای بسیج عمومی علیه نظامی است که موج عظیم زباله را تشدید میکند. یعنی مبارزه علیه قدرتِ شرکتهای بزرگ و به چالش کشیدنِ نظامِ رشدمحور و جهانخواری که به آن میگوییم نظام سرمایه داری.
مقالهای ماه گذشته دربارۀ زمین گلخانهای منتشر شده که دربارۀ سوق دادن کرۀ زمین به وضعیت اقلیمی جدید و بازگشت ناپذیر هشدار میدهد. چنین نتیجه گیری کرده اند «تغییرات محدود و گام به گام برای تثبیت نظام اقلیمی کرۀ زمین کافی نیست. برای کاستن از خطر عبور از نقطۀ بی بازگشت، احتمالاً تغییرات بنیادین و سریع و گسترده لازم است.»
لیوانهای یک بار مصرفی که از مادهای جدید ساخته شده اند، نه تنها یک ناراه حل بلکه استمرار مشکل اند. دفاع از سیاره یعنی تغییر دنیا.
منبع: ترجمان
مترجم: بابک طهماسبی
پی نوشت ها:
• این مطلب را جورج مونبیو نوشته است و در تاریخ ۶ سپتامبر ۲۰۱۸ با عنوان «We won't save the Earth with a. better kind of disposable coffee cup» در وب سایت گاردین منتشر شده است. وب سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱ آبان ۱۳۹۷ با عنوان «با آشغال جمعکردن از ساحل، محیط زیست نجات پیدا نمیکند» و ترجمۀ بابک طهماسبی منتشر کرده است.
•• جورج مونبیو (George Monbiot) نویسندۀ کتابهای پرفروش وحشیانه: تغییر زمین، دریا و زندگی انسانی (Feral: rewilding the land, sea and human life) و عصر توافق: مانیفستی برای یک نظم جدید جهانی (The Age of Consent: A. Manifesto for a. New World Order) است. آخرین کتاب او چطور در این مخمصه گرفتار شدیم: سیاست، برابری، طبیعت (How Did We Get into This Mess? Politics, Equality, Nature) نام دارد.
[۱]دو شرکت تولیدکنندۀ قهوه، با کافیشاپهای متعدد در سراسر جهان [مترجم].
[۲]four-planet lifestyle: اشاره به این نکته که اگر تمام انسانهای روی زمین بخواهند به اندازۀ شهروندان آمریکا مصرف کنند، برای تأمین نیازهایشان به چهار سیاره به اندازۀ زمین نیاز خواهیم داشت [مترجم].
[۳]Blue Planet II
[۴]Great Pacific Garbage Patch: چرخاب زبالۀ اقیانوس آرام بزرگترین زبالهدان آبی از شش زبالهدان بزرگ در اقیانوسهاست. وسعت آن سه برابر کشور فرانسه تخمین زده میشود و برآورد شده است که حداقل ۸۰ هزار تن پلاستیک در آن باشد [مترجم].
[۵]Mangrove forests: جنگلهای مانگرو در سواحل مناطق گرمسیری رشد میکنند و دو گونۀ مشهور حرا و چندل دارند [مترجم].
[۶]Brave New World
۰