سالک شیفته شعر
احمد شاملو هم در پیشگفتار «همچون کوچهای بیانتها»، مجموعه ترجمه اشعار وی از شاعران جهان و تاکیدی که آنجا بر اهمیت ترجمه شعر دارند و تاثیرات این مهم بر شعر و ادبیات امروز و حتی تاثیراتی که بر شناخت عمیق و دگرگونه ما از شعر کلاسیکمان خواهد داشت.
کد خبر :
۷۰۴۹۴
بازدید :
۸۵۲۴
رسول آبادیان | نام فوآد نظیری ناخودآگاه ما را به یاد چهرههایی بزرگ در عالم شعر میاندازد. چهرههایی چون «اکتاویو پاز، گابریلا مسیتلارو پابلو نرودا، ادیسه ئوس الی تیس، اینگه بورگ باخمن و...» که اشعارشان با رعایت اصول فنی توسط این مترجم، ترجمه و عرضه شده است.
«شب زنبیل سیاهی است»، «در توفان گل سرخ»، «مصر باستان»، «روزنههای خزانی»، «مادر زمین»، «جنگل حلبی»، «خوردن عسل کلمات» و «برادر عقاب، خواهر آسمان» بعضی از آثاری هستند که توسط وی ترجمه شدهاند. نظیری علاوه بر ترجمه، شعر هم میسراید که حاصلش مجموعه «آوازهایی برای گله گنجشکها» است. این شاعر و مترجم در گفتوگوی پیش رو از جهان ترجمههایش، نظرگاهش نسبت به شعر و از فعالیتهای تازهاش برایمان گفته.
جناب آقای نظیری! در پرونده کاری شما، حجم قابل توجهی از ترجمه شعر شاعران بزرگ به چشم میخورد. به نظر میرسد قصد شما از این ترجمهها، گشودن پنجرههایی نو به عالم شعر داخل کشور است. یعنی اینکه شما قصد دارید میان جهان شاعرانه دیگران با جهان شاعرانه خودمان پیوند ایجاد کنید. از تجربیاتی که در این ترجمهها داشتهاید بگویید و اینکه میزان استقبال از آنها چگونه بودهاست؟
بیگمان انتقال هر مقوله یا هر نمادی از یک فرهنگ بشری به فرهنگ دیگر، به منزله گشودن منظر تازهای به فرهنگ میزبان است. این لازمه بالندگی هر فرهنگ و به واقع عامل اصلی تکامل تمدن بشری در طول تاریخ است.
مقوله ادبیات و شعر نیز مهمترین بنیان و پیشتاز این تعادل فرهنگ و تمدن است، حال، در سرزمین ما که برخوردار از قرنهای طولانی سابقه ادبیات و شعر درخشان است - تا جایی که این امر، هویت اصلی ملی ما در جهان محسوب میشود - این نکته از اهمیت ویژه و دوچندان برخوردار است.
جناب آقای نظیری! در پرونده کاری شما، حجم قابل توجهی از ترجمه شعر شاعران بزرگ به چشم میخورد. به نظر میرسد قصد شما از این ترجمهها، گشودن پنجرههایی نو به عالم شعر داخل کشور است. یعنی اینکه شما قصد دارید میان جهان شاعرانه دیگران با جهان شاعرانه خودمان پیوند ایجاد کنید. از تجربیاتی که در این ترجمهها داشتهاید بگویید و اینکه میزان استقبال از آنها چگونه بودهاست؟
بیگمان انتقال هر مقوله یا هر نمادی از یک فرهنگ بشری به فرهنگ دیگر، به منزله گشودن منظر تازهای به فرهنگ میزبان است. این لازمه بالندگی هر فرهنگ و به واقع عامل اصلی تکامل تمدن بشری در طول تاریخ است.
مقوله ادبیات و شعر نیز مهمترین بنیان و پیشتاز این تعادل فرهنگ و تمدن است، حال، در سرزمین ما که برخوردار از قرنهای طولانی سابقه ادبیات و شعر درخشان است - تا جایی که این امر، هویت اصلی ملی ما در جهان محسوب میشود - این نکته از اهمیت ویژه و دوچندان برخوردار است.
شعر، ادبیات و به طور کلی، مقوله هنر به سرعت و تنگاتنگ تابع تحولات و فراز و فرودهای تاریخی- اجتماعی در هر فرهنگ و سرزمینی است و هر چه نزدیکتر شدن و برخورد و تبادل نمادها میان فرهنگها، به ویژه در دو، سه قرن اخیر افزونتر رخ داده، آن تحولات فرهنگی نیز ناگزیر اجتنابناپذیرتر شده است. هم از این روست که به طور خاص در مقوله شعر نیز ایجاد این ارتباطها و تاثیرگذاریها و تاثیرپذیریها یک اصل ضروری است.
اینکه مرا مخاطب قرار دادهاید لطف شماست و بیهیچ ادعا و به راستی به دور از هر گونه فروتنی متظاهرانه باید بگویم من به سهم خود و در حد بضاعت خود، تنها یک سالک شیفته شعر، بر این راه بوده و هستم، و شکرگزار و سپاسمند و شاگرد بزرگان و پیشکسوتانی که این راه دشوار را بر ما گشوده و هموار کردهاند.
من همیشه در این مورد اشاره و تاکید دارم احمد شاملو هم در پیشگفتار «همچون کوچهای بیانتها»، مجموعه ترجمه اشعار وی از شاعران جهان و تاکیدی که آنجا بر اهمیت ترجمه شعر دارند و تاثیرات این مهم بر شعر و ادبیات امروز و حتی تاثیراتی که بر شناخت عمیق و دگرگونه ما از شعر کلاسیکمان خواهد داشت.
من کوشیدهام سوابق و شاخصههایی از اهمیت این نقش را در مقالهای که در شماره نوروز ۹۸ مجله سینما و ادبیات نوشتهام ریشهیابی و تبیین کنم. در مورد استقلال مخاطبین شعر هم به طور کلی تاکید دارم بر اقبال عمومی که در مقوله ترجمه شعر در این چند دهه رو به افزایش بوده و این جای خوشوقتی بسیار است.
از خلال ترجمههای شما میتوان این نکته را دریافت که علاقه زیادی به شاعران آمریکای لاتین دارید. برایمان بگویید که شعر شاعران این خطه از جهان دارای چه ویژگیهاییاست که برای ما ایرانیها تا این حد جذاب است؟
شعر و ادبیات آمریکای لاتین، یک قطب سنگین و تعیینکننده این مقولات هنری و فرهنگی به ویژه در جهان قرن بیستم به بعد است.
از خلال ترجمههای شما میتوان این نکته را دریافت که علاقه زیادی به شاعران آمریکای لاتین دارید. برایمان بگویید که شعر شاعران این خطه از جهان دارای چه ویژگیهاییاست که برای ما ایرانیها تا این حد جذاب است؟
شعر و ادبیات آمریکای لاتین، یک قطب سنگین و تعیینکننده این مقولات هنری و فرهنگی به ویژه در جهان قرن بیستم به بعد است.
ترکیب فرهنگهای بومی/ باستانی آن سرزمینها با فرهنگ مدرن و مدنیت دنیای غرب به استیلای فراگیر زبان اسپانیولی در سراسر این سرزمینها و زبان پرتغالی در برزیل، به منزله پل ارتباطی زبان، این شاخصترین نماد مدنیت و جنبشهای استقلالطلبانه و رهاییبخش این کشورهای جهان سومی یا پیرامونی را مستقیم به جهان مدرن متصل کرد و در این تبادل تنگاتنگ فرهنگها، شعر و ادبیاتی توسط برگزیدگان آن سرزمینها ظهور یافت که خود کفه وزین و تعیینکنندهای در این زمینههاست.
فقط کافی است نگاهی کنیم به کتاب «هفت صدا»ی ریتا گیبرت به ترجمه نازی عظیما تا نشانهای از این غولهای زیبا و عظیم شعر و ادبیات قرن بیستم امریکای لاتین به دست آید. من هم به سهم خود کوشیدهام به خاطر عشقی که به ادبیات و شعر آن سامان دارم، روایتی از اشعار چند شاعر امریکای لاتین و اسپانیولیزبان و نیز خود اسپانیا همچون پابلو نرودا و گابریلا میسترال به دست دهم و نیز از آنتونیو، چادو، فدریکو گارسیا لورکا، کلارا خانس از اسپانیا و همچنین اوکتاویو پاز مکزیکی.
یقین دارم که با شناخت و تدقیق بیشتر در شعر و ادبیات آن قاره چه به لحاظ تصاویر و چه از نظر مضامین ناب، شعر امروز ما نیز بیشتر بالنده خواهد شد. کما اینکه این اثربخشی را هماینک نیز میتوان در شعر معاصرمان سراغ گرفت.
شما علاوه بر ترجمه شعر، چندین مجموعه از سرودههای خودتان را نیز منتشر کردهاید. پرسش من این است که زیر و بمهای شعر امروز ایران را چگونه ارزیابی میکنید و چه آیندهای برایش متصور هستید؟
شعر برآمده از ذات زبان است و زبان تابع تغییر و تحولات و به قول شما زیر و بمهای تاریخی- اجتماعی. این زیر و بمها خاص امروز و دیروز نیست. در روند تحولات تاریخی و تغییرات شرایط اجتماعی، همیشه وجود داشته و خاص اجتماع ما هم نیست. مسالهای فراگیر و جهانی است.
یقین دارم که با شناخت و تدقیق بیشتر در شعر و ادبیات آن قاره چه به لحاظ تصاویر و چه از نظر مضامین ناب، شعر امروز ما نیز بیشتر بالنده خواهد شد. کما اینکه این اثربخشی را هماینک نیز میتوان در شعر معاصرمان سراغ گرفت.
شما علاوه بر ترجمه شعر، چندین مجموعه از سرودههای خودتان را نیز منتشر کردهاید. پرسش من این است که زیر و بمهای شعر امروز ایران را چگونه ارزیابی میکنید و چه آیندهای برایش متصور هستید؟
شعر برآمده از ذات زبان است و زبان تابع تغییر و تحولات و به قول شما زیر و بمهای تاریخی- اجتماعی. این زیر و بمها خاص امروز و دیروز نیست. در روند تحولات تاریخی و تغییرات شرایط اجتماعی، همیشه وجود داشته و خاص اجتماع ما هم نیست. مسالهای فراگیر و جهانی است.
البته پرداختن به این مقوله و شناخت ریشهها و عوامل مفصل است و بحثهای کارشناسانه و آسیبشناسیک متمرکز میطلبد. ولی دستکم از انقلاب مشروطه به این سو، با دگرگونی در نوع نگاه و شیوه گفتار و شکستن قالبهای عروض کلاسیک و بنیانگذاری شعر نو به دست نیما و ادامهاش تا امروز، شعر همیشه درگیر زیر و بمهای کمابیش جدی و تعیینکننده بوده است.
این دگرگونی پس از انقلاب ۵۷ نیز به طور آشکار شعر و ادبیات امروز را تحت تاثیر قرار داد و در این چهار دهه مقوله شعر نیز به عنوان بارزترین نماد هنر بسیار محسوستر در معرض درنگها و نیز تجربهها و نظریههای گوناگون قرار گرفته است. به هر حال اجتماع به حیات خود ادامه میدهد و شعر نیز به مثابه عمیقترین پدیده مرتبط با سرشت انسانی به حیات خود در اجتماع ادامه خواهد داد.
چند و، چون آن و به طور کلی هنر، قطعا تابع مشخصههای آینده خواهد بود. این را به عنوان یک منظر کلی میگویم، بیآنکه اینجا فرصت پرداختن به تاثیرات فضای مجازی و نقش آن بر وضعیت امروز و آینده وجود داشته باشد.
شما در جایی گفتهاید که چخوف را بیش از نویسندگان دیگر دوست دارید. چرا؟
چخوف بزرگ در آستانه ورود به قرن بیستم درست به منزله نقطه عطفی است که از یک سو از پشتوانه ادبیات کلاسیک جهان و به ویژه روسیه قرن نوزدهم برخوردار است و از سویی شاخصترین نماینده داستان کوتاه روسیه است و تاثیرگذار بر ادبیات داستانی پس از خود در قرن بیستم.
شما در جایی گفتهاید که چخوف را بیش از نویسندگان دیگر دوست دارید. چرا؟
چخوف بزرگ در آستانه ورود به قرن بیستم درست به منزله نقطه عطفی است که از یک سو از پشتوانه ادبیات کلاسیک جهان و به ویژه روسیه قرن نوزدهم برخوردار است و از سویی شاخصترین نماینده داستان کوتاه روسیه است و تاثیرگذار بر ادبیات داستانی پس از خود در قرن بیستم.
او پزشک بود و به خاطر تعلیماتی که دیده بود عمیقا با طبیعت و ویژگیهای انسان آشنایی داشت. بیآنکه نیاز داشته باشد حوادثی هیجانانگیز در داستانهای خود بگنجاند، بسیار عادی، اما عمیق و سنجشگرانه از درون مردمان عادی که زندگیهای عادی داشتند، مینوشت. به خاطر حرفهاش با همه جور آدم از هر قشر و طبقه ارتباط گرفته بود و حوادث داستانهایش ریشه در واقعیتی خارقالعاده داشت.
آمیزه طنز و اندوه و حسرت در داستانها و نمایشنامههایش بیمانند است. بعید است کسی داستانهای شوخی، ملموس، در راه سفر، آگافیا، اندوه یا نمایشهای مرغ دریایی و باغ آلبالو را از او خوانده باشد و تاثیرشان را برای همه عمر، بر ضمیر خود از یاد ببرد.
به عنوان یک دستاندرکار چند جایزه ادبی، میخواهم نظرتان را درباره چرایی افت کیفی این جوایز و کم شدن میزان تاثیرگذاریشان در جامعه بپرسم. به نظر شما چه باید کرد تا این جوایز مجددا ارزش پیشین خود را بازیابند؟
من به راستی با چند و، چون همه این جوایزی که میگویید افت کیفی کردهاند، آشنایی ندارم. اما در این میان استنباطم این است که جایزه شعر احمد شاملو و جایزه داستان احمد محمود - بهرغم نقدهایی که بر آنها وارد است - به لحاظ کیفی در حال رشد و ارتقا هستند.
به عنوان یک دستاندرکار چند جایزه ادبی، میخواهم نظرتان را درباره چرایی افت کیفی این جوایز و کم شدن میزان تاثیرگذاریشان در جامعه بپرسم. به نظر شما چه باید کرد تا این جوایز مجددا ارزش پیشین خود را بازیابند؟
من به راستی با چند و، چون همه این جوایزی که میگویید افت کیفی کردهاند، آشنایی ندارم. اما در این میان استنباطم این است که جایزه شعر احمد شاملو و جایزه داستان احمد محمود - بهرغم نقدهایی که بر آنها وارد است - به لحاظ کیفی در حال رشد و ارتقا هستند.
به گمان من در صورتی که بیطرفی و دموکراسی در بینش و گزینش داوریها حاکم باشد و با اجتناب از گذاشتن برخی قید و بندهای بازدارنده و وضع ضوابط و قالبهای جهت دهنده و مجال دادن به وسعت عرصه اندیشه و خیال، میتوان به مفید و موثر بودن چنین جوایزی امیدوار بود.
منوط به اینکه این جوایز هدف غایی تلقی نشود، بلکه به منزله مشوقی باشد برای هرچه جدیتر گرفتن شعر، ادبیات و مقولات هنری و فرهنگی.
نام شما علاوه بر سرایش و ترجمه شعر با ترجمه آثاری از شکسپیر نیز گره خورده است. نمایشنامهنویسی که شما علاقه زیادی به کارهایش دارید. از شکسپیر بگویید و جایگاه آثارش در رشد ادبیات نمایشی ایران.
نام شما علاوه بر سرایش و ترجمه شعر با ترجمه آثاری از شکسپیر نیز گره خورده است. نمایشنامهنویسی که شما علاقه زیادی به کارهایش دارید. از شکسپیر بگویید و جایگاه آثارش در رشد ادبیات نمایشی ایران.
جایگاه شکسپیر در رشد ادبیات نمایشی جهان در پی تاثیراتش بر ادبیات نمایشی ایران را باید شناخت و ارج نهاد. او بیاغراق یک اعجاز در تاریخ حیات و تمدن بشر است.
برخوردار از ابعادی غولآسا در وجوه اندیشه و خیال و زبان به منزله انسان. شاعر- نمایشنامهنویسی که ژانرهای گونهگون آثارش در عین شاعرانگی، به شکلی حیرتانگیز و روانکاوانه، اعماق وجود آدمی را به هنگام خلق کاراکترهایش میکاود و تحلیل میکند.
تاکید دارم به شاعرانگی آثارش که این نکته نه فقط معطوف بر زبان فاخرانه او بلکه ناظر بر سرشت تغزلی اندیشهاش در خلق آثارش است. پیشکسوتانی در برگردان آثارش خوش درخشیدهاند و برخی نیز به کلی ناکام ماندهاند. راز موفقیت آن مقدار معدود، به تناسب برخورداری از یک «جان» و آنِ» شاعرانه بوده است و شکست برخی نیز بیگانگی با سرشت و جوهره شعر.
شکسپیر شاعر و نویسندهای اندیشمند و به تعبیر یان کات، معاصر ما است که به دلیل اهمیت وسعت و ژرفای آثارش جا دارد، در دورانهای گوناگون و از منظرهای گونهگون زبان مورد برگردان قرار گیرد. تمرکز بر او و آثارش بیگمان به تعالی ادبیات نمایشی ما بسیار یاری خواهد رساند.
یکی از شاعران ایرانی که شما همیشه از آن به عنوان شاعری بزرگ یاد کردهاید، احمد شاملو است. میخواهم بپرسم ازدیدگاه شما سرودههای این شاعر چه ویژگیهایی دارد که تا به این حد از ماندگاری رسیدهاند؟
شاملو شاعری بسیار نیرومند و هنرمندی جامعالاطراف است. شعر و نوشتن برای او در سراسر طول عمر ادبیاش هرگز تفنن نبوده، بلکه بزرگترین انگیزه و ضرورت ماندن و زیستن بوده است. تعریفی از مشخصه او، نیرومندتر از «شعری که زندگی است» سراغ ندارم.
یکی از شاعران ایرانی که شما همیشه از آن به عنوان شاعری بزرگ یاد کردهاید، احمد شاملو است. میخواهم بپرسم ازدیدگاه شما سرودههای این شاعر چه ویژگیهایی دارد که تا به این حد از ماندگاری رسیدهاند؟
شاملو شاعری بسیار نیرومند و هنرمندی جامعالاطراف است. شعر و نوشتن برای او در سراسر طول عمر ادبیاش هرگز تفنن نبوده، بلکه بزرگترین انگیزه و ضرورت ماندن و زیستن بوده است. تعریفی از مشخصه او، نیرومندتر از «شعری که زندگی است» سراغ ندارم.
این شعر، مانیفست شاملو در زندگی و سرایش و آفرینش اوست. دو مولفه بسیار نیرومند در حکم دو شاهبال حیات شعری و فرهنگی اوست.
تسلط و اتکا به ریشهها و ژرفای زبان و توانایی حیرتانگیزش در کشف و بهکارگیری کرشمهها، شگردها و توانمندیهای واژگان و دیگر برخورداری از جهانبینی متکی بر توان و اراده انسان و ارتباط تنگاتنگ با اجتماع و تحولات تاریخی- اجتماعی دوران خود، از منظری گره خورده و متاثر از رخدادها و چشماندازهای جهانی. ژرف و جهانی نگریستن راز ماندگاری شاملو و شعر و آثار او است.
از کارهای تازهتان بگویید و اینکه کی منتظر اثری تازه از شما باشیم؟
تازهترین کاری که داشتهام انتشار ترجمه توفان، آخرین نمایشنامه شکسپیر در همین یکی دو ماه پایانی سال ۹۷ بود. دو، سه سال است بیشتر تمرکز کردهام بر انتشار دفترهایی از اشعار خودم. در حال حاضر که با شما صحبت میکنم، پنجمین دفتر سرودههایم با عنوان «لحظه در تو و ماه» در ارشاد مرحله بررسی را طی میکند و به موازات آن در حال آمادهسازی و تنظیم یک دفتر دیگرم. ترجمه نمایشی دیگر از شکسپیر و اشعار دو، سه شاعر معاصر جهان را نیز در دست و برنامه انجام دارم؛ و حرف آخر
به فرض محال تا ابدالدهر هم که امکان زیستن داشته باشیم، مجال برای خواندن کم میآوریم. پس تا هستیم، بخوانیم، بخوانیم، بخوانیم...
نظیری به قلم نظیری
کودکیام میان گندمزارها و بالای درختهای گشن و بلند حیاط خانه گذشت. بسیار سالها بعد رمان «بارون درختنشین» ایتالو کالوینو را که میخواندم برایم بسیار آشنا بود. تا ۶ سالگی که خواندن و نوشتن یاد بگیرم مادرم برایم هر شب قصه میگفت و کتاب میخرید و میخواند.
از کارهای تازهتان بگویید و اینکه کی منتظر اثری تازه از شما باشیم؟
تازهترین کاری که داشتهام انتشار ترجمه توفان، آخرین نمایشنامه شکسپیر در همین یکی دو ماه پایانی سال ۹۷ بود. دو، سه سال است بیشتر تمرکز کردهام بر انتشار دفترهایی از اشعار خودم. در حال حاضر که با شما صحبت میکنم، پنجمین دفتر سرودههایم با عنوان «لحظه در تو و ماه» در ارشاد مرحله بررسی را طی میکند و به موازات آن در حال آمادهسازی و تنظیم یک دفتر دیگرم. ترجمه نمایشی دیگر از شکسپیر و اشعار دو، سه شاعر معاصر جهان را نیز در دست و برنامه انجام دارم؛ و حرف آخر
به فرض محال تا ابدالدهر هم که امکان زیستن داشته باشیم، مجال برای خواندن کم میآوریم. پس تا هستیم، بخوانیم، بخوانیم، بخوانیم...
نظیری به قلم نظیری
کودکیام میان گندمزارها و بالای درختهای گشن و بلند حیاط خانه گذشت. بسیار سالها بعد رمان «بارون درختنشین» ایتالو کالوینو را که میخواندم برایم بسیار آشنا بود. تا ۶ سالگی که خواندن و نوشتن یاد بگیرم مادرم برایم هر شب قصه میگفت و کتاب میخرید و میخواند.
۶ ساله که شدم الفبا و مقدمات خواندن را در همان مدرسه دخترانه مادرم آموخته بودم و دیگر خودم بالای درختها کتاب میخواندم. ۶ سال دوره ابتدایی را در دبستان هاتف خواندم و سه سال دوره اول متوسطه را در دبیرستان ابنسینا. از همان زمان مادرم برادر بزرگتر و مرا به کلاس خصوصی زبان انگلیسی میفرستاد و از قضا همان دوران مواجه شده بود با اوج جنگ ویتنام.
امریکاییها گروههای وسیعی از جوانان خود را در پوشش گروه صلح به جای اعزام به جنگ روانه کشورهای خاورمیانه و به خصوص ایران میکردند تا زبان انگلیسی را تدریس کنند. پایه اصلی زبان من همانجا شکل گرفت. سال ۱۳۴۹ به تهران کوچ کردیم و در این شهر ماندیم تا امروز که هستیم.
سه سال آخر دوره متوسطه را در دبیرستان خوارزمی شمیران خواندم و دیپلم ریاضی گرفتم. عشقم کتاب بود و فوتبال. سال اول بعد دیپلم دانشجوی رشته زبان انگلیسی مدرسه عالی پارس شدم که ادامه ندادم و سال ۵۳ رشته مهندسی راه و ساختمان دانشکده علم و صنعت ایران قبول شدم و رفتم به فضای دانشجویی ملتهب آن سالها، به خصوص دانشجویان دانشگاههای مهندسی. حین تحصیل، اما آنچه بیشتر برایم اهمیت داشت، ادبیات بود و تئاتر و سینما.
یکباره میدیدی از کلاس هیدرولیک، به فرض میزدم بیرون، میرفتم نمایش «آدم آدم است» برشت را میدیدم و با یه بغل پر از کتاب داستان و شعر به خانه برمیگشتم. جشنواره بینالمللی سینمایی که شروع میشد، دانشکده را میگذاشتیم و یک ضرب خیمه میزدیم از سینمایی به سینمایی دیگر.
ذهنیت ادبی و هنری من همان سالها با یارانی شکل میگرفت و قوام مییافت که چند نفرشان دیگر در این دنیا نیستند. یکی از شاخصترینها، زندهیاد ایرج کریمی بود، دانشجوی مکانیک پلیتکنیک و بعدها منتقد بسیار برجسته سینما، فیلمساز و مترجم و شاعر. پس از فارغالتحصیلی کار و روزمرّگی و معیشت را از همان رشته مهندسی و بیشتر در شرکتهای مهندسی مشاور تامین میکردم.
عمر کاریام در آن رشته بیشتر در جنوب یا شمال سرزمین، از بوشهر و خوزستان و هرمزگان گرفته تا سراسر خطه مازندران و ۶ سال آخر دوران کاریام در جزیره کیش طی شد و در اینجا چقدر میرفتم به بندرگاه تاریخی و دنبال ردپای سعدی، در خیال میگشتم کهای بسا برخی عقیده دارند اصلا گذارش به کیش نیفتاده بوده یا به جاهایی که در شرح سفرهایش حکایت کرده است، اما همه این سالها عاشق شعر و ادبیات بودم و عاشق شاملو که همیشه حسرت دیدارش را داشتم، تا سال ۵۸ که نخستبار، یکی از شعرهایم در کتاب جمعه چاپ شد بخت یاری دیدارها از آن پس دست داد.
سال ۱۳۶۱ با چند نفری از دوستان پولی سر هم گذاشتیم و انتشارات کوچکی به اسم «واژه» راهاندازی کردیم. سرمایه ما از قیمت یک بند کاغذ معمولی این روزها کمتر بود! آرم بسیار زیبای آن انتشاراتی و نقاشی روی جلد اولین کتاب ما را که دفتر کوچکی بود با عنوان «ارمغان جلیل خرمنها» و گزینهای بود از شعر جهان به ترجمه من، استاد آیدین آغداشلو کشیدند، به دستمزد مطلقا هیچ! و این بزرگترین لطف بود به ما در آن زمان.
اما بازتاب آن کتاب کوچک هم در فضای آن روزها وسیع بود و هم راه دوستی و ارتباط بسیار غیرقابل انتظاری را برای من با بسیاری از بزرگان اهل قلم و هنر گشود. عزیزانی که هنوز بسیاری از آنان هستند و چشم و چراغ عمر مناند. دیگر از آن به بعد ادامه راه من به سوی پرداختن به شعر و ادبیات بسیار جدی و قاطع شد.
شعر و ادبیات امروز و حتی تاثیراتی که بر شناخت عمیق و دگرگونه ما از شعر کلاسیکمان خواهد داشت. من کوشیدهام سوابق و شاخصههایی از اهمیت این نقش را در مقالهای که در شماره نوروز ۹۸ مجله سینما و ادبیات نوشتهام ریشهیابی و تبیین کنم. در مورد استقلال مخاطبین شعر هم به طور کلی تاکید دارم بر اقبال عمومی که در مقوله ترجمه شعر در این چند دهه رو به افزایش بوده و این جای خوشوقتی بسیار است.
شعر و ادبیات امروز و حتی تاثیراتی که بر شناخت عمیق و دگرگونه ما از شعر کلاسیکمان خواهد داشت. من کوشیدهام سوابق و شاخصههایی از اهمیت این نقش را در مقالهای که در شماره نوروز ۹۸ مجله سینما و ادبیات نوشتهام ریشهیابی و تبیین کنم. در مورد استقلال مخاطبین شعر هم به طور کلی تاکید دارم بر اقبال عمومی که در مقوله ترجمه شعر در این چند دهه رو به افزایش بوده و این جای خوشوقتی بسیار است.
۰