بدترین اشتباه محمدعلی نجفی
نجفی هر چه جلوتر میرود انزوا و حصر اجتماعیاش بیشتر میشود. مشکلات نیز افزونتر میشود و راهحلهای شخصی به نتیجه نمیرسد.
کد خبر :
۷۰۷۴۸
بازدید :
۶۲۱۴
عباس عبدی | شاید بدترین اشتباه آقای نجفی در مرحله سوم رخ داد. هر چند این اشتباه ادامه منطقی دو اشتباه قبلی است. آقای نجفی پس از آغاز زندگی جدید و حذف از شهرداری، تصمیم گرفت هزینههای این وضع را بپردازد.
قطع ارتباط نسبی با دوستانش و احتمالا کاهش روابط خانوادگی، به این معنی است که نوعی حصر اجتماعی را بر خود تحمیل کرد. همچنین با انتشار تصاویری که برای کسی در سطح ایشان خلاف انتظار بود، هر چند در جامعه عادی است، این فاصلهگذاری اجتماعی را آگاهانه افزایش داد، ولی به نظر میرسد که اعتماد به نفس و غرور زیاد موجب شد که مشکل را با کسان دیگر در میان نگذارد یا مانع کمک دیگران شود.
بهویژه اینکه خیلی تحقیرآمیز بود که با فاصله چند ماه پس از چنین ازدواجی بخواهد نسبت به انتخاب انجام شده در این حد پشیمان شود، به همین دلیل شاید اولین راه او خودکشی بود. بیان مشکلات با دیگران هم سخت مینمود زیرا در این صورت احتمالا اولین جملهای که از دوستانش میشنید این بود که، نگفتیم؟! این چه کاری بود کردی؟
بنابراین سرزنش اولین پاسخی بود که میگرفت و از آن بدتر اینکه مساله به سرعت منتشر میشد و این شکست بزرگی بود، بنابراین باید مساله را به شیوه فردی و شخصی حل میکرد، ولی مساله احتمالا از اینجا آغاز میشود که خانم استاد متوجه این مشکل و بنبست آقای نجفی میشود و فشارها را بر او افزایش میدهد و هیچ راهی را برای حل مشکل نمیپذیرد و او هم مثل همه ما احتمال اقدامی، چون قتل را نمیدهد و از همه بدتر اینکه او همیشه آماده مصاحبه هم هست و برای یک چهره سیاسی شناخته شده چه چیزی بدتر از اینکه مطالب راست و دروغی به عنوان امور شخصی و زندگی خصوصی او از جانب همسرش رسانهای شود و هر روز نیز با این مشکل مواجه باید باشد، بدون اینکه بتواند با او همکلام شود یا مقابله کند.
نجفی هر چه جلوتر میرود انزوا و حصر اجتماعیاش بیشتر میشود. مشکلات نیز افزونتر میشود و راهحلهای شخصی به نتیجه نمیرسد. فشاری که فرد در این مرحله تحمل میکند بسیار زیاد است. او که ۴ دهه در بالاترین سطوح اداری و سیاسی بوده و همیشه از جانب همکاران و جامعه محترم شمرده میشود، به یکباره تحت فشار یک خانم که میتوانست جای کوچکترین فرزند احتمالی او باشد، قرار میگیرد و اتفاقی که نباید بیفتد رخ میدهد.
به نظر من با توجه به مقدمات طی شده، قتل اقدام غیرمنتظرهای برای نتیجه این فرآیند نبود بلکه اشتباهات قبلی غیرمنتظرهتر بود.
نحوه رفتار خونسردانه آقای نجفی هنگام حضور در اداره آگاهی یا مصاحبهها دقیقا بازتاب رها شدن از این فشار فراوان است و نیز انعکاسی از آن اعتماد به نفس و غروری که داشته است و البته من نمیدانم این وضع و اعتماد به نفس تا کی میتواند ادامه پیدا کند؟ برخلاف آنچه گفته میشود که دوستانش ایشان را ترک کردند، تا آنجا که من اطلاع دارم (نه لزوما تعداد زیاد بلکه چند نفر کافی است) برای کمک به وی آمادگی داشتهاند و کارهایی را هم کرده بودند ولی به نتیجه نرسید یا پیش از نتیجهبخش شدن آن کارها، این اتفاق رخ داده است.
درباره رفتار آقای نجفی نکته مهم دیگری هم وجود داشت که در بروز این مساله از ابتدا تاثیر داشت. او به کلی از اصلاح امور ناامید بود و تصمیم قطعی داشت و اعلام هم میکرد که دیگر در هیچ فعالیت رسمی و در سطح بالا وارد نمیشود هر چند فشار بیرونی برای پذیرش مسوولیت از جانب او وجود داشت.
نحوه رفتار خونسردانه آقای نجفی هنگام حضور در اداره آگاهی یا مصاحبهها دقیقا بازتاب رها شدن از این فشار فراوان است و نیز انعکاسی از آن اعتماد به نفس و غروری که داشته است و البته من نمیدانم این وضع و اعتماد به نفس تا کی میتواند ادامه پیدا کند؟ برخلاف آنچه گفته میشود که دوستانش ایشان را ترک کردند، تا آنجا که من اطلاع دارم (نه لزوما تعداد زیاد بلکه چند نفر کافی است) برای کمک به وی آمادگی داشتهاند و کارهایی را هم کرده بودند ولی به نتیجه نرسید یا پیش از نتیجهبخش شدن آن کارها، این اتفاق رخ داده است.
درباره رفتار آقای نجفی نکته مهم دیگری هم وجود داشت که در بروز این مساله از ابتدا تاثیر داشت. او به کلی از اصلاح امور ناامید بود و تصمیم قطعی داشت و اعلام هم میکرد که دیگر در هیچ فعالیت رسمی و در سطح بالا وارد نمیشود هر چند فشار بیرونی برای پذیرش مسوولیت از جانب او وجود داشت.
با این حال معلوم نیست که چرا ابتدا پذیرفت به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی شود، سپس شهردار تهران شد؟ حدود ۶ ماه پیش نقل قولی از آقای نجفی شنیدم که از همان زمان حکایتکننده وضعیت بحرانی این ازدواج بود. کمابیش بسیاری میدانستند که از آن مرد به نسبت شوخطبع و خندهرو و زیرک و مدیر، دیگر جسمی بیش باقی نمانده است و اگر او را میتوان در ظاهر سرزنده دید محصول غروری است که نمیخواهد شکسته دیده شود.
تحمل همسری که همه حیثیت سیاسیاش را به پای او ریخته به پدر و مادرش توهین کند (مطابق آنچه مدعی شده و فرض میکنیم که درست است)، بسیار سخت و غیرقابل تصور است. اینکه کار او با همسرش به زد و خورد بکشد و یکدیگر را کتک بزنند، برای ما غیرقابل فهم و تصور است! با این تحلیل از ماجرا، حس میکنم اکنون که به ماجرا نگاه میکنیم، اتفاق رخ داده دور از انتظار نخواهد بود.
در این میان اظهارات آقای نجفی درباره ارتباط همسرش با افراد امنیتی نیز مهم است و باید منتظر بود تا ایشان مستنداتش را بیان کند، ولی یک احتمال را نیز نباید نادیده گرفت و آن بدبینی کامل آقای نجفی به همسرش بود که درست یا نادرست بر اثر رفتار و گفتارهای او به وجود آمده بود و تفسیر و تحلیل رفتارهای همسرش در پرتو این نگرش صورت میگرفته است.
البته این فقط یک احتمال است. در مجموع میتوان گفت که این دو نفر با دو رویای متفاوت وارد این بستر شدند؛ دو رویایی که هیچکدام تعبیر نشد و بسیار زودگذر بود و بدون آزمونهای قبلی شکل گرفت و سطوح تجربی، فکری و فرهنگی دوطرف نیز به کلی مغایر با یکدیگر بود.
۰